"دلبری"؛ ازخودگذشتگی و مهربانی همسر جانباز


مهرخانه/ پلک‌زدن تنها شیوه‌ای است که میثم از طریق آن حضور و وجودش را احراز می‌کند. او با پلک‌زدن با همسرش ارتباط برقرار می‌کند، به او می‌گوید که دوستش دارد. زنی که تمام زندگی خود فدای همسر جانبازش کرده است، با پلکی از جانب همسر، آرام می‌گیرد. مطمئن می‌شود که دوستش دارد. همین پلک هر چند ساده باشد، اما برای طوبی دنیایی از معانی را دارد. امید و انگیزه‌ای غیرقابل باور به طوبی می‌دهد. امیدی برای ادامه راه، امیدی برای ادامه زندگی.

«دلبری» دومین اثر سیدجلال اشکذری، کارگردان و فیلم‌نامه‌نویس سینمای ایران است که سید محمود رضوی تهیه‌کنندگی آن را برعهده داشته است. هنگامه قاضیانی، آتیلا پسیانی، عباس غزالی، محمدرضا شیرخانلو، مهسا هاشمی و مهدی عطاران از جمله بازیگران این فیلم هستند.

هسته اصلی «دلبری» زندگی روزمره یک خانواده است که میثم (پدر خانواده)، جانباز قطع نخاعی است. گرچه میثم در فیلم حضور فیزیکی ندارد، اما در تمام سکانس‌ها برای ببینده زنده است. طوبی (با هنرنمایی هنگامه قاضیانی)، همسر او برای سلامتی و شادابی میثم از جان مایه می‌گذارد. در این فیلم به نقش همسران و مادران جانبازان و همچنین شهدا به نحوی زیبا و دلنشین پرداخته شده است. آنان علاوه بر فداکاری در زندگی و مراقبت از مردان جبهه جهاد، باید به فرزندان و خانواده نیز توجه داشته باشند. به واقع باید گفت ابعاد مختلف روحی و جسمی همسر جانباز در این فیلم به خوبی به نمایش گذاشته شده است. او باید از خود گذشته و برای همسر خود علاوه بر نقش همسری، در نقش پرستاری دلسوز و برای فرزندان و خانواده نیز در نقش مادری مهربان و وظیفه‌شناس و خستگی‌ناپذیر، در هر شرایطی بروز یابد.

هنگامه قاضیانی در فیلم «دلبری»، صبوری و لطافت همسر جانباز را بسیار زیبا به تصویر کشیده شده است. او در برخورد با همسرش مهربان و برای فرزندانش مادری بسیار دوست‌داشتنی است؛ به‌طوری‌که آنان دوست دارند ارتباطی عمیق و دوستانه با مادر داشته باشند. ارتباطی که متأسفانه این روزها در میان بسیاری از مادران و فرزندان دیده نمی‌شود.

فیلم با عروسی امیرحسین (خواهرزاده طوبی) آغاز می‌شود. تمام جریانات فیلم از شروع تا پایان عروسی او اتفاق می‌افتد. طوبی فرزندان را به دست برادرش می‌سپارد و خود می‌خواهد خلوتی عاشقانه را با همسرش داشته باشد. همسری که تا پایان فیلم ما او را نمی‌بینیم. دوربین از نگاه او با طوبی حرف می‌زند. فیلم به صورت مونولوگ ادامه می‌یابد؛ چراکه در تمامی سکانس‌های مرتبط با جانباز، دوربین به عنوان چشم جانباز نقش ایفا می‌کرده است. پلک‌زدن تنها شیوه‌ای است که میثم از طریق آن حضور و وجودش را احراز می‌کند. او با پلک‌زدن با همسرش ارتباط برقرار می‌کند، به او می‌گوید که دوستش دارد. زنی که تمام زندگی خود فدای همسر جانبازش کرده است، با پلکی از جانب همسر، آرام می‌گیرد. مطمئن می‌شود که دوستش دارد. همین پلک هر چند ساده باشد، اما برای طوبی دنیایی از معانی را دارد. امید و انگیزه‌ای غیرقابل باور به طوبی می‌دهد. امیدی برای ادامه راه، امیدی برای ادامه زندگی.

در واقع کارگردان، شخصیت‌سازی در مورد میثم را برعهده بیننده گذاشته است تا با چیزهایی که می‌شنود و می‌بیند، در مورد او تصویری مجسم کند. شاید کارگردان نخواسته است میزان تأثیرگذاری میثم را با نشان‌دادن شخصیتی کم‌جان و نحیف، زیر سؤال ببرد. طوبی چنان با این شخصیت زندگی کرد که گویی این نقش را با عمق جان خویش درک کرده است. جایگاه مادری، نقش همسری، ویژگی زن در خانواده، توانایی او برای حفظ بنیان خانواده، ایجاد امید و انگیزه در فرزندان و همسر و... همه و همه عناصری است از شخصیت زنان جانباز که سال‌هاست با مردان بیمار خود زندگی می‌گذرانند؛ مردان خط‌‌شکنی که روزی در جبهه نبرد، کسی جلودارشان نبود.

سوژه‌ای که اشکذری در مقام کارگردان به آن توجه داشته، پیش از این در سینمای ایران، به آن بسیار پرداخته شده است. همسر جانباز، فداکاری‌های او، ازخودگذشتگی برای فرزندان و ... سوژه‌هایی هستند که جنگ را به فضای خانه و خانواده کشانده است، اما اگر قرار است این مفاهیم باز هم مورد استفاده فیلم‌سازان قرار بگیرد، بهتر است از دریچه‌ای نو و بدیع به آن نظاره شود، نه نگاه کلیشه‌ای و خسته‌کننده‌ای که مخاطب را با بی‌حوصلگی به دنبال خود بکشد. شاید این فیلم پرداختی جدید باشد به سینمای دفاع مقدس و جانبازان، اما این پرداخت به‌زعم برخی منتقدان سینما بسیار ضعیف قلمداد می‌شود. ریتم کند فیلم‌نامه، نبود نقطه اوجی در داستان و همچنین بازی‌های مصنوعی و دیالوگ‌های تصنعی بازیگران، به غیر از هنگامه قاضیانی که تمامی بار احساسی فیلم بر دوش او بوده است، از عوامل این ضعف به‌شمار می‌آیند.

با وجود ضعف‌های فیلم «دلبری» نمی‌توان از آن دفاعی قاطع داشت، اما نباید ناعادلانه قضاوت کرد و برخی ویژگی‌های خوب آن را نیز از قلم انداخت. فیلم ملودرامی اجتماعی بود که به‌زعم خود، روایتی تازه از دفاع مقدس را بیان می‌کند. بازی خوب و دلنشین هنگامه قاضیانی، نقش او را برای مخاطب درک‌پذیر و قابل‌باور ساخته است. در کنار این، باید به موسیقی خوب فیلم هم اشاره داشت که با استفاده از پیانو و سازهای کوبه‌ای تا حدودی فیلم را حماسی کرده است. در مجموع باید گفت اگر پرداختن به مفاهیم جنگ، جبهه و جانبازان و ... از دریچه‌ای بدیع و خلاقانه باشد، قطعاً در سینمای ایران، مخاطبین زیادی را به خود جذب خواهد کرد.


منبع: مهرخانه


ویدیو مرتبط :
#27 چرا به AMP نیاز داریم؟