سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
پارس نوشت: پرونده جدید ماجرای «ایران- کنترا» در اسناد پاناما
پارس/ متن پیش رو در پارس منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست
یکی دیگر از کسانی که نامشان در اسناد پاناما به چشم میخورد، عدنان خاشقجی، دلال اسلحه و تاجر میلیاردر سعودی است که در ماجرای ایران−کنترا نقشی موثر داشت. در اسناد پاناما نام خاشقجی در ارتباط با چند شرکت استتاری آمده که او از آنها در بین سالهای ۱۹۸۰ و دهه نخست قرن جاری استفاده میکرده است.
تازهترین بررسی ها درباره اسناد پاناما، به نقش موسسه موساک فونسکا در پنهان ماندن عملیات جاسوسان آمریکا از جمله در ماجرای ایران- کنترا در دههی هشتاد میلادی پرداخته است.
به گزارش پایگاه خبری تحلیلی «پارس»، جاسوسان آمریکا از خدمات شرکت موساک فونسکا در پاناما استفاده گسترده ای داشته اند. جاسوسان آمریکا با کمک موساک فونسکا دست به تاسیس شرکتهای استتاری میزدند تا بر عملیات خود پرده بگذارند. گفته میشود که برخی از مشتریان موساک فونسکا کسانی بودهاند که به عنوان واسطه برای سرویس مخفی آمریکا (سیا) فعالیت میکردهاند. بررسی ها نشان می دهد احتمالا این شرکت پانامایی در ماجرای ایران-کنترا (ایران گیت) یا همان مک فارلین نقش داشته است.
این ماجرا به معامله تسلیحاتی تعدادی از عناصر داخلی با آمریکا و اسرائیل در اوایل انقلاب برمیگردد. واشنگتن در جریان این ماجرا در تلاش بود که از نفوذ ایران در آزادسازی گروگانهای آمریکایی در لبنان بهره برد و در ازای آن، قطعات جنگی و تسلیحات نظامی در اختیار ایران قرار دهد.
از آن گذشته، پول فروش این تسلیحات بهطور پنهانی به ضدانقلابیون نیکاراگوئه (کنترا) داده میشد. کنگره آمریکا در آن زمان کمک مالی به شورشیان نیکارگوئه را منع کرده بود. این ماجرا پس از برملا شدن به بزرگترین رسوایی پس از ماجرای واترگیت بدل شد و حتی در آمریکا به ماجرای "ایران گیت" و در ایران به ماجرای مک فارلین، شهرت یافت.
تحقیقات و بررسی اسناد پاناما نشان می دهد که در این اسناد نام دو تن از مظنونان این ماجرا به چشم میخورد. یکی از آنها فرهاد عظیما است؛ بازرگانی ساکن ایالت میسوری در آمریکا که در زمینه کرایه و لیزینگ هواپیما فعالیت دارد.
طبق گزارش زوددویچه هواپیمای حامل تسلیحات که در سال ۱۹۸۶ در جریان ماجرای ایران−کنترا در تهران فرود آمد، در آمریکا ثبت شده و ظاهرا به فرهاد عظیما و شرکتش تعلق داشته است. عظیما ادعا کرده که از استفادهی سازمان سیا از هواپیمای او برای ارسال تسلیحات به ایران بیاطلاع بوده و بر بیگناهی خود در ماجرای ایران−کنترا تأکید دارد.
نام فرهاد عظیما اما در اسناد پاناما آمده است. او در سال ۲۰۰۰ به شرکت موساک فونسکا سفارش تأسیس شرکتی استتاری تحت نام AlG Limited در جزایر وریرجین بریتانیا را داد که ظاهرا قرار بوده شعبهای از شرکت آمریکایی Avitaion Leasing Group در ایالت میسوری باشد. این شرکت ۶۰ دستگاه هواپیما به منظور کرایه و لیزینگ در اختیار دارد.
