سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



تفرشی: چشم‌انداز مثبتی به بهبود روابط ایران - آمریکا نمی‌ توان داشت


تفرشی: چشم‌انداز مثبتی به بهبود روابط ایران - آمریکا نمی‌ توان داشتاعتماد/ متن پیش رو در اعتماد منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

سی و شش سال از روزی که دو کشور ایران و امریکا رابطه سیاسی خود را قطع کردند می‌گذرد. در روز ٢٠ فروردین ١٣٥٩ جیمی کار‌تر، رییس‌جمهوری امریکا طی دستوری قطع روابط سیاسی و بازرگانی با جمهوری اسلامی ایران را اعلام کرد. این دستور که ٥ ماه پس از تصرف سفارت امریکا در تهران توسط دانشجویان مسلمان پیرو خط امام صادر شد، عکس‌العمل جدید دولت آن کشور در برابر گروگان‌گیری دیپلمات‌های امریکایی در ایران بود. به این مناسبت چند سوال را با مجید تفرشی تاریخ‌نگار و پژوهشگر مطرح کردیم که در ادامه این پرسش و پاسخ را مشاهده می‌کنید.

امریکا بعد از جنگ دوم جهانی سیاست انزواطلبی را به کنار گذاشت و در قامت یک ابرقدرت امپریالیست پا به عرصه مناسبات بین‌الملل گذاشت. رویکرد امریکا نسبت به ایران چه بود؟ ایران چه نقشی در معادلات بین‌المللی امریکا بازی می‌کرد؟
ایالات متحده امریکا به همراه اتحاد جماهیر شوروی و بریتانیا، به عنوان یکی از سه کشور اصلی پیروز در جنگ جهانی دوم که ضمنا کمترین خسارت مستقیم را از مصایب جنگ دید، عملا تلاش کرد و توانست خود را به عنوان ابرقدرت جدید جهان تثبیت کند. در این سال‌های پس از جنگ، به تدریج بین نیروهای متفقین پیروز، دست کم دو نوع رقابت درگرفت. از یک سو، تدریجی شکل‌گیری رقابت راهبردی و ژئوپلتیکی میان اتحاد واشنگتن و لندن و دیگر متحدان‌شان با مسکو و اقمار آن بر سر تصاحب و کنترل کشورها و مناطق مختلفی که به‌طور طبیعی قبلا بی‌طرف محسوب می‌شدند؛ رقابتی که خیلی زود بالا گرفت و نام جنگ سرد بر آن نهاده شد. از سوی دیگر رقابت آشکار و پنهان و آشکار بریتانیا و امریکا بر سر تصاحب و تملک منابع بالقوه و بالفعل انرژی در جهان. از هر دو منظر، ایران حوزه نفوذ مهمی برای امریکای در حال گسترش توسعه و سیطره خود بر جهان محسوب می‌شد.
سابقه تاریخی امریکا در ایران و به خصوص رقم خوردن کودتای بیست و هشت مرداد چه تاثیری بر افکار عمومی و وجه امریکا در دوران پسا‌کودتا و بعدها در انقلاب داشت؟
تا قبل از شهریور ١٣٢٠ و اشغال ایران توسط نیروهای نظامی سه دولت متفق، به‌طور نسبی و در قیاس با روسیه/ شوروی و بریتانیا، ایرانیان تجربه خوشایندی از تعامل با امریکا داشتند. برای نمونه در دو مرحله مختلف در سال‌های پس از انقلاب مشروطیت و پس از جنگ جهانی اول، هنگامی که احساس شد به اصلاح امور اداری و اقتصادی و برنامه‌ریزی ایران، نیاز به دانش و تجربه خارجی است، برخلاف فشارهای بریتانیا و روسیه، هیات مستشاری امریکایی، نخست به رهبری مورگان شوستر و سپس به رهبری آرتور میلسپو به ایران دعوت شدند و با وجود مشکلات، موانع و گرفتاری‌های موجود، در مجموع نیز منشأ تاثیرات مثبتی شدند. اشغال ایران در جنگ جهانی دوم و مداخله نیروهای امریکایی در پایمال شدن تمامیت ارضی ایران که رخ داد، به تدریج نگاه افکار عمومی ایرانیان به امریکا نیز تغییر کرد.
