علمی


2 دقیقه پیش

رزرو بلیط هواپیما مشهد

سفر به مشهد از آن دست سفرهایی‌ست که قرن‌ها از عمر محبوبیت‌اش می‌گذرد و زائران امام هشتم شیعیان، خود را به وسیله‌های مختلف به این شهر می‌رساندند. خوشبختانه ...
2 دقیقه پیش

دوره مدیریت پروژه و کنترل پروژه با MSP

پروژه چیست؟ پروژه به مجموعه ای از فعالیتها اطلاق می شود که برای رسیدن به هدف خاصی مانند ساختن یک برج، تاسیس یک بزرگراه، تولید یک نرم افزار و … انجام می شود. در همه پروژه ...



ماجراهای خواندنی «بعد از مصاحبه»


مجله مهر_ عطیه همتی: مجله مهر در بیست و یکمین نمایشگاه مطبوعات و خبرگزاری ها تصمیم گرفت برخی از میهمانانش در یک سال گذشته  را دوباره دعوت کند تا از آنها درباره اتفاقات بعد از مصاحبه و بازخوردهایش بپرسد. همین بهانه کوچک باعث شد تا در غرفه خبرگزاری مهر  میهمانان روزهای گذشته و دوستان امروزمان را دوباره ببینیم و از احوالات هم خبر بگیریم. میهمانانی که گزارش هایشان به مذاق مخاطبان مجله مهر حسابی خوش آمد و هوس کردیم این بار به بهانه ای دیگر میزبانشان شویم.

نوید قوانلو (تجارت جدید تحویل صبحانه در محل)

نوید قوانلو  ۲۱ مهر امسال میهمان ما در مجله مهر شد تا از او درباره کسب و کار جالبش یعنی تحویل صبحانه بپرسیم نوید هم با حوصله به تمام سوالاتمان جواب داد. حالا کمتر از یک ماه بعد از مصاحبه اتفاقات خوبی برای نوید و کسب و کارش افتاده است:

«بعد از مصاحبه خیلی اتفاقات خوبی برای ما افتاد. گزارش در خیلی از خبرگزاری ها بازنشر شد. بعد هم به فاصله دو روز با من تماس گرفتند و به یک برنامه تلویزیونی دعوت شدیم. بعد از آن برنامه هم با بازخوردهای زیادی روبرو شدم. آنقدر که تعداد زیادی از مردم با من تماس گرفتند و من تا ساعت ۳ نصفه شاید ۵۰ تا تلفن جواب دادم که می خواستند برای شهرشان از برند ما شعبه بگیرند. بعدهم ۱۸ نفرشان از شهرستان به تهران آمدند و برای نمایندگی صحبت کردند. در نهایت توانستیم چندشعبه در چند شهرستان بزنیم. بعد از آن خیلی از برنامه های تلویزیونی ما را دعوت کردند آنقدر که داریم پیشنهادات را بررسی می کنیم. خدا رو شکر در یک فاصله زمانی کوتاه رشد عظیمی از کسب و کار داشتیم. حتی مشتری های قبلی ما نگاهشان به شدت متفاوت شد و نسبت به سابق وفادار تر شدند و حتی یک سری که مشتری دائم نبودند بعد از این جریان ثابت شدند.»

نوید می گوید از زمان کودکی پیگیر مجلات بوده است به خصوص دوران نوجوانی که به شدت به مجلات ماشین علاقه مند بوده و پوسترهایشان را جمع می کرده اما روزگار کاری کرد که روزی مجبور شد برای راه اندازی کسب و کارش ماشین موردعلاقه اش را بفروشد.

حاج سیدعباس پورسنج (قیمه امام حسین ۱۰ ساعت طول می کشد)

فوت وفن درست کردن قیمه امام حسین با آن عطرناب و خوشش از سوالاتی بود که برای رسیدن به جوابش سراغ «حاج سیدعباس پورسنج» رفتیم. مصاحبه با آقای پورسنج در ۲۷ مهر و در ایام عزاداری اباعبدالله الحسین منتشر شد: « بعد از انتشار مصاحبه از تلویزیون با من تماس گرفتند و خواستند به منزل ما بیاید و از پخت و آشپزخانه ما فیلمبرداری کنند. اتفاقا ما آن روز قیمه داشتیم که شما در مصاحبه تان مدنظر بود. بعد از این اتفاقات هم خیلی ها به من لطف داشتند. زنگ می زدند و سفارش غذا می خواستد. هم صنف ها و هم محلی ها هم که مصاحبه و برنامه را دیده بودند خیلی خوشحال شده بودند و به شوخی می گفتند: « آسدعباس جهانی شدی» حالا من خودم قبلا از این حرفها جهانی بودم!»

