سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
اظهارات مشاور فرهنگی رئیسجمهور دربارهی سینما
حسامالدین آشنا گفت:تلویزیون به ابزار سیاستگذاری برای سینما بدل شده است.
پایگاه خبری تحلیلی انتخاب (Entekhab.ir) :به گزارش خبرنگار سینمایی ایسنا،مشاور فرهنگی رئیسجمهور 5 اردیبهشت در همایش «اکران فیلم خارجی، فرصتها و تهدیدها برای سینمای ملی» به ایراد سخنرانی پرداخت.
در مقدمه این سخنان که از روی نوشته توسط او قرائت شد،آمده است: «ابتکار برگزاری همایش حاضر همزمان با سی و چهارمین جشنواره جهانی فیلم فجر برای بحث و گفتگوی چندجانبه بین اصحاب هنر، دانش، صنعت و اقتصاد سینما شایسته تقدیر است. این گردهمایی فرصت و تمرین مناسبی برای دستیابی به چشماندازهای جدید در طرح و حل مسایل مختلف کشور است؛ چیزی که در مقطع کنونی شدیداً به آن نیاز داریم. نه فقط از آن رو که مسایل حلناشدهی زیادی فراروی تصمیمگیران و دولتمردان قرار گرفته است، بلکه به این دلیل که مجال و فرصت آزمون و خطا و شکست نیز به پایان رسیده است. فراخوان و تقاضای اجتماعی که طی چند سال اخیر برای کارآمدی تصمیمها و اقدامات در کشور شکلگرفته است زمانمند است. پاسخ درزمان، درست و موثر به این فراخوان عمومی از اهمیت زیادی برخوردار است. به باورم چنین ضرورتی در حوزهی فرهنگ و سیاستگذاری فرهنگی در حال افزایش است. در دقایق کوتاهی که مصدع اوقاتتان خواهم شد، تلاش خواهم کرد با تمرکز بر موضوع همایش یعنی تعاملات بینالمللی در حوزه سینما و از منظر سیاستگذاری فرهنگی، ابعاد زمانمندی و پیچیدگی تصمیمگیری در این حوزه را نشان دهم.
حسامالدین آشنا سخنانش را با این عنوان که "سینما موضوع دیپلماسی" اینگونه ادامه داد: «شاید تا چند دهه قبل در ایران توجه به ابعاد غیرهنری سینما جدی گرفته نمیشد. اما امروزه تایید وجوه هویتی، سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و ... سینما به زحمت و تلاش زیادی نیاز ندارد. در واقع به موازاتی که تکنیک و تحول تکنیکی خود را بر ساختار و فرم فیلمها تحمیل کرده است، محتوا نیز تحت تاثیر تنوع گفتمانی، تحول، تنوع و تکثر پیدا کرده و نتیجه، سینمایی است که مرزهای سنتی از قبیل زبان، جغرافیا و ... را در نوردیده است. باید توسعهی شتابان تکنولوژیهای انتقال اطلاعات را نیز به این تحولات افزود که بیش از پیش سینما را به رسانهای بدون مرز تبدیل کرده است. رسانهای که میتواند موضوع یا ابزار دیپلماسی و اقتصاد قرار گیرد. بنابراین اگر زمانی سخن گفتن از دیپلماسی سینما یک انتخاب بود، امروز یک ضرورت است. موضوع تعاملات فرهنگی و اقتصادی بینالمللی در حوزه صنعت سینما را به عنوان یک مساله در سیاستگذاری فرهنگی باید در چنین متنی از تحولات درک کرد.
بخش دیگری از زمانمندی اهمیت سینما با ارجاع به شرایط و مقطع خاصی که کشور در دوره پساتحریم با آن روبروست قابل درک است. از نظر من برجام بیش از آنکه عنوان یک مقطع زمانی باشد عنوان یک الگوی حل مساله است؛ به این معنی که در مشکلات بغرنج و مزمن، باید در مدت زمان معینی و با ارجاع به شرایط واقعی و نه توهمی و از طریق تشریک مساعی طرفهای درگیر چارهجویی شود. ابتکار طرح مساله اکران فیلم خارجی در چنین شرایطی میتواند با نگاه به این الگوی حل مساله صورت گیرد. در عین حال فضای مساعد بینالمللی فراهم شده پس از توافق هستهای برای همکاریهای منطقهای و جهانی، فرصتی برای استفاده از اهرم تعاملات و بازار بینالمللی برای رونق صنعت سینما در کشور محسوب میشود. بنابراین میتوان گفت شرایط موجود از هر حیث برای تامل در مسایل مرتبط با تعاملات بینالمللی در حوزه تولید و پخش فیلم مناسب است.»
حسامالدین آشنا سخنانش را با تیتر "اکران یا عدم اکران فیلم خارجی، تجارب ما" اینگونه مطرح کرد: «آنچه از مرور سوابق تصمیمگیری در موضوع اکران فیلم خارجی در کشور حاصل میشود آن است که دو رویکرد کاملا متمایز پیش و پس از انقلاب اسلامی در زمینه واردات فیلم قابل مشاهده است؛ اکران فیلمهای هندی، آمریکایی و مصری در دهه 1340 و فیلمهای هنگکنگی، ایتالیایی و هندی در دهه 1350 توسط بخش خصوصی به تضعیف یا توقف تولید فیلم داخلی در سال 1356 (تولید 8 تا 9 فیلم) منتهی شد. با پیروزی انقلاب دولت با تأسیس بنیاد سینمایی فارابی ورود و اکران فیلمهای خارجی را که غالبا محصول اروپای شرقی بودند به انحصار خود درآورد. نمایش عمومی فیلمهای خارجی با ظهور سیستمهای نمایش خانگی و اعمال محدودیتهای بیشتر از جانب امور سینمایی کشور، آهسته آهسته تقریبا به فراموشی کامل سپرده شد. کم شدن توجه به نمایش عمومی فیلم های خارجی و رونق تولید فیلمهای بلند ایرانی در دهههای ۷۰ و ۸۰ به علاوه محدودیت ظرفیت سالنهای نمایش ، باعث دور ماندن فیلمهای خارجی از سینمای ایران شد و در نهایت اینکه آنچه امروز شاهدش هستیم اکران فیلمهای خارجی به صورت تکسانس و تنها در برخی از پردیسهای تهران و برخی سینماهای شهرستانها است.»