علاوه بر اشغال، ماموریت دوم میلسپو نیز در این تغییر نگرش موثر بود. او برخلاف ماموریت اولش، از پاکدستی، رواداری، درایت و توجه به منافع کشوری که به او و همراهانش اطمینان کرده بود بی‌توجهی کرد، تا جایی که چالش ابوالحسن ابتهاج و بانک ملی تحت امر او، با آرتور میلسپوی این‌بار، پیر فاسد و ناکارآمد، به یک حرکت ملی ضداستعمار بیگانه در سال‌های جنگ و پس از آن در ایران دوران جنگ و پساجنگ تبدیل شد. در دوران جنبش ملی‌شدن صنعت نفت در ایران و زمانه ریاست‌جمهوری هری ترومن و حکومت دمکرات‌ها در امریکا، در ابتدا چنین تصور می‌شد که دولت واشنگتن نسبت به جنبش ملی مردم ایران نگاه مثبتی دارد یا دست‌کم در کشاکش بین ایران و بریتانیا بی‌طرف است. چه این نگاه درست بود و چه نه، پس از حادثه سی تیر ١٣٣١ و روی کار آمدن دوباره دولت دکتر محمد مصدق، در فاصله ١٣ ماهه بین تیر ١٣٣١ و مرداد ١٣٣٢، امریکا به سرعت در رویارویی با دولت وقت ایران، همگام بریتانیا شد.
اگرچه گفته شده که اولویت و نیت اصلی لندن برای ایجاد تغییر ناگهانی در آرایش قدرت سیاسی در ایران مساله سلطه بر نفت بود و برای امریکا خطر کمونیسم، شوروی و موضوع جنگ سرد، ولی در نهایت، شرایط و حوادث داخلی، منطقه‎ای و خارجی این دو قدرت را در عملیات براندازی حکومت مصدق متحد کردند. در سال‌های پس از مرداد ١٣٣٢ تا بهمن ١٣٥٧ و سقوط سلطنت در ایران، امریکا از جهات مختلف اقتصادی، سیاسی و نظامی، متحد اصلی و پشتیبان بزرگ محمدرضاشاه محسوب می‌شد. مخالفان سلطنت، چه اسلامی، چه چپ و چه ملی، درست یا غلط، بر این باور بودند که تداوم سلطنت در ایران صرفا به دلیل سلطه امریکا و وابستگی کامل شاه به قدرت واشنگتن است. با این انگیزه و به دلیل قدرت ادبیات و آموزه‌های چپ، از نحله‌های مختلف آن، انقلاب ایران گرایشی ضدامپریالیستی و امریکا ستیز داشت. البته در آن زمان، مساله امریکا ستیزی و غرب‌گریزی بیشتر ادبیات و گفتمان غالب چپ سکولار و مارکسیستی بود.
به نظر شما در آن شرایط قطع رابطه با امریکا اجتناب پذیر بود یا خیر؟
تردیدی نیست که دولت امریکا، با وجود اختلاف دیدگاه‌هایی که از سال ١٩٧٣/ ١٣٥٢ با شاه داشت، مطلقا از سقوط سلطنت و تاسیس جمهوری اسلامی در ایران خشنود نبود. پس از پیروزی انقلاب، واشنگتن نیز به همراه لندن، تلاش زیادی برای محدود کردن دامنه انقلاب اسلامی و ایجاد حس اطمینان به ثبات و آینده سیاسی در میان متحدان عرب خود در منطقه خاورمیانه و جنوب خلیج فارس به خرج دادند. با این همه با مرور بر اسناد داخلی و بین‌المللی چنین به نظر می‌رسد که در ماه‌های نخست پس از بهمن ١٣٥٧، امریکا تلاش داشت تا با مدارا با حکومت جدید، از شدت و دامنه خسارت ناشی از انقلاب اسلامی کاسته و از طریق حفظ مناسبات با تهران، مانع تقویت نیروهای چپ، به‌خصوص وابستگان و دلبستگان به شوروی شود. نقشه و برنامه و توطئه امریکا برای ایران در آن زمان وجود داشت، ولی به نظر می‌رسد که تا قبل از عدم پذیرش سفیر جدید امریکا توسط دولت موقت در ایران، عزیمت شاه سابق به عنوان معالجه به امریکا و اشغال سفارتخانه آن کشور در تهران، قطع رابطه با امریکا قابل اجتناب بود.
چه مقدار از عواملی که در آن زمان منجر به قطع رابطه با امریکا شد همچنان به قوت خود باقی است؟
به نظر می‌رسد که تا زمان پاک نشدن خاطره ٢٨مرداد، حمایت بی‌دریغ امریکا از شاه و مساله اشغال ٤٤٤ روزه سفارت امریکا در تهران و به گروگان گرفتن دیپلمات‌های آن کشور از یک سو و عدم بهبود روابط کامل ایران با اروپا و تغییر رویکرد و راهبرد دو کشور در عرصه منطقه و جهان، چشم‌انداز درخشان و مثبتی نسبت به بهبود روابط دوجانبه وجود ندارد. با این همه، دولت‌ها، نخبگان، رسانه‌ها و افکار عمومی در هر دو سوی جهان می‌توانند شرایط را برای تغییر تدریجی رویه و نگرش حکومت‌ها، برای تنش زدایی و کاهش چالش‌های فی‌مابین ایجاد کنند.

با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: اعتماد


ویدیو مرتبط :
چشم انداز موسسه مطالعات آمریکا - 93/5/27