عروسک های ماه و ماهی (دوست داریم عروسک رامبد جوان را بسازیم)

«فهیمه طیبا» و «سمیرا لشگری» سازندگان عروسک های ماه و ماهی از دیگر میهمانان مجله مهر در نمایشگاه مطبوعات بودند که پیش از این گزارش کارهایشان در ۲۵ شهریورماه منتشر شده بود. سمیرا و فهمیه توانستند با اتفاقات خوبی که برایشان افتاد توانستند تعداد مشتری هایشان را بالا ببرند و عروسک های بامزه شان را بیشتر به همه معرفی کنند: « بعد از مصاحبه اعتماد به ماه و ماهی خیلی بیشتر شد. بعد از آن به برنامه ۶۲۶ شبکه یک که درباره تولیدات داخلی هست رفتیم. بعدهم نشریات متعدد دیگری برای مصاحبه سراغ ما آمدند. واقعا بعد از این مصاحبه ها آنقدر تعداد متقاضیان بیشتر شد که تصمیم گرفتیم به روزنامه آگهی بدهیم تا بدنه عروسک ها را جایی برایمان بسازند تا ما وقت بیشتری برای طراحی چهره شان داشته باشیم.»

عظیم فلاح (بدخطی که استاد خوشنویسی شد)

«عظیم فلاح» یا همان بدخطی که استاد خوشنویسی شد ۹ تیرماه امسال روی صندلی مجله مهر نشست و برایمان یک یادگاری کوچک به جای گذاشت. گزارش آقای فلاح یکی از پرکامنت ترین گزارش ها بود و نمایشگاه مطبوعات بهانه ای شد تا دوباره فرصت دیدار با این استاد خوش ذوق و جوان را پیدا کنیم: « خوشبختانه مصاحبه خیلی دیده شد و پدر و مادرم خیلی مصاحبه را دوست داشتند. حتی پدرم می گفت پسرم هرچیزی را که نباید بگویی! (خنده)  این بدخط بودن  که با تیتر هم تاکید شده بود را خیلی از شاگردانم در فرهنگسرا نمی دانستند و چون در این مصاحبه خوانده بودند برایشان انگیزه خیلی جدی شده بود که کار را بیشتر ادامه بدهند.»

آقای فلاح رابطه اش با مطبوعات بسیار خوب است اما از آنها گله هم دارد: « من بسیاری از سایت های خبری مثل «خبرفارسی»، «هنرآنلاین» را دنبال می کنم. پای کیوسک  می روم و روزنامه هم می خرم. به خصوص روزنامه همشهری که صد در صد شنبه ها به خاطر همشهری محله منطقه ۱۵ و پنج شنبه ها به خاطر ضمیمه ۶و۷ می خرم. اما رسانه ها و مطبوعات متاسفانه به هنرهای تجسمی خیلی خیلی کمتر از باقی هنرها می پردازند و به نظرم باید به این شاخه از هنر بیشتر پرداخته شود تا حقش ادا شود.»

عظیم فلاح بچه جنوب شرق تهران است و وقتی از خاطرات دوران کودکی اش با مجلات آن دوران می پرسیم جواب های تکان دهنده ای می دهد« محله ما محله ای بود که کیوسک ها به جای روزنامه فقط سیگار می فروختند. خرید روزنامه و مجله خیلی باب نبود. هرکسی خاطرات نوستالژیکی از محله‌اش دارد اما محله ما به گونه ای بود که اصلا این چیزها معنی نداشت. من شاید سه بار در محله مان قتل دیدم. دیگر به این چیزها عادت کرده بودیم.»

علی مسعودی (گفتگو با «علی مشهدی » پدیده خندوانه)

اولین مصاحبه مطبوعاتی «علی مسعودی» یا همان علی مشهدی در ۲۸ شهریورماه در مجله مهر منتشر شد تا مخاطبان بتوانند از پشت صحنه این کمدین محبوب خبردار شوند. آقای مسعودی در سومین روز نمایشگاه مطبوعات به غرفه خبرگزاری مهر آمد و به هوادارانی که کنارش ایستاده بودند قول داد که خاطره تفنگش را در سری جدید بالاخره تعریف کند.

