افسانه‌های مرسدس در گذر زمان


پدال/ سفری خاطره‌انگیز با دو خودروی افسانه‌ای مرسدس در ایالت کالیفرنیا را با هم آغاز می‌کنیم. یکی از این دو افسانه واقعی، مدل 300SL با درب‌های مشهور بال پرنده یا گالوینگ است و دیگری شیری غران با نام AMG GT. همسفر ما باشید.
از بدو تولد صنعت سینما در ایالت کالیفرنیا و لس‌آنجلس نزدیک به 100 سال می‌گذرد. پول هنگفت این صنعت در جیب هنرمندان و ثروتمندان ولخرج آن زمان سنگینی می‌کرد. این درآمدهای اضافی درنهایت منجر به تولید خودروهای سریع‌تر و لوکس‌تر شد، خودروهایی مجلل از کمپانی‌های Duesenbergs، Delahayes، Stutzes و Marmons که توسط خطوط راه‌آهن به سرتاسر ایالت فرستاده می‌شد؛ اما بعد از جنگ جهانی دوم کمپانی‌های جگوار، مازراتی، پورشه و پگاسوس حفظ شدند. البته در این میان انزو فراری هم با نام‌گذاری یکی از مدل‌هایش به نام این ایالت واقعاً در این بازار خوب ظاهر شد. افراد مشهور و ولخرج دیگر حاضر نبودند از خودروهای دست پایین کمپانی‌های سیتروئن و لانچیا استفاده کنند؛ بنابراین فضا برای حضور خودرویی متمایز مهیا شده بود. خودروی اسپرتی که از آن سخن خواهیم گفت در سال 1955 نفس‌نفس‌زنان خود را از فرسنگ‌ها دورتر به این بازار رساند.
همه‌چیز از جنوب کالیفرنیا و کوه‌های سانتا مونیکا آغاز می‌شود. با گذر از خروجی آزادراه هالیوود در قسمت شمالی مرکز شهر و حوالی بیچوود کانیون نشان هالیوود را می‌بینید. اگر از دروازه‌های قدیمی و سنگی هالیوود عبور کنید سفر در زمان شروع می‌شود. البته قبل از این‌که به این محل برسیم باید ببینیم که این مرسدس 300SL گالوینگ سال 1955 میلادی ما چگونه روشن می‌شود. دکمهٔ پمپ الکتریکی سوخت ثانویه را فعال می‌کنیم، کلید را در استارت می‌چرخانیم تا صدای موتور 3.0 لیتری OHC شش سیلندر این خودرو طنین‌انداز شود. سپس هم پمپ الکتریکی را غیرفعال می‌کنیم تا پمپ مکانیکی اصلی وظیفهٔ خود را انجام دهد. حالا آمادهٔ حرکت به‌سوی گذشته هستیم.
این خودرو با نام‌های 300SL یا W198 یا نام آلمانی der Flügeltüren شناخته می‌شود و نمونه گالوینگ آن مثل یک شمشیر برنده در میدان‌ها حاضر می‌شود. کمپانی دایملر-بنز در طول چنگ جهانی موتورهای 12 سیلندر تزریق مستقیم تولید می‌کرد. این موتورها برای میدان دید بهتر و کاهش طول جلویی به‌صورت وارونه بر روی وسایل نقلیه ارتش لوفت وافه یا همان نیروی هوایی آلمان نازی سوار می‌شدند. وقتی زمان آخرین فرصت برای احیای مرسدس بنز در مسابقات رالی سال 1951 فرا رسید این کمپانی دانش خود را در خودروی W194 پیاده کرد. خودرویی کوپه و مسابقه‌ای که با شاسی‌های تیوب فریم سبک هواپیما ساخته شده بود و درب‌های آن هم مثل یک هواپیما رو به بالا باز می‌شد. این خودرو از پیشرانه کاربراتوری SOHC شش سیلندر 3.0 لیتری بهره می‌برد. دایملر برای این‌که ثابت کند می‌تواند موتور را به هر حالتی بر روی خودرو سوار کند موتور را با شیبی 50 درجه به سمت چپ بر روی خودرو قرار دادند تا خط کاپوت پایین‌تر قرار بگیرد. مهندسان هم به همین دلیل لقب موتور اتو شیب‌دار “Schräger Otto” را برای این موتور انتخاب کردند. مسابقات 24 ساعته لمانز سال 1952 اوج بازگشت دایملر بنز به این مسابقات بود جایی که این خودرو با تصاحب سکوی اول به همه نشان داد که این کمپانی به مسیر مسابقات بازگشته است.
کمی بعدتر کمپانی مرسدس بنز متقاعد شد که نسخهٔ خیابانی W194 هم موفقیت مدل مسابقه‌ای را تکرار می‌کند بنابراین در تاریخ 6 فوریه سال 1954 مدل کوپه 300SL جدید یعنی W198 را به نمایشگاه‌های نیویورک فرستاد. مرسدس بنز با فرستادن این خودرو به نمایندگی‌هایش به شهرت جهانی جدیدی دست پیدا کرد.
