سلامت


2 دقیقه پیش

لیپوماتیک

لیپوماتیک به عنوان یک روش مناسب برای لاغری موضعی شکم، پهلو، ران و اطراف ران ، ناحیه پشت، غبغب و بازو شناخته می شود ، لیپوماتیک در واقع یک دستگاه قدرتمند و هوشمند است که ...
2 دقیقه پیش

با شجاعت پایان همکاری منفعلانه نظام پزشکی با وزارت بهداشت را اعلام کنید

سلامت نیوز:رییس نظام پزشکی‌ مازندران با ارسال نامه ای به علیرضا زالی رئیس کل نظام پزشکی طرح تحول سلامت را همانند طرح مسکن مهر و پرداخت یارانه عمومی دانست و با تاکید بر ...



پیشنهاد ۵۰ میلیون تومانی معلم متجاوز به خانواده ندا/چه کسی قرار است پاسخگوی امنیت از دست رفته دختران در مدارس باشد؟


سلامت نیوز: 16 اردیبهشت بود که خبری تکان‌دهنده از یک روزنامه محلی در زنجان پرده از تعرض به یک دانش‌آموز دختر 9 ساله در روستای قره‌محمد شهرستان خدابنده از سوی معلمش بر‌داشت. خبر را که می‌بینی پس از شوکه شدن از موضوع، جسارت روزنامه در تیتر یک کردن تعرض به کودک دختری را ستایش می‌کنی. هنوز از عمق رخداد هیچ نمی‌دانی. ندا دختری 9 ساله. 9 سالگی چه طعمی دارد؟ اصلا فرصت داشته کودکی کند؟ 9 سالگی اوج کودکی کردن‌های یک کودک است. ندا در 9 سالگی فرو ریخته و چیزی از کودکی کردن نمی‌داند. مدت‌هاست نمی‌داند و هر روز که می‌گذرد، اگر پژمرده‌تر از روز قبل نشود، دیگر ندای 9 ساله کودک هم نخواهد شد. دستانی دیگر به هر دلیلی که تن او را لمس کرده باشند، دستی غریبه بوده و ندا نتوانسته دست را کنار بزند. چون کودک است. چون ناتوان است. چون توان دفاع از خود و بدنش را ندارد.

به گزارش سلامت نیوز،روزنامه جهان صنعت نوشت: 16 اردیبهشت پرده کنار رفت. با خواندن گزارش و مصاحبه‌های بعدی با افراد مرتبط با پرونده در‌می‌یابی موضوع ریشه‌دار‌تر از این است. 9سالگی که از مدت‌ها قبل با آزار و اذیت آغاز شده. روزهایی که جان ندا به لبش می‌رسیده و به مادرش می‌گفته دلش نمی‌خواهد به مدرسه برود، اما دلیل آن را توضیح نمی‌داده. مادر او را به اجبار و فشار هر روز به مدرسه می‌فرستاده و این ندا بود که هر روز یک قدم به فرسودگی ذهن و روان نزدیک می‌شد. چندین ماه آزار و اذیت جسمی، جنسی و روحی علیه یک کودک معصوم. تاب و توان که از حد می‌گذرد، زمستان تقریبا تمام شده است. ندا لب به حقیقت باز می‌کند تا شاید بهارش‌ خزان نشود. بالاخره حرف می‌زند و می‌گوید از آزار و اذیت‌های معلم در کلاسی که 11 پسر و تنها یک دختر دیگر شاگردان آن هستند.

