فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



احمد زارعی بود و مجله «کودک مسلمان بلوچ»/ برای شعرخوانی شهر تعطیل می‌شد/ قیصر رعایت همه را می‌کرد حتی مخالفینش را


خبرگزاری فارس- حسین قرایی: بابک نیک طلب شاعری است که دو سال دیگر به پنجاه سالگی می‌رسد، دغدغه‌ای که او به شعر نوجوان دارد باعث شده از اوایل انقلاب تاکنون به ژانر شعر کودک و نوجوان و به خصوص نوجوان توجه ویژه‌ای داشته باشد. تکاپوی او در کارهای اجرایی در کانون پرورش فکری و آموزش و پرورش قابل ستایش است. با او خاطرات دوران نوجوانی و جوانی‌اش را ورق زدیم و او هم ما را در این خاطرات زلال غوطه‌ور ساخت. احمد زارعی، قیصر امین‌پور، بیوک ملکی، شاید سه شخصیتی باشند که نیک‌طلب به آن ها ارادت ویژه ای دارد. خاطرات زیبای او از دنیای شعر و شاعری‌اش را بشنوید.

* احمدزارعی بود و «کودک مسلمان بلوچ»


جناب نیک طلب! با توجه به دوستی و علاقه شما به احمد زارعی، علاقه مندم از ایشان شروع کنید.
یک مجله‌ای به نام «کودک مسلمان بلوچ» بود که برای منطقه «سیستان و بلوچستان» منتشر می‌شد. فکر می‌کنم تا الان همچنان هر دو هفته یک بار منتشر می‌شود. آنها هر سال ایام دهه فجر برنامه داشتند. هر سال در یکی از شهرهای استان برگزار می‌شد. در دهه شصت منظم برپا می‌شد. از سال های شصت و هفت-هشت تا همین چهار-پنج سال پیش منتشر می شد. آن سال‌ها که آقای زارعی سرحال بود این فضا حاکم بود.


شما هم به همراه ایشان تشریف می‌بردید؟
بله، گروه نویسندگان و شاعران کودک و نوجوان همیشه حضور داشتند.


یعنی مُصر بودید که این برنامه هر سال با حضور شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان برگزار شود؟
بله، تقریبا از سرآمدان شعر و ادبیات کودک و نوجوان همه به آن برنامه می‌آمدند.


مثلا چه کسانی؟
مصطفی رحماندوست، افشین علاء، فریدون عموزاده خلیلی، جعفر ابراهیمی(شاهد)، مهدی حجوانی، رضا رهگذر، رضا میرکیانی، حسین فتاحی، محمود پوروهاب، علی آقا غفار، علی اصغر نصرتی(که آن زمان سردبیر مجله نهال انقلاب بود) و ...


خود شما هم حضور مستمر داشتید؟
بله، تقریبا شانزده بار به شهرهای مختلف سیستان و بلوچستان سفر کردم.


ماشالله چقدر پویا بودید! چه شهرهایی برنامه بود؟
ار هیجده شهر برنامه داشتند که من به شانزده شهر رفتم. خاش، نیک شهر، ایران شهر، سراوان، سرباز، زابل و ...

مجله‌ای به نام «کودک مسلمان بلوچ» بود که برای منطقه «سیستان و بلوچستان» منتشر می‌شد. آنها هر سال ایام دهه فجر برنامه داشتند. هر سال در یکی از شهرهای استان برگزار می‌شد. در دهه شصت منظم برپا می‌شد. از سال‌های شصت و هفت-هشت تا همین چهار-پنج سال پیش منتشر می شد. آن سال‌ها که آقای زارعی سرحال بود این فضا حاکم بود.

 

پس به همه این شهرها رفتید؟
بله.


شعرخوانی می کردید؟
بله.

