داستان های واقعی/ خاطره ای خواندنی از دکتر عراقی موصل


داستان های واقعی/ خاطره ای خواندنی از دکتر عراقی موصل

آزادگان دفاع مقدس/ در اردوگاه ۱۲ برگزاری نماز جماعت ممنوع بود. یکی از روزها در سال ۶۷، پس از غروب آفتاب ما رو به قبله نشسته بودیم تا اذان گفته شود و نماز با آمادگی قبلی اقامه گردد.
در آن سکوت فراگیر، هر کس زیر لب ذکر می گفت تا این که صدای دلنشین اذان شنیده شد. یکی از دوستان بود که از عمق جانش بانگ اذان را سر داد. پس از اذان من که پیش نماز بودم، اقامه را شروع کردم. تازه به «اشهد ان محمداً رسول الله» (صلی الله علیه و آله) رسیده بودم که هر دو نگهبان خودی اعلام کردند: « سرباز عراقی دارد می آید؛ صفها را به هم بزنید».
هنوز صف های نماز کاملاً به هم نخورده بود که سرباز با داد و بیداد کنار پنجره آمد و مسئول آسایشگاه را صدا زد. گویا او صدای اذان را شنیده بود. می گفت: «شما داشتید قرآن می خواندید ؟ » .
ما هم با قاطعیت قسم خوردیم که قرآن نمی خواندیم. او هم پس از نیم ساعت جز و بحث قانع شد و رفت. البته در حالی که ما مشغول بحث بودیم، آسایشگاه های دیگر از فرصت استفاده کردند و نمازهایشان را به جماعت خواندند. برخی از افراد آسایشگاه ما هم نمازشان را به تنهایی اقامه کردند. وقتی نگهبان عراقی رفت، ما نماز جماعت را برگزار کردیم.
نماز مغرب را با خیال راحت خواندیم؛ مشغول نماز عشا بودیم که باز نگهبان خودی خبر داد که حدود ده عراقی دارند با کابل و چوب می آیند. چون وضعیت اضطراری بود، عده ای نماز را دو رکعتی خواندند و بعضی هم فرادا به سرعت نماز را تمام کردند؛ اما یکی از بچه ها به صورت عادی نمازش را ادامه داد.
ناگهان درِ آسایشگاه با سر و صدا باز شد. عراقیها همراه فرمانده شان داخل شدند و اعلام کردند: « به خط شوید ؛ می خواهیم آمار بگیریم» .همه در صف های پنج نفره نشستیم و نمازگزارِ ما هنوز در حال و هوای نمازش غرق شده بود.
افسر عراقی گفت: « موقع دستور نظامی چه وقت نماز است » . به ناچار صبر کردند و او نمازش تمام شد. آمار که گرفتند، منتظر کتک خوردن بودیم که دیدیم با خوشحالی بیرون رفتند. گویا در آمار عصر اشتباه کرده بودند. ما هم با خاطری آسوده، دوباره نماز عشا را به جماعت برگزار کردیم.
راوی : شکرالله حیدری

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
اعلام بیانیه آزادسازی موصل پس از تسلط نیروهای عراقی بر موصل