مشاور فرهنگی رییس جمهور با طرح این پرسش که "نتایج واقعی سیاست محدودسازی شدید اکران فیلمهای خارجی چه بوده است؟" اینگونه سخنانش را ادامه داد:« آیا واقعا مردم در طول 38 سال گذشته فیلم خارجی ندیدهاند؟ پاسخ منفی است. اولاً تلویزیون تنها پخشکننده رسمی و انحصاری فیلمهای سینمایی خارجی بوده است. پس، فیلمهای سینمایی خارجی اکران نشدهاند نه اینکه نمایش داده نشدهاند. بنابراین سیاست رسمی، نمایش انحصاری بوده است نه نمایش ندادن فیلم خارجی. مشکل پرده عریض بوده است نه صفحه کوچک. مشکل بخش خصوصی و رقابتی بوده است نه بخش دولتی و انحصاری. به این ترتیب، تلویزیون به ابزار سیاستگذاری برای سینما نیز بدل شده است. سازوکار تصمیمگیری در تلویزیون برای نمایش فیلم و سریال در تلویزیون نیز نه دموکراتیک و نه کارشناسانه و نه رقابتی است. چند نفر در تلویزیون درباره هدایت سلیقههای مردم و واداشتن ایشان به حضور در یک بازار انحصاری تصمیم گرفتهاند. به این ترتیب بود که تهاجم فرهنگی صنعت سینمایی و سریالسازی ژاپنی، هندی، کرهای و چینی از طریق تلویزیون در ذهن مخاطبان شکل گرفت. این انحصار بی شباهت به انحصار در خودروسازی ایران نیست و پیامدهای آن نیز به پیامدهای خودروسازی انحصاری شباهت دارد.
ثانیاً، از نوارهای بتاماکس تا ویاچاس، از سیدی تا بلوری، از اینترنت کمسرعت تا اینترنت پرسرعت، همگی در خدمت انتقال آخرین دستآوردهای هنری و صنعتی سینمای جهان به مردم بودهاند. صنعت و اقتصاد زیرزمینی تهیه، زیرنویس، دوبله کردن، تکثیر، توزیع، آرشیو و نقد سینمای خارجی بنا شدهاند. منتقدان در چهار دهه گذشته در مجلات تخصصی و عمومی در شرح و نقد فیلمهایی مینوشتهاند که مردم قانوناً مجاز به دیدن آنها نبودهاند. پس ما سیاست الزامآوری را اعمال کردهایم که برای هیچ کس الزامآور نبوده است. این مصداق «تخصیص اکثر و استثنای مستهجن» در کلام علماست.
بخش خصوصی به عوض فعالیت در صنعت قانونی سینما، وارد صنعت غیرقانونیای شده است که علاوه بر آنکه در گذشته و امروز مالیات نمیپردازد و تحت نظارت نیست، بلکه یک شبکه و صنعت غیررسمی و منافع سازمانیافته در این عرصه ایجاد شده است که امروز در مقابل اصلاحات لازم برای ساماندهی به اقتصاد سینما مقاومت میکند. دولت با این سیاستگذاری صرفاً به ایجاد میراث نهادی مضر و مقاوم در مقابل اصلاحات اقدام کرده و تنها خود را از نظارت و دستیابی به منابع مالیاتی، اشتغالزایی، و رضایت عمومی ناشی از مشارکت گستردهتر مردم در حیات فرهنگی محروم ساخته است. این مصداق اتم خوردن همزمان چوب و پیاز است.
شاکله کلی سینمای روی پرده ایران، فاقد توازنهای مختلف است. توازن اقتصادی، توازن محتوایی، توازن در ژانرها، و توازن از نظر تنوع فرهنگی در سینمای ایران مفقود. است. هنر و سینما بهطور خاص ابزاری برای شناخت بینفرهنگی نیز هست. حال آنکه سیاست عدم پخش فیلم خارجی، مردم ما را از شناخت دستآوردهای فرهنگی مثبت و ارزشمند کشورهای دیگر بازداشته است، حال آنکه ابعاد منفی سینمای اکشن، خشن، وحشت و جنسیتمحور جهان در کشور اثرگذار شده است.
تصور کنید مردم ایران به سیاستهای ما در زمینه عدم نمایش فیلم خارجی کاملاً پایبند بودند. به این ترتیب میلیونها ایرانی از دیدن هزاران اثر سینمایی برجسته محروم مانده بودند؛ آنها تصوری از جهان بیرون نداشتند و جهانشان به آنچه تلویزیون پخش میکرد منحصر میشد. به این ترتیب مردم از تأمل در شاهکارهای سینما و تأمل در دستآوردهای فرهنگی و هنری ملل مختلف محروم میماندند.
سیاست انزوا به عنوان یک راهبرد فرهنگی، دو سویه داشته است. این سیاست از یک سو مانع حضور سینمای ایران در جهان شده و از سوی دیگر تلاش کرده است که مانع از حضور سینمای جهان در ایران شود. این سیاست در ممان
ویدیو مرتبط :
اظهارات رئیس جمهور در خصوص نسل سه و اینترنت