*برای شعرخوانی شهر تعطیل می‌شد


برای چه کسانی شعرخوانی می‌کردید؟ بیشتر مخاطبانتان را چه کسانی تشکیل می‌دادند؟
بچه‌ها! دانش‌آموزان مدرسه تعطیل می‌شدند(خنده)، شهر کلا تعطیل می‌شد و به سالن‌های ورزشی بزرگ می‌آمدند، وسایل آماده می‌شد و در واقع پُشتی‌های بلوچی و تزئینات بلوچی رنگ و بوی خاصی به مراسم می‌داد و شعرخوانی‌ها آغاز می‌شد.


والدین بچه‌ها هم می آمدند یا اوضاع جور دیگری رقم می‌خورد؟
بیشتر از مدرسه می‌آمدند. بعد برخی از پدر و مادرها و حتی عمده مسئولین شهری هم می‌آمدند ولی بیشتر دانش آموزان مدارس بودند که حضور پیدا می‌کردند.


سن تقریبی بچه‌ها چه قدر بود؟ از چه پایه‌ای بیشتر شرکت می کردند؟
از ابتدایی تا دبیرستان را تشکیل می داد.


با زور می‌آمدند یا با ذوق و شوق؟ (خنده)
نه، با ذوق و شوق شرکت می‌کردند. دانش آموزان بسیار زیادی شرکت می‌کردند. فیلم‌های آن سال‌ها هم هست.


خاطره‌ای از آن سال‌ها در ذهن دارید که برایمان نقل کنید؟
اکثرا در همان مجلات «کودک مسلمان بلوچ» منعکس شده. یک شعری آقای علاء با عنوان «لحظه‌هایم در بلوچستان گذشت» دارند، که یادآور آن سال‌هاست. من هم برخی شعرهایم را آن جا گفتم و در کتاب اولم چاپ شد. زیرش نوشتم که مثلا در «چابهار» سرودم. البته الان چند سالی هست که به دلایل مختلف برگزار نمی‌شود.


مثل این که آن سال‌ها فعالیت‌های فرهنگی مهندسی شده‌تر انجام می شد. این نشریه کودک مسلمان بلوچ چه خلایی را در آن سال ها پر می‌کرد؟
در آن منطقه سال‌ها بود که مجله رشد توزیع نمی‌شد و یک سری مجله ضعیف و خیلی ابتدایی از پاکستان برایشان ارسال می‌شد.


به زبان فارسی؟
در حقیقت، به زبان بلوچی.

*کار فرهنگی سپاه در بلوچستان


یعنی آن‌ها به دانش آموزان ما، خوراک فرهنگی می‌دادند؟
بله، با کیفیت خیلی ضعیف، سیاه و سفید. اما بچه‌های سپاه کار فرهنگی در آن منطقه داشتند انجام می‌دادند و بیشتر به آن روستاها کتاب می‌بردند. خودشان شروع کرده بودند و مجله‌ای با عنوان «کودک مسلمان بلوچ» راه انداخته بودند که برای گروه سنی کودک و نوجوان استفاده می‌شد. در آن منطقه که توزیعش را شروع کرده بودند، افراد بسیاری جذب شده بودند. خود تحریریه نشریه «بچه‌های بلوچ» بودند. بچه‌هایی که اهل تسنن بودند، برخی‌هایشان شیعه شده بودند و یک‌سری‌شان جبهه رفته بودند و شهید شده بودند، یک سری هم به سپاه وصل شدند.


یعنی یک نشریه جمع و جور کودک و نوجوان «کودک مسلمان بلوچ» این قدر دانش آموزان را تحت تاثیر قرار می‌داد؟
بله.


واقعا؟
خیلی هایشان شهید شده بودند، خیلی هایشان «مفتی» شده بودند.


