روایت خبرنگار ایتالیایی از بزرگی رهبر ایران


گفتن واقعیت بعضی وقت‌ها هزینه دارد، اما من حاضر هستم این هزینه را بپذیرم، اما تلاش کنم واقعیت را به گوش مردم برسانم، نه دروغ‌هایی را که رسانه‌های غربی می‌خواهند به خورد مردم بدهند.به گزارش مشرق «تیتزیانا چاواردینی» خبرنگار و انسان‌شناس و فرهنگ‌شناس ایتالیایی که ۱۲ سال در ایران زندگی کرده است چندی پیش در مصاحبه ای با خبرنگار بین الملل مشرق نظر خود را در خصوص نامه دوم رهبر انقلاب به جوانان غرب بیان کرد که این مصاحبه علاوه براینکه بازتاب گسترده ای در رسانه های داخلی داشت منجر به توهین و فحاشی های ضدانقلاب در داخل و به خصوص خارج از ایران نسبت به وی شد. این اتفاق باعث ناراحتی شدید این خبرنگار ایتالیایی شده است تا جایی که وی در خواست کرد تا در مصاحبه ای دیگر توضیحاتش را در این خصوص بیان کند.سؤال:: شما به خاطر صحبت‌هایی که درباره نامه رهبر ایران کرده‌اید، تبدیل به یک شخصیت‌ خبرساز در ایران شده‌اید. در صحبتی که با هم داشتیم از انتقادهای زیادی که نسبت به اظهار نظری که نسب به نامه رهبری کرده بودید گلایه کرده بودید. لطفاً دراین باره به توضیح بدهید.حضور من در ایران فرصت بسیار خوبی بود تا بتوانم نامه رهبر ایران را تحلیل کنم. من نمی‌دانم چرا بعد از اظهارنظرهایم درباره نامه آیت‌الله خامنه‌ای، این همه از من انتقاد شد. به عقیده من هر کس حق دارد نظرات خودش را آزادانه ابراز کند. من این حق را هم به مخالفان خودم می‌دهم تا نظرات مخالفشان را بیان کنند، اما مخالفت با دشمنی و حمله خیلی فرق دارد. جنس انتقاداتی که علیه من در این روزهای اخیر مطرح شده، از نوع دشمنی و فحاشی بوده است.البته این انتقادات، جدید هم نیستند. من بعد از نامه اول رهبر ایران هم اظهارنظرهایی کرده بودم. همین‌طور مصاحبه‌هایی که قبلاً با مقامات ایرانی مانند «جواد لاریجانی» انجام داده بودم، باعث شده بود تا افرادی به من حمله کنند، چون خیلی‌ها فکر می‌کنند وقتی شما با کسی مصاحبه می‌کنید، حتماً از قبل به شما گفته‌اند که چه سؤالاتی را می‌توانید بپرسید یا چه حرف‌هایی را نمی‌توانید بزنید.سؤال:: شما شیوه نگارش نامه دوم رهبری را به توصیه‌های یک پدر به فرزندانش توصیف کرده‌اید. شاید انتظار چنین حرفی از طرفداران دو آتشه جمهوری اسلامی و رهبر ایران برود تا یک خبرنگار غربی. برخی ممکن است تصور کنند که شما در اظهار نظر خود بزرگنمایی کرده اید؟من وقتی این حرف‌ها را زده‌ام، یعنی به آن‌ها اعتقاد هم دارم. گفتن واقعیت همیشه کار آسانی نیست، اما من هیچ‌وقت نخواسته‌ام به خاطر فرار از سختی، واقعیت را انکار کنم. در ایتالیا هم منابع خبری به دلایل مختلف، حرفی از این نامه نمی‌زنند، اما من همان‌طور که قبلاً هم گفته‌ام، نام این نامه را «نامه حقیقت» می‌گذارم، چون مرتبه اولی که آن را خواندم، احساس می‌کردم یک پدر دارد فرزندانش را نصیحت می‌کند.