گالوینگ 300SL و مجله کارانددرایور تاریخ تولید یکسانی دارند. علاوه بر این کارل لودویسن سردبیر ارشد این مجله در سال 1958 مدل دست چندم این خودرو را تهیه کرده بود و با خود به نیویورک آورده بود. شش دهه بعد کارل اکبرگ یک کلاسیک باز آمریکایی این خودرو را با مجموعه‌ای از قطعات اصلی و رینگ‌های روج بازسازی کرد. او که معتقد است خودروهای کلاسیک را هم نباید زیر سقف نگه داشت بیش از 80 هزار کیلومتر با این خودرو سفر کرده است. در حین بازسازی قسمتی کمی از جلوی خودرو دوباره رنگ شد و چرم به رنگ جو این خودرو با صندلی‌های گوتلیب دایملر همراه شد. به‌عبارت‌دیگر خودرو مثل اولش کامل شد.
از اکبرگ خواستیم که فرصتی برای رانندگی با این خودرو در اختیارمان بگذارد او هم با در اختیار قرار دادن خودرو به مدت 10 ساعت از این کار استقبال کرد. ران جانسون یکی از دوستان قدیمی کارل هم که خودش یک مدل گالوینگ جدید داشت به‌صورت داوطلبانه ما را در این بررسی همراهی کرد؛ بنابراین با دو نسل مختلف از مرسدس سفر خود را به سمت سرزمین آفتابی کالیفرنیا و بادهای اقیانوس آرام آغاز کردیم.
با گذر زمان مرسدس علاقه‌اش به خودروهای اسپرت کاهش پیدا کرد و با کانسپت های موتور وسط و مدل‌های هایپرهومولوگ مثل CLK GTR در سال‌های 98 تا 99 میلادی در بازارها حضور پیدا کرد. بااین‌حال مرسدس هیچ‌وقت کلاس خودروی موتور جلو گرند تورینگی که با W198 آغاز شد را فراموش نکرد. در سال 2010 مرسدس برای یادبود 300SL اصلی خودروی گالوینگ SLS AMG را با وجههٔ عجیب‌وغریب معاصر به تولید رساند. امسال با پا به سن گذاشتن SLS و مرگ غریب به وقوع این سری که قیمتش از 224605 دلار آغاز می‌شد مرسدس درصدد بازنویسی این سری برآمد. این طراحی دوباره به خودروی AMG GT با توربوی دوقلو که با درب‌های متداول‌تر کمی متواضع‌تر و جذاب‌تر و البته بسیار ارزان‌تر از سری قبل بود ختم شد. مدل S این خودروی جذاب 503 اسب بخاری قیمت پایه‌ای 130825 دلاری دارد.
برخی معتقدند که مرسدس مدل AMG GT را برای رقابت با 911 به بازار فرستاد اما وظیفه‌ای که به این مدل واگذار شده چندان با این ایده سازگار نیست. این خودرو هنوز بیش‌ازاندازه بزرگ و فوق‌العاده سریع است با این حال بهترین عملکردش در حالت سواری راحت (Comfort) است. به‌عبارت‌دیگر این خودرو بیش‌ازپیش به 300SL مجلل شباهت پیدا کرده است. خونسردی و آرامش SL مثال‌زدنی است. این خودرو فرزند موتورهای شیب‌دار اتو است و قدرت و گشتاور بالای آن با سیستم مکانیکی تزریق مستقیم همراه شده است. گالوینگی که در اختیارمان بود به طرز شگفت‌انگیزی مدرن به نظر می‌رسید. سیستم تراکم رانندگی 3.25:1 در این مدل که به‌صورت آپشن مهیا شده این خودروی اسپرت را در مسیر دورهای شگفت‌انگیز قرار می‌دهد. باک 300SL با 130 لیتر ظرفیت به‌قدری حجیم به نظر می‌رسد که برای خالی کردن آن باید ساعت‌ها رانندگی کنید.
طراحان SL ساختار مشبکی را برای بیرون خودرو در نظر گرفته بودند در پی همین تصمیم صندلی‌های چسبیده به هم، به صندلی‌های جدای مثلثی شکل تبدیل شدند. با این تغییر نیاز به درب‌های گالوینگ حس شد. چراکه درب‌های متداول بر روی یک خودروی کوپه با چنین طراحی‌ای مشکل‌ساز بود. درهرحال رکاب بسیار گسترده این خودرو راننده‌های وسواسی و مکانیک‌ها را دچار سردرگمی می‌کند و همچنین وارد شدن به کابین را سخت می‌کند.
