سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



نقد تاریخ به زبان طنز/ تمدن از آمریکا، نفت از ایران!


نقد تاریخ به زبان طنز/ تمدن از آمریکا، نفت از ایران!فارس/ «این کتاب در حالی منتشر و رونمایی شده که عده‌ای می‌خواهند چهره آمریکا را بزک کنند ولی این کتاب چهره واقعی و کریه و بدون بزک آمریکا را نمایان کرده تا دیگر کسی جرأت نکند به روی آمریکا لبخند بزند.» این‌ها سخنان محمدصادق کوشکی است که در آیین رونمایی «تاریخ مستطاب آمریکا» عنوان کرده است.
«تاریخ مستطاب آمریکا» در حقیقت نقد تاریخ جنایت‌بار ایالت متحده آمریکا به زبان طنز است. در این کتاب کوشکی کوشیده تا با زبانی طنز اتفاقات تاریخ آمریکا و عملکرد این کشور در قبال ملت‌های جهان را به نقد بکشد.
کوشکی در این کتاب با توجه به مطالعات دراز دامنی که دارد تاریخ آنها را با زبان طنز نقد کرده و مواضع آنها در برابر اتفاقات جهان را به نقد کشیده است.
در ابتدای این کتاب مقدمه‌ای با عنوان «یک مقدمه کاملا جدی!» آمده است: «تاریخ ایالات متحده آمریکا خیلی جدی است! آن قدر جدی که حتی بخش‌ها و قسمت‌های شوخی آن هم جدی است! (تعجب نکنید! آنهایی که تاریخ را می‌شناسند. می‌دانند قسمت‌هایی از تاریخ هر جایی شوخی است! یعنی همه جای یک تاریخ نمی‌تواند جدی باشد! مثلا ساختن مناره با کله مردم کرمان توسط آقامحمدخان قاجار به نظر شما شوخی نیست؟) و طبیعی است شوخی کردن با این تاریخ بسیار جدی، کار ساده‌ای نیست! چون آمریکایی‌ها بر خلاف ظاهرشان بیش از حد مجاز جدی‌اند!

واقعا چه جوری باید با تاریخ ملتی که اسطوره‌اش «کابوی»، نماد هویتی‌اش «غرب وحشی» پیروزی شاخصش «انفجار بمب‌های اتمی در ژاپن»، غذای ملی‌اش «همبرگر»، عامل برتری‌اش «هزاران موشک و بمب هسته‌ای» و هنرمند اخراجی‌اش «چارلی چاپلین» است، شوخی کرد؟ (لابد می‌دانید چاپلین سال‌های سال در تبعید زندگی کرد، چون مقامات آمریکا او را اخراج کرده بودند! او پس از جنگ جهانی دوم تا لحظه مرگش امکان زندگی در آمریکا را نیافت، چون بعضی فیلم‌هایش به مذاق سیاستمداران آمریکایی خوش نیامده بود!)

قسمتی از این کتاب درباره خود آمریکایی‌ها و تاریخ‌شان است! قسمتی دیگر در خصوص آمریکا و «ماست» و بخشی هم به آمریکا و دیگران (غیر از ما!) اختصاص یافته!

هدف این کتاب، آموزش تاریخ نیست بلکه روایت آن است! به همین دلیل هر چه در این کتاب می‌خوانید «مستند» است! یعنی منابع و استادش موجود است و هیچ مطلبی بدون سند نیامده! اما راست و دروغش گردن ما نیست! گردن نویسندگان محترم مطالبی است که نشانی آنها در انتهای هر مطلب آمده! آنهایی که حال و حوصله تحقیق دارند به منابع مراجعه کنند و آنهایی که بی حال و حوصله‌اند به ما اعتماد کنند!»

به بهانه 20 فروردین مصادف با سالروز قطع رابطه سیاسی و بازرگانی جمهوری اسلامی ایران با آمریکا نگاهی به کتاب «تاریخ مستطاب آمریکا» کردیم. کتابی که برای جذاب شدن متن‌های کاریکاتورهای مازیار بیژنی نیز به کمک آمده و متن کتاب را خواندنی‌تر کرده است.
قطع رابطه‌ای که امام خمینی(ره) از آن اینطور یاد کرده‌ است: «اگر کار‌تر در عمر خود یک کار خیر کرده باشد، همین قطع رابطه است.» پس شاید بد نباشد که نگاهی به تاریخ این کشور کرده باشیم و از اتفاقاتی که به نیت‌های خیرخواهانه برای ملت‌ها رقم زده‌اند بیشتر با خبر شویم.

کتاب «تاریخ مستطاب آمریکا» از سوی انتشارات خاکریز ایمان و اندیشه منتشر شده را می‌توان از فروشگاه اینترنتی پاتوق کتاب فردا خریداری کرد.

در ذیل بخش‌هایی از کتاب می‌آید:

پرده اول: اولین گام‌ها برای پرداخت حقوق بشر

همین که پای کلمب به اولین جزیره‌ی قاره آمریکا رسید، اجرای حقوق بشر را شروع کرد. مشکل این بود که در سراسر قاره حتی یک بشر پیدا نشد که کلمب و دوستانش بتوانند حقوق او را محاسبه و پرداخت کنند! کلمب در خاطراتش نوشته: «همین که به اولین جزیره‌ی سرزمین جدید رسیدم عده‌ای از بومیان را اسیر کردم تا قدرتم را به آنان نشان دهم.» البته مقصود کلمب همین قضیه‌ی پرداخت حقوق بوده و این یعنی متن را باید این‌جوری خواند: «در اولین جزیره عده‌ای از بومیان را دعوت کردم تا با حقوق بشر آشنا شوند!»

