سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



مثلث نوشت: گذشته و آینده رابطه ایران و آمریکا


گروگانگیری سفارت آمریکا
تا قبل از آن که دانشجویان پیرو خط امام به ساختمان سفارت حمله کنند چند اعتراض دیگر نیز در مقابل سفارت رخ داده بود. در روز 11 آبان ماه تظاهرات گسترده ای در مقابل سفارت برگزار شد و مردم تهران نسبت به حضور شاه در آمریکا اعتراض کردند. در این بین نیز یکبار اعضای سازمان مجاهدین خلق (منافقین) به سفارت حمله برده اما با مخالفت دولت موقت به سرعت آن جا را تخلیه کردند. سرانجام در 13 آبانماه دانشجویان به سفارت حمله کردند و اعضای آن را به گروگان گرفتند. رهبر کبیر انقلاب در ارتباط با تصرف لانه جاسوسی آمریکا در ایران عنوان داشت؛ امروز در ایران باز انقلاب است. انقلابی بزرگ تر از انقلاب اول. در این انقلاب شیطان بزرگ آمریکا است.
اولین تحریم ها از سوی آمریکا در 17آبان ماه 58 از سوی آمریکا به صورت یکجانبه علیه ایران وضع شد و در آن «قانون کنترل تسلیحات» به تصویب رسید که مقرر می داشت منع هر گونه تجارت سلاح با ایران باید اعمال شود. پس از آن قانون گسترش تجارت و همچنین به دنبال آن بلوکه کردن دارایی های ایران در آمریکا به تصویب رسید.

آمریکایی ها که ابتدا تلاش کردند گروگان هایشان را از ایران با حمله نظامی خارج کنند در اردیبهشت ماه 59 با شکست مفتضحانه در طبس روبه رو شدند و سایروس ونس در اعتراض به عملیات نظامی از سمت خود استعفا داد.
از آن زمان به بعد طرفین نسبت به یکدیگر دعاوی مختلفی داشتند که می توان به صورت زیر خلاصه کرد: دعاوی از طرف ایران: آزادسازی و پرداخت دارایی های مصادره شده ایران توسط آمریکا، حمایت رسمی و غیررسمی آمریکا از اپوزیسیون جمهوری اسلامی ایران، حضور نظامی آمریکا در عراق و منطقه، وضع تحریم علیه ایران. اما در طرف مقابل دعاوی آمریکا عبارت بودند از: اختلاف و مداخله ایران در مساله اعراب و اسراییل (حمایت از گروه هایی همانند حماس و گروه های دیگر اسلامی به رسمیت نشناختن و تهدید مداوم اسراییل توسط ایران، مبارزه با برخی فرقه های ضاله مذهبی و سیاسی در ایران (همانند بهاییان ،بابیان و غیره) توسط نظام جمهوری اسلامی، ترویج سیاست «مرگ بر آمریکا» و ترویج آمریکاستیزی.

با بدتر شدن روابط در طی زمان، کار به برخورد نظامی در خلیج فارس در زمان جنگ ایران و عراق کشید. نیروی دریایی آمریکا به بهانه واهی حمله ایران به نفتکش های کشورهای عربی، کشتی های جنگی ایران و سکوی نفتی ساسان را هدف قرار داد. شلیک به هواپیمای مسافربری پرواز شماره 655 ایران ایر بر فراز آسمان خلیج فارس توسط ناو جنگی وینسنس آمریکا، از نقاط اوج فجایع این دوران به شمار می رود. اما در همین سالیان تلاش هایی برای برقراری روابط نیز انجام داد که با شکست مواجه گردید.ماجرای ایران-کنترا از این نمونه است.

مک فارلین
ماجرای ایران کنترا که در ایران بیشتر آن را به مساله مک فارلین می شناسند چرا که عمدتا آن را محدود به ماجرای سفر مک فارلین به ایران می دانند. ایران-کنترا در یک بازه زمانی طولانی (29مرداد 1364-اسفند 1365) اتفاق افتاد و اوج ساله آن به مک فارلین باز می گشت.

در این ماجرا آمریکا از طریق نفوذ ایران سعی در آزادسازی گروگان های آمریکایی در لبنان کرد و در ازای آن برخی قطعات و ادوات جنگی و نظامی را که به واسطه تحریم امکان فروش آن ها به ایران نبود در اختیار ایران قرار داد . پول فروش این تسلیحات به طور پنهانی به ضدانقلابیون نیکاراگوئه موسوم به کنترا داده می شد.
اسراییل نیز بخشی از معامله فروش تسلیحات به ایران را در دست گرفته بود و مجری آن رابرت مک فارلین مشاور پیشین امنیت ملی بود. او ماموریت داشت با نزدیک شدن بیشتر به ایران و مذاکره با جناح های میانه رو ایران از جمله آیت الله هاشمی رفسنجانی و طرفدارانش به ایران اهدافش را دنبال کند. مک فارلین در تهران یک انجیل با امضای رییس جمهور آمریکا، یک کیک به شکل «کلید» و یک کلت را به عنوان هدیه به مقامات ایرانی طرف مذاکره اهدا کرده بود که بعدها آیت الله هاشمی گفت که انجیل و کلت به موزه ریاست جمهوری سپرده شده است.

این ماجرا به وسیله نامه منوچهر قربانی فر به فتح الله امید نجف آبادی اطلاع رسانی شد و برای اولین بار در بیت آیت الله منتظری مطرح شد. گفته می شود سیدمهدی هاشمی به وسیله روزنامه الشراع لبنان این ماجرا را فاش کرد. ماجرای ایران –کنترا بعد از رسوایی واترگیت بزرگ ترین رسوایی سیاسی آمریکا لقب گرفت.