«معلم»؛‌ ای کاش این واژه مقدس اینجا اینقدر آسیب نمی‌دید. اواخر ماه‌های سرد است که شکایت نخست خانواده ندا از معلم انجام می‌شود. اما راه به جایی نمی‌برد. آزار و اذیت معلم که ادامه پیدا می‌کند، تهدید هم چاشنی کار می‌شود و این بار اما پدر و مادر ندا سکوت نمی‌کنند. این بار حق دخترک‌شان را به گوش دنیا می‌رسانند و موضوع را رسانه‌ای می‌کنند تا شاید «داد» ندا را دریابند. این بار سردبیری منصف صدای ندا را به گوش همه می‌رساند. آنجاست که بار دیگر بی‌اعتمادی به مدرسه خود را به رخ می‌کشد.اگر فضای مناطق روستایی استان زنجان را بشناسید، وضعیت مدارس به گونه‌ای است که بسیاری از روستاها فقط تا مقطع ابتدایی برای دختران مدرسه دارند و پس از آن یا باید به مدارس شبانه‌روزی در شهر بروند یا دیگر ادامه تحصیلی وجود نخواهد داشت. با توجه به اینکه عمده خانواده‌ها توان یا تمایلی برای ادامه تحصیل دختران خود پس از ابتدایی را ندارند، در خانواده‌های زیادی دختران در سنین پایین عمدتا 13 تا 16 ساله ازدواج می‌کنند. با توجه به اتفاقی که اخیرا رخ داده، اعتماد خانواده‌ها برای تحصیل دختران روستا بیش از قبل سلب شده و شاید همین میزان فعلی هم اجازه ندهند دخترکان‌شان تحصیل کنند. آسیب بزرگ درست در این نقطه رخ می‌دهد؛ درست در نقطه‌ای که همه اعتماد به مدرسه فرو می‌ریزد. چه کسی قرار است پاسخگوی اعتماد و امنیت از دست رفته دختران در مدارس باشد؟ معلمی که باید همچون پدر باشد و محبت و علم خود را در اختیار کودکان قرار دهد، حالا تبدیل به عامل اصلی فرار دختران از درس خواندن خواهد شد.


در آخرین خبر اعلام شد که دادگاه آزار و اذیت معلم را تعرض تشخیص نداده و تنها حکمی که پس از شکایت دوباره و دادگاهی شدن متهم ابلاغ شده، اتهام ارتباط نامشروع عنوان شده است. حکمی که سر و صدا و اعتراض زیادی را برانگیخت. حالا خانواده ندا تنها تا دوم خرداد فرصت دارند اعتراض خود را به حکم اعلام کنند. قرار است وکیلی از سوی یک موسسه خیریه به آنها کمک کند که البته هنوز وضعیت این مساله روشن نشده و زمان بسیار کم است. طارمی، دادستان خدابنده تنها مقام قضایی است که در مورد پرونده اعلام نظر کرده و به یک هفته‌نامه محلی در زنجان گفته: «هنوز این پرونده بسته نشده و نمی‌توان در مورد آن اظهارنظری کرد.»


وضعیت روحی ندا بسیار بد و تحت درمان روانکاو است
آموزش و پرورش استان زنجان هم پس از رسانه‌ای شدن مساله در دو حرف متناقض ابتدا کلا مساله تعرض را تکذیب کرد، سپس در گامی عقب‌تر اعلام کرد: «به شدت پیگیر این موضوع خواهیم بود.» در پرس‌و‌جوی وضعیت روحی ندا تنها فرزند این خانواده، مادرش عنوان کرد وضعیت روحی و روانی بسیار وخیمی دارد و تحت نظر روانکاو است.مساله آنجا تکان‌دهنده‌تر و تاثربرانگیزتر می‌شود که کودک چندین ماه در آزار و اذیت بوده و از طرف همین معلم تهدید می‌شده که به خانواده‌اش چیزی نگوید. ندا کودک 9 ساله با انداخته شدن به چاه تهدید می‌شده. معلم او را تهدید می‌کرده که اگر چیزی به مادرش بگوید، او را کتک خواهد زد. این کودک علاوه بر آزارهای جسمی و روحی که می‌دیده، ضرب و شتم هم می‌شده تا به کسی چیزی از حقیقت نگوید. حال سوال اینجاست این حجم از فشار مضاعف چطور در وجود نحیف یک کودک می‌گنجیده و این قدر تاب آورده؟


معلم قبل از شروع کار در این روستا پرونده دادگاهی داشت
مادر جوان این کودک 9 ساله با بغض و اشک عنوان می‌کند: «این معلم پیش از ورود به این روستا سابقه پرونده دادگاهی داشته و آموزش و پرورش هم از این موضوع مطلع بوده است. چرا به کسی که سابقه‌دار است، اجازه تدریس به کودکان می‌دهند؟» او در پاسخ به اینکه آموزش و پرورش تاکنون برای دفاع از حقوق از دست رفته خود و دخترشان چه کرده، عنوان می‌کند: «آنها از همان اسفند‌ماه در شکایت اول ما می‌دانستند این معلم بیمار است و مشکل دارد‌ اما سکوت کردند و هیچ اقدامی انجام ندادند. حالا هم که ما مساله را در روزنامه‌ها چاپ کردیم، ما را سرزنش می‌کنند که چرا موضوع را رسانه‌ای کردید؟ چرا مساله را خبری کردید؟ من هم محکم ایستادم و گفتم می‌خواستم بیشتر از این حق بچه‌ام پایمال نشود. خودم خواستم خبر را روزنامه‌ها چاپ کنند.»
به گفته مادر ندا، این معلم فقط 25 تا 30 روز در زندان بود و حالا با وثیقه 200 میلیون تومانی آزاد است و پس فردا هم می‌فرستند در منطقه‌ای دیگر معلم جای دیگری شود. با خشم می‌گوید: «چرا اخراجش نمی‌کنند؟ چرا او را مجازات نمی‌کنند؟»‌


