سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



نقد کتاب/ نقدی بر رمان مادام بوآری


نقد کتاب/ نقدی بر رمان مادام بوآریکتابستان/ مادام بوواری [Madame Bovary] نخستین اثر گوستاو فلوبر (1821-1880)، نویسنده فرانسوی است که در 1856 در مجله روو دو پاری و در 1857 به صورت کتاب مستقل انتشار یافت. برگردان فارسی این کتاب، به ترجمه ی مهدی سحابی که توسط نشر مرکز به چاپ رسیده است، نسبت به ترجمه های پیش از خود از ایراد های کمتری برخوردار است. سحابی مترجم باسابقه ای است که تربیت احساسات فلوبر را نیز ترجمه کرده است.

داستان با وارد شدن شارل بووآری به عنوان شاگرد تازه ای به یک دبیرستان شهرستانی آغاز می‌شود و سپس خواننده مسیر زندگی حقیر این پسربچه را دنبال می‌کند که به عنوان طبیب بهداری به کار می پردازد و با بیوه زنی که مادرش برای او می‌گیرد عروسی می‌کند. زن از او بزرگتر است،‌ او را هم دوست دارد، ولی در مورد او مستبدانه عمل می‌کند.
این کتاب‌ بی‌شک مشهورترین و مقبول‌ترین اثر فلوبر است. به گفته امیل زولا که از سران جنبش واقع گرایی و از نویسندگان بزرگ قرن نوزدهم ادبیات غرب است، همه کتابهایی که ما می نویسیم و به نظرمان واقعی می آیند، در مقایسه با اثر فلوبر کارهایی سطحی و احساساتی اند و به درد تماشاخانه می خورند. نظراتی از این قبیل در باره نقش و اهمیت فلوبر و دو اثر عمده او "مادام بووآری" و "تربیت احساسات" بسیار بیان شده و کم نیستند نویسندگان و منتقدانی که فلوبر را آغازگر رمان مدرن و این دو اثر را سنگ زیربنای شیوه داستانسرایی امروزی می دانند.

فلوبر نقطه آغاز تحولی بنیادی در نگرش ادبیات به انسان و حال و کار اوست، نگرشی که واقعیت را از افسانه و اسطوره به طور قطعی جدا می کند و به بیان عینی امر بشری اصلیت می دهد. به اعتقاد فلوبر و همه نویسندگان پیرو و مرید او تنها با این چنین تمرکز انحصاری بر واقعیت، می توان آن را به بیان کشید و منتقل کرد و این همان عینیتی است که فلوبر آن را بررسی "بالینی" شرایط بشری می نامد. همچون پزشکی که به بالین بیمار می رود و به بررسی نشانه های بیماری وی می پردازد. مشخصه این نگرش، دیدن همه جانبه واقعیت است. به بیان دیگر، واقعیتی که بطور عینی بررسی می شود، ترکیبی از بیشمار واقعیتهای مرتبط و در هم تنیده در همه زمینه های اجتماعی، تاریخی و فلسفی پیرامون انسان است که یکایک آنها توجه و دقتی در خور کل مجموعه را طلب می کنند.

در مادام بووآری به عنوان یک اثر واقع گرا، نشانه های رئالیسم روشنگرانه ی فرانسوی به وضوح دیده می شود. رئالیسمی که به جنبه های مختلف یک پدیده از دیدگاه اجتماعی، تاریخی و روانشناختی می پردازد و به خواننده شناخت و بینش می دهد. بر خلاف رئالیسم روسی که تنها صحنه های ناخوشایند را به تصویر می کشد. گو این که نویسنده بزرگی چون تولستوی در آناکارنینا که به نوعی متاثر از مادام بووآری ست، تنها به روایت داستان عشق آنا می پردازد و نشانه ای دال بر توجه نویسنده به تاثیر شرایط اجتماعی و تاریخی بر سرنوشت و رفتار آنا، دیده نمی شود. و این چنین است که ارزش شاهکار فلوبر بیشتر آشکار می شود.

انسان فلوبری از یک طرف شخصیتی عامل در زمینه اجتماعی است که این خود مستقیما بر زمینه تاریخی وی منطبق است. از طرف دیگر نویسنده کاوشی ریزبینانه در زوایای دور و نزدیک اخلاق و وجدان و روان شخصیت او، پیش می برد. از همین روست که مادام بووآری به عنوان عنصری از اجتماع معرفی می شود که تک تک حرکات و افکارش در بستری از اجتماع و متاثر از شرایط زندگی گذشته و حال اش شکل می گیرد. گذشته ای که در صومعه و خانه ای روستایی و کسل کننده طی شده است و به ازدواج با مردی که علیرغم اینکه طبابت می کند و از طبقه متوسط اجتماع است، فردی معمولی و ساده لوح و بی دست و پاست که حتی عشق فراوانش به اما برای وی هیچ جاذبه ای ندارد، می انجامد. پس از ازدواج نیز زندگی سرد و کسل کننده اما ادامه می یابد. این چنین شرایطی اما بووآری را به شخصیتی با سرشتی آکنده از بحران بدل می کند.
از این دیدگاه می توان درونمایه داستان را روشنگری برای روشنفکران، سیاستمداران و دولتمردان جامعه از طریق ترسیم شرایطی که منجر به معضلات اجتماعی می شود، دانست. اگرچه در داستان ردپایی از باور نویسنده به تاثیر بازدارندگی ایمان مذهبی در انسان مشاهده می شود. اما فلوبر پس از فرار رودولف، تمایل کوتاه مدت و ناماندگاری به مذهب نشان می دهد و مدت زمانی کوتاه به انسانی مومن و نیکوکار مبدل می شود. شاید عدم تاثیر آن در زندگی اما، به دلیل همین ناماندگاری باشد.

