همت‌هایی که کمر فقر را شکستند ...


همه دور و اطرافمون جوون‌های زیادی رو می‌شناسیم که با داشتن حمایتهای خانوادگی و تحصیلات عالیه هنوز هم نتوانستند شغلی قابل قبول برای خود دست و پا کنند؛ جوانان زیادی که به هر دری زدند اما نشد که نشد اما در مقابل جوانانی داریم که از هیچ به همه چیز رسیده‌اند آنان که کار را عار ندانسته‌اند و با همت "یا علی" گفته‌ و شروع کردند.

به گزارش خبرنگار «اجتماعی» خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا)، یکی از ارگان‌هایی که در حال حاضر در بخش اشتغال و حمایت‌های شغلی کمک زیادی به جوانان نیازمند این مرز و بوم از جنوب تا شمال از شرق تا غرب ارائه کرده است، کمیته امداد امام خمینی (ره) است، کمیته امداد در قالب وام‌های اشتغال نیازمندان خانواده‌های زیادی را از فقر، آسیب‌های اجتماعی، اعتیاد و غیره نجات داده است.

در ادامه گزارشی از سفر دو روزه تیمی خبری به استان بوشهر می‌آید که سرنوشت چند تن از جوانان خطه جنوب کشور را روایت می‌کند که با همتشان از زیر پوشش کمیته امداد خارج و خودکفا شده‌اند و حتی برخی از آنان دست نیازمندان دیگر را هم گرفته‌اند؛ در این سفر از شهرستانهای مختلف توابع استان بوشهر بازدید کردیم.

تعمیرگاه تخصصی خودرو مددجو کمیته امداد

به نان شبم محتاج بودم

"اردشیر" فقط 31 سالشه، اما الان یک تعمیرگاه تخصصی اتومبیل در ورودی بندر گناوه دارد و به گفته خودش 28 نفر کارگر به طور مستقیم و 100 نفر هم اعم از تراشکار، باطری فروش و.... به طور غیر مستقیم با او همکاری می کنند.

با لباسهای روغنی و در حالی که در دستهای پینه بسته‌اش یک انبر دست است که مدام حین صحبتش تکانش می‌دهد، مقابلمان ایستاد و گفت: از سال 79 تا 87 با چهار تا از دوستام کارگر ایران خودرو بودیم، سال 87 اومدیم شهر و یک تعمیرگاه کوچک زدیم و چهار پنج نفری مشغول شدیم اما سال 88 با یاری خدا و کمک کمیته امداد توانستیم 3 تا وام 5 میلیون تومانی اشتغال با سود 4 در صد بگیریم بعد از اون تعمیرگاه رو توسعه دادیم و امسال هم باز یک وام 15 میلیون تومانی گرفتیم و درحال حاضر وام‌های قبلی را تسویه کردیم.

با غرور خاصی در عین سادگی ادامه می‌دهد: سال 91 دوباره 10 میلیون تومان وام اشتغال از کمیته امداد در یافت کردیم و رسیدیم به اینجا خدا رو شکر الان 4 نفر از شاگردام تو شهر تعمیر گاه زدن و برای جوانها شهر اشتغال زایی کردند.

به آسمون نگاه می کند و می‌گوید: من یتیمم اما تونستم به لطف خدا به اینجا برسم و همیشه خدا رو شکر می‌کنم.

تعریف می‌کنه که یک روز به نون شبش محتاج بوده و حتی برای راه اندازی تعمیرگاه کوچکش در سال87 طلاهای زنش رو می فروشه و با 300 هزار تومان شروع می کند اما الان بیش از 250 میلیون تومان ابزار و قطعات دارد و در آمد ماهیانه 7 استاد کار تعمیرگاهش بیش از 10 میلیون تومان است که سود خالص آن 2.5 تا 3 میلیون تومان می‌شود.