فارین پالیسی در همین رابطه و در گزارشی با عنوان «وقتی روحانی با اولیور نورث دیدار کرد.» نوشت: حسن روحانی مشاور ارشد سیاست خارجی دولت وقت ایران، بیست و هفتم می 1986 با هیاتی از مقامات کاخ سفید در طبقه آخر هتل هیلتون در تهران همنشین شده و آمده تا پنهانی واسطه توافقی با آمریکایی ها شود.» این نشریه با تشریح جزییات مذاکرات ایران و آمریکا همزمان با جنگ تحمیلی ادعا کرده که حسن روحانی نقشی محوری در این ماجرا داشته است.(جام جم، سه شنبه 9 مهر 1392) دو سال بعد رابرت مک فارلین در آمریکا با خوردن تعداد زیادی قرص والیوم خودکشی کرد و به زندگی خود پایان داد. این تلاش ها به دولت ریگان باز می گردد. به اعتقاد بسیاری آمریکا تلاش می کرد تا از طریق ارتباط با گروه های مختلف در ایران، راه نفوذ را برای روزهای پس از امام خمینی هموار کند.

بعدها کنگره آمریکا وارد بررسی این موضوع شد و در جریان این پیگیری مشخص شد که اعضای دولت ریگان به طور غیرقانونی سود حاصل از فروش اسلحه به ایران را در اختیار کنتراها قرار می داده اند؛ کنترا گروه شبه نظامیان راستگرایی بود که کنگره آمریکا حمایت از آن ها را ممنوع اعلام کرده بود. جنجال ایران-کنترا به این ترتیب اتفاق افتاد.

دولت بوش پدر
بعد از جنگ، روی کار آمدن دولت هاشمی رفسنجانی و رحلت امام آمریکا را بار دیگر در این زمینه فعال کرد. مقاله مهمی که عطاالله مهاجرانی درباره «رابطه ایران و آمریکا» در روزنامه اطلاعات منتشر کرد واکنش ها و سروصدای زیادی به دنبال داشت. از سوی دیگر جورج بوش در سخنرانی مراسم تحلیفش اشاره ای غیرمستقیم به ایران داشت:«امروز آمریکاییانی در سرزمین های بیگانه اسیر شده اند. هر گونه کمکی در این زمینه تا مدت ها از یاد نخواهد رفت. هر حس نیتی با حسن نیت پاسخ داده خواهد شد. نیکی می تواند تا ابد ادامه پیدا کند.»
معنای سخنرانی بوش پدر این بود که اگر ایران به آزادی گروگان های آمریکایی در لبنان کمک کند به نیکی پاسخ خواهد یافت. اما برنت اسکوکرافت، مشاور امنیت ملی، در کتابی که با همکاری جورج اچ دبلیوبوش نوشته شده است با عنوان «دنیای دگرگون شده»(1999) می نویسد: «زمانی که رفسنجانی در پایان سال 1991 شخصا آزادی گروگان ها را تسهیل کرد ، دولت بوش «هیچ کاری نکرد». مشخص شد که حسن نیت با نیکی جبران نمی شود.»
با این حال در آن دوران یک مذاکره در 15فروردین 1370 میان نمایندگان ایران و آمریکا در هلند برگزار شد که در آن درباره اختلافات مالی میان دو کشور بحث و گفتگو صورت گرفته بود.

ریاست جمهوری بیل کلینتون
در دوران ریاست جمهوری بیل کلینتون برقراری رابطه با ایران محتمل بود ولی قطعی نبود. در نخستین دوره ریاست جمهوری کلینتون، دولت او ایران را خطری نامید که می بایست آن را مهار کرد؛ همانند آن چه که پیش تر به اتحاد جماهیر شوروی نسبت داده می شد. به دنبال آن، سیاست بحث برانگیز «مهار دو جانبه» به اجرا آمد که طبق آن ایالات متحده حضور نظامی اش در حوزه خلیج فارس را گسترش می داد تا ایران و عراق را مهار کند. مشکل آن جا بود که آمریکا زمانی ایران را تهدیدی برای منافع امنیتی اش اعلام کرد که ایران فعالانه ارتش خود را از حالت بسیج بیرون می آورد.
با روی کار آمدن دولت سیدمحمد خاتمی، او اولین قدم ها را به سمت برداشتن«دیوار بلند بی اعتمادی» برداشت و در یک سخنرانی عمومی گفت:«تمامی درهای گفتگو و درک متقابل باید باز باشد تا امکان برقراری رابطه میان شهروندان ایرانی و آمریکایی به وجود بیاید.

دولت کلینتون از این فرصت استفاده کرد و چندین نامه به ایران نوشت. کلینتون نوشت: دولت آمریکا هیچ قصد خصومت آمیزی درقبال جمهوری اسلامی ایران ندارد و به دنبال ایجاد یک رابطه خوب با دولت شماست. و آرزومند است تا «بنیان محکمی برای آینده روابط بهتر میان دو کشور بنا سازد.