آیت‌الله خامنه‌ای در نامه قبلی خودش هم جوانان غربی را توصیه کرده بود که هر چه در روزنامه‌ها می‌بینند، باور نکنند، بلکه برای شناخت اسلام واقعی به منابع اصلی این دین مراجعه کنند. نامه دوم به نظر من این مطلب را روشن‌تر بیان می‌کند که مطلب بسیار درستی است، چون به خصوص در این روزها، در اروپا شاهد هستیم که مردم واقعاً وحشت‌زده هستند و تصور می‌کنند هر لحظه ممکن است به آن‌ها حمله شود. زندگی در اروپا دیگر مانند روزهای قبل از حملات پاریس نیست. مردم نمی‌توانند کارهای روزمره خود را مانند قبل انجام بدهندسؤال:: بسیاری از خبرنگاران خارجی که در ایران مستقر هستند و به رسانه‌های خودشان گزارش می‌دهند، حرف‌هایی غیر از حرف‌های شما را می‌زنند. این تفاوت از کجا نشأت می‌گیرد؟ممنون که این سؤال را کردید. تفاوت میان این دو بسیار زیاد است. اولاً من سال‌ها در ایران زندگی کردم و دیگر تحت تأثیر پروپاگاندای رسانه‌های غربی قرار نمی‌گیرم. البته قبلاً این شرایط را نداشتم. قبل از آن‌که به ایران بیایم، تنها توصیفات رسانه‌های غرب را درباره این کشور می‌شنیدم، اما وقتی به ایران آمدم، در تهران و شهرهای دیگر گشتم و تلاش کردم بفهمم زندگی در ایران واقعاً چگونه است و نظام این کشور چگونه است. شرایط من که در ایران زندگی کرده‌ام با خبرنگاران دیگری که حتی ایران را ندیده‌اند، خیلی فرق دارد.خبرنگارانی هم که در ایران مستقر هستند، گاهی ممکن است نظرات متفاوتی با من داشته باشند. باید به این نکته توجه داشته باشید که من صرفاً یک خبرنگار نیستم، بلکه فرهنگ‌شناس و انسان‌شناس هم هستم. بنابراین تلاش من وقتی در ایران زندگی می‌کنم، این است که واقعاً زندگی مردم چگونه است. به اخباری که از رسانه‌ها می‌شنوم قناعت نمی‌کنم. شاید تفاوت من با خبرنگار خارجی در ایران هم همین باشد. من به دنبال این می‌روم که چرا برخی اخبار از ایران مخابره می‌شود. چرا گاهی مقاله‌هایی نوشته می‌شود که محتوایش صحت ندارد.این اتفاق به طور خاص درباره خاورمیانه زیاد می‌افتد، به خصوص طی هفته‌های گذشته که منابع خبری در ایتالیا روی اسلام‌هراسی تمرکز کرده‌اند. بسیاری از رسانه‌ها، اخبار خود را از خط مشی سیاست‌های دولت می‌گیرند و برایشان اهمیتی ندارد که آیا این اخبار صحت دارد یا نه. بسیاری از روزنامه‌های ایتالیایی در حال حاضر روی اسلام تمرکز کرده‌اند و اسلام و مسلمانان را عامل همه اتفاقات بدی معرفی می‌کنند که در اروپا و حتی جهان می‌افتد.سؤال:: آیا به عنوان یک خبرنگار، زندگی کردن و کسب درآمد از راه تبلیغ واقعیت کار ساده‌ای است؟گفتن حقیقت در دنیای امروز کار خطرناکی است. در ایتالیا هم همین وضعیت هست. بعضی وقت‌ها اگر بخواهید حقیقت را بگویید، اصلاً مقاله‌هایتان را چاپ نمی‌کنند. این اتفاق برای خود من هم افتاده است. مقالاتی را نوشته‌ام که هیچ روزنامه‌ای حاضر به انتشار آن‌ها نشده است. بنابراین گفتن واقعیت بعضی وقت‌ها هزینه دارد، اما من حاضر هستم این هزینه را بپذیرم، اما تلاش کنم واقعیت را به گوش مردم برسانم، نه دروغ‌هایی را که رسانه‌های غربی می‌خواهند به خورد مردم بدهند.