۱۳ سال پس از این ماجرا دستاندرکاران موساک فونسکا متوجه میشوند که احتمالا با فردی فعال در محافل جاسوسی سرو کار دارند.
آنان به گزارشهایی برمیخورند که نمایانگر ارتباط عظیما با سازمان سیا است. او ظاهرا در اواخر دهه هفتاد میلادی به یک شرکت خدمات هوایی به نام Eatsco کمک کرده تا به لیبی اسلحه برساند. شرکت مزبور به شماری از جاسوسان پیشین سازمان سیا تعلق دارد.
دستاندرکاران موساک فونسکا که با پی بردن به این جزییات ناآرام شدهاند، از یکی از معاونان عظیما میخواهند که هویت او را تایید کند، اما پاسخی دریافت نمیکنند. موساک فونسکا اما ظاهرا تأکیدی بر پیگیری ماجرا ندارد و از دنبال کردن قضیه صرف نظر میکند.
یک بار دیگر هم نام عظیما سال ۲۰۱۱ در شرکت مشاورهای موساک فونسکا به چشم میخورد که به عنوان مدیر مشترک شرکتی به نام Eurasia Aviation Holdings Limited ثبت شده است. مدیر دیگر این شرکت فردی به نام هوشنگ حسینپور معرفی شده که او هم از فعالان در عرصه خدمات هوایی و لیزینگ و کرایهدادن هواپیما است. بعدتر آمریکا حسینپور را متهم به نقض تحریمها علیه ایران کرد و شرکت Eurasia Aviation Holdings Limited هم ادعا کرد که نام وی اشتباهی در فهرست مدیران این شرکت ذکر شده است.
یکی دیگر از کسانی که نامشان در اسناد پاناما به چشم میخورد، عدنان خاشقجی، دلال اسلحه و تاجر میلیاردر سعودی است که در ماجرای ایران−کنترا نقشی موثر داشت. در اسناد پاناما نام خاشقجی در ارتباط با چند شرکت استتاری آمده که او از آنها در بین سالهای ۱۹۸۰ و دهه نخست قرن جاری استفاده میکرده است.
شرکتهای استتاریی که افراد حقیقی و حقوقی با کمک دفتر وکالت موساک فونسکا دائر کردهاند به آنها کمک کرده که زندگی دوگانهای داشته باشند و تخلفات احتمالیاشان پنهان بماند.
در موضوع فرهاد عظیما به رغم نشانههای متعدد از شرکتش در خرید و فروشهای بحثانگیز تسلیحاتی، تخلف احتمالیاش به دلیل همین شرکتها قابل اثبات نبوده است. عظیما همچنین از چهرههای شناختهشده که روابطی با سیاستمداران شاخص آمریکا دارند به شمار میآید و حامی انتخاباتی نامزدهای دمکرات و جمهوریخواه بوده است. بیل کلینتون در سال ۱۹۹۶ در جشن تولد او بوده است و در کارزار انتخاباتیاش از حمایت مالی او برخوردار بوده و در حال حاضر هم عظیما حامی مالی هیلاری کلینتون است.
بررسی اسناد پاناما نمایانگر استفاده شبکههای جاسوسی و اطلاعاتی از واسطههایی است که مشتری موساک فونساک بودهاند تا با کمک آنها عملیات گوناگون پنهان نگه داشته شود.
حال واقعیت چیست؟ آیا ماجرا تنها آمدن یک مقام امریکایی به ایران و ناکام برگشتن او بوده است؟ اسناد و مدارک منتشره از سوی کشورهای درگیر مسأله، چیز دیگری را نشان میدهد: معاملات پشت پرده با دخالت مقامات بلندپایه از چندین کشور، برای دور زدن موانع قانونی معاملات اسلحه در امریکا، جنگافروزی در امریکای لاتین و ایجاد تغییرات سیاسی در ایران با حمایت از میانهروها اهدافی است که از سوی بازیگران این جریان گسترده سیاسی، اقتصادی و نظامی پیگیری میشد.
