مدرک به چه درد ازدواج می خورد؟


امروز که سطح تحصیلات و منابع اطلاعاتی تغییر کرده، تحصیل تبدیل به یکی از پایه های ازدواج شده است. هم از آن جهت که آدم ها به خاطر تحصیلات، ازدواجشان را به تاخیر می اندازند و هم از این جهت که برای ازدواج دنبال کسانی می گردند که هم پایه تحصیلی خودشان باشند.  با تمام این ها، فکر می کنید در این دوره و زمانه می شود به تناسب تحصیلی بی تفاوت بود یا نه؟ اصلا تحصیل کجای ازدواج قرار دارد؟ حقیقت این است که تفاوت سطح تحصیلات به نگرش هر دو طرف بستگی دارد؛ یعنی نمی توانیم بگوییم اختلاف در سطح تحصیلات به صورت بالقوه می تواند باعث ایجاد اختلاف در روابط شود. اگر حتی قرار باشد فرد را بر اساس مدرک تحصیلی اش قضاوت کنیم، بهتر است دلیل ترک تحصیلش را بشنویم و بعد ببینیم باز هم دوست داریم آن فرد را به عنوان همسر آینده مان انتخاب کنیم یا نه. اگر همین الان با همسر آینده تان تفاهم دارید و دیدگاه هایتان در موارد مختلف به هم نزدیک است، نباید نگران تفاوت سطح تحصیلات تان نباشید دانشگاه رفتن غیر از اینکه فرصت تحصیل و سوادآموزی را در اختیار افراد قرار می دهد، فرصت تجربه فضایی متفاوت از فضای مدرسه را هم در اختیارشان می گذارد که می توانند در برخورد با جنس مخالف رفتاری پخته و مناسب از خود نشان دهند. به همین دلیل شاید یک دختر خانم یا آقا پسر دانشگاه رفته تصور کند، همسر آینده اش هم حتما باید تحصیلات دانشگاهی داشته باشد تا در روابط اجتماعی اش با جنس مخالف، دچار مشکل و سوءبرداشت نشود اما باید گفت ضعف های رفتاری در افراد دانشگاه رفته کم نیست. بعضی ها با وجود تجربه فضای دانشگاه، باز هم هنگام قرار گرفتن در محیط های مختلط، دچار مشکل می شوند؛ ضمن اینکه ممکن است فردی دانشگاه نرفته باشد اما به واسطه وارد شدنش به بازار کار با تجربه فضاهای مشابه دانشگاه مثلا شرکت در کلاس های مختلف و ... مهارت تعامل اجتماعی با دیگران را به خوبی یاد گرفته باشد. بنابراین صرف دانشگاه رفتن یا نرفتن نمی تواند تعیین کننده خصوصیات مشخص و معین در همه افراد باشد. بهتر است افراد پیش از ازدواج تمام مسائلی که برایشان مهم است، بررسی و در موردش با فرد مورد نظرشان برای ازدواج صحبت کنند. سطح تحصیلات به هیچ وجه نمی تواند بیانگر درک و شعور بالاتر باشد. اساسا برای هیچ کدام از روابط انسانی نمی توان مثل رابطه ریاضی یک تعریف خطی بیان کرد که مثلا اگر سطح تحصیلات بالا باشد، درک و شعور هم بالاست، پس اگر تحصیلات پایین باشد، درک و شعور پایین است! مهم تر از تحصیل امروزه عصر مهارت است و مدرک تحصیلی چندان مهم نیست. اگر در زمان گذشته تحصیلات باعث داشتن جایگاه اجتماعی و اقتصادی بالاتر می شد، این موضوع امروز به کلی منتفی است و شما برای داشتن زندگی و جایگاه خوب باید مهارت های بیشتری داشته باشید. بنابراین شاید لازم باشد ذهنیت تان را درباره تحصیلات همسر آینده تان تغییر دهید و سراغ کسی بروید که جایگاه اجتماعی اش را نه از درس و تحصیلات یا خانواده، که به خاطر توانمندی های خودش کسب کرده. از سوی دیگر، ممکن است برخی افراد بخواهند اعتبار و جایگاه شخصی شان را با اعتبار همسرشان افزایش دهند و مثلا به