با رضایت خاصی ادامه می دهد: همیشه دلم می خواست دست جوون‌هایی رو بگیرم که هیچ کس رو ندارند و الان در این تعمیر گاه بیشتر کارگرهایم مددجویان کمیته امدادند و 4 نفر آنها 15 ساله هستند و نه پدر دارند و نه مادر. همه کارگرهای اینجا زیر 30 ساله‌اند و کسانی هستند که به خاطر مشکلات خانوادگی شان شاید اگر دستشان را نمی‌گرفتیم به راه کج کشیده می‌شدند.

تعریف می کند که از کودکی تحت پوشش کمیته امداد بوده و 17 تا خواهر و برادر هستند و به همین خاطر از 6 سالگی مجبور به کار کردن بوده و تا پنجم دبستان بیشتر درس نخوانده است و الان با 4 تا از برادرانش این تعمیر گاه رو اداره می‌کنند.

از بد عهدی صاحب تعمیر گاه گلایه می‌کند و می‌گوید: به محض اینکه دید کار ما رونق گرفته، مدعی شد که اگر فروشگاه قطعات را به او واگذار نکنیم ما را از اینجا بیرون می‌اندازد.

سرش را پایین می‌اندازد و ادامه می‌دهد: اگر برم جای کوچک تر مجبور می‌شم چند نفر را بیرون کنم اما اگر تعمیر گاه بزرگتری داشته باشم می تونم دست چند نفر دیگر را هم بگیرم و چند خانواده دیگه رو هم از فقر نجات بدم.

ادامه می‌دهد: من مشکل زمین دارم و انتظار ندارم یک تعمیر گاه مجهز در اختیارم بگذارند اما فقط می خواهم یک زمین داشته باشم که بتوانم کارم را توسعه بدهم و نگرانی بیرون شدن هم نداشته باشم.

این در حالیست که مسؤلین کمیته امداد مدعی می شوند که چنانچه شهرداری زمینی را تحت عنوان اجاره به شرط تملیک در اختیار وی قرار دهد مشکلاتش حل خواهد شد و کمیته امداد هم می‌تواند به عنوان "طرح کار آفرین" در قالب های مختلف حدود 100 میلیون تومان وام به وی پرداخت کند.

اردشیر در تمام صحبت هایش مدام خدا را شکر می‌کند و می گوید: فقط می‌خواهم بیشتر حمایت شوم تا بتوانم از نیازمندان بیشتری دست گیری کنم.

کارگاه پرورش قارچ

زندگی‌ام را با قارچ‌ها نجات دادم

به گزارش ایسنا، از ورودی بندر گناوه به سمت روستای محمد صالحی می رویم، در آنجا زنی حدود 30 ساله در حالی که کودک شیر خواره‌اش را در آغوش گرفته است، می‌گوید:" همسرم اعتیاد شدید داشت، اما الان خدا را شکر در حال ترک و زیر نظر پزشک است؛ در مانده شده بودم رفتم کمیته امداد تحت پوشش شدم، دو ماه مستمری گرفتم تا اینکه به کمک برادر شوهر و پدر شوهرم این "کارگاه پرورش قارچ" را کنار خانه‌مان راه‌اندازی کردیم بعد از آن خودکفا شدیم و الان دیگر مستمری دریافت نمی‌کنیم."

خانه‌شان در این کارگاه و قارچ‌هایش را مایه نجات زندگی‌اش می‌داند و می‌گوید: اوایل سال 93 کارمان را شروع کردیم. 30 میلیون تومان وام اشتغال از کمیته امداد گرفتیم اما متاسفانه نتوانستیم کارگاه را کامل تجهیز کنیم. کارگاه‌ها کوچک یکی 24 متری و دیگری 36 متری هستند.

