سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
خبرگرمی؟ دیگه چی؟
وبلاگ > علیانی، کورش - در مطلب «خبرهای حوادث و آن ماجرا که پنهان مانده است» به طور تلویحی به مفهوم نوپدید خبرگرمی (infotainment) اشاره کردم. این مفهوم در کشور ما نه تنها برای مخاطبان خبر که برای گروهی از دستاندرکاران خبر نیز کاملاً ناشناس است.
۱. فضیلتِ کهنِ دانایی
از دیرباز دانستن فضیلت بوده است. در بسیاری از افسانهها و اسطورهها دانایی گنجی است گرانقدر و گرانقیمت. در افسانهی ایکاروس، جان ایکاروس بهای دانایی است. مصریان باستان ثوث را به عنوان خدای دانش در فهرست خدایان خود داشتند، هندوان اما این وظیفه را میان سرَسْوَتی و گَنِشا تقسیم کرده بودند. نروژیها و ژرمنها این ویژگی را در خدایی به نام اُذین میدیدند. یونانیها آتنا، ایزدبانوی محافظ آتن را منشا دانایی میدانستند. اِنکی سومری، نَبوی بابِلی، فوکوروکوجوی ژاپنی، و مِنرْوای اتروسکی همه ایزدان دانایی هستند و این نشان میدهد تمدنهای کهن برای دانستن جایگاهی ویژه قائل بودهاند. در اعصار اخیر، در ادبیات کلاسیک فارسی دانایی منشأ قدرت است. فردوسی میگوید هر که دانا باشد توانا نیز هست (توانا بود هر که دانا بود) و ناصر خسرو میگوید انسان درختی است که اگر میوهی دانش بدهد میتواند آسمان را به زیر بکشد (درخت تو گر بار دانش بگیرد، به زیر آوری چرخ نیلوفری را). این تصورها مربوط به روزگاری بود که هنوز انسان دسترسی به حاق واقع را ممکن و نهایت دانش بشری میدانست.
۲. عصر فیلسوفان و دانایی
بعد از عصر روشنگری و با ظهور مباحث و پرسشهای آزاد فلسفی در اروپا کمکم ظهور گونههای مختلف و نه چندان ضعیف ایدهآلیزم نشان داد که فرض ناممکن بودن دسترسی به حاق واقع نیز مانند فرض ممکن بودن این دسترسی فرضی شدنی است و به راحتی نمیتوان کنارش نهاد. بشر نیازمند تعریف و توصیفی نو از دانایی بود. از میان تعریف و توصیفهای نو، دانایی مبتنی بر تجربه که ابتدا آن را خوشبینانه اثباتپذیر (positive) میانگاشتند به دلیل کاربردهای بسیارش جایگاهی قوی یافت، اما در نظرگاه فلسفی مجبور شد عاقبت از اثباتپذیری تا آخرین سنگر یعنی ابطالپذیری (falsifiability) عقب بنشیند.
۳. ارتباطات و دانایی
مردم عبارتی را برای اولین بار در ۳۰ ایپریل ۱۹۶۱ در نیویورک تایمز در آگهیای دیدند که آیبیام سفارش داده بود؛ انفجار اطلاعات (information explosion). اما اولین استفادهی غیر تجاری و متعمدانهی این عبارت در مارچ ۱۹۶۴ در مقالهای در مجلهی نیو استیتزمن بود. کمتر از دو ماه بعد والتر سالیوان از این عبارت در یادداشت تحریریهای که برای نیویورک تایمز نوشته بود به عنوان عبارتی که بحثهای بسیاری دربارهاش شده یاد کرد. بعدها در سال ۱۹۷۰ الوین تافلر این اصطلاح را در کتاب خود شوک آینده به کار برد و به آن اعتباری خاص بخشید. ماجرا ساده بود. بر اثر کثرت ارتباطات، دانایی که تا آن زمان گنجی قیمتی و بیبدیل به نظر میآمد تبدیل به سیلی شده بود که داشت انسان را در خود غرق میکرد. اطلاعات از هر سو به هر سو در ابعادی روزافزون سرازیر بود.
تافلر در سال ۱۹۷۰ تصوری از ارتباطات تحت وب همراه امروزی نداشت وگرنه شاید به جای انفجار اطلاعات عبارتی مثل نابودی هستهای بر اثر اطلاعات را به کار میبرد. امروز مصون ماندن از اطلاعات غیر لازم و غیر مفید مهارتی است که آموختن آن برای تک تک افراد لازم و ضروری مینماید.