سؤال:: درباره انتقادهایی که از شما شده است، بیش‌تر توضیح بدهید. آیا این انتقادها به شبکه‌های اجتماعی محدود می‌شد؟اغلب انتقادها در شبکه‌های اجتماعی بود، اما برخی رسانه‌ها هم در این‌باره صحبت کردند. بسیار ناراحت شدم از این‌که برخی به من توهین کرده بودند و می‌گفتند من مزدور دولت ایران هستم. اکثر انتقادها از سوی گروه‌های ضدایرانی، یا ایرانی‌هایی بوده است که الآن مخالف دولت هستند. می‌گفتند از دولت ایران پول گرفته‌ام تا آن حرف‌ها را بزنم. در ابتدا از این حرف‌ها خیلی ناراحت می‌شدم، اما بعد به این نتیجه رسیدم که نباید به این افراد اهمیتی بدهم.سؤال:: اگر فرصت آن را داشتید که به عقب برگردید، آیا باز هم آن اظهارنظرها را می‌کردید؟بله، قطعاً. من از این انتقادها نمی‌ترسم. اتفاقاً برای افرادی که این حرف‌ها را می‌زنند، تأسف می‌خورم، چون در حالی به من حمله می‌کنند که هیچ چیزی درباره من نمی‌دانند. من به این اظهارنظرها و به تحلیل نامه رهبر ایران ادامه خواهم داد. باز هم احساس خودم درباره ایران را ابراز خواهم کرد. درست است که خیلی افراد به من حمله کرده‌اند، اما خیلی‌ها هم با من هم‌راهی کرده‌اند، هم از ایران و هم از کشورهای دیگر. این باعث قوت قلب من می‌شود، چون می‌بینم حرف‌هایم به مردم می‌رسد.سؤال:: نظر شخصی شما درباره رهبر ایران چیست؟ بسیاری از مقامات در کشورهای غربی یا از نظر اقتصادی، سیاسی و یا از جنبه‌های دیگر فاسد هستند و بسیاری دیگر توسط لابی‌های صهیونیستی کنترل می‌شوند.من طی سال‌هایی که در ایران زندگی می‌کردم، بارها پیش خودم فکر کرده‌ام که اگر انقلاب اسلامی در این کشور رخ نمی‌داد، چه می‌شد و وضعیت مردم الآن چگونه بود. به نظرم پاسخ این سؤال این است که اگر انقلابی رخ نداده بود و رهبری مستقل در ایران شکل نمی‌گرفت، الآن این کشور هم مانند بسیاری از کشورهای دیگر در دنیا، برده کشور دیگری بود. من وقتی ایران را با کشور خودم مقایسه می‌کنم، می‌بینم ایتالیا تحت کنترل کشورهای دیگری است، اما ایران توانسته مستقل خودش را اداره کند. به نظر من، رهبر ایران رهبری بسیار بزرگ و قدرتمند است. مطمئناً کشورهای غربی و آمریکا هم این قدرت را درک کرده‌اند و برای همین هم هست که خیلی وقت‌ها نمی‌خواهند خبری از ایران مخابره شود، چون می‌دانند که این کشور، بسیار قدرتمند است.سؤال:: شما در جایی گفته‌اید که مردم ایتالیا برده‌های آمریکا و اسرائیل هستند. آیا عامه مردم ایتالیا هم همین عقیده را دارند؟