هوای تازه/ تو رفته ای وپر از عطر سیب برگشتی


هوای تازه/ تو رفته ای وپر از عطر سیب برگشتی مصاف/ قلم برای نوشتن ، بهانه میخواهد
بهانه ای و تبی عاشقانه میخواهد

تبی که شعله بپاشد ، تبی که پر بکشد
کنار قافیه‌ها ، طرحی از سفر بکشد ...

سفر به خیر عزیزم ، مسافر حرمم
کبوترانه نشستی به شانه‌های غمم

کبوتر سفر شام‌های شعله و تب ...
سفر به خیر عزیزم ، مدافع زینب ...

سفر به خیر ، خدا خواست نذر شام شوی
که عاشقانه بمیری و ناتمام شوی ...

تو رفته ای وپر از عطر سیب برگشتی
غریب کشته شدی و غریب برگشتی ...

تو رفته ای که مگر آفتاب برخیزد ...
و شهر یخ زده از مست خواب بر خیزد

تو رفته ای که بگویی ، توانمان باقیست
و بانگ حی علی ... دراذانمان باقیست ...

تو رفته ای که بگویی ، امام تنها نیست ...
رقیه در دل بازار شام ، تنها نیست ...

چگونه شیعه در این کارزار ، پس بکشد ؟!
و شمر ، در وسط خیمه‌ها نفس بکشد ؟!

هنوز عمه سادات ما ، حرم دارد ...
هنوز ساقی این خیمه‌ها علم دارد ...

سفر به خیر مسافر ، غریب راه منم...
چگونه فاصله را تا شما قدم بزنم ؟!
شهاب مرادی

منبع:


ویدیو مرتبط :
حال و هوای محرم درنمایشگاه عطر سیب