شما با یک دلدادگی خاصی که اسمش عشق است از احمد زارعی صحبت می کنید. دوست دارم از این عشق به احمد زارعی بگویید و آن را واکاوی کنید. چگونه با احمد زارعی آشنا شدید؟
من اول با «پیام انقلاب» و بعد با «نهال انقلاب» همکاری کردم، چون به حوزه کودک و نوجوان علاقه‌مند بودم، جذب مجله نهال شدم. شاید اولین شاعری که در نهال انقلاب، اسمش آمد من بودم. آقای بهروز اثباتی می‌گفت تا آن موقع رسم نبود که از بچه‌های سپاه که کار چاپ می شد،از ایشان اسم بیاید، از آن تاریخ به بعد شعرهای من در مجله نهال انقلاب مرتب چاپ می‌شد. کما بیش با آشنایی با این نشریه‌ها، با «کودک مسلمان بلوچ» هم آشنا شدم و آثاری از من چاپ شد و آثاری از دوستان دیگری که امروز عنوان شاعران و نویسندگان کودک و نوجوان را یدک می‌کشند در آن مجله چاپ می‌شد. تحریریه آن نشریه هم عمدتا بچه‌های سیستان و بلوچستانی بودند.


مسئول صفحه شعر که بود؟
آقای عرب و آقای شجری. این دو نفر سال‌ها آن مجله را می‌چرخاندند و هر دویشان ادبیات خوانده بودند و از نیروهای سپاه بودند.

بچه‌های سپاه کار فرهنگی در آن منطقه انجام می‌دادند و بیشتر به آن روستاها کتاب می‌بردند. مجله‌ای با عنوان «کودک مسلمان بلوچ» راه انداخته بودند که برای گروه سنی کودک و نوجوان استفاده می‌شد. در آن منطقه که توزیعش را شروع کرده بودند، افراد بسیاری جذب شده بودند. خود تحریریه نشریه «بچه‌های بلوچ» بودند. بچه‌هایی که اهل تسنن بودند، برخی‌هایشان شیعه شده بودند و یک‌سری‌شان جبهه رفته بودند و شهید شده بودند، یک سری هم به سپاه وصل شدند

جناب نیک طلب! می‌خواهم شما به عنوان کارشناس ادبیات کودک و نوجوان به این سوال پاسخ گویید که با توجه به این که فضای مجازی اکثر مباحث را در سیطره دارد، تیراژ نشریه‌هایی مثل «کودک مسلمان بلوچ» کم شده است یا نه عامل دیگری را موثر می‌دانید؟
الان فکر می‌کنم آن مجله‌ها دیگر چاپ نمی‌شود و جایگزین این مجله ها چیزهای دیگری آمده، روی دکه ها هم دیگر این نشریه‌ها به چشم نمی‌خورد! فعالیت مجازی هم نداشتند، یعنی ما در این زمینه دیگر فعالیت قابل توجهی نداشتیم و متاسفانه اطلاع دقیقی هم ندارم. اما این خلاء هنوز هست که در منطقه‌های مختلف ایران مثل بلوچستان، ترکمن صحرا، کردستان و مناطق دیگر کشور، این نشریه‌ها را برای بچه‌ها نداریم!


جالب است که شما در طی مصاحبه اشاره کردید عطش شنیدن شعر در دانش آموزان هم شعله‌ور بوده است!
خیلی عطش مند بودند. برنامه بسیار ارزشمندی بود که برگزار می‌شد. ولی در سال‌های اخیر متاسفانه از بین رفت.


چگونه باید به این فضاهای زلال بیشتر توجه کرد و به آنها ضریب داد؟ چون قابل مشاهده است که جبهه فرهنگی انقلاب اسلامی در حوزه ادبیات کودک و نوجوان از شلختگی خاصی برخوردار شده و از جبهه‌ای بودن و متحد بودن فاصله گرفته است.
به نظرم یک بخش، بخشِ هزینه‌ای آن است که متولیان فرهنگ و ادبیات دانش آموزی یا کودک و نوجوان خیلی در این راه‌ها قدم برنمی‌دارند! هم کانون پرورش فکری، هم ارشاد، هم آموزش و پرورش. این‌ها باید با هم تعامل کنند و به برگزاری جلسات مفرح ادبی همت گمارند.