تعریف می کند که از زمان کاشت تا برداشت 30 الی 34 روز زمان می‌برد و پس از هر بار کاشت با فاصله‌های حدودا دو هفته‌ای می توان سه بار عمل برداشت را انجام داد و با هر 4 تن کمپوست حدود 1100 الی 1200 کیلو قارچ تولید می‌شود و بازارشان سوپر مارکت‌های گناوه و بوشهر است.

مدعی است که کیفیت قارچ‌شان بسیار عالی است و به عنوان کیفیت برتر شناخته شده است.

پدر شوهرش که به قول خودش همه کاره کارگاه است می‌گوید:دراین کارگاه 3 نفر به طور ثابت و 2 نفر به طور پاره وقت مشغول کارند.

مشکل اصلی آنها کمبود منابع مالی برای توسعه کارگاه و تجهیز بیشتر آن است.

با این حال جمله "زینب" مدام در ذهنم تکرار می‌شود که "این قارچ‌ها و این گارگاه زندگی‌ام را نجات دادند و الان همسرم در حال ترک است".

کارگاه تیرچه بلوک

همه چیز از یک 206 اقساطی شروع شد

به همراه گروه به جاده قدیم گمرک بندر گناوه می‌رویم در مقابل زمینی بزرگ به مساحت حدود 2000 متر در اواسط جاده توقف می‌کنیم. اینجا کارگاه تولید بلوک تیرچه بلوک سقفی و تیرچه و متعلق به دو خواهر است.

عجیب است دو دختر با لطافت های دخترانه مثلا به جای راه اندازی یک کار گاه خیاطی چنین شغلی را انتخاب کنند!.

مجری طرح "سکینه" 32 ساله است اما خواهر 40 ساله اش "بدری" همه کاره کارگاه است و هر دو مجرد هستند. بدری برایمان تعریف کرد که فقط یک 206 اقساطی داشتند و بعد خیلی اتفاقی متوجه این زمین می شوند و تصمیم می گیرند 206 را بفروشند و این زمین را خریداری کنند. می گویند که فقط یک مجوز از صنعت و معدن داشتیم و با دست خالی شروع کردیم.

بدری ادامه می دهد: خانواده ایتام بودیم و از بچه گی تحت پوشش کمیته امداد، بعد از این شرایط برای دریافت وام اشتغال به امداد مراجعه کردیم و توانستیم 30 میلیون تومان وام در قالب صندوق اشتغال نیازمندان و 5 میلیون تومان از طریق منابع بانکی دریافت و با کمک دو برادرمان این جا را راه اندازی کردیم؛ الان با برادرهایمان کار می کنیم و چهار کار گر داریم.

وقتی از وضعیت فروششان می پرسم تعریف می کنند که در گناوه رسم بر این است که تیرچه بلوک را مثل هندوانه سر میدان در محل خاصی ببرند و آنجا بفروشند، وضعیت درآمدشان هم بستگی به فروششان دارد.

با خوشحالی در حالی که چشم هایش می خندد می گوید: 20 سال تحت پوشش امداد بودیم اما الان چند ماهی هست که خودکفا شده ایم و سود ماهیانه مان برای من و خواهرم به طور خالص حدود 1 میلیون تومان است.

با لبخند ادامه می دهد :چند وقتی است که در شهر گناوه دفتری را اجاره و به طور رسمی تیرچه بلوک منصوری را راه اندازی کرده ایم.

از مشکلاتشان می گوید، از اینکه نیاز دارند تجهیزات بیشتری مثل دستگاه بلوک سقف و... خریداری کنند و بتوانند کارشان را توسعه دهند و ادامه می دهد: در همین اطراف گناوه حدود 50 الی 60 کارگاه رقیب داریم و برای توسعه کارمان نیاز به حمایت بیشتری داریم.

روحیه شان را می ستایم که چطور مردانه پای کارشان ایستاده و توانسته اند خانواده شان را خود کفا کنند و امروز با اقتدار از آینده و اهدافشان حرف می زنند.