مادر ندا: معلم پیشنهاد پول به ما داد
در نکته‌ای شگفت مادر ندا به ما عنوان می‌کند: «معلم مدرسه 50 میلیون تومان به من پیشنهاد داد که شکایتم را پس بگیرم و رضایت دهم.» از او می‌پرسم آیا آموزش و پرورش منطقه در جریان رشوه و پیشنهاد مالی که به شما داده، قرار گرفته است که می‌گوید: «بله اما اونها گفتن اونو ول کن. به حرف‌هاش اهمیت نده.»


آموزش و پرورش در سکوت؛ پای حقم می‌ایستم
«من پای حقم می‌ایستم.» این فریاد مادر نداست در همهمه «سکوت» مرگبار آموزش و پرورش، نهادی که مقصر اصلی به وقوع پیوستن چنین رخدادهایی است. با وضعیت نامناسب مالی که دارند، می‌گوید: «من هیچ پیشنهادی را قبول نمی‌کنم و فرش زیر پایم را می‌فروشم و دخترم را درمان می‌کنم.» پدر ندا یک کارگر ساده است. با توجه به آسیبی که ندا دیده، بهزیستی با کمک مددکاران اجتماعی و خود آموزش و پرورش باید هزینه درمان و کمک به طبیعی شدن وضعیت روحی و روانی و ذهنی کودک را بر عهده گیرند، اما به گفته یکی از فعالان حقوق کودک زنجان نه‌تنها آموزش و پرورش دلجویی خاصی از آنها نکرد‌ و آنها را بارها بابت رسانه‌ای شدن موضوع شماتت کرد، بلکه هیچ هزینه‌ای هم برای درمان و کمک به ندا متقبل نشده است. این خانواده بی‌بضاعت ندا هستند که هزینه روانکاو را در این وضعیت معیشتی دشوارشان پرداخت می‌کنند. انگار نه انگار کسی از بیرون از دایره تقدیر زندگی پر‌مشقت‌شان به آنها آسیب رسانده و حریم زندگی آنها را نقض کرده است که این‌طور خود خانواده همه جوره بهای آسیب به دخترشان را می‌دهند.


ممکن است ندا در سن بلوغ خودکشی کند
حالا نوازش‌های هر شب مادرش است که کمی، فقط کمی می‌تواند سایه امن روی سر و التیام تن ندا باشد تا بتواند این دوره مخرب و پرفشار را پشت سر بگذارد تا به گفته مددکاران وقتی به سن بلوغ رسید و متوجه شد دقیقا چه اتفاقی را از سر گذرانده، از شدت غم و ناراحتی دچار استیصال نشود و خودکشی نکند.
جامعه‌ای که این روزها خبر خودکشی از هر نقطه آن به صورت آدم پرتاب می‌شود، آیا باید منتظر به ثمر نشستن یک آسیب دیگر شود یا به موقع با درمان تخصصی و احقاق حق و آرامش یافتن درون کودک و خانواده‌اش جلوی یک خودکشی دیگر از همین حالا گرفته شود؟ چندی بعد اگر اتفاقی برای آن کودک رخ دهد، فقط همهمه و قلم زدن در صفحات آسیب‌شناسی روزنامه‌ها که با هر شدت تلخی آنقدر عادی شده که رو به سِر شدن رفته‌اند، باقی خواهد ماند تا بیان کنند دلایل خودکشی دخترکی که جسم و جانش مورد آزار و اذیت کسی به نام «معلم» قرار گرفت.
تا اینجا پرونده ندا به پزشکی قانونی ار&#


ویدیو مرتبط :
از کجا بدانیم تراول ۵۰ تومانی اصل است؟؟؟؟؟؟؟