* در آموزش و پرورش جذب شاعر و نویسنده نداریم!

فاصله‌ها را پر کنند؟
بله، یعنی واقعا می‌شد که ما سازمانی مثل «سازمان دانش آموزی» راه بیندازیم و از همه ارگان‌ها در حوزه کارهای فرهنگی-ورزشی کمک گرفت. ما الان این خلا را می‌بینیم، یعنی واقعا تفریحات خوبی برای دانش آموزان تدارک ندیده‌ایم! اصلا در آموزش و پرورش جذب شاعر و نویسنده نداریم! خیلی فعالیت‌های فرهنگی – ادبی کمرنگ شده است.


اصلا واقعا برای آموزش و پرورش جذب معلمِ شاعر دغدغه هست؟!
فکر می‌کنم الان دیگر جدی نیست! یک زمانی کانون خوبی در وزارت آموزش و پرورش با نام «کانون نویسندگان و شاعران» فعالیت می کرد. که ذیل امور تربیتی، فعالیتش تعریف شده بود. هر سال به مناسبت‌های  مختلف، چه در سوگ و چه در شادی، نشست و برخاست داشتند. جلسات ادبی داشتند،. در کانون پرورش فکری شب‌های شعر و عصر قصه بود. الان سال‌هاست که در کانون هم خبری نیست. اردوها هم تعطیل و نیمه تعطیل شده است! اردوهای ادبی دانش آموزی از دست رفت!

یک بخش، بخشِ هزینه‌ای آن است که متولیان فرهنگ و ادبیات دانش آموزی یا کودک و نوجوان خیلی در این راه‌ها قدم برنمی‌دارند! هم کانون پرورش فکری، هم ارشاد، هم آموزش و پرورش. این‌ها باید با هم تعامل کنند و به برگزاری جلسات مفرح ادبی همت گمارند.

اردوهایی که واقعا از آنها شاعران ارجمندی بیرون آمده است.
الان دیگر این اردوها با آن کیفیت سابق نیست! خیلی فشرده و گذرا تمام می‌شود و می‌رود!


این اردوهای دانش آموزی که سال‌ها پیش شکل می گرفت، نشاط قابل تحسینی را در روحیه دانش آموزان تقویت می کرد.
الان برخی از شاعرانی که سی و پنج- شش سالشان است و شاعران جوان کشور را تشکیل می‌دهند از دل همین اردوها بیرون آمدند. چهره‌های شاخصی که الان داریم از همین اردوهای دانش آموزی بیرون آمدند.


برایتان مقدور هست برخی از ایشان را نام ببرید. تا مخاطبان بیشتر به صحبت‌های شما پی ببرند؟
خانم سالاروند، آقایان شفاعی، گودرزی و ...


منظورتان محمد گودرزی دهریزی، منتقد و شاعر کودک و نوجوان است؟
نه، یدالله گودرزی منظورم است. یا خیلی‌های دیگر مثل آقای چشامی. شاگردان مصطفی محدثی خراسانی(چون ایشان در خراسان کارشناس ادبی بودند)


و البته مسئول کانون نویسندگان و شاعران آن جا بودند.
بله، شاگردان ایشان بودند. خانم‌های دیگری هم می‌شود نام برد، خانم فاطمه طارمی، خانم نیره سادات هاشمی، افسون امینی و خیلی‌های دیگر را که اگر اسم ببریم از حوصله گفت و گو خارج می‌شود.


شما با شاعران زیادی سر و کار داشتید. من جمله شاعران ارجمندی مثل قیصر امین‌پور، سلمان هراتی، سید حسن حسینی، ارتباطتان با این دوستان چگونه بود؟
من در جلساتی که در حوزه هنری در سال‌های اول شکل‌گیری‌اش برپا می شد، شرکت می‌کردم.


دقیقا چه سالی مدنظرتان است؟
سال شصت و سه.