کارگاه شیشه سازی

تنها کارگاه تولید شیشه در کل استان بوشهر

کارگاه شیشه خم کنی الماس ، تنها کارگاه تولید شیشه در کل استان بوشهر واقع در بندر گناوه ،مقصد بعدی تیم خبری برای بازدید از مددجویان خودکفا شده است.

چند جوان خنده رو و با نشاط به استقبالمان می آیند. جوان ترینشان که تنها 22 سال دارد، مجری طرح است.

احسان مرادی برایمان تعریف می کند که حدود یک سالی می شود که این کارگاه را راه اندازی کرده اند و سرمایه اولیه شان 43 میلیون تومان وام اشتغال کمیته امداد و50 میلیون تومان پول فروش یک قطعه زمینشان بوده است.

احسان تعریف می کند که در کارگاه شیشه خم کنی کارگری می کرده تا اینکه صاحب کارگاه به علت کهولت سن قصد فروش و واگذاری کارگاه را داشته و با توجه به سابقه وی به او پیشنهاد فروش می دهد و احسان هم با مراجعه به کمیته امداد از آنها تقاضای کمک می کند.

او که از کودکی تحت پوشش کمیته امداد بوده الان حدود یک سال است که از حمایت خارج و به کمک برادرانش کارگاه را اداره می کند و 3 نفر را نیز در قالب طرح اکرام ایتام به سرپرستی گرفته اند.

در حال حاضر 9 نفر به صورت مستقیم و6 نفر نصاب در کارگاه مشغول به کار هستند که دو نفر آنها با استفاده از طرح تشویقی کارفرما کمیته امداد بیمه و 6 نفر دیگر هم در نوبت دریافت خدمات بیمه ای هستند.

می گوید: در حال حاضر فقط 110 میلیون تومان شیشه و حدود 150 میلیون تومان هم تجهیزات و دستگاه در کارگاه وجود دارد و ماهیانه حدود 650 هزار تومان باز پرداخت وام است؛ سود خالص آنها برای 2 نفر در کارگاه 5 میلیون تومان است.

احسان مدعی است تمام شیشه های استان بوشهر از برازجان خارک تا گناوه را تامین می کنند اما در حال حاضر مشکلات تامین مواد اولیه و تجهیزات دارند.

ادامه می دهد: دو دستگاه را از نمایندگی اصفهان یک شرکت چینی برای تولید شیشه دو جداره خریداری کرده ایم اما به علت کمبود منابع مالی در گمرک اصفهان مانده و اجازه ترخیص نداریم که مسؤلین کمیته امداد قول داده اند که در سه ماهه اول 95 برای ترخیص دستگاها مساعدت کنند.

وقتی در کارگاه راه می رفتم و انواع و اقسام شیشه‌ها را می دیدم، به این نتیجه رسیدم که موفقیت ارتباطی به سن و سال ندارد و امثال احسان های زیادی در کشور وجود دارند که تنها با حمایت و اعتماد می توانند طرح های بسیاری را در جهت توسعه و ابادانی کشور اجرا کنند.

به گزارش ایسنا، همت جوانان سرزمینم به همین جا ختم نمی‌شود؛ کارگاه دیگری که در استان بوشهر از آن دیدن کردیم، کارگاه دوخت و تهیه جلیقه نجات در منطقه "گورک" بود که به گفته صاحب طرح که مردی حدود 35 ساله است، این کارگاه تنها کارگاه تولید جلیقه نجات در کشور است و تنها رقیب آن بازار‌های خارجی است. کارگاهش بیشتر شبیه خانه است، فقط با این تفاوت که تا چشم کار می‌کند ردیف به ردیف جلیقه‌های نجات تا سقف چیده شده و چند چرخ خیاطی هم در وسط اطاق نسبتا کوچکشان است.