در 30شهریور 77 سیدمحمد خاتمی پس از 12سال که هیچ رییس جمهوری از ایران برای شرکت در اجلاس سازمان ملل به آمریکا سفر نکرده بود، به نیویورک رفت. او در این اجلاس از لزوم مفاهمه و گفتگو سخن گفت و پیشنهاد کرد سال 2001 به نام سال گفتگوی تمدن ها نامیده شود. این پیشنهاد با اجماع جهانی رو به رو شد. هر چند خاتمی در جلسه افتتاحیه مجمع عمومی که کلینتون سخنرانی می کرد حضور نیافت اما کلینتون در زمان سخنرانی او در مجمع حاضر شد. بعد از این سفر مادلین آلبرایت وزیر امور خارجه آمریکا رسما از ایران به خاطر نقش آمریکا در کودتای 28 مرداد 1332 عذرخواهی کرد. با این حال پاسخ ایران به نامه های آمریکایی ها تندتر از آن چیزی بود که کلینتون و آمریکا انتظار داشت. ایران ادعاهای آمریکا درباره انفجار الخبر را غیرقابل قبول و متعصبانه خواند.
فارین پالیسی درباره این دوره از روابط ایران و آمریکا معتقد است:«برای دولت کلینتون مسجل شد که ایرانیان قصد پیگیری این تلاش ها را ندارند. اما آن چه که کاخ سفید نتوانست درک کند این نکته بود که اگر چه خاتمی رییس جمهور ایران است ولی قدرت اصلی در دستان رهبر است. این درسی بود که 10 سال بعد، دولت اوباما آن را سرلوحه مذاکراتش قرار داد. (انتخاب ،3/2/94)

جورج دبلیوبوش
حملات تروریستی 11 سپتامبر 2001 یک موقعیت استثنایی برای دولت بوش پدید آورد تا روابطش با تهران را بهبود ببخشد. پس از حملات ، برخی از مردم مناطق بالای تهران با مردم آمریکا همدردی کردند و دولت خاتمی آشکارا نشان داد که آماده هر کمکی است. به گفته بروس ریدل، ایالات متحده آمریکا و ایران پس از سقوط طالبان در افغانستان با یکدیگر همکاری نزدیک داشتند تا در اکتبر سال 2001 دولت پس از جنگ افغانستان را تاسیس کنند. باربارااسلوین، پژوهشگر ارشد روابط ایران و آمریکا در شورای آتلانتیک، در کتاب «دوستان تلخ، دشمنان صمیمی»(2009) درباره این دوران تاریخی می نویسد: « از سال 2001 تا ماه می 2003 جلسات متعددی میان دیپلمات های ایران و آمریکایی برگزار شد.» این همکاری بی سابقه توانست از سد سخنرانی «محور شرارت» جورج بوش نیز عبور کند، سخنرانی ای که در آن ایران و دشمن بزرگش عراق یکسان شمرده شدند. به نوشته فارین پالیسی در آن سال ها ایران تلاش کرد تا پذیرش برنامه صلح آمیز هسته ای توسط غرب را با کمک برای برقراری ثبات در عراق و همکاری علیه القاعده معاوضه کند. اشاره این نشریه به ماجرای بیانیه سعدآباد است و در ادامه می نویسد: «متاسفانه دولت بوش از موقعیت ظاهری اش در ساقط کردن صدام حسین سرخوش بود و پیشنهاد ایران را رد کرد، دولت خاتمی را نادیده گرفت و هرگونه شانسی برای دستیابی به یک توافق درازمدت را از دست داد. کاندولیزا رایس، مشاور امنیت ملی جورج بوش در آن زمان به یاد نمی آورد که چنین پیشنهادی را دیده باشد.» (همان) باربارا اسلوین نیز می نویسد که هر دو طرف ملاقاتی که برای 25 ماه می برنامه ریزی شده بود را لغو کردند. به این ترتیب هر گونه تلاشی برای برقراری مجدد رابطه با ایران در زمان ریاست جمهوری بوش بی فرجام باقی ماند.(دوستان تلخ، دشمنان صمیمی 2009)

احمدی نژاد و نامه های بی پاسخ
این روابط در دولت احمدی نژاد به حداقل ممکن کاهش پیدا کرد تا آخرین ماه های دولت دهم. در این دوران احمدی نژاد دو نامه بدون پاسخ به اوباما نوشت و در آخرین سفرش به نیویورک از این که رییس جمهور آمریکا پاسخ نامه ها را نداده گلایه کرد. او در آخرین سفرش در سال 91 رسما و اعلام کرد که حاضر به گفتگو با آمریکاست. اما از تهران صداهای اعتراض بلند شد. نمایندگان مجلس و برخی از ائمه جماعات سراسر کشور به این موضع گیری او اعتراض کردند. احمدی نژاد در پاسخ به خبرنگارانی که گفتند اوباما پاسخ نامه را داده است، تاکید داشت که او نامه ای به رهبری نظام نوشته اما نامه وی را بی پاسخ گذاشته است.
نکته دیگر در این باره شایعه قدم زدن سعید جلیلی و نماینده آمریکا بود که گفته می شد در 9 مهر 1388؛ اتفاق در این تاریخ ویلیام برنز معاون وزیر امور خارجه آمریکا و سعید جلیلی دبیر شورای عالی امنیت ملی ایران در حاشیه مذاکرات ایران و گروه 1+5 در ژنو به صورت دو جانبه گفتگو کردند. ملاقاتی در این سطح از سال 59 بین مقامات دو کشور بی سابقه بود. این موضوع البته بعدها بیشتر مورد توجه قرار گرفت جایی که ظریف و جان کری با یکدیگر قدم زدند. اعتراضات که بالا گرفت روزنامه ایران ارگان رسمی دولت در گزارشی یک بار دیگر به موضوع قدم زدن برنز و جلیلی اشاره کرد، هر چند نزدیکان جلیلی و برخی سایت ها این موضوع را تکذیب کردند.

مردی که اولویتش سیاست خارجی است
اگر چه این موضوع بعدها مشخص شد که رابطه ایران و آمریکا و نشست های دو جانبه که به صورت محرمانه و مخفیانه در عمان برگزار شده بود به پیش از دولت روحانی باز می گردد اما همان مذاکرات بود که توانست پایه محکمی برای مذاکرات هسته ای شود.