آقای مشهدی که یک جورهایی با مطبوعات پایش به رسانه ملی باز شد گفت که پای ثابت روزنامه خوانی است: « من همیشه روزنامه «همشهری» و«جام جم» را می خرم. بیشتر هم بخش حوادث روزنامه ها را می خوانم. چون همیشه در حادثه است که یک سری قصه و ماجرا شکل می گیرد. مثلا در سریال سه در چهار قبل تر چیزی خوانده بودم که یک پیک موتوری تصادف می کند و وقتی که به بیمارستان می برند می فهمد که بسته پستی که حمل می کرده داخلش مواد مخدر بوده من این ماجرا را در داستان آوردم. در دوران دهه شصت هم کیهان بچه ها و گل آقا را خیلی دوست داشتم که واقعا خدا رحمتش کند.»

علی مسعودی در رابطه نقش مطبوعات در زندگی هنرمندان هم گفت: « مطبوعات نقش پر رنگی در دیده شدن افراد دارند. در این مدت هم که من در خندوانه دیده شدم گویا به لطف خدا مهر من به دل خبرنگاران نشسته است.» آقای مسعودی ممنوع الکاری «علی ضیا» را بدترین خبر این روزها می داند و در این باره می گوید: « اصلا کار علی ضیا اشتباه ولی کسی که فیلم را بیرون داده کار اشتباه تری کرده است. اما ضیا اگر کاری هم کرده در یک جمع ۱۰ -15  نفری بوده است. امیدوارم مشکلش زود حل شود. چون تنها منبع درآمد ما این شغل است. این اتفاق واقعا آدم را افسرده می کند.» یک خبر خوب هم برای هواداران آقای مشهدی بازی او در فیلم سینمایی «ناردون» فریدون حسن پور با بازی امین حیایی، امیرنوری، لیلااوتادی، ترلان پروانه، سیروس گرجستانی و شهرام قائدی است که قالب طنز هم دارد.

نفیسه سادات موسوی (شاعری که با «۱۷۵ غواص» معروف شد)

«اولین شاعر غواص» عنوانی بود که «نفیسه سادات موسوی» در جریان ورود ۱۷۵ شهید غواص به کشور از آن خود کرد. مصاحبه ما با این شاعر جوان در ۲۵ خردادماه منشر شد و بازخوردهای فراوانی داشت. نفیسه سادات موسوی دعوت ما را در نمایشگاه مطبوعات پذیرفت تا از اتفاقات بعد از مصاحبه برایمان تعریف کند:

«هنوز هم کسانی هستند که آن مصاحبه را تازه می خوانند. در جماعت شاعران اطرافم بعضی که مصاحبه را خوانده بودند گله کردند که چرا از شاعران مورد علاقه ات اسم بردی. نظرشان این بود که هرآدمی سقفش آدمهای مورد علاقه اش می شوند. ولی من هنوز هم از حرف آن موقع خودم دفاع می کنم. خب شعرشان را دوست داشتم.آن مصاحبه و شعر غواص ها باعث شد به بیت رهبری دعوت شوم و بعد از بیت و دیدار با مقام معظم رهبری و به برکت دعایی که از ایشان خواستم برایم بکنند تا خدا به طبع شعری من برکت بدهد اتفاقات خوبی افتاد. توانستم با یک خواننده و یک مداح کار کنم. خب برای حادثه «منا» هم شعری گفتم که دیده شد و حتی شایعه ای  پخش شد که همسرم در فاجعه منا کشته شده است! یکی از اتفاقات خوبی که برایم افتاد هم این بود که آقای فاضل نظری به من گفت اگر خواستید کتاب منتشر کنید به ما بگو تا چاپ کنیم اما در کنارش توصیه کردند که اصلا عجله نکنم.»

خانم موسوی می گوید بیشتر از آنکه مخاطب خبرگزاری ها و رسانه های مجازی باشد همچنان به رسانه های مکتوب وابسته است و آن ها را بیشتر دنبال می کند: «من هر روز همشهری، جام جم، کیهان و جوان را می خوانم. در روزنامه، شما بیشتر به جای اخبار تحلیل ها و نقطه نظرات را می خوانی. خب من ترجیح می دهم این نقطه نظرات را از طریق این طیف از روزنامه ها دنبال کنم. اما تمام بچگی من با «بچه ها گل آقا» گذشت بعد از آن خیلی جدی «همشهری جوان» و مجله « جیبی» را خواندم.»

سجاد سامانی (شاعر دهه هفتادی که حسابی معروف شد)

آقای سامانی شاعر دهه هفتادی خوش ذوق این روزها، در ۲ شهریورماه میهمان ما در مجله مهر شد تا باورمان شود خالق این اشعار عاشقانه فقط ۲۱ سال دارد. آقای سامانی نیز در نمایشگاه مطبوعات به دیدن ما در غرفه خبرگزاری مهر آمد تا از بازخوردهای مصاحبه اش تعریف کند.