مادر و همسر و کودکان شیر خوارش نیز کنار او هستند. اینجا انقدر شبیه خانه است که گمان کردیم خانه‌شان همین جاست که گفت: خانه مان این جا نیست اما همه با هم خانوادگی در اینجا مشغول به کار هستیم و جمعا 4 نفر در اینجا فعالیت می کنیم.

به مادرش نگاه می‌کند و می گوید: از سال 68 تحت پوشش امداد بودیم اما بعد از سال 71 که پدرم فوت کرد و یتیم شدم بیشتر به ما رسیدگی کردند و برایمان خانه ساختند تا اینکه 3 سال پیش با دریافت یک وام 5 میلیون تومانی از کمیته امداد این کار را شروع کردیم اما به علت مشکلات مالی نتوانستم توسعه‌اش بدهم که خدا را شکر امسال بعد از بازدید مسؤل کمیته امداد 45 میلیون تومان وام دیگر را نیز دریافت و فعالیت کار گاه را توسعه دادم و الان حتی تولید مازاد بر نیاز هم داریم و الان درآمد ماهیانه خانم‌ها 700 هزار تومان و آقایان حدود یک میلیون و 200 هزار تومان است. ما جلیقه نجات کل حاشیه خلیج فارس را تامین می‌کنیم.

با لحنی مملو از مسرت ادامه می‌دهد: البته دو سال پیش امکان تامین بازارهای عراق و سوریه هم برایمان فراهم شد که به خاطر کمبود سرمایه نتوانستیم به آن منا طق وارد شویم اما الان خدا را شکر تولید مازاد هم داریم.

چشم و دل سیری‌اش را با همه سختی ها و نداری‌هایی که کشیده، وقتی به ما ثابت می کند که می‌گوید: برای هر جلیقه فقط 3000 تومان سود می‌گیریم البته جلیقه‌هایی هم اینجا تولید می شود که 40 هزار تومان هزینه تولید اولیه آنهاست و 55 هزار تومان می فروشیم.

تنها خواسته‌اش حمایت بیشتر است برای توسعه کارگاه و از شرکتها و سازمانهای داخلی می خواهد نمونه کارشان را ببینند و اگر کم و کاستی در ان دیدند از نمونه‌های خارجی خرید کنند.

به راستی چرا باید سازمان‌های داخلی نیازمند به چنین تولیداتی از وجود چنین کارگاه هایی در کشور غافل بوده و به این ترتیب پای تولید کنندگان خارجی را به کشور باز کنند؟.

در میان مددجویان تحت حمایت کمیته امداد امام خمینی (ره) علاوه بر کسانی که سختی روزگار به آنها اجازه ادامه تحصیل نداده و اجبارا کار را به درس ترجیح دادند؛ کسانی هم هستند که از لحاظ علمی، فرهنگی و غیره نخبه هستند؛ افرادی که شاید فقر مانعی جدی برای رشد استعدادهای آنان شود و نهادی چون کمیته امداد امام خمینی (ره) باید به آنها توجه ویژه داشته باشد.

فاطمه سادات موسوی

به خاطر مشکلات مالی نتوانستم به تیم ملی بروم

مقصد بعدیمان در بندر گناوه، منزل "فاطمه سادات" دختری 19 ساله است که فقر تاکنون محدودیت‌های زیادی را برای وی ایجاد کرده اما او با پشتکاری ستودنی با تمام مشکلاتش به موفقیت‌های زیادی دست یافته است.

تعریف می کند که از 13 سالگی ورزش‌های رزمی کار کرده و "کیک بوکسینگ" رشته تخصصی اوست و تاکنون توانسته به مقام های متعدد استانی و کشوری در این رشته دست یابد.

فاطمه سادات به رغم تمامی محدودیت ها توانسته است حکم داوری فدراسیون رزمی را اخذ و مدرک تئوری مربی گری را نیز دریافت کند.

باحجب و حیای خاصی گلایه می کند از تمامی بی‌توجهی‌ها و از مشکلاتش حرف می‌زند و می‌گوید که برای مربی‌گری باید به تهران بیاید اما توانایی پرداخت هزینه‌ها را ندارد.