این موضوع به صورت جسته و گریخته مطرح می شد و برخی از رایزنی های سلطان قابوس سخن به میان آورده بودند. او اولین رییس کشوری بود که بعد از به قدرت رسیدن روحانی به تهران سفر کرد. رهبری تیر ماه امسال و نزدیک ورود ایران به دو آخر مذاکرات که به توافق وین ختم شد، ضمن حمایت قاطع از تیم هسته ای گفتند: موضوع مذاکره با آمریکایی ها مربط به زمان دولت قبل است و به فرستادن واسطه به تهران برای درخواست مذاکره مربوط می شود.
رهبر انقلاب در توضیح بیشتر افزوده بودند: در آن زمان،یک نفر از محترمین منطقه به عنوان واسطه به دیدار ما آمد و به صراحت گفت رییس جمهور آمریکا از او خواهش کرده که به تهران بیاید و درخواست آمریکایی ها برای مذاکره را مطرح کند آمریکایی ها به این واسطه گفته بودند می خواهیم ضمن شناخت ایران به عنوان قدرت هسته ای مساله هسته ای را حل و فصل کنیم و تحریم ها را ظرف شش ماه برداریم البته ما به آن واسطه گفتیم به آمریکایی ها و حرف هایشان اطمینانی نداریم. اما با اصرار آن واسطه، قبول کردیم که این مساله را یک بار دیگر امتحان کنیم و مذاکرات شروع شد.» (02/04/94) سرانجام آن مذاکره به یک بدبینی دیگر انجامید. چون با نزدیک شدن ایران به انتخابات ریاست جمهوری سال 92 آن ها مذاکرات را به بعد از انتخابات موکول کردند. همین مساله موجب شد تا آلماتی 2 نیز بی نتیجه بماند. با روی کار آمدن حسن روحانی یک بار دیگر سلطان قابوس به تهران آمد تا این بار نه از کانال عمان، بلکه از طریق روابط نزدیک تری دنبال شود.

بعدها کمالوندی، سخنگوی سازمان انرژی اتمی درباره این که این پیشنهاد گفتگوهای دوجانبه را آن زمان احمدی نژاد و صالحی نداده بودند توضیح داد: «پیشنهاد مذاکرات مستقیم ایران و آمریکا پیشنهاد شخص صالحی بوده است و مقام معظم رهبری نیز این موضوع را پذیرفتند، ولی اگر احمدی نژاد همراهی لازم را برای این مذاکرات انجام می داد شاید وضعیت خیلی بهتربود.»(25/3/94)
احمدی نژادی ها نیز این موضوع را تایید کردند و در مقاله ای که سایت دولت بهار منتشر کرد اعلام می کردند که احمدی نژاد با این مذاکرات مخالف بود.

اولین گفتگوی تلفنی
حسن روحانی در 24خرداد 92 به ریاست جمهوری برگزیده شد. رویکرد او در سیاست خارجی از طرف مخالفانش در همان انتخابات به «سازشکاری» متهم بود. اما او توانست نیمی از ایرانیان را متقاعد کند که می توان پرونده هسته ای ایران را بعد از سال ها به سرانجام رساند. روحانی اوایل مهر ماه 92 عزم سفر به نیویورک کرد . پیش از آن بود که شنیده شد باراک اوباما به تهران نامه ای ارسال کرده است. روحانی پیش از ورود به آمریکا و در مصاحبه با شبکه تلویزیونی «ان بی سی» سخنان مهمی را بر زبان آورد. او صراحتا گفت که «اختیار تام دارم تا درباره پرونده هسته ای تهران با غرب به توافق برسد.»
در همین مصاحبه بود که روحانی لحن نامه دریافتی از باراک اوباما، رییس جمهوری آمریکا را نیز «مثبت و سازنده» ارزیابی کرد.

رییس جمهوری همچنین در تشریح نامه همتای آمریکایی اش گفت: بعد از انتخابات ریاست جمهوری و شروع به کار رسمی ام ، آقای اوباما نامه ای خطاب به من نوشتند و تبریک گفتند و برخی مسایل را مطرح کردند. من هم به آن نامه پاسخ دادم، از ایشان تشکر کردم و مواضع جمهوری اسلامی ایران را نسبت به برخی مواردی که ایشان مطرح کرده بودند و برخی موارد دیگر مطرح کردم.

چند روز پیش از آن بود که رهبری در اظهاراتی مهم از لزوم «نرمش قهرمانانه» در سیاست خارجی سخن گفته بودند و در تبیین آن معتقد بودند این کار برای دیپلماسی لازم است. با این پیش فرض ها روحانی عزم سفر به نیویورک کرد و در اولین روز پاییز 92 قدم به آمریکا گذاشت. او در اولین سخنرانی اش در مجمع عمومی سازمان ملل گفت که به دنبال تنش با آمریکا نیست:«ایران به دنبال تعامل سازنده براساس احترام متقابل و منافع مشترک با دیگر کشورهاست و در این چارچوب در پی افزایش تنش با ایالات متحده آمریکا نیز نیست. در صورت عزم سیاسی رهبران آمریکا و خودداری از دنبال کردن منافع گروه های فشار جنگ طلب، می توان به چارچوبی برای مدیریت اختلافات رسید. در این چارچوب موضع برابر، احترام متقابل و اصول مسلم شناخته شده بین المللی باید مبنا باشد؛ البته در این زمینه انتظار ما از واشنگتن شنیدن صدای واحد است.» (پایگاه اطلاع رسانی دولت، 3/7/93)