اعتبار تحصیلات همسرشان، در جامعه جایگاه بهتری کسب کنند. با خودتان صادق باشید و از خود بپرسید چرا برایتان مهم است که همسرتان تحصیلات بالایی داشته باشد. با پاسخی که می دهید، تکلیفتان به احتمال زیاد با انتخاب تان روشن خواهد شد. صرف دانشگاه رفتن یا نرفتن نمی تواند تعیین کننده خصوصیات مشخص و معین در همه افراد باشد. بهتر است افراد پیش از ازدواج تمام مسائلی که برایشان مهم است، بررسی و در موردش با فرد مورد نظرشان برای ازدواج صحبت کنند مراقب شکاف باشید یکی از دلایلی که بر تناسب تحصیلی تاکید می شود، کفویت و رسیدن به تفاهم بیشتر است. به طوری که حرف یکدیگر را بفهمند و با هم به درک مشترک برسند. اگر همین الان با همسر آینده تان تفاهم دارید و دیدگاه هایتان در موارد مختلف به هم نزدیک است، نباید نگران تفاوت سطح تحصیلاتتان باشید. مساله مهم در زندگی شما پیشرفت همزمان است. حتی اگر در شروع زندگی مشترک هم به یک اندازه تحصیلات داشته باشید اما در ادامه یکی از شما پیشرفت کند، دانش خود را افزایش دهد و تجربیاتش بیشتر شود، اما دیگری در این مسیر پا به پای همسرش نباشد، باز هم میان شما شکاف ایجاد خواهد شد. اگر زوجین همفكر باشند و زبان یکدیگر را خوب درك كنند قطعا میزان سازگاری آنها در زندگی بالا خواهد بود. به شرطی که اگر این همفکری و همزبانی را از طریق تحصیلات متناسب به دست نیاوردند، لااقل از طریق یادگیری مهارت های زندگی، تجربه کردن و مطالعه زیاد به دست آورند. در مورد سطح تحصیلات نمی توان یك دستورالعمل كلی صادر كرد بلكه مانند سایر معیارهایی كه در ازدواج باید مد قرار گیرد در اینجا نیز باید مسأله تحصیلات در كنار سایر عوامل و شرایطی كه افراد دارند، مورد توجه قرار گیرد. بنابراین در این گونه موارد باید دختر و پسر با هم صحبت كنند و همه جوانب را بسنجد اگر دختر علیرغم اینكه خواستگارش در سطح پایین تری قرار دارد راضی به این ازدواج شد و در جلسات گفتگو نیز هر دو به این نتیجه رسیدند كه سطح درك و فهم آنها از مسائل زندگی نزدیك به یكدیگر است به نظر می آید مشكل جدی برای چنین ازدواجی نباشد علی ای حال ازدواج یك امر مهمی است كه نباید بر اساس احساسات و صرفا نیازهای عاطفی-جنسی تصمیم عجولانه گرفت بلكه همه جوانب مسأله را باید سنجید و حساب شده تصمیم نهایی را اتخاذ كرد. - اختلاف سطح تحصیلات دختر و پسر در ازدواج آیا در ازدواج کفویت تحصیلی مهم است ؟ پاسخ- سوال مهم این است که اختلاف تحصیلی باشد یا نباشد. اصل در کفویت ، این است که درعقاید و اخلاق همخو باشیم. نوع نگاه من به زندگی و چیزهایی که به من احساس بدبختی یا خوشبختی می دهد و چیزهایی که احساس می کنم اگر باشد من موفق شده ام و اگر نباشد شکست خورده ام ، چیزهایی که من را عصبانی می کند یا خوشحال می کند، اینها عقاید و خلقیات را تشکیل می دهد و نوع نگاه ما به زندگی است. اصل این است که در زندگی هم عقیده و همسو باشیم. وقتی این اتفاق در زندگی افتاد ، بسیاری از چیزهایی که ما نگران آن هستیم کمرنگ می شود. یعنی سهم کفویت اقتصادی، سنی و تحصیلی به شدت کم می شود. ممکن است که خانمی فوق لیسانس باشد و آقا فوق دیپلم باشد ولی مشکلی پیش نیاید. زیرا نوع نگاه شان به زندگی یکی است. خانم خودش را برتر از آقا نبیند و آقا احساس حقارت نکند و ملاک برتری تحصیل نباشد. اگر خانم یا آقا بالا بودن سطح تحصیلات را بالا بودن شخصیت خودش بداند و به پایین دستی به دیده حقارت نگاه کند و او را پایین تر از خودش بداند، این تفاوت تحصیلی مشکل ساز می شود. چنین کسی با این نوع نگاه، اگر با فوق لیسانس هم ازدواج کند دچار مشکل می شود. پس این نوع نگاه باید اصلاح بشود.  