چه کساني از ازدواج نان مي‌خورند؟

مهر/ براي اينکه بدانيد از ازدواج دو نفر، چند نفر ديگر هم پول در مي‌آورند اين مطلب را از دست ندهيد.

مجله طنز سه نقطه نوشت: يک باور غلط در بين ما ايرانيان وجود دارد که معتقديم اقتصاد مملکت را نفت مي‌چرخاند. درصورتي‌که اقتصاد مملکت را ازدواج است که مي‌چرخاند. شب عروسي يک زوج، زير پوست کسبه و توليدکنندگان هم عروسي است؛ از مبل فروش، توليدکننده يخچال، واردکننده تلويزيون، بلور و شيشه اصفهان، آبفاي تهران و خانواده محترم رجبي و هرچه توي جهيزيه لازم است تا آرايشگاه، مشاور ازدواج، دفتر ثبت، قناد، بزّاز، عطّار، عکاس، رقّاص و غيره. هر کدام اينها هم خودش يک «و غيره» براي خودش دارد. مثلا شما فقط ماشين عروس را در نظر بگيريد، راننده‌اش نان مي‌خورد، شوينده‌اش نان مي‌خورد، تزئين‌کننده‌اش نان مي‌خورد، صاحبش بيف‌استروگانوف با سس آلفردو مي‌خورد «و غيره».
الان دو ماه کسي ازدواج نکند، صنف مشاوران و انجمن روانپزشکان بايد همديگر را معالجه کنند. صنعت دارو هم که نصفش داروي اعصاب است زمين مي‌خورد و ريشه‌کن مي‌شود. هر زوجي که ازدواج کند، سه نفر خوشبخت ميشوند؛ عروس، داماد، مشاور. يعني اس‌ام‌اس‌هاي ايرانسل شايد شما را ول کند ولي مشاور ول نمي‌کند.
خلاصه آنقدرکه ازدواج «ترن اووِر» مالي دارد، صنعت نفت ندارد.
اما اين وسط يک شغل‌هايي هم هست در حد آيفون سيکس؛ مدرن، به‌روز، تخصصي.
از جمله:

ـ فال تاروت‌گير:
ديگر دوره تحقيقات محلي سرآمده و کاملا لو رفته که جوانان دم بخت مبلغ معتنابهي صرف تطميع کسبه محل مي‌کنند. آگاهي از گذشته هم ديگر کفايت نمي‌کند، ته ماجرا بايد معلوم باشد؛ بخت آبان با تير جور است؟ پيشاني طرف بلند است يا با پروتز بلندش کرده؟ کسي در زندگي‌اش بوده يا کسي خارج از زندگي‌اش بوده؟ پاسخ اين پرسش‌ها را از «فال تاروت‌گير» بخواهيد که خيلي فال جديد و مد روزي است و نمي‌دانيم چيست ولي به هر حال مُد است و هرچي هست از شلوار پاره بدتر نيست.

ـ اتوبان بندآور:
يعني فيلم عروسي شما نبايد چشم ديگران را درآورد؟ به منظور فرو کردن فيلم عروسي در چشم ديگران، يک عده هستند که يک پول کلفتي (از زياد بيشتر) مي‌گيرند، بخشي از يک اتوبان تهران را چند دقيقه بند مي‌آورند و از عروس و داماد فيلم اتوباني ميگيرند. مجتبي راعي اين امکانات را داشته باشد، سال ديگر اين موقع دعواست که اگر رفت روي سن اسکار را بگيرد با جايزه‌دهنده دست بدهد يا ندهد.

ـ بالن‌ران: تازگي‌ها يک جور عروسي‌هايي هم هست که در آنها عروس و داماد براي عکس يادگاري و فيلمبرداري و قشنگي سوار بالن مي‌شوند. مديونيد فکر کنيد من دارم «هري پاتر» تعريف ميکنم. اينها واقعيت‌هاي زير پوست شهر ـ که چه عرض کنم ـ توي آسمان شهر است. پس الان يکي از مشاغلي که بازارش کشش دارد همين رانندگي بالن است و به تعدادي راننده بالن متأهل با وسيله نقليه نياز است.

ـ مربي:
باز در راستاي پيشرفت علم و مدرنيته، مد شده که در بعضي مجالس حتما عروس و داماد بايد حرکات ورزشي هماهنگ انجام بدهند و براي اين ورزش چند ماه جلوتر بايد مربي بگيرند و هي تمرين کنند. مربيگري عروس و داماد از مشاغل نوين و در راستاي ترويج فرهنگ ورزش همگاني است.

ـ جورکُن:
در آخرين لحظه جلوي آرايشگاه يادتان مي‌افتد که منقل و سيني کوچک براي اسفند دود کردن جلوي عروس و داماد را از قلم انداخته‌ايد. الان بايد چه کنيد؟ يا مثلا يادتان مي‌افتد که پنج تا دويست توماني نو نداريد به داماد شاباش بدهيد (آخر دويست تومان؟ نه واقعا!)، بايد به کي بگوييد نصفه‌شبي برايتان دويست توماني جور کند؟ (نصفه‌شب؟ شما کار نداريد، عروس و داماد فردا بايد بروند سر کار). در اين موارد معمولا توي هر مراسم و فاميلي، يکي هست که از مرغ تا آدميزاد را جور مي‌کند. مثل مدير تدارکات در فيلم سينمايي است. منتهي اين پست خيلي بي‌جيره مواجب و نصرفه است و فقط جنبه خودشيريني و اعتباري دارد.

ـ مِهر کُن:
اين پست هم البته تشريفاتي است و زيادي پاره‌وقت است؛ يعني هر چند سال يک بار که کسي توي فاميل بخواهد مزدوج شود سراغ «مِهر کُن» مي‌روند که معمولا بزرگتر فاميل است و از قدرت چانه‌زني مناسب براي بريدن مهريه برخوردار است. پاسخ به سوال «چقدر مهر کرديد؟» بستگي مستقيم به تسلط وي بر فنون مذاکره دارد.

ـ مِهرگير:
اين نان و آب‌دارترين بخش مرتبط با ازدواج است. «مِهرگير»ها فوري ازدواج مي‌کنند، مهريه زياد مي‌بندد، فوري هم جدا مي‌شوند و باز هم هي از اوّل.

ـ «و غيره»