روحانی همچنین در گفتگو با کریستین امانپور، خبرنگار شبکه سی ان ان گفت: رهبر معظم انقلاب به دولت من اجازه داده اند تا آزادانه درباره موضوعات مذاکره کنیم. روحانی درباره احتمال دیدارش با اوباما گفت: «آمریکا تمایلش را به انجام چنین دیداری نشان داده بود و علی الاصول از طرف ایران هم می توانست در این شرایط دیدار انجام شود اما من فکر می کنم فرصت کم بود تا بتوانیم همه مسایل را هماهنگ کنیم.» (واشنگتن پست، 3/7/93)

در ساعات پایانی روز 5 مهر 1392 در حالی که حسن روحانی و هیات ایرانی شرکت کننده در شصت و هشتمین مجمع عمومی سازمان ملل متحد از فرودگاه جان اف کندی قصد بازگشت به ایران را داشتند ،حسن روحانی برای نخستین بار در تاریخ جمهوری اسلامی با رییس جمهور ایالات متحده آمریکا ، باراک اوباما، از طریق مکالمه تلفنی مستقیما گفتگو کرد و دو طرف بر اراده سیاسی برای حل سریع مساله هسته ای ایران تاکید کرده و زمینه را برای حل موضوعات دیگر و همکاری در مسایل منطقه ای مورد توجه قرار دادند. این خبر به سرعت به خبر اول رسانه های بین المللی تبدیل شد و از آن به عنوان واقعه ای تاریخی یاد کردند. در این مکالمه روحانی با گفتن «روز خوبی داشته باشید» و اوباما در پاسخ با گفتن «متشکرم، خداحافظ»

تماس را به پایان رساندند. بلافاصله بعد از این گفتگو کاخ سفید تصاویر رییس جمهور اوباما را در حالی که پشت میزش نشسته و با روحانی گفتگو می کرد منتشر کرد.
اما روحانی در بازگشت با چالش هایی روبه رو شد، در حالی که لاریجانی از دستاوردهای سفر حسن روحانی به نیویورک تقدیر کرد. (10مهر 92) رهبر انقلاب نیز ضمن حمایت و بدون نام بردن از واقعه ای خاص، برخی اتفاقات نیویورک را «بجا» ندانستند: «ما از تحرک دیپلماسی دولت از جمله سفر نیویورک حمایت می کنیم زیرا به دولت خدمتگزار اعتماد داریم و به آن خوشبین هستیم اما برخی از آن چه که در سفر نیویورک پیش آمد بجا نبود، چون ما دولت آمریکا را غیرقابل اعتماد، خودبرتربین ،غیرمنطقی و عهدشکن می دانیم.»(13/7/92)
روحانی اما در بازگشت نیز با جمع 100 نفره ای از دانشجویان معترض روبه رو شد که به او اعتراض کردند و نسبت به مواضع او در آمریکا اعتراض داشتند . آن ها اتومبیل رییس دولت را مورد حمله قرار دادند و به او اعتراض کردند.

دیدار دو وزیر خارجه
نیویورک اول برای دولت روحانی تنها به یک گفتگوی تلفنی میان دو رییس جمهور ختم نشد. برای اولین بار و بعد از 35 سال وزرای خارجه دو کشور در کنار یکدیگر نشستند. تصاویر مربوط به این نشست به سرعت به تیتر اول رسانه های جهان بدل شد. این اولین بار بود که وزرای خارجه کشورهای 1+5 با هماهنگی کاترین اشتون در نیویورک در کنار یکدیگر می نشستند. در این نشست ظریف را عباس عراقچی و حسین فریدون همراهی کردند. ظریف در حالی بر بالای میز کنفرانس نشسته بود که سمت چپ او کاترین اشتون و سمت راست او جان کری قرار داشتند.
اما گفتگوی دو وزیر خارجه به حضور در نشست عمومی وزرای خارجه 1+5 ختم نمی شد. آن ها بعد از این نشست گفتگوی خصوصی با یکدیگر داشتند که در این باره ظریف توضیح داده بود:«در این دیدار جان کری رویکرد مثبتی داشت و نظرات اوباما را مطرح کرد. وی گفت که آماده است این پروسه را خودش از طرف آمریکا ادامه دهد و سپس جلسه کوتاه دو جانبه داشتیم که البته غیرطبیعی نیست و در عرصه های بین المللی همیشه پیش می آید که دست یک فرد را بگیریم و به کناری بکشیم و صحبت کنیم. »
ظریف در تشریح این ماجرا مساله مهم دیگری را نیز بیان کرد و گفت که به وزیر خارجه آمریکا قول گفتگو در مسایل دیگر را نیز داده است:«آقای کری در این صحبت ها گفت که آماده است تا این مذاکرات و گفتگوها به نتیجه برسد و من هم تاکید کرد که این پروسه جلو برود و به اختصار درباره مسایل دیگر هم صحبت کردیم.» (ایسنا5/7/92)
حسن روحانی نیز درباره این که چرا دیدار با روحانی برگزار نشد گفت: بین ما و آمریکا مسایل بسیاری از 60 سال گذشته وجود داشته است آمریکا با ایران قبل و بعد از انقلاب تنش هایی داشته، مسایل مهمی در منطقه نسبت به ایران بوده است این که ملاقاتی در سطح دو رییس جمهور بعد از 35 سال انجام شود نیاز به مقدماتی داشت به همین دلیل این کار نارس بود به همین دلیل این ملاقات انجام نشد.» (بازگشت از نیویورک ،رجانیوز6/7/92)

راه ندادن ابوطالبی
یکی از نقاط برجسته رابطه ایران و آمریکا بعد از ماجرای حضور دو وزیر خارجه در کنار یکدیگر، مساله راه ندادن سفیر ایران در سازمان ملل متحد بود. فروردین ماه 93 حسن روحانی، حمید ابوطالبی را به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل متحد معرفی کرد.

