مذهبی
2 دقیقه پیش | پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ... |
2 دقیقه پیش | تصویر کعبه در 140 سال پیشچقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود |
اصبغ بن نُباته
زندگینامه :
اصبَغ بن نُباته تميمى حَنْظلى مُجاشِعى از ياران ويژه امير مؤمنان على عليه السلام و از چهرههاى برجسته ياران ايشان[1] و از معتمدان آن حضرت است[2].
استوار گامى او در دوستى على عليه السلام مشهور است. او در متون كهن تاريخى به شيعه معروف[3] و به عشق و دوستى على عليه السلام مشهور است. او از «شُرطة الخَميس (نيروهاى ويژه)» [4] و از فرماندهان آنان است[5] كه تا مرز مرگ و شهادت، با مولا عليه السلام پيمان بسته بودند[6].
اصبغ در جنگهاى جمل و صِفّين، همراه مولا عليه السلام بود[7] و از ياران باوفاى على عليه السلام به شمار مىرفت. اصبغ، عهد نامه على عليه السلام به مالك اشتر را نقل كرده[8] كه مجموعهاى بزرگ و جاودان است.
پس از ضربت خوردن على عليه السلام، وى از معدود افرادى است كه اجازه حضور بر بالين ايشان را يافت[9].
اصبغ را از ياران امام حسن عليه السلام نيز شمردهاند. [10]
کتاب وقعة صِفّين[11] به نقل از عمر بن سعد اسدى، در يادكرد جنگ صِفّين آورده است:[12] على بن ابى طالب عليه السلام يارانش را ترغيب [به جهاد] كرد. پس اصبغ بن نباته در حضور او برخاست و گفت: اى امير مؤمنان! مرا با باقى مانده مردم، پيش فرست كه امروز، پايدارى و يارىام را خواهى ديد. ما شاميان را تار و مار كردهايم و خود، هنوز جنگجويان و دلاورانى داريم. به من اجازه ده تا به پيش بتازم.
على عليه السلام فرمود: «به نام و بركت خدا، به پيش بتاز».
پس اصبغ، پرچمش را برگرفت و پيش مىراند و مىخواند:
اى اصبغ! تا به كى اميد ماندن دارى؟
بى گمان، اميد با نا اميدى درهم شكسته مىشود.
آيا حوادث روزگار را نمىبينى كه چه سان پديد مىآيند؟
پس هوا و هَوَست را چون چرم، دبّاغى كن.
مدارا تو را بهتر به خواستهات مىرساند
امروز، گرفتارىاى هست و فردا نيز بيكار نخواهى بود.
پس اصبغ كه پيرى پارسا و عابد بود و هرگاه دو نفر را در نزاع با هم مىديد، شمشيرش را غلاف مىكرد، در حالى بازگشت كه شمشير و نيزهاش را [به خون،] رنگين كرده بود.
او از ذخيرههاى على عليه السلام به شمار مىرفت كه تا پاى جان به ايشان پايبند بود و از شهسواران عراق، شمرده مىشد و على عليه السلام از اعزام او به جنگ و كشتار، دريغ مىورزيد.[13]
............................................................
[1] رجال النّجاشي: ج 1 ص 69 الرقم 4، الفهرست للطوسي: ص 85 الرقم 119، وقعة صفّين: ص 406 وراجع ميزان الاعتدال: ج 1 ص 271 الرقم 1014.
[2] كشف المحجّة: ص 236، وقعة صفّين: ص 406.
[3] الطبقات الكبرى: ج 6 ص 225.
[4] الطبقات الكبرى: ج 6 ص 225؛ الاختصاص: ص 65.
[5] وقعة صفّين: ص 406.
[6] رجال الكشّي: ج 1 ص 321 الرقم 165.
[7] وقعة صفّين: ص 406.
[8] رجال النّجاشي: ج 1 ص 70 الرقم 4، الفهرست للطوسي: ص 85 الرقم 119.
[9] الأمالي للطوسي: ص 123 ح 191.
[10] رجال الطوسي: ص 93 الرقم 919 وراجع تهذيب المقال: ج 1 ص 198 204 ح 5.
[11] وقعة صفّين: ص 442.
[12]حَرَّضَ عَلِيُّ بنُ أبي طالِبٍ أصحابَهُ، فَقامَ إلَيهِ الأَصبَغُ بنُ نُباتَةَ فَقالَ: يا أميرَ المُؤمِنينَ! قَدِّمني فِي البَقِيَّةِ مِنَ النّاسِ؛ فَإِنَّكَ لا تَفقِدُ لِيَ اليَومَ صَبرا ولا نَصرا. أمّا أهلُ الشّامِ فَقَد أصبَنا مِنهُم، و أمّا نَحنُ فَفينا بَعضُ البَقِيَّةِ، ايذَن لي فَأَتَقَدَّمَ؟ فَقالَ عَلِيٌّ: تَقَدَّم بِاسمِ اللّهِ وَالبَرَكَةِ، فَتَقَدَّمَ و أخَذَ رايَتَهُ، فَمَضى وهُوَ يَقولُ:
حَتّى مَتى تَرجُو البَقا يا أصبَغُ إنَّ الرَّجاءَ بِالقُنوطِ يُدمَغُ
أما تَرى أحداثَ دَهرٍ تَنبَغُ فَادبُغْ هَواكَ، والأَديمُ يُدبَغُ
وَالرُّفقُ فيما قَد تُريدُ أبلَغُ اليومَ شُغلٌ وغَدا لا تَفرَغُ
فَرَجَعَ الأَصبَغُ وقَد خَضَبَ سَيفَهُ دَما ورُمحَهُ، وكانَ شَيخا ناسِكا عابِدا، وكانَ إذا لَقِيَ القَومُ بَعضُهُم بَعضا يَغمِدُ سَيفَهُ، وكانَ مِن ذَخائِرِ عَلِيٍّ مِمَّن قَد بايَعَهُ عَلَى المَوتِ، وكانَ مِن فُرسانِ أهلِ العِراقِ، وكانَ عَلِيٌّ عليه السلام يَضِنُّ بِهِ عَلَى الحَربِ وَالقِتالِ.
[13] به نقل از: محمدى رى شهرى، محمد، دانش نامه امير المومنين عليه السلام بر پايه قرآن، حديث و تاريخ - قم، چاپ: سوم، 1389 ش.
ویدیو مرتبط :
ماجرای هامة بن الهیم بن لاقیس بن ابلیس و امیرالمومنین ع