یعنی تقریبا همان سال‌های اول شکل گیری حوزه، حدودا سه سال از شکل‌گیری حوزه گذشته بود.
بله، بیوک ملکی من را آن جا می‌برد و با آن جا آشنا کرد.

*قیصر گفت چرا شعرهایت را نمی‌دهی «بچه‌های مسجد»


از آقای ملکی در نشریه‌های سوره آن زمان شعر دیدم.
بچه‌های مسجد، آن زمان چاپ می شد و شعرهای ما در آن نشریه منتشر می‌شد. یادم هست که «قیصر» اولین بار به خود من گفت چرا شعرهایت را نمی‌دهی «بچه‌های مسجد» چاپ کنند؟ یک مجله دیگر هم به نام «جُنگ سوره» بود که مدام دلمان می‌خواست آن جا –که شعر بزرگسالان چاپ می شد- شعرمان چاپ شود. بعدها در آن مجله «بچه های مسجد» چند شعر چاپ کردم.


بیشترین زمان‌های دیدارتان با «قیصر امین پور» بود؟
بله، امین‌پور دائم در حوزه هنری بود. یعنی همیشه ایشان در جلسات حضور داشتند و به ما از لحاظ سنی نسبت به حسینی نزدیک‌تر بودند. چون آقای حسینی سنشان بیشتر از ما بود.


شما متولد چه سالی هستید؟
چهل و شش.


زیاد هم فرق نداشتید، چون سید حسن متولد 1335 است و قیصر هم متولد1338.
بله، به هر حال سید حسن فاصله سنی‌اش با ما بیشتر بود.


ارتباطتان با قیصر چگونه بود؟ اگر این ارتباط را بیشتر بکاویم به صحبت‌های زیبایی از شما دست خواهیم یافت. از این ارتباط ادبی روایت کنید.
بیشتر آقای بیوک ملکی با آقای امین‌پور نزدیک بودند و بعد از آن که سردبیر مجله سروش نوجوان شدند، ارتباط ما با ایشان بیشتر شد.


پس شما مدام در جلسات شعری که قیصر و سید حسن در حوزه هنری حضور داشتند شرکت می‌کردید؟
بله! تقریبا آن دو سال آخر که قیصر و سید حسن از حوزه رفتند، شرکت می‌کردیم. حتی در عصر شعر سوره، شعر خواندم. یکی در هفته ادبیات کودک و نوجوان که با سومین روز ارتحال سلمان هراتی مصادف بود و شعری برای سلمان خواندم و هفته بعد هم قیصر امین‌پور در مجله سروش چاپ کرد.


با سلمان هراتی دوستی داشتید؟
نه، من یکی- دو جلسه در حوزه هنری ایشان را دیده بودم.


با ایشان صحبتی شده بوده دید؟
نه، فقط در همان جلسات شرکت می‌کردم.


از ویژگی‌های شعر سلمان نمی‌خواهید به نکاتی اشاره کنید؟ چون ایشان در حوزه شعر کودک و نوجوان با کتاب «از این ستاره تا آن ستاره» نام خودش را در این ژآنر ادبیات ثبت کرده است.
این کتاب کار جالبی بود و من آن موقع نود درصدش را حفظ بودم.


جایگاه سلمان هراتی، در ادبیات کودک ونوجوان از نظرگاه «بابک نیک طلب»، کجاست؟
متاسفانه سلمان فرصت نکرد بیشتر از یک مجموعه کودک و نوجوان ارائه کند ولی بسیار تاثیرگذار بود و تحول آفرینی در آن قابل اعتناست.


پس جریان‌ساز بود.
بله، جریان‌ساز بود حتی الان که این کتاب را می‌خوانیم متوجه می‌شویم که او در قالب‌های نیمایی و سپید کارهای قابل توجهی ارائه داده است که قبل از ایشان به این قالب‌ها در شعر کودک و نوجوان کمتر توجه شده است. علاوه بر این‌ها به جامعه نگاهی نو و بدیع داشت. به دنبال سلمان، قیصر امین‌پور هم در کتاب «مثل چشمه، مثل رود» و بیوک ملکی در «بر بال رنگین کمان» از این نوآوری سرشار بودند.