ازدواج آغاز راهی است که آن راه متفاوت از چیزهایی است که در اجتماع می بینیم. ممکن است آقا یا خانمی ، استاد یا دانشجوی خیلی خوبی باشند ولی همسر خوبی نباشند. زیرا فضای زندگی مشترک با دانشگاه ، محل کار و حوزه متفاوت است. حتی روابط در زندگی با روابط در دانشگاه متفاوت است. این ها دو فضای کاملا مجزا هستند. یک اخلاقی که ممکن است در فضای دانشگاه مثبت تلقی بشود، در خانه منفی تلقی می شود. مثلا یک دانشجو در دانشگاه خیلی جدی است و اهل شوخی نیست. آیای این اخلاق بد است؟ خیر ولی همین اخلاق در خانه بد است.  اقتدار در فضای مدیریتی اخلاق خوبی است ولی این اقتدار در فضای خانه خوب نیست و روابط خانوادگی را بهم می زند. پیدا کردن نقاط مشترک دو دانشجو در دانشگاه به معنای آن نیست که چون آنها در فضای دانشگاهی نفس کشیده اند می توانند کفو هم باشند. من این ارتباط معنادار را قبول ندارم و تجربه هم آنرا نشان داده است.  هستند کسانی که با تفاوت تحصیلی زیاد، به مشکل برنخورده اند و هستند کسانی که کفویت تحصیلی دارند ولی به مشکل برخورد کرده اند و بعضی ها هم به مشکل برخورد نکرده اند . بنابراین من رابطه ی مستقیمی بین تحصیل و ازدواج نمی بینم. چرا بعضی از آقایان اجازه نمی دهند که همسرشان ادامه تحصیل بدهند؟ پاسخ – زیاد شدن تقاضای تحصیل از طرف خانم ها و بالا رفتن آمار قبولی آنها در دانشگاه نسبت به پسرها، از نظر جامعه شناختی ، اثرات ناهمگونی در جامعه بجا خواهند گذاشت که در آینده آنرا می بینیم. یعنی مشکلاتی پیش خواهد آمد که از همین الان باید به آن فکر کنیم. راه کار چیست؟ در بیست سال آینده ما به مشکلات ناهمنگونی تحصیلی برمی خوریم که می تواند در روابط اجتماعی ما تاثیر بسیاری بگذارد و خلأهایی را ایجاد بکند که براحتی قابل پرکردن نباشد. الان آمار ورود خانم ها به دانشگاه بیش از آقایان است . اگر ما ملاک را بر همگونی تحصیلات آقا و خانم قرار بدهیم، بعد از مدتی تعداد بسیاری از خانم ها باید قید ازدواج را بزنند. پس کفویت تحصیلی خیلی ضروری نیست. اگه دختری که مدرک تحصیلیش بالاتره بخواد با پسری که از اون پایین تره ازدواج کنه درسته یا نه ؟ پاسخ : در اختلاف تحصیلی پسر و دختر در صورتی که طرفین همدیگر رو با همون مقداری که تحصیلات دارن به عنوان شریک زندگی در حد خودشون قبول کنن و طرفشون رو بخاطر تحصیل کمتر از خودشون پایین تر ندونن مشکلی پیش نمیاد یعنی اونی که تحصیلاتش بالاتره اگه اینو قبول کنه که در صورتی که در آینده موردی پیش اومد که نظرش بخاطر تخصصی که داره درست تر بود سعی نکنه نظرش رو به طرفش تحمیل کنه و یا به اون نگاه فقیه اندر سفیه کنه یا طوری رفتار کنه که طرفش احساس کنه که اون به علمش می نازه و خودشو بالاتر