اما پس از معرفی ابوطالبی ،همان گونه که پیش بینی می شد و رسانه های آمریکایی بارها آن را مطرح کرده بودند ،مقام های آمریکایی با این گزینه مخالفت کردند، وزارت خارجه آمریکا در اطلاعیه ای اعلام کرد که به ایران اطلاع داده است که از معرفی احتمالی حمید ابوطالبی به عنوان سفیر دایم ایران در سازمان ملل «عمیقا نگران» است. آن ها گفتند که به دلیل ارتباط حمید ابوطالبی با حادثه سال 1979 میلادی که منجر به اشغال سفارت آمریکا در ایران (تسخیر لانه جاسوسی) شد واشنگتن از صدور ویزا برای ابوطالبی خودداری می کند. همچنین مجلس نمایندگان آمریکا طرح مخالفت با ورود حمید ابوطالبی به خاک آمریکا را به اتفاق آرا تصویب کردند و پس از چند روز این طرح به امضای باراک اوباما رییس جمهور آمریکا رسید.
دولت همچنان بر فرستادن ابوطالبی به نیویورک اصرار داشت اما رایزنی ها نیز نتوانست کاری از پیش ببرد و سرانجام دولت روحانی از این خواسته خود کوتاه آمد و «خوشرو»را به عنوان نماینده خود در سازمان ملل معرفی کرد.

دیدار دو جانبه برای اولین بار
در جریان برگزاری مذاکرات وین در سال 93 که قرار بود ایران و غرب به توافق جامع دست پیدا کنند، نشست دو جانبه ای میان نمایندگان ایران و آمریکا و برای اولین بار برگزار شد . تا پیش از آن دیدارهای ظریف و جان کری به همراه سایر وزرای خارجه و یا حداقل با حضور کاترین اشتون برگزار می شد. اندکی پیش از آن که در آذرماه 93 این دیدار دوجانبه برگزار شود، اشتون به همراه جان کری و ظریف در آبان ماه 93و با دعوت سلطان قابوس به مسقط سفر کردند و با یکدیگر دیدار مهمی داشتند. تا پایان روز سوم آذر ماه نیز دوباره ظریف و کری با یکدیگر دیدار دوجانبه داشتند اما سرانجام نتوانستند به توافق نهایی دست یابند. یکی از مهم ترین معضلات سفر نابهنگام سعودالفیصل به وین و دیدارش با جان کری بود. سرانجام ایران و غرب توافق کردند تا موافقتنامه ژنو را برای هفت ماه دیگر تمدید کنند.

قدم زدن پرحاشیه
اول بهمن ماه سال 92 اتفاق مهمی در حوزه روابط ایران و آمریکا رخ داد. برای اولین بار وزرای خارجه دو کشور از محل اقامت خود خارج شدند و در خیابان های ژنو قدم زدند. این برای اولین بار بود که وزرای خارجه ایران و آمریکا در بیش از یک سال اخیر در انظار عمومی حاضر می شوند که با توجه به روابط سیاسی دو کشور امری قابل توجه و بدیع محسوب می شد. نمایندگان بسیاری به این موضوع اعتراض کردند و فعالان سیاسی به آن واکنش منفی نشان دادند. همین موضوع سبب شد تا ظریف برای پاسخ به سوال 21 نماینده به مجلس برود. سردار نقدی نیز ضمن بیان این که «قدم زدن ظریف با کری زیر پا گذاشتن خون شهدا بود» گفت:«این خطاها نشان داد که آقای ظریف نمی دانند نماینده چه ملت و نماینده چه عظمتی هستند و ایشان با این کارها توانایی خود را در دفاع از حقوق ملت ایران به شدت زیر سوال بردند.»
با وجودی که ظریف به مجلس رفت اما نمایندگان مخالف نتوانستند برای او یک کارت زرد اختصاص دهند و او بدون رای گیری از صحن علنی خارج شد. این رویه اما در ادامه نیز دنبال شد و در نهایت تا روز توافق وین جان کری و محمدجواد ظریف بارها با یکدیگر به صورت دو جانبه و گاه در مکانی خلوت به گفتگو پرداختند.

نامه اوباما و درخواست همکاری
یکی از نقاط عطف در تاریخ روابط ایران و آمریکا در دوره حسن روحانی به روزهای سر بر آوردن داعش باز می گردد. ابتدا گزارشاتی مبنی بر ارسال نامه ای از سوی اوباما به رهبر انقلاب دررسانه های آمریکا منتشر شد. ایران نسبت به این موضوع واکنشی نشان نداد اما در نهایت ارسال این نامه از سوی تهران و واشنگتن تایید شد. نکته ای که در این میان مهم بود رفتار دوگانه آمریکایی ها در نامه نگاری های خصوصی و رفتارهای علنی بود.
علی شمخانی، نماینده مقام معظم رهبری در شورای عالی امنیت ملی در خصوص نامه اخیر اوباما به رهبر معظم انقلاب اسلامی گفت: نامه نگاری رییس جمهور آمریکا دارای سابقه چندین ساله است و در برخی موارد نیز پاسخ هایی به این مکاتبات ارایه شده است. او با انتقاد از رویکردهای دوگانه هیات حاکمه آمریکا که در مکاتبات محرمانه و مواضع اعلامی دارای تناقض های آشکار است، این روش را صرفا اقدامی با هدف تاثیرگذاری بر فضای داخلی این کشور عنوان کرده و ادامه داده بود:«مواضع صریح، شفاف و قاطع جمهوری اسلامی در موضوع هسته ای مجددا به رییس جمهور ایالات متحده آمریکا یادآوری و بر عدم پذیرش برنامه غنی سازی نمایشی از سوی جمهوری اسلامی ایران تاکید شده است.