خانه‌ای کوچک و قدیمی دارند که به گفته مادرش نیاز به تعمیرات اساسی دارد. فاطمه السادات در پذیرایی کوچکشان در مقابلمان می نشیند و در عین نداری از تمام داشته‌هایش برایمان تعریف می کند. می‌افزاید: اگر بتوانم به تهران بروم و دوره‌های مربی گری را طی کنم، می‌توانم به عنوان مربی در گناوه کار کنم.

وقتی از هزینه‌های سرسام‌آور دریافت مدارک و حکم‌های ورزشی‌اش حرف می‌زند، در حالیکه یکی از حکم هایش را در دست گرفته و نشان می‌دهد می گوید: من برای دریافت همین یک حکم کلی هزینه کرده‌ام. 200 هزار تومان....

اینجاست که اختلاف طبقاتی بیش از هروقت دیگری در مقابلم دهن کجی می کند؛ یکی 200 هزار تومان خرج تفریح چند ساعتش است و دیگری با حسرت از آن یاد می‌کند.

تابلوهای نقاشی‌اش را به اتاق می آورد و می‌گوید: از بچگی نقاشی می کردم، هیچ وقت هیچ کلاس و معلمی برای نقاشی نداشتم اما در 4 سبک مختلف سیاه قلم، رنگ روغن، مداد رنگی و پاستل گچی فعالیت می‌کنم.

تابلوهایش فوق‌العاده‌اند اما او همچنان درباره موانع راهش می گوید: نقاشی خیلی هزینه می خواد، من متاسفانه نمی تونم از پس هزینه‌هاش بر بیام؛ همین‌ها رو هم با پس اندازهام تونستم بکشم... .

فاطمه سادات از کودکی به علت از کارافتادگی پدرش تحت پوشش کمیته امداد بوده است. با وجود تمام سختی‌ها الان هم یک ورزشکار و هم یک هنرمند است و علاوه برهمه این‌ها در موسیقی هم دستی دارد و گیتار می‌زند.

بسیاری تصور می کنند نقاش و ورزشکارشدن جیب پرپول می خواهد، البته خیلی هم بیراه نیست اما هستند استثناهایی چون فاطمه سادات که برای رسیدن به خواسته‌هایش با فقر و نداری تمام قد جنگیده‌اند.

غم و حسرت را می‌توان در چشمانش دید وقتی می‌گوید «خیلی وقت ها به مسابقات کشوری دعوت شدم اما به خاطر هزینه‌های زیاد نتوانستم برم، من اگر مشکل مالی نداشتم الان یکی از بچه‌های تیم ملی بودم». تعریف می کند که سه سال پیش برای مسابقات تیم ملی انتخاب اما سایه سیاه فقر و نداری مانع حضور و درخشش می‌شود.

سرش را پایین می‌اندازد و خجالت زده ادامه می‌دهد: شاید خواسته زیادی باشد اما واقعا نیاز به حمایت دارم تا بتوانم رشد کنم.

مسئولان کمیته امداد مدعی‌اند که در حال حاضر سرفصل خاصی برای حمایت از نخبه ها در کمیته امداد وجود ندارد و تنها شهریه دانشگاه آنان دوبرابر سایر دانشجوها پرداخت می‌شود.

فاطمه سادات که دانشجوی IT است هم از این قاعده مستثنی نیست و شهریه دوبرابری را دریافت می کند، اما این کمک نمی تواند گره‌های زندگی امثال فاطمه سادات‌ها را باز و مشکلاتشان را حل کند به همین دلیل نیاز است که در کمیته امداد سرفصلی خاصی برای حمایت از این قشر در نظر گرفته شود و البته نباید از حمایت‌های خیرین در این راه غافل شد. در این میان هم هستند کسانی که با حمایت نهادی چون کمیته امداد استعدادهایشان رشد و نمو پیدا کرده و الان در گوشه و کنار این مرز و بوم در حال خدمت رسانی و آبادی کشور هستند.

