تردیدها خیانت می‌کنند!


عصرایران؛ مهرداد خدیر- آنتونی رابینز نویسنده مشهور «‌به سوی کامیابی» و مدرس راهکارهای موفقیت یکی از بزرگ‌ ترین موانع کامیابی را «تردید» می داند تا جایی که می‌گوید: تردیدها خیانت می‌کنند!

  اگر به زندگی خود نگاه کنید قطعا نقاطی را می‌بینید که دچار تردید شدید و همین تردید یک کامیابی بزرگ یا کوچک را از شما گرفته است. اگر در زمره زنان یا مردانی باشید که خود را کامیاب یا موفق می‌دانند یا به کامیابی وموفقیت شهره‌اید قطعا و بی تردید، اهل تردید نبوده‌اید و همین تردید نکردن از مولفه هایی بوده که شما را به سوی کامیابی رهنمون شده است.

   این یک آموزه است: بر تردیدهای خود باید فایق آمد و به آنها مجال جولان نداد.

  شگفت آور نیست که کسانی که چندان هم به مکانیسم های انتخاباتی باور ندارند بی هیچ شک و تردیدی صبح جمعه هفتم اسفند 1394 پای صندوق های رای حاضر می شوند اما تردید به جان کسانی افتاده که اتفاقا از ساز وکار صندوق و رای دفاع می کنند؟

  چگونه می توان پذیرفت که حامیان گفتمان توسعه و مردم سالاری تردید داشته باشند حال آن که علاقه مندان گفتمان دیگربا یقین کامل و بی هیچ تردیدی پای صندوق حاضر می شوند.

  آنان که تشکیلاتی رأی می دهند دلیلی برای تردید ندارند. در هر کار تشکیلاتی و هر مراسم و مناسکی حاضر می شوند. انتخابات نیز طبعا از این قاعده مستثنا نیست.

  مردمانی که به خاطر جنبه «تکلیف» و نه تنها «حق» در انتخابات شرکت می کنند نیز دلیلی برای تردید ندارند و مانند هر تکلیف شرعی دیگر ادا می کنند. حتی شتاب دارند که این تکلیف قضا نشود.

  گروهی از شهروندان نیز انگیزه ای به جز مُهر در شناسنامه ندارند و به هر حال رای می دهند. یا نام مشهوری را می نویسند یا هر واژه ای و انگیزه شان تنها مهر است حال آن که هیچ اجباری برای رای دادن در کار نبوده و نیست.

  بنا بر این در اردوگاه حامیان گفتمان رقیب دولت و اصطلاحا «نا برجامیان» تردیدی وجود ندارد و تردید اگر هست در طیف «برجامیان» است. هر قدر این تردید فروکاهد بخت اصلاح طلبان و اعتدال‌گرایان یا «‌لیست امید» فزونی می گیرد و هر چه تردید بیشتر شود بخت با کسانی است که اهل تردید نیستند.

  تردید اما از کجا برمی خیزد؟ از چرتکه انداختن های پیاپی. از بدبینی مفرط. از شک به صحت روند کار و اینجاست که آنتونی رابینز می گوید: «تردیدها خیانت می کنند.»

  درست که هر کاری به قصد رسیدن به هدفی صورت می پذیرد اما همه کسانی که در یک مسابقه «دو» شرکت می کنند به قاعده می دانند تنها یک نفر برنده می شود اما دیگران مایوس نمی شوند.

  در انتخابات شرکت کنیم. تردید نکنیم. چون فردای انتخابات شاید همین تردید موجب پشیمانی شود و کاش کاش کنیم. وقتی می توانیم از «باش» بگوییم چرا سراغ «کاش» برویم؟

  تردید نکنیم. اگر در 24 خرداد 92 رای داده ایم و میوه برجام را دیده و چیده و چشیده ایم، یعنی در میانه راه هستیم و محکوم به طی بقیه مسیر و هفتم اسفند 94 می توان و باید گام دوم را برداشت.

  آمار پلیس راهنمایی و رانندگی نشان می دهد بیشتر کسانی که در تصادف «عابر- خودرو» قربانی شده اند رهگذرانی بوده اند که ناگاه تصمیم به بازگشت گرفته یا در میانه سرگردان مانده اند. آن که رفته کمتر دچار سانحه شده است.

  مشکل جامعه ما این است که مسیری را شروع می کند اما ادامه نمی دهد و ناگاه تصمیم به تغییر یا باز گشت می گیرد. موفقیت برجام به ادامه مسیر است.

  با نگاه غیر هدف گرایانه نیز می توان گفت گاه کاری را به خاطر خود آن کار باید انجام داد و حال که آنتونی رابینز نقل کردیم و در تیتر هم آوردیم چرا این سخن مولانا را نیاوریم که: آب کم جو! تشنگی آور به دست... گاه حتی باید از اب هم گذشت و تشنگی به دست آورد. هر چند که در افق آب می بینیم نه سراب...

  تردید نکنیم. تردید ها خیانت می کنند...


ویدیو مرتبط :
تردیدها در مورد خودکشی لی وانگ