این نگاه فراتر از نگاه سطحی و عوامانه به داستان است که درونمایه آن را تنها تباهی انسان در باتلاق ظواهر و هوسهای دنیوی تلقی می کند. اگر چه می توان گفت که نویسنده متاثر از دوران ادبیات کلاسیک (در حدود 20 سال با آثار کلاسیک فاصله دارد) گنجاندن مفهومی متعالی در داستان را مد نظر دارد.

داستان طرح منسجم و دقیقی دارد. تمام حوادث داستان متکی بر روابط علی و معلولی قوی است و هیچ حادثه ای خلق الساعه و تصادفی نیست. اما از نظر ساختمان داستان و رعایت اصول تکنیکی پر اشکال است. در ساختار صحیح، داستان با شخصیت اصلی آغاز می شود و مقدمه با معرفی او شکل می گیرد. سپس تنه داستان آغاز شده و گره داستانی ایجاد می شود و با یک روند صعودی به اوج می رسد. پس از آن نتیجه داستان به صورت غیر مستقیم و کوتاه ارائه می شود.

در مادام بووآری، با اینکه شخصیت اصلی داستان، اِما است، اما رمان با کودکی شارل بوواری آغاز می شود و در انتها نیز با مرگ وی خاتمه می یابد. در صورتی که زندگی و پرداخت شخصیت شارل، تنها محل بازتابی برای نشان دادن اِما بوواری است. مقدمه طولانی داستان به توصیف ویژگی های شخصیتی و زندگی گذشته شارل که شخصیت فرعی در داستان است، می پردازد و اِما پس از ازدواج با شارل وارد داستان می شود. اولین گره داستانی با شروع احساس نارضایتی اِما از زندگی مشترک پیش پاافتاده اش ایجاد می شود. پس از آن طرح داستان، به شکلی بی نقص ادامه می یابد و گره های داستانی یا نقاط بحرانی دیگر با روند پیوسته و یکنواختی ایجاد می شود (آشنایی با لئون، آشنایی با رودولف،...). تکرار این بحرانها، هر لحظه بر جذابیت داستان، با یک روند صعودی، می افزاید و در خواننده حس همدردی با اما را عمیقتر می کند. تا آنجا که داستان به اوج و صحنه خودکشی اما می رسد. نتیجه گیری طولانی که پس از آن در حدود 40 صفحه ادامه می یابد، از دیگر نقاط ضعف داستان از دیدگاه داستان نویسی امروزی به شمار می آید. اگرچه در صورتی که این داستان را متعلق به نسل اول داستان نویسی در نظر بگیریم که در آن داستانها شامل پیش درآمد و مقدمه و نیز نتیجه گیری های طولانی بوده اند، این ویژگی جزء خصوصیات دوره داستان به شمار آمده و نقص آن محسوب نمی شود.

در این کتاب، نویسنده با چیره دستی بسیار، همه ی شخصیتها را مود روانکاوی قرار می دهد. آنچه توصیف می شود، رفتار یا عکس العمل شخصیتها در موقعیتهای مختلف و از زبان راوی نیست، بلکه توصیفات بیشتر از ذهن شخصیتها، چه شخصیت اصلی و چه سایر شخصیتها، انجام می گیرد و از همین رو این رمان در دسته ی رمانهای شخصیت طبقه بندی می شود. به عبارتی فلوبر در این اثر با هنرمندی زیاد و تقریبا در تمام طول داستان، از داستانسرایی به شیوه جریان سیال ذهن بهره می گیرد. شیوه ای که تولستوی با تمام هنرمندی اش، در آناکارنینا تنها در یک فصل از آن استفاده می کند.

شاید بتوان گفت روایت داستان از دید دانای کل نامحدود که به تمام حوادث و نیز ذهنیات مربوط به همه­ی شخصیتها اشراف کامل دارد، از نقاط قوت این اثر است که به شیوه جریان سیال ذهن روایت شده است. ادبیات شاعرانه داستان در کنار توصیفات عینی و واقعی از حوادث و شخصیتها را می توان منعکس کننده طبع دوگانه فلوبر در نظر گرفت. به گفته خودش " دو آدمی که در درونش با هم کلنجار می روند، یکی آنی که شیفته موسیقی کلام و همه ی جنبه های خنیایی جمله است... و دیگری آن که می کوشد تا آنجا که می تواند حقیقت را بشکافد و بکاود، کسی که دلش می خواهد خواننده آنچه را که او عرضه می دارد به نحوی تقریبا مادی و ملموس حس کند."

در آخر، مادام بووآری شاهکاری ماندگار از فلوبر است که علاوه بر اینکه درسی برای داستان نویسان حرفه ای به شمار می­آید، برای خوانندگان عام نیز خواندنی و جذاب و پرکشش است. شاید علت آنکه مادام بوواری با چنین استقبالی از طرف مردم رو به رو شد خصلت عمیق انسان‌دوستانه آن باشد که آنچنان جهان شمول و همگانی است که هرگز از میان نخواهد رفت.



منبع: کتابستان


ویدیو مرتبط :
نقد رمان " آه با شین" در برنامه نقد کتاب شبکه 4