می بینه خلاصه کلام اینکه اگه می تونه مثل درختی که هرچی بارش بیشتره سرشم پایین تره با وجود علم بیشتر تواضعش هم زیاد تر باشه اگه ازدواج کنن مشکل پیدا نمی شه البته این به معنی عدم دفاع از نظرات درستی که داره نیست چون بهتر شدن زندگی مشترک در سایه تعامل فکری طرفین ممکنه  ولی مهم اینه که نخواد به طرفش بزرگی کنه اما اگه یک طرف خودشو به خاطر تحصیلات عالیه بالاتر بدونه و به طرف مقابل نگاه فقیه اندر سفیه کنه رفتارش با طرف عوض می شه و اونم که نمی خواد این وضع رو بپذیره پس اختلاف بینشون بالا می گیره و زندگیشون به هم می خورد. میزان تحصیلات از عوامل مهم تشكیل دهنده شخصیت و بخصوص در ایران تعیین كننده وجهه اجتماعی است.  احتمالات زیر را می توان درباره میزان تحصیلات زن و شوهر در نظر گرفت: 1-     مرد دارای تحصیلات عالی است؛ ولی زن دارای تحصیلات متوسط یا كمتر است.  2-     مرد و زن هر دو دارای میزان تحصیلات یكسانی هستند.  3-     زن دارای تحصیلات عالی و مرد از تحصیلات كمتری برخوردار است.  4-     مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد است  ، یا تحصیلات اندكی دارد.  در حالت 1 و 2 مشكلی ایجاد نمی شود؛ ولی در حالت 3 و4 غالباً زندگی زناشویی مواجه با ناسازگاری و در پاره ای موارد از هم پاشیده می شود. زنی كه دارای تحصیلات عالی بوده، پزشك یا مهندس است، از نظر تفاهم با مردی كه حداكثر تحصیلات ابتدایی دارد و مثلاً راننده یا لوله كش است تفاهم ندارد. مرد دنیا را به گونه ای می بیند و زن گونه ای دیگر . زن در مجالس و محافل، زمانی كه شوهرش صحبت می كند و احتمالاً بیشتر كلمات را غلط ادا می نماید و یا مطالب ناخوشایندی را مطرح می نماید، احساس ناراحتی و حقارت می كند؛ و در نهایت زندگی برای هر دو تلخ خواهد شد. در حالت دوم كه مرد دارای تحصیلات عالی و زن بی سواد یا كم سواد است نیز همان وضعیت اول برای مرد وجود دارد. این حالت وقتی اتفاق می افتد كه مرد در روستای خود در سن 18 تا 20 سالگی زمانی كه در دبیرستان درس می خوانده  با یكی از دختران بی سواد روستایی خود ازدواج كرده و صاحب فرزند نیز شده است. سپس با توجه به استعداد و آمادگی ذهنی كه داشته به شهر آمده و تحصیلات خود را تا مراحل عالی ادامه داده است. در چنین زندگی نیز فضای شادی و مسرتی حاكم نخواهد بود.  لازم به یادآوری است كه نوع  تحصیلات مهم نیست. آنچه در ازدواج مهم است؛ سطح تحصیلات است. در عین حال چنانچه تحصیلات زن و شوهر در یك حوزه باشد؛ تفاهم زناشویی بیشتر خواهد بود. به عنوان مثال ازدواج یك پزشك با یك پرستار بیشتر موفق خواهد بود؛ تا ازدواج یك پزشك با یك مهندس. معذلك نوع تحصیل در موقعیت ازدواج در مقام مقایسه با سطح تحصیلات بسیار كم اهمیت است. اهمیت سطح تحصیلات در ازدواج به قدری است كه چنانچه تفاوت زیاد باشد ، می توان گفت به ندرت سازگاری وجود خواهد داشت مشاوره در امر ازدواج در رابطه با عامل تحصیل میزان تحصیلات عامل مهمی در زندگی زناشویی است. بنابراین در انتخاب همسر باید مورد توجه قرار گیرد. مشاوران در رابطه با عامل تحصیل در امر همسر گزینی باید مراجعان را به اهمیت موضوع توجه دهند و در موارد مختلف به شرح زیر عمل نمایند.  