سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
سرمقاله شرق/ امام کاظم(ع) و حفظ زیربنای دین
شرق/ « امام کاظم(ع) و حفظ زیربنای دین » عنوان یادداشت روز روزنامه شرق به قلم علیاکبر گلقندشتی است که میتوانید آن را در ادامه بخوانید:
در سال ١٣٢ هـ .ق، فرزندان عباس، عموی پیامبر(ص) که همزمان با فتح مکه مسلمان شد، حکومت بنیامیه را از بین برده و سلسله عباسیان را تأسیس کردند. آنان برای رسیدن به حکومت از علاقه مردم به پیامبر(ص) و اهل بیت(ع) استفاده کرده و با لشکری قوی و شعار «الرضا من آلمحمد» قیام خود را آغاز کردند. در مبارزه با بنیامیه، تمام بنیهاشم- هر دو شاخه عباسی و هاشمی (فرزندان امام علی(ع))- کنار هم بودند. البته امام محمدباقر(ع) و امام صادق(ع) در عین مخالفت عقیدتی و دینی با بنیامیه با مخالفان آنان نیز همراهی نکردند و حتی بعد از پیروزی، پیشنهاد «ابوسلمه خلال» برای قبول خلافت را رد کردند. بعد از پیروزی بر بنیامیه این پرسش مطرح شد که چرا باید فرزندان عباس حکومت کنند و فرزندان علی (ع) از آن محروم باشند؟ دستگاه تبلیغاتی عباسیان در ابتدا تلاش کرد با نقل داستان انتقال خلافت از ابوهاشم (فرزند محمدبن حنفیه) به عباسیان این مشکل را حل کند ولی با وجود فرزندان فرهیخته و مهذب امام علی(ع) و تنها دختر پیامبر(ص) حضرت فاطمه(س) که از خلفای عباسی کاملتر بودند، این توجیه در جامعه پذیرفته نشد. به ناچار عباسیان تغییر ایدئولوژی دادند و راه خود را از فرزندان امام علی(ع) جدا کردند. آنان برای نخستین بار ادعا کردند خلافت را مستقیما از اجداد خودشان به ارث بردهاند و پیامبر(ص)، امامت و رهبری را نه به پسرعمویش علی(ع) بلکه به عمویش عباس سپرده و از آن پس از طریق عباس منتقل شده...
تا به ابوالعباس، نخستین خلیفه عباسی رسیده است. (بنگرید به تاریخ اندیشه سیاسی در اسلام، پاتریشیا کرون، ص ١٦٧). این ادعا به صورت نامه از سوی منصور دوانقی به «نفس زکیه» نوشته شد. این خلیفه عباسی علاوه بر ادامه نظری این فکر، اقدام به ازبینبردن مخالفان فکری و رقبای سیاسی خود در میان علویان کرد. او بعد از شهادت امامصادق(ع) از حاکم مدینه خواست گردن جانشین امام را زده و سر او را به بغداد بفرستد. امام صادق(ع) با شناخت خلیفه ستمکار عباسی در وصیتنامه خود با تدبیری خاص، جان امام موسی کاظم (ع) شد. برای دومینبار در تاریخ، اصل تشیع و وصایت امیرالمؤمنین(ع) توسط خلفای عباسی انکار شد. در دوره تثبیت حکومت و ظاهرشدن ایدئولوژی جدید؛ از سال ١٤٨ تا ١٨٣ یعنی ٢٥ سال سرپرستی شیعیان با امام موسی کاظم (ع) بود. این امام همام بدون هیچ تزلزلی در مقابل توطئه عباسیان ایستاد و در همهجا از حقانیت امیرالمومنین(ع) دفاع کرد. شیخ صدوق در باب هفتم «عیون اخبار الرضا» از قول ایشان نقل میکند: «هارون گفت چرا شما بر ما برتری دارید؟ ما و شما همگی از یک درخت و از نسل عبدالمطلب هستیم، ما فرزندان عباس و شما فرزندان ابوطالب، و هردوی اینها عموی پیامبر(ص) بودند. خویشاوندی آنها با یکدیگر یکسان است! امام جواب داد: زیرا ما به پیامبر(ص) نزدیکتریم. گفت چطور؟ گفتم چون عبدالله و ابوطالب از یک پدرومادر بودند ولی عباس نه از مادر عبدالله بود نه از ابوطالب. امام موسیبنجعفر(ع) میفرماید: اگر پیامبر زنده شده و به خواستگاری دختر تو بیاید پاسخ مثبت میدهی؟ هارون گفت: پناه به خدا چطور ممکن است پاسخ مثبت ندهم، بلکه با این کار بر عرب و عجم افتخار میکنم. امام پاسخ میدهد: ولی آن حضرت نه از دختر من خواستگاری میکند و نه من دخترم را به ازدواج آن حضرت درمیآورم. گفت چرا؟ گفتم زیرا حضرت محمد (ص) پدر من است و پدر شما نیست.» به نظر میرسد تلاش برای حفظ قدرت و تغییر ایدئولوژی عباسیان و تلاش امام برای پاسداری از اصل زیربنای دین از مهمترین دلایل برخورد خشن، زندانهای طولانیمدت و محرومیت از حقوق اجتماعی و پررنگشدن حضور ایشان در عرصههای سیاسی است. میلاد ایشان مبارک باد.
ویدیو مرتبط :
تثلیث در دین در کشورهای شرق آسیا - دکتر عباسی