۴. تحول در نگاه به خبر
مردمی که در دوران تحولات و انقلابها، از عصر روشنگری اروپا تا مشروطیت ایران، تشنهی روزنامه و اطلاع و خبر بودند جای خود را به نسلهای بعدی دادند که با ظهور رادیو و تلویزیون و بعدتر اینترنت و اینترنت همراه (mobile Web) در پی مصون ماندن از حجم عظیم دادههایی بودند که از هر سو بمبارانشان میکرد. هر چند هنوز در انشاهای مدرسهها، خطابههای اهل فرهنگ، هنر و سیاست دانایی امری ستوده قلمداد میشد، اما عکسالعمل مردم نسبت به دانایی نه تنها تشنهوار نبود، که حتی گاه شامل نوعی گریز و بدبینی نیز میشد. پدر و مادرهایی که فرزندانی در دهههای ۶۰ و ۷۰ بزرگ کردهاند این نالهی ناخوشآیند را بارها از فرزندانشان شنیدهاند که «ای بابا! باز هم اخبار.»
صنعت بسیار گستردهی خبر که زمانی مشکل تهیه و توزیع خبر داشت، اکنون در عرضه به بهترین وضع خود رسیده بود، ولی در معرض ورشکستگی بود، چرا که تقاضا نه تنها با عرضه همخوانی نداشت، که در عمل رو به رکود نیز بود.
۵. تحول در بستهبندی اطلاعات
صنعتگران خبر در مقابله با این موج «گریز به بیخبری» به راههای مختلفی مانند بالا بردن کیفیت و کاستن هزینهها روی آوردند. یکی از این راهها نیز یافتن بستههای نوین و جذاب اطلاعات برای عرضه به مشتری بود. خبرگرمی (infotainment) و آموزگرمی (edutainment) و خبرلیغات (infomercial) سه بستهی نوین اطلاعاتیای بودند که هر چند در دانشکدههای خبر و تحریریهها از آنها مانند نوزادان نامشروع با اکراه و گریز یاد میکردند یا در برابرشان سکوتی ناخرسندانه میکردند، اما در عرضه به مشتریان راه خود را باز کردند و توانستند کارآمدی خود را در عرصهی اقتصاد اطلاعات نشان بدهند.
خبرگرمی بستهای خبری است که نه به منظور باستانی دانشافزایی که به منظور نوین سرگرمسازی تهیه میشود. خبرهایی از بلعیدن مار توسط گوسفند شجاع ستیزهجو، نوزادان دوسر و سهسر، گیاهانی که در پیچاپیچ نقش و نگارشان میتوان پیغامی را به خطی آشنا خواند، خبرهای حوادث و چیزهای دیگری از این دست اغلب خبرگرمی هستند و کارکردی جز اطلاعرسانی دارند، کارکرد آشکار سرگرمسازی مخاطب.
آموزگرمی بستهای اطلاعاتی است که هدفش آموزش است، اما به شکلی سرگرمکننده تهیه شده است. مثال بارز آموزگرمی بازیهای آموزندهای است که مادران و پدران برای فرزندان خود میخرند به این امید که حین بازی اطلاعات عمومی، ریاضیات، علوم، الکترونیک، فیزیک، شیمی، جغرافیا، تاریخ، زیستشناسی، حسابداری و چیزهای دیگری را که به گمان نظام آموزشی و پدران ومادران ارزشمند هستند بیاموزند.
خبرلیغات تبلیغاتی است که به جای پخش در ساعات یا چاپ در ستونهای گرانقیمت روزنامه یا سایت، در ساعات کم مشتری یا ستونهای کمقیمت با حجم زیاد و با کارکرد دوگانهی اطلاعرسانی و تبلیغ ارائه میشود. برای مثال شما برای تبلیغ بستنی تازهای که شرکت لبنیاتیتان عرضه کرده، به جای نشان دادن چهرههای شاد و درخشان و آفتاب و چمن و بستنی در چند ثانیه همراه با یک موسیقی مشوق، برنامهای شبه علمی میسازید و در آن پژوهشی علمی را با دستکاری و جهتدهی دربارهی کالای خودتان ارائه میکنید و در نهایت شمارهی تماس شرکتتان یا نشانی مراکز عرضهی بستنی را اعلام میکنید.
شواهد نشان میدهد که از این سه نوع بستهبندی نوین اطلاعات هر چند هر سه از صنعت مرکزی خبر سودآورتر هستند، خبرگرمی به شکلی واضح در این سودرسانی و جذب مخاطب رتبهی اول را دارد.
ویدیو مرتبط :
این دیگه چی بود؟