فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



یار دبستانی من


عسلی در این یادداشت آورده است :من بودم، اما نه صورت بود و نه کلام، آسمان و درخت و آب و جنگل کتاب من بودند و سنگ و چوب وسیله دفاع.
من بودم و ترس و اضطراب از ناتوانی در دفاع. مرا نه دندانی چون نیش درندگان بود و نه قدرتی چون دوندگی آهوان.
من بودم و سرما، بی آنکه بالاپوشی داشته باشم یا پوششی طبیعی چونان حیوانات و یا پَری برای پرواز همانند پرندگان.
من بودم و غار با جدالی سخت با وحش غارنشین و زنانی که قدرت دفاع، حتی از بچه ها هم نداشتند.
اما، ما را امانتی بود در ترکیب استخوانی و در جمجمه انسانی که آن را قدرت اندیشه برای تغییر شرایط نام دادند، اندیشیدیم تا از آنچه در اطرافمان بود وسیله دفاعی بسازیم، همنوعانمان را برای ایجاد امنیت هماهنگ و همراه کنیم، با دشمنان بجنگیم، رابطه برقرار کنیم، خودمان و همراهانمان که جز صداهای نامفهومی که از گلوهایمان برمی خاست زبان آشنایی نداشتیم.
تصویرهایی از خود را چونان سایه های ثابت، به قراردادی همه فهم تبدیل کردیم تا اگر دستی بر دهان داریم، نشانه ای برای طلب غذا باشد.
نخست خط تصویری را از این راه به مرزگشایی زبان نزدیک کردیم تا نیازها و تمایلات خود را به دیگران منتقل نماییم.
در آن شرایط ابتدایی و در مرز بیگانگی و غربت از خاک خمیر ساختیم و خمیرها را شکل دادیم تا تصاویر روی آن نقش بندند و چون دریافته بودیم در کف اجاق ها چگونه گرما خاک ها را سفت و فشرده و سنگی می کنند. آنها را در آتش کوره ها پختیم تا از آن الواح گلی پدید آیند و آن شد کتاب آغازین ما برای حرکت در راهی که بعدها و در طول میلیون ها سال به تمدن کنونی رسیدیم. بدان صورت که تاریخ تکامل خط و خطاطی و نقاشی و سپس چاپ ورق خورد و شد کتابی در دسترس برای انتقال فهم از اوضاع و احوال به ذهن و حافظه دیگران.
و اینک در قرن تسخیر فضا و ذهن الکترونیک، کتاب های حجیم و سنگین و جملات کوتاه و بلند آنقدر کوچک شدند که میلیون ها موضوع مختلف مدون را در گوشی های کوچک همراه به بایگانی دائمی روانه می کنیم تا ما بی آنکه حجمی سبک یا سنگین از کتاب یا کتاب هایی هر چند زیاد را حمل کنیم با یک اشاره انگشت و آموزشی ساده و کوتاه مدت به هر جمله یا کلمه یا کتابی که تمایل داریم دسترسی پیدا کنیم.
این سرعت انتقال معلومات که با صوت و تصویر هم می توانند همراه باشند ما را در شرایطی قرار داده اند که احساس کنیم فردا یا فرداهایی که در پیشند می توان با یک آمپول یا وسیله ای دیگر حافظه را از معلومات و اطلاعات مورد نظر پر کرد و دیگر نیازی به زحمت حفظ و تعلیم و تعلم هم نباشد.
و اما بعد.
اینک بحث جدی و شاید بدون پشتوانه علمی و مطالعه ای واقع بینانه این است که میزان و سطح مطالعه ما کم شده و کمتر رغبتی به خرید و مطالعه کتاب دیده می شود.
این سخن گر چه به ظاهر درست است و می توان به لحاظ شکلی آن را پذیرفت، اما غافل از این واقعیت نباشیم که سطح مطالعه همگانی به گونه دیگری بالا رفته و فراتر از مدرسه و دبستان و دانشگاه است.
زیرا تمایل تمامی بشر امروز به منظور استفاده از وسایل الکترونیکی و دیجیتالی اطلاعات و در دسترس بودن آنها مانند تلویزیون، رادیو، اینترنت، گوشی های همراه و تبلت ها و لب تاپ ها و نهایتاً بسته های کامپیوتری که دریچه های جهان دیروز و امروز و فردا را به روی ما گشوده اند به گونه ای تشدید شده که گله داران کوهستان هم برای باخبر شدن از عبور گله هایشان از گذر کوه ها و دره ها از گوشی های همراه استفاده می کنند و در هر جا باشند با هر آنچه بخواهند تماس برقرار می کنند. از وضعیت آب و هوا گرفته تا عکس ها و تصاویر و فیلم ها و گفته ها و نوشته ها.
این تحول شگرف یار دبستانی را به یار همگانی تبدیل کرده و بازار مطالعه را به گونه دیگری داغ کرده است تا رونق کتاب و کتابخوانی به شیوه سنتی و گذشتگان راه نو دیگری در پیش گیرد و جاذبه های عمیق تر و آسان تری را در دسترس قرار دهد.
شاید روزی شاهد تماشای موزه هایی باشیم که نمونه هایی از کتاب و کتابت امروزی را برای آیندگان به تماشا گذارند و در هیچ خانه ای کتابی یافت نشود، بلکه هر گوشه از مغز آدم ها کتابی ناخوانده یا خوانده باشند و حافظه ها به انبارهایی تبدیل شوند که به مرور پر و خالی می شوند.
اما این همه ی ماجرا نیست. ما هنوز نیازمند در آغوش گرفتن آن یار دبستانی یعنی کتاب هستیم. ما هنوز به مطالعه روزنامه ها و احساس بوی چاپ و حس گرمی واژه های صبحگاهی نیازمندیم.
ما هنوز نیازمند تولد نوزادی هستیم که در رحم مادرانشان رشد می کنند هر چند رحم های اجاره ای هم در بازار جای پایی باز کرده اند.
ما هنوز به عشقی نیازمندیم که از روح و روانمان چونان نور از خورشید صبحگاهی ساطع شود هر چند می توان آن را در لوله های آزمایشگاهی هم عبور داد و به ثمر نشاند.
ما هنوز در نیمه راه فهم واژه های مهر و احساس گرمی دست های مهربان هستیم هر چند می توان از پشت شیشه های اتومبیل برای عابران دستی تکان داد و زودتر از موعد تعیین شده به مقصد رسید.
ما هنوز نیازمند درک احساس حرکت اسبی هستیم که از روی زین آن بوی هم آغوشی با گندمزارها را فهم کنیم.
ما هنوز به آشتی با طبیعت نیازمندیم و فهم صدای خدا که در حجم صداهای مزاحم شنیده نمی شود.
ما هنوز همانند روزهای نخستینِ هبوط آدم در این خاک غریبیم و غربت خود را از یاد برده ایم.ک/1
5054

انتهای پیام /*


ویدیو مرتبط :
یار دبستانی من