افتخار می کنم روزی مددجوی کمیته امداد بودم

پزشک درمانگاه بوالخیر شهرستان "دلوار" بوشهر مردی است موقر و آرام، هنگامی که به درمانگاه محل خدمتش می رویم پشت میز طبابطش می‌نشیند و می گوید: افتخار می‌کنم که روزی مددجوی کمیته امداد بوده‌ام.

او که به علت از کار افتادگی پدر از همان سال ورود به دانشگاه علوم پزشکی بوشهر تحت پوشش کمیته امداد قرار می‌گیرد از قناعتش چنین می‌گوید: همیشه قانع بودم. در دوران دانشجویی علاوه بر مستمری کمیته امداد، دانشگاه هم مبلغی را به عنوان کمک هزینه تحصیلی پرداخت می‌کرد، خرج زیادی نداشتم و با همین ها توانستم سال 82 مدرک پزشکی عمومی‌ام را دریافت کرده و از تحت حمایت کمیته امداد خارج شوم.

او که در همان سال‌های دانشجویی ازدواج می کند از ادامه ارتباطش با کمیته امداد می گوید: بعد از فارغ التحصیلی به پیشنهاد بخش نیکوکاری کمیته امداد یک روز در هفته در مسجد حضرت ابوالفضل دلوار ویزیت رایگان انجام می‌دهم و علاوه بر آن دو یتیم را نیز در قالب طرح اکرام ایتام به سرپرستی گرفته و برای یکی از آنها نیز به صورت مشارکتی با کمیته امداد مسکن تهیه کرده‌ام.

به حمایت از محرومین تاکید می‌کند و می افزاید: من روزی نیازمند بودم و با حمایت‌های کمیته امداد توانستم درس بخوانم و پزشک شوم به همین دلیل معتقدم بخشی از اموال ما باید به محرومان اختصاص یابد که یکی از مصادیق آن اکرام ایتام است.

به گزارش ایسنا، جوانان و نوجوانان زیادی هستند که دارای ظرفیت‌های عظیم بوده و در صورت حمایت می توانند از تاثیرگذارترین و موفق ترین افراد کشور شوند، افرادی که سایه سنگین فقر به زندگی آنها افتاده و در صورت عدم حمایت از آنها ممکن است آسیب های زیادی را متحمل شوند.

به گزارش ایسنا، یکی دیگر از فعالیت‌های کمیته امداد برای جلوگیری از ایجاد آسیب در نوجوانان ایجاد مجتمع‌های فرهنگی، تربیتی و خوابگاهی در مناطق محروم است.

مجتمع فرهنگی تربیتی و خوابگاهی "شهید نگهدار اسماعیلی" شهر بوشهر به همراه مرکز دخترانه‌ای دیگر در شهرستان گناوه و دو مرکز پسرانه در مناطق دشتستان و دشتی بوشهر از جمله این مراکز است.

مجتمع دخترانه "شهید نگهدار اسماعیلی"بوشهر ویژه مقاطع اول راهنمایی تا پایان پیش دانشگاهی با 63 نفر ظرفیت در سال جاری پذیرای دانش آموزانی است که دارای شاخص های نخبگی در زمینه‌های مختلف بوده و یا دانش آموزان مناطق محروم و روستایی هستند که بنا به دلایل مختلف امکان تحصیل در محل زندگی خود را نداشته‌اند.

در این مراکز دانش آموزان با معدل بالای 17 پذیرش می شوند و مسائل تربیتی آنها به دقت پیگیری می شود به طوریکه "مرضیه ظاهری" مدیر و مسئول این مرکز می گوید: دانش آموزان به هیچ عنوان در این مراکز حق تردد ندارند و در صورت نیاز تمامی ترددهای آنها توسط مسئولین مجتمع انجام می‌شود و علاوه برآن دانش آموزان فقط می توانند دوساعت از شبانه روز را از تلفن همراه خود استفاده کنند.