اگر بخواهیم SL را با نسل جدید مقایسه کنیم در نگاه اول AMG GT S جذاب و راحت، بدنهٔ زیبای خود را به رخ می‌کشد اما باید بگوییم که SL انگار چند پله بالاتر از دیگر خودروها است چراکه شیشه‌های منحنی شکل خودرو دیدی 360 درجه‌ای از اطراف را مهیا می‌کند. دکمه‌ها و تنظیمات بدون برچسبی در کابین دیده می‌شد که اکبرگ کاربری آن‌ها را توضیح داد. پمپ سوخت، اهرم دریچه هوا و…
در طول مسیر بیچوود کانیون چندین بار در جادهٔ باریک پیچ‌درپیچ آن گم شدیم اما درنهایت نشان هالیوود را دیدیم؛ و در کلبه‌ای قدیمی توقف کردیم. مکانی با درب‌های طاقی شکل که از سال 1920 تابه‌حال میزبان نویسنده‌ها، کارگردان‌ها و ستاره‌های معروف هالیوود بوده است به همین خاطر نمی‌توانیم بگوییم که این اولین گالوینگی است که به اینجا پا گذاشته است.
در مسیر بازگشت در بارهام به مسیر قدیمی تپه‌ای و مسابقه‌ای مولهولند می‌رسیم. فرمان SL در این مسیر بسیار پیچ‌درپیچ مثل تیرکمان سفت می‌شود و در توصیف آن در مجله سال 1956 گریف بورگسون گفت که فقط یک رانندهٔ مرد یا یک رانندهٔ زن قوی و ورزشکار از پس چنین خودروی سنگینی برمی‌آید.
اکسل مستقل (Swing axle) در سیستم تعلیق خودروی SL را نباید به بازی گرفت چراکه SL یک خودروی کلاسیک آنتیک گران‌قیمت است. شما با فشردن پدال ترمز سفت این خودرو، چهار درام روی این خودرو را فعال می‌کنید و قدرت در این خودرو را فروکش می‌کنید. در مقایسه AMG عضلانی این کار را با کنترل‌های کامپیوتری دقیق‌تر و بدون هیچ حرف‌وحدیثی انجام می‌دهد؛ بنابراین پیشرفت زیادی در این مدت صورت گرفته است؛ اما واقعاً آیا بورگسون از چنین پیشرفتی در تکنولوژی AMG شگفت‌زده می‌شود یا از این‌که این خودرو پرواز نمی‌کند ناامید می‌شود؟
در طول ترافیک شهر هیچ‌وقت درجه آب SL از 180 درجه خارج نشد و درجهٔ باک هم از 150 درجه عبور نکرد و این نشان می‌دهد که در سال 1956 واقعاً یک شاهکار متولد شده است. لیست قیمتی از 300SL و آپشن های آن در زمان تولیدش را بررسی کردیم. این لیست نشان می‌داد که قیمت پایه خودرو 7463 دلار، رینگ‌های روج 350 دلار، رادیو بکر 264 دلار، روکش چرمی 165 دلار، فنرهای مسابقه‌ای 88 دلار و صندوق تجهیز شده 85 دلار بود. البته این لیست بسیار طولانی بود و ما به اشاره به تعدادی از آن‌ها بسنده کردیم.
شاید GT S در مقایسه ظاهری عقب‌تر از SL باشد اما هزینهٔ این طراحی با امتیازات منحصربه‌فرد در امنیت مثل سپرهای پلاستیک فشرده و ستون‌های ضخیم با خون و اشک پرداخت شده است. تجهیزات زیادی در این خودرو دیده می‌شود. این خودرو به تکنولوژی‌های به‌روز گوگل مجهز شده است و صفحه‌نمایش سیستم اطلاعات و سرگرمی آن رزولوشن بالایی دارد. حالت‌های رانندگی قابل‌برنامه‌ریزی، تریم فیبر کربن و سنسورهای زیاد هشدار در زمان خطر نمونه‌های دیگری از این امکانات هستند. امکاناتی که جای خالی آن‌ها بر روی 300SL احساس می‌شد. درنهایت به دو جملهٔ پایانی مجموعهٔ گذر زمان بر هایپرکارها می‌رسیم.
یک خودرو فقط برای مدتی می‌تواند در قلهٔ تکنولوژی بماند. هایپرکارهای قدیمی در جادهٔ پیشرفت تکنولوژی به حسرتی برای مردان پیرتر تبدیل می‌شوند. مردانی که در سنین جوانی عاشق چنین خودروهای جذابی شده بودند.
وصیت‌نامهٔ این خودروهای افسانه ای، این است که تا زمانی که قلبشان می‌تپد باید از نهایت سرعت آن‌ها لذت برد چراکه با گذر زمان در پشت اجساد زیبایشان مدفون می‌شوند.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
اثر جاذبه بر گذر زمان (توهمی به نام زمان)