مردم عادی در ایتالیا الآن خیلی سردرگم هستند. تصور می‌کنند که واقعاً جنگ با تروریسم و داعش الآن دارد اتفاق می‌افتد. بنابراین بسیاری از مردم ایتالیا ممکن است درباره مسائل سیاست خارجی خیلی اطلاعات یا علاقه نداشته باشند، چون سرگرم مسائل داخل کشور شده‌اند. به عنوان مثال، ما الآن نمی‌توانیم راحت از خانه‌های خودمان بیرون برویم، چون می‌ترسیم تروریست‌ها به ما حمله کنند. رسانه‌های ایتالیایی هم به دنبال این هستند که این ترس را در دل مردم نهادینه کنند. مردم ایتالیا الآن نمی‌توانند به سینما، رستوران یا ورزشگاه بروند. این همان چیزی است که رسانه‌ها می‌خواهند تا به این ترتیب، توجه مردم را به کشور و زندگی خودشان محدود کنند.سؤال:: آیا جوانان ایتالیایی اگر نامه دوم رهبر ایران را بخوانند، محتوای آن برایشان جذابیت خواهد داشت؟برخی افراد ممکن است به محتوای آن علاقه داشته باشند. البته این مطلب را باید در نظر داشته باشید که ایتالیا مرکز مسیحیت کاتولیک محسوب می‌شود و بنابراین مردم اطلاعات گسترده‌ای درباره اسلام ندارند. اگر از بسیاری از جوانان ایتالیایی درباره اسلام بپرسید، احتمالاً چیز زیادی نمی‌دانند، چون معمولاً در مدارس و دانشگاه‌ها هم درباره اسلام چیزی به آن‌ها آموزش نمی‌دهند. الآن هم که متأسفانه تنها اطلاعاتی که درباره اسلام دریافت می‌کنند، ارتباط این دین با حملات تروریستی در اروپاست.تلاش من به عنوان خبرنگار این است که اسلام واقعی و اصول آن را به جوانان بشناسانم، به عنوان یک دین، نه به عنوان تفکری که داعش زاییده آن است. با مقالاتی که می‌نویسم، تلاش می‌کنم برای جوانان که مشتاق هستند پاسخ سؤالاتشان را پیدا کنند، توضیح بدهم که دلیل اصلی چیست که این حملات تروریستی در اروپا رخ می‌دهد و چرا ما الآن نمی‌توانیم از خانه‌هایمان بیرون بیاییم.سؤال:: شما به عنوان یک خبرنگار می‌دانید که دسترسی به رسانه و مخاطبان آن در دنیای امروز، بدون داشتن ارتباط با صهیونیست‌ها بسیار دشوار است. آیا نوشتن نامه توسط رهبر ایران، روش خوبی برای ارتباط برقرار کردن با جوانان غربی بود؟قطعاً روش خوبی است، اما باید شیوه توزیع این نامه هم در نظر گرفته شود. محتوای نامه واقعاً عالی است. در هر جمله آن، چیزی فراتر از کلمات وجود دارد. معنایی در جملات آن هست که از مفهوم کلمات فاصله زیادی دارد. اگر نامه را به دقت بخوانید، مفاهیم جذاب و مهمی را در آن خواهید یافت که به درک بهتر شما از اتفاقات امروز جهان کمک می‌کند. مشکل این‌جاست که رسانه‌های عمده غربی این نامه را منتشر نمی‌کنند، چون می‌دانند تا چه اندازه مهم و تأثیرگذار است. می‌دانند که رهبر ایران چه‌قدر قدرتمند است و حرف‌هایش تا چه اندازه می‌تواند روی جوانان تأثیر بگذارد.اگر می توانستم پیامی به رهبر ایران بدهم از ایشان تشکر می‌کردم که نامه‌ای را نوشته که مخاطبش فقط مسلمان‌ها نیستند، بلکه غیرمسلمان‌هایی هستند که الآن سردرگم شده‌اند. من وقتی به عنوان یک غیرمسلمان و غیرایرانی نامه رهبر ایران را می‌خواندم، به خیلی از جمله‌ها که می‌رسیدم، می‌گفتم: «بله، این دقیقاً همان چیزی است که الآن باید به آن توجه کنیم.» مثلاً آن‌جا که می‌گوید: باید از تاریخ درس بگیریم تا آینده را بسازیم.


ویدیو مرتبط :
دخترای ایتالیایی و خبرنگار دائمی ایران در رم