این مرکز علاوه بر ارائه خدمات و برنامه های متنوع فرهنگی، ورزشی و آموزشی، تفریحی و... کاملا مجهز بوده و 13 کامپیوتر در اتاقی مخصوص جهت استفاده دانش آموزان وجود دارد.

زمان پذیرش دانش آموزان به این مجتمع‌ها نیز اواخر خرداد ماه و اوایل تیرماه است. زمانی که با دانش آموزان ساکن در این مرکز هم کلام می شوم از شرایطشان کاملا راضی هستند و تمامی قوانین را پذیرفته‌اند.

اغلب دانش آموزان حاضر در این مجتمع از ایتام بوده و یا از خانواده‌های طلاق هستند. همچنین از کارافتادگی پدر نیز علت حضور بخشی از این افراد است به همین دلیل این افراد بیش از سایر نوجوانان در معرض آسیب‌های اجتماعی قرار دارند و حمایت و هدایت کمیته امداد امام خمینی (ره) از آنها می تواند مانع جدی از بروز آسیب در این قشر و هدایت تحصیلی و اخلاقی و... آنان باشد.

به گزارش ایسنا، استان بوشهر به‌ علت قرار گرفتن در ساحل استراتژیک خلیج فارس، صادرات و واردات دریایی، صنعت صیادی، وجود ذخایر نفت و گاز (پارس جنوبی و شمالی)، کشاورزی و نخلداری و وجود نیروگاه هسته‌ای از اهمیّت راهبردی و اقتصادی برخوردار است و پایتخت انرژی ایران لقب گرفته‌است.

به گفته احمد لطفی، مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) استان بوشهر، این استان از استان‌های جنوبی ایران و هفدهمین استان بزرگ کشور به لحاظ مساحت است که در حاشیه خلیج فارس قرار دارد و حدود 70 هزار نفر شامل 32 خانوار تحت پوشش امداد استان قرار دارند.

وی در ادامه به اجرای طرح‌های مختلف کمیته امداد در بوشهر اشاره کرد و گفت: طرح‌های اشتغال و خودکفایی بر دو برنامه اساسی از جمله توانمند سازی خانواده‌ها و ترویج فرهنگ و سنت‌های حسنه پایه گذاری شده است؛ به طوری که در سال 94 ، با تلاش‌های صورت گرفته تعداد قابل توجهی طرح اشتغال ایجاد و در واقع بالغ بر 169 میلیارد ریال از منابع بانکی و امدادی جذب شده است.

لطفی همچنین عنوان کرد: هم اکنون 5080 نفر دانش آموز، 1513 نفر دانشجو و 75 نفر از طلاب تحت پوشش کمیته امداد استان قرار دارند و طی 10ماه گذشته 29 میلیارد ریال در حوزه فرهنگی هزینه شده است. همچنین در 10 ماه گذشته سال 94 ،160 میلیارد ریال از محل اجرای طرح‌های مختلف در حوزه مشارکت‌های مردمی جذب شده است.

مدیرکل کمیته امداد امام خمینی(ره) استان بوشهر، همچنین ضمن بیان آنکه هم اکنون 92 هزار و 360 صندوق صدقات در بین مردم بوشهر توزیع شده است و ماهیانه 2 میلیارد و 500 میلیون ریال در این بخش جمع آوری می‌شودگفت: درآمد حاصله از محل صدقات صرف فقرزدایی، درمان، مسکن، تأمین جهیزیه و ... نیازمندان و مددجویان می‌شود.

گزارش از شادی مختاری

انتهای پیام


ویدیو مرتبط :
فقر کمر شکن مردم ___استاد نقویان