وال استریت ژورنال که ابتدا ماجرای نامه را بر ملا کرده بود در آن گزارش آورده بود که اوباما در نامه خود به «امکان همکاری ایران و آمریکا در مقابله با داعش» اشاره کرده بود. رهبر انقلاب قبل از ارسال این نامه و متعاقب اظهارنظرهای شفاهی مقامات آمریکایی در گفتگو با مقامات ایرانی در خصوص حضور ائتلاف علیه داعش ،جزییات درخواست مقامات آمریکایی در این زمینه را افشا کرد و مبانی و دلایل مخالف جمهوری اسلامی با حضور در این ائتلاف را نیز بیان کرده بودند. همچنین ایشان هنگام مرخص شدن از بیمارستان در 24 شهریور سال گذشته طی مصاحبه ای فرمودند:«و اما یک مطلبی هم خارج از مساله بیمارستان و بیماری و محیط بیمارستان عرض بکنم و آن این که من این چند روزه- این دو، سه روز آخر-تفریحی داشتم و آن تفریح عبارت از این بود که گوش می کردم به حرف های آمریکایی ها در زمینه داعش و مبارزه با داعش و حرف هایی که می زنند؛ حرف های پوچ و تو خالی و جهت دار. از جمله آن چیزهایی که برای من واقعا مایه تفریح بود، این بود که دیدم، هم وزیر خارجه آمریکا، هم آن دختر-سخنگویشان که می آید می ایستد ان جا حرف می زند-صریحا گفتند که ما از ایران برای ائتلاف علیه داعش دعوت نمی کنیم! اولا چه افتخاری بالاتر از این برای ما که آمریکا در یک کار دسته جمعی در یک کار خلاف غلطی که دارند انجام می دهد، از ما مایوس باشد و نخواهد که ما باشیم؛ این برای ما مایه افتخار است مایه تاسف نیست. ثانیا دیدم همه شان دروغ می گویند؛ برای این که همان روزهای اولی که مساله داعش در عراق پیش آمد ،آمریکایی ها به وسیله سفیرشان از سفیر ما در عراق، درخواست کردند که بیایید بنشینیم درباره داعش با هم هماهنگی کنیم. سفیر ما این را منعکس کرد؛ بعضی از مسوولان ما هم حرفی نداشتند، من مخالفت کردم؛ گفتم دراین قضیه، ما به خصوص با آمریکا همراهی نمی کنیم؛ چون این ها خودشان دستشان آلوده است، در این قضیه ما چطور بیاییم با کسانی که دستشان آلوده است و نیتشان آلوده است همکاری کنیم؟ (بهمن 93)

بی اعتمادی مقامات ایران به دولتمردان آمریکایی نمونه های فراوانی دارد که ریشه و مبنای آن رفتار دوگانه آمریکا با جمهوری اسلامی است. رهبر معظم انقلاب در خطبه های تاریخی 29خرداد 88 به یکی دو نمونه از این دوگانگی رفتاری مقامات آمریکایی اشاره کرده و گفته بودند: از قول رییس جمهور آمریکال نقل شد که گفته ما منتظر چنین روزی بودیم که مردم به خیابان ها بریزند. از آن طرف نامه بنویسند، اظهار علاقه به روابط کنند، ابراز احترام به جمهوری اسلامی بکنند از این طرف این حرف ها را بزنند. کدام را ما باور کنیم؟»

13آبان 88 مجددا حضرت آیت الله خامنه ای به این پیام ها اشاره کرده و فرمودند:«همین رییس جمهور جدید آمریکا، حرف های قشنگی زد؛ به ما هم مکررا پیغام داد؛ شفاهی، کتبی، که بیایید صفحه را عوض کنیم، بیایید وضع تازه ای درست کنیم، بیایید در حل مشکلات عالم با همدیگر همکاری کنیم؛ تا این حد! ما هم گفتیم پیش داوری نکنیم؛ ما به عمل نگاه می کنیم. گفتند می خواهیم تغییر ایجاد نیم. گفتیم خوب، ببینیم تغییر را. از روز اول فروردین که من در مشهد سخنرانی کردم-گفتم اگر دستکش مخملی روی پنجه چدنی کشیده باشید و دستتان را دراز کنید، ما دستمان را دراز نمی کنیم؛ این هشدار را من آن جا دادم- الان هشت ما هم می گذرد. در طول این هشت ماه ،آن چه ما دیدیم، بر خلاف آن چیزی بود که اینها به زبان، به ظاهر ابراز می کنند. صورت قضیه این است که بیایید مذاکره کنیم؛ اما در کنار مذاکره تهدید؛که اگر مذاکره به این نتیجه مطلوب نرسد، پس چنین و چنان! این شد مذاکره!؟ این همان رابطه گرگ و میش است که امام گفت: رابطه گرگ و میش را ما نمی خواهیم. بیایید بنشینید با ما سر میز، مذاکره کنید بر سر فلان موضوع، مثلا بر سر موضوع هسته ای، لیکن شرطش این است که این مذاکره به فلان نتیجه معین برسد! مثلا دست برداشتن کشور از فعالیت هسته ای اگر به این نتیجه نرسد پس چنین و چنان؛ تهدید.
رهبری همچنین در ماه بعد از آن نیز همکاری در زمینه مبارزه با تروریسم را به واسطه دروغ های آمریکایی ها نادرست خوانده و گفته بودند:«به ما اطلاع دادند که هواپیماهای ترابری آمریکا، مهماتی را که این گروه موسوم به داغش احتیاج داشتند، در مراکزی که داعش در عراق مستقر بود، از آسمان پرتاب کردند و برای آن ها کمک رساندند. گفتیم لابد این کار ، اشتباهی بوده، بعد تکرار شد؛ آن طور که به من اطلاع دادند پنج مرتبه این اتفاق افتاده است! نپج مرتبه اشتباه می کنند؟ آن وقت به ظاهر ائتلاف ضد داعش درست کرده اند! که دروغ محض است، این ائتلاف دنبال اهداف خبیث دیگری است، می خواهند این فتنه را زنده نگه دارند؛ دو طرف را به جان هم بیندازند، جنگ خانگی بین مسلمانان را همین طور استمرار بدهند تا این [جنگ] بماند؛ هدف آن ها این است؛ البته نخواهد توانست، این را بدانید.» (4/9/93)