در این تعاملات محرمانه، افراد متعددی نقش داشتهاند که بررسی و تحلیل سوابق و فعالیتهای هر کدام، بااهمیت است. از دلالان ایرانی این رابطه، میتوان به منوچهر قربانیفر (عضو سابق ساواک و دلال اسلحه)، آلبرت حکیم (واسطه انتقال پول، دلال اسلحه و همکار شناخته شده فناوری نظامی سازمان سیا از پیش از انقلاب با سابقه همکاری در جاسوسی از شوروی)، علی هاشمی رفسنجانی (برادرزاده اکبر هاشمی رفسنجانی)، محسن کنگرلو (مشاور امنیتی میرحسین موسوی نخست وزیر وقت) اشاره کرد. در طرف امریکایی، ویلیام کیسی (رئیس وقت سازمان سیا)، رابرت مکفارلین (مشاور امنیت ملی ریگان)، «اولیور نورث» (عضو شورای امنیت ملی امریکا)، امیرام نیر (مشاور ضد تروریسم نخست وزیر وقت رژیم صهیونیستی، شیمون پرز) بازیگران اصلی بودند.
مساله ایران - کنترا
در بررسی ماجرای مکفارلین، بیشتر نقش دو کشور ایران و امریکا و شرایط آنها بررسی شده است. در این نوشتار میخواهیم ماجرا را از زاویه دیگری ببینیم که با وجود اهمیت بسیار، تاکنون کمتر به آن پرداخته شده است: ضلع سوم مثلث ماجرای مک فارلین یعنی نیکاراگوئه که شاید بررسی آن حتی مهمتر از دو ضلع دیگر باشد. شاید این مقاله بخشی از پاسخ به این سؤال باشد که چرا در ایران افراد درگیر در این معاملات مخفیانه نام «ماجرای مکفارلین» را بر آن نهادند و مسأله را منحصر به بعد کوچکی از تمامی ماجرا کردند.
همزمان با انقلاب ایران در سال ۱۳۵۷ (۱۹۷۹ میلادی)، انقلاب مردمی نیکاراگوئه نیز به ثمر رسید و با سرنگونی دیکتاتور تحت الحمایه امریکا، آناستاسیو سوموسا (Anastasio Somoza Debayle) نیروهای مردمی ساندنیست در این کشور قدرت را در دست گرفتند. پس از این پیروزی مردمی، امریکا به طور گسترده به پشتیبانی مالی و نظامی از ضدانقلابیون مسلح نیکاراگوئه موسوم به «کنترا»ها پرداخت. این کمکها تا چند سال به طور علنی انجام میگرفت. به طور مثال در سال ۱۹۸۴، کنگره امریکا ۲۴ میلیون دلار کمک به کنتراها را تصویب کرد، اما با وجود این کمکها، گروه غرق در فساد کنترا نتوانست به پیروزی چشمگیری دست یابد و پس از روشن شدن نقش سازمان سیا در مینگذاری بنادر نیکاراگوئه و کشتار مردم عادی، کنگره تمام کمکها به کنتراها را قطع و سپس هرگونه کمکی به کنتراها توسط هر سازمان دولتی امریکا را ممنوع نمود.
دولت ریگان برای گذر از این ممنوعیت کنگره، راه کمکهای مخفی و غیرقانونی را برگزید. بخشی از این کمکها از پادشاه عربستان و چند کشور دیگر همپیمان امریکا تأمین شد. برای ادامه کمکها، شورای امنیت ملی امریکا، به فعالیتهای دیگری دست زد. امریکا که در طول جنگ عراق تجهیزات بسیار پیشرفته نظ
ویدیو مرتبط :
ماجرای پرونده یک مقام ایرانی دو تابعیتی در مجلس ایران!