که البته این دو مجموعه اخیر را سروش چاپ کرد.
بله! جریان شعر نوجوان را ما از این دوستان داریم، قبل از ایشان بیشتر شعر کودک مورد نظر شاعران بود. در واقع تا این زمان «کیهان بچه ها» نماد شعر کودک است.


و سروش نوجوان هم نماد شعر نوجوان.
شعر نوجوانی که جایگاهش در دوره راهنمایی است.


پس با توجه به گفته‌های شما به این نتیجه می‌رسیم که «قیصر امین‌پور» و «بیوک ملکی» و «سلمان هراتی» به ادبیات کودک و نوجوان تشخص دادند.
بله، دقیقا همین طور است. یعنی خود مجله سروش نوجوان که صد شماره منتشر شد و هر ماه منظم منتشر می‌شد و آثاری که در این نشریه ارایه می‌شد با آثاری که در نشریه «کیهان بچه‌ها» ارائه می‌شد خیلی تفاوت داشت.


در سروش نوجوان، انجمن و یا کانون ادبی که شعر نوجوان را دنبال کند و ارتقا دهد، شکل می‌گرفت؟
بعضی جلسات دو هفته یک بار یا سه هفته یک بار شکل می‌گرفت ولی من خودم به صورت فردی مزاحم ایشان می‌شدم.


منظورتان از «فردی» چگونه است؟
یعنی فرض کنید به دوستان سر می‌زدیم. خیلی از دوستان شاعر را من به سروش نوجوان بردم(خنده). هفته‌ای یک روز وقت نهار مزاحم قیصر امین‌پور و ملکی می‌شدم. البته که مراسم کتاب سال داشتند و در آن سال‌ها کتاب من مطرح شد و در سال هفتاد و دو برنده کتاب سال سروش نوجوان شد. مراسم منظم این چنینی داشتند ولی بیشترین تاکیدشان روی گروه سنی نوجوان بود.


از جلساتی که می‌گویید موقع نهار مزاحم قیصر می‌شدیم بگویید(خنده)
آقای امین‌پور انسان بسیار مودب و اخلاق مداری بود، و این موارد اصلا جزو ویژگی‌های خاص شعر امین‌پور است. ایشان پنج سالی هم همسایه ما بودند.


کجا؟
مجیدیه! با ایشان خیلی ارتباط صمیمانه‌ای داشتیم، کمتر پیش می‌آید که آدم از مقوله‌هایی مثل دوستی و برادری و سعه صدر بگوید و یاد قیصر امین‌پور نیفتد.


نمونه‌ای از این مقوله‌ها دارید که نقل کنید؟
خانواده دوست بودنش هم مثال زدنی بود. چیزی که شاید در شاعران وجود نداشته باشد یا کمتر در این گروه به چشم بخورد! به خانواده توجه می‌کرد. بیشتر منزل بود. کمتر خودش را درگیر بیرون می‌کرد.

*قیصر رعایت همه را می‌کرد حتی مخالفینش را


به نظر شما چه ویژگی در قیصر امین‌پور یافت می‌شد که خیلی‌ها از او به عنوان تافته جدا بافته‌ای نام می‌بردند؟
(مکث می‌کند) ادب و رعایت حال همه، حتی مخالفینش! یعنی ما از قیصر چیزی به عنوان بدی حتی برای دشمنانش نداریم. به نظر می‌رسد هیچکس دشمنش نیست. ولی به هر حال شاعری که آرمان دارد و نگاه اجتماعی خاصی دارد، کسانی هم هستند که مخالف ایشان هستند. مشکل بزرگ‌تر افرادی هستند که این گونه افراد را مورد حسادت قرار می‌دهند! خیلی از شاعرانی که هستند و بودند به قیصر حسادت می‌ورزیدند و می‌خواستند جایگاه ایشان را تصاحب کنند. هر چند که به زبان نمی‌آوردند!