«معمولا مصاحبه ها هدایت شده و در قالب یک موضوع خاص هستند. اما مصاحبه ای که با مجله مهر داشتم به این شکل نبود و توانستم خیلی از حرفهای نگفته ام را بزنم. از آن مصاحبه به بعد بخواهم جایی صحبتی کنم حرفهایم را از آن مصاحبه جدا می کنم.  اتفاقاخیلی هم بازخورد خوبی داشت. معمولا خیلی از آدمهای اطرافم خیلی اهل مصاحبه خواندن نیستند اما این مصاحبه را به خاطر تم خاص و جوان پسند کامل خوانده بودند و یکی از سوالات متداول کسانی که مرا می دیدند همان قصه امضا بود که در گزارش اشاره شده بود.»

آقای سامانی بعد از مصاحبه با مجله مهر به یک برنامه زنده در شبکه یک هم دعوت شد تا بیشتر شناخته شود. بعد از آن هم به گفته خودش بیشتر گزارش های مجله را با خاطر هم تم خاص و لحن متفاوت پیگیری می کند و می خواند: « من معمولا روزنامه ها و خبرگزاری های مختلف با جریان های مختلف را نگاه می کنم. دوست دارم حرفهای همه را بشنوم. یک سری از پایگاه خبری ها هم هستند که وقتی بخواهم خودآزاری کنم آنها را باز می کنم.( خنده) »

سجاد افشاریان (رامید یکی از مهمانان خندوانه را با کمربند تهدید کرد)

مصاحبه با « سجاد افشاریان» یکی از پدیده های سری دوم خندوانه که بلاخره بعد از دو فصل از پشت دوربین به جلوی دوربین آمد یکی از پرمخاطب ترین گزارش های مجله مهر بود که در هفتم مهرماه منتشر شد. سجاد افشاریان در یکی از ساعت های شلوغ نمایشگاه به غرفه خبرگزاری مهر آمد تا از مصاحبه و رابطه اش با رسانه ها و خبرهای خوب و بدش بگوید.

 افشاریان درباره گفتگویش با مجله مهر گفت:«خوشبختانه آن گفتگو خیلی خوانده شده بود و بسیاری از مخاطبان خواندنش را در فضای مجازی به هم توصیه می کردند. خیلی حال خوبی هم داشت که آن حال برای خودم جالب بود. مخصوصا خود تیتر که آدم را به خواندن مصاحبه ترغیب می کرد.»

افشاریان می گوید که از دوران کودکی که نقاشی می کرده همیشه علاقه داشته که نقاشی هایش در مجلات کانون منتشر شود. بعدها هم در دوران نوجوانی در بخش سینما و تئاتر روزنامه های داخلی شیراز مانند روزنامه « عصر پنج شنبه شیراز» و چند روزنامه دیگر جسته گریخته گزارش می نوشته است: « متاسفانه مطبوعات به خصوص در شهرستان ها رسالتشان را به درستی انجام نمی دهند و فقط هستند که باشند و دکه های روزنامه فروشی را پر کنند. برای من بارها پیش آمده که یک اتفاق جور دیگری رقم خورده اما در این رسانه ها جور دیگری بازتاب داده شده است و حتی هیچ حق اعتراضی برای کسی قائل نیستند. اما در کل فکر نمی کنم کسی در ایران زندگی کند اما برایش پیش نیامده باشد که گل آقا را ورق بزند. اما اگر حالا بخواهم بگویم چه روزنامه هایی را به تناوب بیشتر از بقیه می خوانم می توانم از «شرق» و «اعتماد» اسم ببرم. ولی اخبار خبرگزاری ها را بیشتر از طریق جستجوی اخباری که انجام می دهم می خوانم.»

مسابقه خنداننده برتر خندوانه ای ها توانست شهرت عجیب و غریبی به چهره های جدید بدهد بنابراین بهانه ای می شود تا از اخبار بعد خندوانه بپرسیم: « بعد از خندوانه چند فیلم سینمایی در نقش های اصلی و مکمل به من پیشنهاد شد که همگی جدی بودند و من فعلا قبول نکردم. چون هنوز صبرم زیاد است و دوست دارم حضورم با یک اتفاق روبرو شود.» افشاریان بدترین خبر این روزهایش را فوت یکی از دوستانش که رتبه ۱ کارشناسی ارشد هنرهای زیبا بود می داند و خبر خوبی که برای هوادارانش دارد گرفتن مجوزنمایش خانگی فیلمهای تئاترش بعد از ۴ سال است. به زودی هم از این هنرمند در تئاتر باران «نمایش شمال من، جنوب من، شرق و غرب من» و یک نمایش مشترک با «کینگ رام» است که در برج آزادی اجرا خواهد شد.

