نقدی بر فیلم «خداحافظی طولانی»


برترین ها/ خداحافظی طولانی» به دو نیمه تقسیم می شود؛ نیمه ی ابتدایی که بیشتر ذهنی و درونی است و در واقع بازتاب درونیات یحیی است و نیمه ی دومی که عینی و واقعی است و در دنیای پیرامونی می گذرد. داستان مرد میانسالی که مرتکب جرمی می شود که تا پایان رهایش نمی کند، در نیمه ی ابتدایی رخوت و سنگینی و کندی به عمد در روایت تزریق شده، در واقع با تکرار ملال آور ریتم زندگی روزمره ی یحیی ما با اتمسفر کارگری فیلم آشنا می شویم، نگاه فیلمساز به فضایی که پیش رویمان می گذارد دلنشین و دوست داشتنی است، گرچه که کمی آمیخته با دیدگاه روشنفکری است. فیلمساز در روندی آرام ما را به سمت یک قضاوت و پیشداوری می برد.
شرح دنیای کارگری و ارتباط عاشقانه ی یحیی و ماهرو و واکنش های غیر منطقی برادر ماهرو آشنایی با کاراکترها و پرسش های فراوانی که مخاطب را دچار سرگیجه می کند. مورد قابل انتقاد شخصیت الکن و پرداخت نشده ی «ماهرو» است که با کم گویی و فقدان پرداخت کافی، روند ارتباط مخاطب با داستان را دچار سکته می کند، نیمه ی ابتدایی چند درگیری هم دارد که آمیخته با نوعی کلافگی است و بیشتر از آنکه خشن نشان دهد، مضحک به نظر می رسد.

فضای کارخانه و خانه، شکل برخورد اطرافیان؛ از کارگران تا همسایه ها، شیوه ی عاشقیت یحیی و ماهرو که دائما در کنار ریل های راه آهن و حرکت قطار (در این وضعیت قطار کارکردی نماد گرایانه دارد که تغییر وضعیت و انتقال متذکر می شود) نمایش داده می شود و البته بسیار شاعرانه و موفق اجرا شده است بخش پر رنگ فیلم در نیمه ی ابتدایی است.
بزنگاه روایت، سکانس بیمارستان است؛ جایی که روایت دچار دگردیسی می شود و دقیقا از همین جا هنر بازیگری سعید آقاخانی بیشتر عیان می شود. استیصال، عذاب وجدان و نیرویی ناخواسته برای اعاده حیثیت، احساساتی است که آقاخانی در بازی اش بروز می دهد و با توجه به مبمیک مناسب صورتش، ابعاد دیگری از توانایی بازیگری که در طنز محصور بود را در می یابیم؛ و اما مخاطبی که قضاوت هایش را از دست رفته می بیند، یحیایی که به نظر بی وفا می رسد، ما را دچار چالشی اساسی می کند.
او شکل تازه ای از دوست داشتن را نمایش می دهد؛ «اتانازی در جهت عشق» و قلاب اساسی داستان شاید همین باشد؛ جایی که پدر طلعت و شکل دوست داشتنش در مقابل شیوه ی عشق ورزی یحیی قرار می گیرد، کدامشان عاشق ترند؟! در غیاب قطعیت، ذهن بیننده به شدت درگیر می شود و موسیقی و ریتم آرام فیلم به این درگیر شوندگی کمک شایانی می کنند، خصوصا آن میخی که از دیوار کنده نمی شود و استعاره ای است از وجود ماهرو که از یاد و خانه ی یحیی جدا نمی شود، به مانند رد قاب عکس ماهرو که قلموی یحیی نمی تواند جایش را بپوشاند.«خداحافظی طولانی » تا حدی یادآور اوج کارنامه ی فرزاد موتمن است؛ « شب های روشن»


ویدیو مرتبط :
فیلم خداحافظی طولانی