اس ام اس فراموشی سری هفتم


گاه یادِ همان چند ستاره‌ی دور که می‌افتم

دور از چشمِ تاریکی

می‌آیم نزدیکِ شما

کمی دلم آرام بگیرد

خیالم آسوده شود

جای بعضی زخم‌ها را فراموش کنم

اما هنوز نگفته: ها!

باد می‌آید.

 با این حال تو خودت قضاوت کن

من هنوز هم

بدترین آدم‌ها را دوست می‌دارم.

*********************

من عادت کرده ام

شعرهایم را

با لهجه ی مردی بنویسم

که زبانِ مادری اش را

فراموش کرده

و ماه هاست

با لحنِ تبدارِ آغوشش

برایم سپید می گوید

با منطقِ مردی

که از موهایم

فلسفه می بافد

حتم دارم

یکی از همین روزها

نفس هایش را

چاپ خواهم کرد…!

*********************

سیگار من

در اضطراب تو می سوزد

وقتی جهان

میان آشفتگی گاه‌هایمان می نشیند

چایی بریز هم قطار!

تا بار ببندیم و

در شیرینی خواب چشم های تو

فراموش دنیا شویم

فردا صبح

کنار سفره نان و پنیرمان

لبخند ترا می نوشیم

تا خورشید مهربان تر سلام کند.

*********************

نامرد اگر بودم

نبودنت را تا حالا باید فراموش کرده باشم

مرد نیستم اما

نامرد هم نیستم

زنم و نبودنت

پیرهنم شده است

*********************

از وقتی که دوست ام مرا ترک کرده است،

کاری ندارم به جز راه رفتن!

راه می روم تا فراموش کنم.

راه می روم.

می گریزم.

دور می شوم.

دوست ام دیگر برنمی گردد،

اما من حالا

دونده دوی استقامت شده ام

*********************

آدمی از بیمِ فراموشی است

که جهان را به خوابِ آسان‌ترین اسامیِ خویش می‌خواند.

*********************

می دانی ؟

وقتی قبل از برگشتن فعل رفتنی در کار باشد

محبت خراب می شود

محبت ویران می شود

محبت هیچ می شود

باور کن

یا برو

یا

بمان

اما اگر

رفتی …

هیچ وقت برنگرد.

هیچ وقت

*********************

نمی دانم چرا این عقل

یقه ی دلم را رها نمی کند!

مگر تقصیر من است؟

که تو را با دلم می خواهم و

با عقلم جور درنمی آیی!!

*********************

شعرهایم

دوست دارند یکبار

تو را از نزدیک ببینند.

کاش می شد شبی

به خواب دفترم

بیایی…


ویدیو مرتبط :
ایجاد اس ام اس در پنل مدیریت اس ام اس