1-     با توجه به فرهنگ ایرانی چنانچه مرد تحصیلات بیشتری داشته باشد ، در زندگی زناشویی مشكلی ایجاد نمی شود. معمولاً مردانی كه تحصیلات عالی دارند ، میزان تحصیلات همسر خود را در سطح متوسطه ، در صورت هماهنگی سایر عوامل می پذیرند. بنابراین مشاوران در مورد مراجعان خود باید این نكته را مورد توجه قرار بدهند. مواردی دیده می شود كه مرد با وجود داشتن تحصیلات عالی همسر خود را با تحصیلات متوسطه انتخاب می كند و مایل نیست كه او تخصصی داشته باشد و خارج از خانه شاغل گردد. تمایلات دختر و پسر در مورد سطح تحصیل ، در مشاوره همسر گزینی باید مورد توجه قرار گیرد. ولی به هر حال پایین‌تر بودن سطح تحصیلات دختر در مقابل پسر غالباً مشكل اساسی ایجاد نمی نماید.  2-     دختر دارای تحصیلات عالی و پسر دارای سواد اندك و یا تحصیلات در حدود متوسطه است. در این حالت ممكن است در زمان ازدواج به علت نكات مثبتی كه در پسر وجود دارد ، پیوند زناشویی انجام گیرد؛ ولی این تفاوت احتمال دارد به تدریج به علل اشتغال اجتماعی زن و احساس برتری نسبت به شوهر و برعكس احساس حقارت شوهر در مقابل زن موجب اختلاف شود و زندگی شیرین زناشویی مبدل به كشمكش روانی و اخلاقی گردد. بنابراین مشاور باید عواقب بعدی این حالت را به پسر و دختر گوشزد كند و آنان را متوجه سازد كه اختلاف سطح تحصیل بالاخره ممكن است زمینه ای برای اختلاف باشد و آنان باید در انتخاب همسر به این نكته توجه نمایند.  3-     حالت دیگر آن است كه زن یا شوهر پس از ازدواج درس خوانده و اختلاف سطح تحصیل ایجاد شده باشد و این امر موجب از هم گسیختن و یا به هم خوردن محیط گرم خانواده گردد. در این موارد مشاور باید شوهر را به زندگی پس از ازدواج مجدد و وضعیت زن اول و احیاناً فرزندان قبلی او توجه دهد و با مقایسه دو حالت عدم ازدواج و ازدواج دوم او را به نابسامانی های  حالت دوم متوجه سازد. وانگهی زن را در جهت تطبیق دادن خود با شرایط زندگی جدید شوهر ترغیب نماید و بالاخره زوجین را در جهت این واقعیت كه از هم گسیختگی زندگی آنان شرایط بهتری را ایجاد نمی نماید؛ آگاهی دهد.  4-     حالت دیگر موردی است كه زن پس از ازدواج تحصیلات عالی می نماید و به فكر جدایی و طلاق می افتد. در این حالت نیز مشاور باید با تشكیل جلسات مشاوره ای با زن و شوهر، به ویژه زن را متوجه زندگی بعد از طلاق و شوهر را در جهت هماهنگ ساختن خود با همسرش توصیه نماید.  5-     دخترانی هستند با تحصیلات عالی كه به علل مختلف با مردی كم سواد یا بی سواد ازدواج می كنند.  در مورد این گونه دختران و بالعكس پسرانی با این حالت ، مشاور باید در انتخاب همسر، آنان را با اهداف ازدواج آشنا سازد و به آنان بینش دهد كه هدف ازدواج نه ترحم و ثواب اخروی است و نه افكار غیر واقعی در جهت جلب رضایت والدین و یا حفظ موقعیت آنان. در این صورت مسلماً این گونه دختران و پسران تن به چنین ازدواج هایی نخواهند داد و در نتیجه با ناراحتی های بعد از ازدواج و یا با طلاق و از هم گسیختگی خانواده مواجه نخواهند شد.   


ویدیو مرتبط :
‫آیا برای ازدواج، هم مدرک بودن می‌‌تواند امتیازی محسوب شود؟ چرا خانم‌ها برای ازدواج عجله دارند؟‬‎