گام دیگر کلمب برای آشناسازی بومیان سرزمین جدید با حقوق بشر، فهماندن نسبت «طلا و مس» به آن‌ها بود! او و یارانش همه بومیان بالای 15 سال جزیره‌ی کیکائو در آمریکای مرکزی را مجبور کردند تا هر سه ماه مقداری معین طلا جمع آوری کرده و به کلمب تحویل بدهند و به جای آن حلقه‌ای مسی به گردنشان آویزان کنند. آن وقت هر سرخ پوست 15ساله ای که گردنش فاقد حلقه‌ی مسی بود به صورتی مختصر جریمه می‌شود، جریمه‌اش هم این بود که یک دستش را قطع می‌کردند تا از خون‌ریزی بمیرد.

البته قبول دارید این جریمه برای یک بومی که نتوانسته رابطه‌ی میان «طلا و مس» را درک کند جریمه‌ی زیادی نیست! بالاخره بومیان یک روزی باید این رابطه را درک می‌کردند. واقعاً یک بومی که نتواند این رابطه را بفهمد، چطور می‌تواند با بشر و حقوق و مزایای او آشنا بشود؟

باید اذعان کرد اروپایی‌هایی که از اسپانیا، انگلستان و... به آمریکا مهاجرت می‌کردند (اجداد آمریکایی‌های امروز)، یکی از سنگین‌ترین مسئولیت‌های تاریخی جهان را برعهده گرفته بودند. آنها مجبور بودند به زبان خوش، مفاهیم عمیقی مثل دموکراسی، لیبرالیسم، حقوق شهروندی و... را در ذهن بومیانی که حتی بشر هم نبودند و زبان آدمی‌زاد- یعنی اروپایی‌ها- را هم نمی‌دانستند، فرو کنند!

فاتحان قاره‌ی جدید نشستند و فکر کردند و عقل‌هایشان را روی هم ریختند و در نهایت موفق شدند روش‌هایی ابتکاری و خلاقانه برای فروکردن دموکراسی در کلیه بومیان پیدا کنند. روش‌هایی مثل آنچه در فوریه‌ی 1643 در منهتن جنوبی به ذهن بعضی از نظامیان اروپایی رسید. آنها شبانه به سرخ‌پوستان آلگون حمله کرده و بسیاری از آن‌ها را در خواب به قتل رساندند. فرزندانِ شیرخوار را از آغوش مادرانشان جدا کرده و در برابر چشمان والدینشان با شمشیر تکه‌تکه ‌کرده و به آتش انداختند و بچه‌هایی که در گهواره خوابیده بودند را نیز مورد همین مرحمت قرار دادند! بعضی از بچه‌ها را زنده به رودخانه انداختند و هنگامی که پدران و مادران آن‌ها برای نجاتشان به رودخانه پریدند نظامیان با استقرار در کنار رودخانه مانع بازگشت آن‌ها به خشکی شدند! در نتیجه بچه‌ها در کنار پدر و مادرشان غرق شدند!

ممکن است بعضی‌ها به این شیوه‌ها معترض باشند، اما چه اهمیتی دارد؟ مهم آن است که این شیوه خیلی خوب جواب داد و الان آمریکا پردموکراسی‌ترین کشور جهان است!

پرده چهارم: تن ایرانی و کیسه آمریکایی!

تمدن از آمریکا، نفت از ایران
مثل همیشه در اقدامات خیرخواهانه آمریکایی‌ها حکمتی نهفته بود: کمک مالی به نیازمندان ایرانی باعث شد جهان صنعتی به یک گنج 25 ساله دست پیدا کند. جیمز بیل، یک محقق آمریکایی در این باره می‌نویسد: «دخالت آمریکا در ماجرای 28 مرداد، تاج و تخت سلطنت را برای 25 سال دیگر به خاندان پهلوی هدیه کرد و صاحبان صنایع نفتی بین‌المللی را قادر ساخت که با نرخی ارزان 24 میلیارد بشکه نفت را از مخازن ایران به دست آورند. این میزان نفت در طول 20 سال با قیمت حداکثر بشکه‌ای 1 دلار و 70 سنت به فروش می‌رسید که در هر بشکه فقط 5. درصد قیمت آن نصیب دولت ایران می‌شد.»

حکمت کار خیر آمریکا آن بود که با یک تیر چهار مسئله را هدف قرار داد: هم به نیازمندان ایران کمک کرد، هم دل خاندان پهلوی را به دست آورد، هم برای کشورهای صنعتی نفت ارزان فراهم کرد و هم شرکت‌های چند ملیتی را به سود سرشاری رساند و برای رساندن ایران به تمدن بزرگ، پول نفت را در اختیار شاه ایران قرار داد! در واقع همه (از نیازمندان ایران گرفته تا شرکت‌های چند ملیتی نفتی) از این اقدام خیرخواهانه آمریکا خشنود شده و به جان او دعا کردند و اگر شما می‌توانستید ذهن مقامات آمریکا را بخوانید متوجه می‌شدید که آنها دنبال همین دعای خیر بودند و میلیاردها دلاری که در نتیجه اقدام بشر دوستانه آمریکا یعنی کمک 60 هزار دلاری به فقرای ایرانی) نصیب شرکت‌های نفتی و تسلیحاتی آمریکا شد، اصلاً مد نظر مقامات آمریکایی نبود.



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: فارس


ویدیو مرتبط :
اکتشاف نفت در دهه های اول تاریخ نفت ایران