دست دادن ظریف و اوباما
قطار روابط ایران و آمریکا که دولت حسن روحانی آن را دنبال می کرد وقتی به نیویورک سوم رسید، تحول مهمی را شاهد بود. برای اولین بار رییس جمهور آمریکا با یک مقام ایرانی در راهروی سازمان ملل دست داد و گفتگوی کوتاهی صورت داد. اتفاقی که برخی منتظر بودند در دوره خاتمی و میان بیل کلینتون و وی صورت بگیرد و یا در همین دوره میان روحانی و اوباما اتفاق بیفتد، میان اوباما و ظریف رخ داد.
ششم مهرماه 94 اخباری حاکی از دیدار ظریف و اوباما در راهروی سازمان ملل منتشر شد که توسط یک منبع نزدیک به وزارت خارجه نیز تایید شد. این اقدام هنوز نیز ظریف را رها نکرده است و بسیاری آن را «دست دادن با کد خدا» دانسته و به آن انتقادات جدید وارد می کنند. اما ظریف در این باره بعدها و در پاسخ به این سوال که «آیا می دانستید اوباما می آید و دست دادید» گفت: «نه، این برای رییس یک نظام معمول نیست که برای دست دادن با یک وزیر خارجی،برنامه ریزی کند. اوباما دو ساعت قبل از آن در مجموع عمومی سخنرانی کرده بود و من انتظار نداشتم ببینم که وی به سالن عمومی سازمان بازگردد.»
وزیر خارجه ایران در خصوص جزییات این ماجرا باز هم سخن گفت و ادامه داد: «در حال بیرون رفتن بودم که به دلیلی که از آن اطلاع ندارم اوباما وارد سالن مجمع عمومی شد و ما اتفاقا با هم روبه رو شدیم چه این صحبت مرا ضبط کنید و چه نه، باز هم می گویم که این یک تصادف بود.»

ایستگاه آخر
در آخرین تحول مربوط به رابطه ایران و آمریکا ما شاهد دعوت و حضور ایران در اجلاس وین برای حل و فصل موضوع سوریه بودیم. جایی که به همکاری ایران و آمریکا در مسایلی خارج از موضوع هسته ای نیز تعبیر می شود. در ژنو2 با گذاشتن پیش شرط هایی برای ورود ایران و عدم قبول هیچ پیش شرطی از سوی ایران کشورمان حاضر به حضور در این اجلاس نشد اما یک بار دیگر آمریکایی ها در رفتاری دوگانه اعلام کردند که از ایران همکاری نمی خواهند. این موضوع را رهبری انقلاب در هنگام خروج از بیمارستان نیز این گونه تشریح کرده بودند: «همین آقای وزیر خارجه ای که این حرف را آمد جلوی چشم همه دنیا پشت دوربین گفت که «ما از ایران همکاری نمی خواهیم» همین ایشان، شخصا از آقای دکتر ظریف درخواست کرده بود که بیایید ما در این قضیه همکاری کنیم؛ دکتر ظریف رد کرد. معاون او هم- که او هم یک زنی است که می بینید، می شناسید- از آقای عراقچی در مذاکراتش درخواست کرده بود که بیایید ما همکاری کنیم، اینها رد کردند. بعد از آن که آن ها رد کردند و ما صریحا گفتیم با شما در این قضیه همکاری نمی کنیم، حالا می گویند ما ایران را نمی خواهیم وارد کنیم! این ها قبل از این یک ائتلافی علیه سوریه تشکیل دادند-با سروصدای فراوان در اطراف عالم؛ سی کشور، چهل کشور، پنجاه کشور را جمع کردند- هیچ غلطی نتوانستند بکنند در مورد سوریه؛ در مورد عراق هم همین است. نمی خواهند هم کار جدی ای بکنند.(ایسنا، 24/6/93) با این حال ایستگاه آخر جایی است که غرب به ناچار حضور ایران را در مساله سوریه پذیرفت، مقامات آمریکایی تلاش زیادی کردند تا متحدان منطقه ای از جمله عربستان، قطر و ترکیه را راضی کنند که بدون حضور ایران مساله سوریه قابل حل نیست. در این وضعیت است که می بینیم ایران به اجلاس وین قدم می گذارد. هر چند همان طور که پیش بینی می شد این اجلاس نتیجه ای در بر نداشت. در مورد رابطه ایران و آمریکا در منطقه و خارج از مساله هسته ای باید اشاره کرد که با هشدارهای پیاپی رهبری در مورد مساله نفوذ و همچنین هشدار اخیر ایشان مبنی بر اشتباه مصدق در اعتماد به آمریکا به بعد از ملی کردن صنعت نفت، باید گفت: در سیاست ایران هیچ تغییر حاصل نشده است. ایران اهل گفتگو است اما اهل اعتماد به آمریکا نیست.»


ویدیو مرتبط :
رابطه ایران و آمریکا