انشای یک معلم سرکلاس وزیر

وبلاگ > آیت اللهی، میرزا علی - درهفته معلم از معلمان تقدیر میکنند و وعده هایی داده میشود که فراموش می شود و معلم می ماند و زندگی فقیرانه خودش

خوب به سلامتی خسته نباشید. شب دامادی هم تمام شد.جشن بود و بهانه ای برای شادی دانش آموزان .
پای تخته سیاه یا تخته سفید هم مطالبی نوشتند و از معلمین قدردانی کردند و گفتند جای انبیا نشسته اید  وشغل پیامبری دارید و.........
مثل شب دامادی بود برایمان کف زدند و رقصیدند و شیرینی خوردند و شام میل کردند و ماراسوار برخودروی گل زده فرستادند.حالا من مانده ام و خرج زندگی.کادوها راباز میکنم مثل ظروف کریستال تکراری خودکار و سررسید وجوراب و.......بچه ها دستشان درد نکند صادقانه جلو می آیند و ازشان توقعی هم نداریم و کاش همین هاراهم نیاورند.
گاهی وقتها هم که مثل عروسی های کمیته امداد همه مان را یک جا می نشاندند و کادو میدادند البته بعضی وقتها شیطنت بچه ها باعث تبعیض میشد تا معلمها هم دلشان برنجد .
وبالاخره به افتخار ما مدیران به ملاقاتهای بزرگان رفتند و بیانیه ها خوانده شد.فرداریسه هارا جمع می کنند من میمانم و اجاره خانه !
راستی یادم رفت از آقای نوبخت خوش بیان و خوش تیپ تشکر کنم که میانگین حقوق مارابالا اعلام کرد ولی نوبخت جان جان من بیا حقوق مدیران و احیانا اضافه کاری آنهارااز سرجمع ارقام کم کن و میانگین بگیر شاید رقم بدست آمده واقعی ترباشد.راستی من که درشهر بزرگ زندگی میکنم و هزینه زندگیم بیشتراست که دوری از مرکز و فوق العاده مناطق محروم وازاین چیزها گیرم نمی آید!لطفا اینهاراهم کم کنید و........
بقیه اش راهم که خودتان میدانید.راستی اجاره خانه ای که یک معلم درآن زندگی کنددرتهران چنداست؟
همه این هارابی خیال ان صاحب تریبونی که لباس الگویی درتن دارد و خرج خودش با محمل عفاف و کفاف تامین است به نحوی اعتراض من نسبت به نداری را زیر سوال می برد و ان دیگری که درجات بالای نظامی دارد و زن و بچه اش سیرهستند نیز به من کنایه میزند ولی خوب من که حق ندارم به او چیزی بگویم. حتماایشان صاحب حق است چون سالهاست هروقت صحبت میکند درهمه موارد اظهار نظر میکند و احتمالا فیلسوف وشاید هم علامه است.
بعضی از دوستانم هم دردهه اخیر دنبال حقوق صنفی من بودند مدتی است از آنها خبر ندارم کسی میداند کجاهستند؟
خوب بگذریم شما میدانید مرگ برای ماحق است. یا باید درراه نجات بچه هامان یعنی شاگردهایمان ازسیل و آتش سوزی و زلزله بمیریم یا بیایند به خاطر نمره چاقویمان بزنند و بمیریمبالباخره جهان از اضافه جمعیت نباید بترکد که....... این هم خوب دیگر تقدیر ماست.
سر کلاس درس که می رویم جالب است . جایتان خالی مطالبی راباید به بچه ها بگوییم که درخورفهمشان نیست سال به سال کتاب عوض میکنند ماشاالله چه قدربروز هستند این مولفین کتب درسی قربانشان بروم....... هی بگو هی بگو هی بگو......آنها هم (دانش آموزان را می گویم)مات و متحیر مارانگاه میکنند و خسته میشوند و وسط درس دادنمان کلاس راشلوغ میکنند. ولی حق نداریم بگوییم بالای چشمتان ابروست فردا باید جواب پدرومادرشان وروسای اداره  ومدیر مدرسه را که دنبال تیغ زدن اولیا برای تامین پول آب و برق و گاز است بدهیم و بعضی مواقع دادگاههای صالحه و هیات رسیدگی به تخلفات اداری هم گوش مارا می پیچانند!
راستی وزیر جان میدانم که از 15-16 سالگی معلمی کردید ولی تازگیها سرکلاس دبیرستان رفته اید؟کاش رفته بودید.کاش وقتی تمام حواستان راجمع میکردید تا آن مفاهیم بالاتراز درک ویا محفوظاتی دانش آموزان رابه آنها تفهیم کنید و دانش آموزی شیطنت میکرد و رشته افکارتان را پاره میکرد متوجه می شدید فرهیختگی کیلویی چند؟ البته کسی هم حق اخراج دانش آموز راندارد و نصیحت هم که هیچ درس هم که نمیخوانند هیچ.......
راستی چه کسی پناه مادی من است؟چه کسی پناه معنویت و شانیت من است؟سخنرانیهای هفته گذشته تان همگی فراموش میکنم ببخشید باقی بقایتان جانها فدایتان رفتیم تااول مهر و تقدیری دیگر.وعده هایتان هم رابی خیال آخر عادت داریم
راستی آقای نوبخت یادم رفت بپرسم حقوق معلمین حق التدریس چند ماه یک بار پرداخت میشود؟آنها زن و بچه ندارند؟درست است که شش هفت ماه است حقوق نگرفته اند؟نوبخت جان شما خودتان معلم بوده اید خداوکیلی کار معلمی تخصصی تراست یا کارشناسی سازمان مدیریت و برنامه ریزی؟ فوق العاده های کارمندان شما چنداست؟از اضافه کارهایشان چه خبر؟