سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



پیام‌های وارونه


وبلاگ > علیانی، کورش - یک جمله‌ی ساده و ظاهراً واضح را بسیار جورهای مختلف می‌توان فهمید و شگفت‌انگیز این که ما تقریباً خودکار و با خطایی بسیار کم منظور گوینده را می‌فهمیم. نسبت دادن معنی (در واقع معنی ثابت) به یک محصول زبانی بیش از حد ساده‌دلانه است. ما محصولات زبانی را از راهی به جز معنی آن‌ها می‌فهمیم.

یک محصول زبانی را در نظر بگیرید، یک جمله، پاراگراف یا یک متن را. ما برای سادگی یک جمله را در نظر می‌گیریم. اغلب ما فکر می‌کنیم یک جمله یک معنی دارد و فهمیدن جمله یعنی فهمیدن آن معنی. بیایید امتحان کنیم.

این جمله را در نظر بگیریم «من فرهاد را دوست دارم.»

ظاهراً همه چیز معلوم است. گوینده از علاقه‌اش به فرهاد خبر می‌دهد. مثلاً ممکن است کسی از او پرسیده باشد «احساست نسبت به فرهاد چی است؟» و او جواب داده باشد «من فرهاد را دوست دارم». اما موقعیت‌های دیگر چه؟

مثلاً فرض کنیم کسی بگوید «تو از مجید خوشت می‌آید؟» و «جواب بشنود من فرهاد را دوست دارم». اینجا دیگر معنی جمله این خواهد بود که «من از مجید خوشم نمی‌آید».

یا شاید کسی گفته باشد «برویم فرهاد و برادرانش را کتک بزنیم» و یکی از مخاطبان در حالی که دست‌هایش را به هم می‌مالیده گفته باشد «من فرهاد را دوست دارم». این یعنی «من فرهاد را کتک خواهم زد.»

یا شاید کسی گفته باشد «بیا و علیه فرهاد در دادگاه شهادت بده» و جواب گرفته باشد «من فرهاد را دوست دارم». این یعنی «من شهادتی علیه فرهاد نخواهم داد».

اگر کسی در جواب «بیا غذایت را بخور» بگوید «من فرهاد را دوست دارم» شاید بشود بیش از هر چیز دریافت که او ذهنی آشفته دارد و حواسش به صحبت طرفش نیست.

اگر بچه‌ای از مدرسه به خانه بیاید و قبل از سلام و علیک به مادرش بگوید «من فرهاد را دوست دارم» یعنی «من هیجان‌زده‌ام و می‌خواهم درباره‌ی فرهاد حرف بزنم، ازم درباره‌اش سوال کنید».

وقتی در یک مناظره‌ی تلویزیونی کسی درباره‌ی طرف مناظره‌اش که همان فرهاد باشد، می گوید «من ایشان را دوست دارم» طبیعتاً یعنی «آقا جان چرت نگو و خودت را خراب نکن». به عبارتی دیگر این دوست داشتن لفظی را حمله می‌فهمیم نه علاقه.

وقتی به کسی که منتظر فرهاد نمانده و دارد غذایش را می‌خورد می‌گوییم «صبر فرهاد را نمی‌کنی؟» و او می‌گوید «من فرهاد را دوست دارم» یعنی «نه، فقط دوستش دارم اما صبرش را نمی‌کنم».

یک جمله‌ی ساده و ظاهراً واضح را بسیار جورهای مختلف می‌توان فهمید و شگفت‌انگیز این که ما تقریباً خودکار و با خطایی بسیار کم منظور گوینده را می‌فهمیم. حالا تصور کنید یک پاراگراف یا متن را به چند شکل مختلف می‌توان فهمید.

تمام این‌ها شواهدی است که نشان می‌دهد نسبت دادن معنی (در واقع معنی ثابت) به یک محصول زبانی بیش از حد ساده‌دلانه است. ما محصولات زبانی را از راهی به جز معنی آن‌ها می‌فهمیم. 


ویدیو مرتبط :
آلبوم جدید امیر مولایی به نام وارونه (آهنگ وارونه)