اگر اجازه بدهید مقداری راجع به فعالیت‌های ادبی خودتان بپرسم، جناب نیک طلب! شما تا به حال چند مجموعه شعر چاپ کردید؟
من تا به حال شش مجموعه چاپ کرده‌ام ولی چهل- پنجاه کار دیگر دارم که بیشتر جمع آوری اثر و یا کار تحقیقی است یا گزیده آثار بزرگان ادب فارسی است.


آخرین کتابتان هم یک ماه پیش توسط کانون پرورش فکری منتشر شد.
بله یک مجموعه رباعی برای نوجوانان است که با عنوان «با فرفره‌ها به شادی باد بگرد» منتشر شد.

ما از قیصر چیزی به عنوان بدی حتی برای دشمنانش نداریم. به نظر می‌رسد هیچکس دشمنش نیست. ولی به هر حال شاعری که آرمان دارد و نگاه اجتماعی خاصی دارد، کسانی هم هستند که مخالف ایشان هستند. مشکل بزرگ‌تر افرادی هستند که این گونه افراد را مورد حسادت قرار می‌دهند! خیلی از شاعرانی که هستند و بودند به قیصر حسادت می‌ورزیدند و می‌خواستند جایگاه ایشان را تصاحب کنند. هر چند که به زبان نمی‌آوردند!

چرا کتاب را در قالب رباعی ارائه دادید؟
می‌خواستیم از کارهای کوتاه استفاده کنیم. من چند تا نیمایی کوتاه گفتم و دو سه – تا از آن نیمایی از آب درآمد. احساس کردم که رباعی ظرفیت این را دارد که در قالب یک کتاب آن را ارائه دهم. حدود شصت رباعی گفتم و از بینشان سی رباعی انتخاب کردم. در حقیقت بیست و چهار رباعی در این کتاب آورده شده است به نظرم توانستم آن چیزی که دلم می‌خواست برای بچه‌ها به زبان ساده و با نگاه نوجوانانه کار کردم. البته در قالب رباعی خیلی کار شده است و در جریان شعر انقلاب به رباعی توجه ویژه‌ای شد.


اصلا بعد از انقلاب به این قالب عنایت ویژه‌ای شد و رونق قابل توجهی گرفت.
و همچنان ادامه دارد. دفترهایشان منتشر می‌شود ولی من دوست داشتم در این قالب برای نوجوانان شعر بگویم. فکر هم می‌کنم موفق شده‌ام. چون من به کتابخانه‌ها و مدارس زیاد می‌روم، بچه‌ها راحت کتاب را خواندند و حفظ کردند و به این کتاب علاقه مند بودند. سعی کردم ویژگی‌های شعر نوجوان را در آن بیاورم.


مهم‌ترین ویژگی شعر نوجوان در همین رباعی‌هایی که اخیرا منتشر کرده اید چیست؟
در واقع نگاه نوجوانانه به جهان و در عین حال زبان ساده و صمیمی داشتم و حرف‌های دل را مطرح کردم مثل همه شعرهای دیگر ولی در این گروه سنی خیلی خاص‌تر باید بیان شود. گروه سنی نوجوان که نه کودک است و نه بزرگسال! یعنی بینابین است و دلش می خواهد هویت مستقل خودش را داشته باشد. یک قدم به آینده دارد که دارد شعر بزرگسال می‌خواند و یک قدم به گذشته دارد که از شعر کودک فاصله می‌گیرد.


از وقتی که در اختیار ما گذاشتید و از حوصله‌ای که به خرج دادید سپاسگزارم.
بنده هم از شما متشکرم. موفق باشید.

انتهای پیام/و

http://fna.ir/WFNHQ2


ویدیو مرتبط :
شعرخوانی استاد احمد صادقی در گردهمایی شعرخوانی شعرانه