داستان های واقعی/ ببین، هنوز فرار نکرده ام!


  X  

تاریخ خبر : یکشنبه 1394.09.01 - 12:36

داستان های واقعی/ ببین، هنوز فرار نکرده ام!

خراسان/ شهید محمد حسن نظرنژاد در کتاب خاطرات خود، داستان شجاعت طلبه شمالی را این گونه روایت می کند: « طلبه جوانی که اهل شمال و از بچه های تخریب بود، می خواست به کمک زخمی ها برود. به او گفتم: اگر بروی و کشته شوی، شهید نیستی. این بنده خدا ایستاد. از بس آر. پی. جی. زده بود، از گوش هایش خون می آمد. داستان عجیبی داشت. من از اول با او شوخی می کردم و می گفتم: بالاخره فرار می کنی! می رفت و می جنگید، می آمد و می گفت: ببین، هنوز فرار نکرده ام! تا آخر ایستاد. گردان رفت و بچه های تخریب جابه جا شدند ولی او همان جا ایستاده بود و می جنگید.»

نظر شما


ویدیو مرتبط :
داستان واقعی حتما ببین