حامد عسکری (با حمام نرفتن کسی شاعر نمی شود)

شاعر خوش زبان بمی ابتدای تابستان به مجله مهر آمد و ۱۸ تیرماه مصاحبه اش در مجله مهر منتشر شد. در این مصاحبه با حامد عسکری از چگونه شاعرشدنش تا زلزله و شعرهای شاعران جوان پرسیدیم و او سر حوصله همه را پاسخ داد. هوس کردیم درست ۴ ماه بعد از انتشار مصاحبه در نمایشگاه مطبوعات دوباره دیداری تازه کنیم.

عسکری از جمله شاعرانی است که در فضای مجازی هم فعال است و تاکنون در نشریات و رسانه های مختلف مصاحبه داشته وقتی درباره مصاحبه هایش می پرسیم اینطور جواب می دهد: « به یعقوب لیث صفاری گفتند تو حاکم ربع مسکون جهانی. یعنی یک چهارم جهان که خشکی است و تو حاکم تمام خشکی‌های جهانی. الان چه آرزویی داری که دنیا تحت حکومت توست؟ می‌گوید آرزو دارم که جوان بشوم و به شهرمان زابل بروم و وقتی در کوچه های شهر راه می‌روم، دخترها به پشت بام بیایند و هلهله کنند. من خیلی آدمی نیستم که دنبال این باشم که هرازگاهی اسمم را در گوگل سرچ کنم که کی درباره من چه می‌گوید. البته مصاحبه من با مجله مهر، مصاحبه متفاوتی بود و آن را دوست داشتم. تنظیم آن هم می‌توانست بهتر باشد؛ اما در کل خوب بود. هر کسی از دوستان هم که این مصاحبه را خوانده، به متفاوت بودن آن اشاره می‌کند. یک سری از خبرنگارها هستند چون در فضای مصاحبه نیستند، خیلی سوالات تخصصی نمی‌توانند بپرسند. مثلا شمایی که تا به حال فوتبال بازی نکردی ، وقتی قرار باشد با علی کریمی مصاحبه کنی، نهایت سوالی که می‌پرسی این است که چرا تیم ملی دعوت نشدی؟ سوالی که هر خبرنگاری می‌تواند بپرسد. اما خبرنگاری که واقعا این کاره و با ادبیات حوزه خود آشنا باشد، می‌تواند از علی کریمی بپرسد قبلا سانت های پای چپت خوب بود. روی پای چپت کم کار می‌کنی. یا درباره هر حوزه دیگری. مصاحبه ای که با من کردید، با زبان شعر آشنا بودید. از من درست پرسیدید و بلد بودید که چه بپرسید و مرا به پاسخ وادار کنید.»

دنبال کردن اخبار و چرخیدن در فضای مجازی لذت بسیاری از افراد است  که عسکری هم از آنها مستثنی نیست.  او میگوید : «امیرالمومنین روایتی دارد که می‌گوید دانایی اندوه می‌آورد. در سال ۸۹ وقتی من این روایت را خواندم، خیلی دغدغه داشتم که بدانم در دنیا چه خبر است. چه اتفاقی دارد می‌افتد و چرا من نمی‌دانم. خیلی روزنامه می‌خریدم. روزی ۷-۸ هزار تومان پول روزنامه می‌دادم. در آن ایام این حدیث خیلی من را آرام کرد. با این حال هنوز پیگیر اخبارم. ناگزیر در عصر ارتباطات باید نیم‌نگاهی به اخبار داشته باشیم که وقتی درباره فلان خبر از ما می‌پرسند مثل سیامک انصاری به دوربین زل نزنیم! اما من بیشتر اخبار را از طریق شبکه های اجتماعی دنبال می کنم و الویتم در خواندن اخبار تیتر با سیلی اول است به نحوی که وقتی شما تیتر خبر را می‌شنوید، شما را قلقلک بدهد و یقه شما را بگیرد! حالا می تواند این خبر مثلا راجع به نصب یک کولر آبی روی پراید باشد یا می‌تواند خبر تصویب برجام باشد. بستگی به هنرمندی دارد که این خبر را مخابره می‌کند.»


ویدیو مرتبط :
کتاب خواندنی ها/کتابنامه