سلامت
2 دقیقه پیش | لیپوماتیکلیپوماتیک به عنوان یک روش مناسب برای لاغری موضعی شکم، پهلو، ران و اطراف ران ، ناحیه پشت، غبغب و بازو شناخته می شود ، لیپوماتیک در واقع یک دستگاه قدرتمند و هوشمند است که ... |
2 دقیقه پیش | با شجاعت پایان همکاری منفعلانه نظام پزشکی با وزارت بهداشت را اعلام کنیدسلامت نیوز:رییس نظام پزشکی مازندران با ارسال نامه ای به علیرضا زالی رئیس کل نظام پزشکی طرح تحول سلامت را همانند طرح مسکن مهر و پرداخت یارانه عمومی دانست و با تاکید بر ... |
به اخبار مدارس نگاه حادثهای نداشته باشید
سلامت نیوز: پسر ١٣ سالهای كه روز شنبه، از كلاس خارج شد، به سرویس بهداشتی مدرسه رفت و خودش را حلقآویز كرد، آمار دانشآموزانی كه در سال ٩٤ تصمیم گرفتند تا به زندگی كوتاه خود خاتمه دهند را به عدد ١٣ رساند. سیزده نفری كه نه نیمكتهای مدرسه و نه آغوش خانواده نتوانست آنها را از تصمیم پنهانشان منصرف كند. معاون پرورشی و فرهنگی وزیر آموزش و پرورش میگوید كه با وجود این رخدادها مدرسه هنوز هم امنترین جا برای دانشآموزان است، میگوید كه آمار خودكشی دانشآموزان هنوز هم فاصله بسیار با میانگین جهانی دارد و البته در گفتوگوی خود از تلاشهای آموزش و پرورش برای ریشهیابی این حوادث و تلاش برای رساندن آنها به صفر میگوید.
به گزارش سلامت نیوز به نقل از روزنامه اعتماد، گفتوگوی ما با حمیدرضا كفاش را بخوانید.
هویت دانشآموزی نوجوانانی كه خودكشی میكنند در اخبار منتشر شده مورد توجه قرار میگیرد و گریزی از آن نیست. آموزش و پرورش برای بررسی و ریشهیابی حوادثی كه به هر حال در حوزه عملكردش قرار میگیرد چه اقداماتی انجام داده است؟یك مقدمهای لازم دارد كه باید عرض كنم. تربیت یك فرآیند است، ورودی بچههایی هستند كه داخل مدرسه میشوند و ما در این مدت یك سری فعالیتها انجام میدهیم و خروجی میشود دانشآموزی كه دیپلم گرفته. در این فرآیند نكات مثبتی هست مانند دانشآموزی كه رتبه یك كنكور میشود، اگر آموزش و پرورش بگوید نتیجه كار من بوده، خانواده بگویند نتیجه زحمات من بوده، موسسات كنكور بگویند من بودم و صدا و سیما بگوید نتیجه تبلیغات من بوده هیچ كدام را نمیتوان پذیرفت، چون این فرآیند نتیجه تمامی دوران تحصیل دانشآموز از ابتدایی تا دبیرستان، محیط خانوادگی، نظم و انضباط دانشآموز، وضعیت كنكور و... است كه در كنار هم مجموعهای میشود كه نتیجهاش این رتبه یك است. در سوی منفی قضیه یك اتفاقی پیش میآید مثل همین خودكشی یك دانشآموز یا مصرف مواد مخدر یا انحرافات دیگر، این هم قطعا یك عامل ندارد كه بگوییم مدرسه مقصر است و لاغیر یا خانواده مقصر است و لاغیر. نكته دوم اینكه خیلی سخت است هم برای خانواده و هم برای مدیران و معلمان مدرسه و حتی برای ستاد آموزش و پرورش و خود وزیر كه شاهد چنین حادثهای باشند، یك نوجوان به مرحلهای میرسد كه فكر میكند دیگر نباید در این دنیا باشد و این خبر بسیار تلخی است و حتی یك نمونهاش هم نباید باشد. چنین حادثهای اركان آموزش و پرورش را از صدر تا ذیل و همینطور اركان خانواده را متاثر میكند. اما این را هم باید بگویم كه این آمار و ارقام حوادث نسبت به میزان دانشآموزان ما و حتی نسبت به آمار جهانی اصلا بالا نیست، نمیشود هنوز گفت كه زنگ خطرها را باید به صدا درآوریم چون نسبت به میانگین ناهنجاریها در دنیا ما هنوز بسیار پایین هستیم و باید این نكته را در نظر داشته باشیم.
اگر ما شروع میكنیم به ریشهیابی این موارد به این معنا نیست كه همین الان آسمان به زمین آمده و نشانه به هم ریختن سیستم خانواده و كشور نیست، مطالعات ما نشان میدهد كه در همه زمینهای نسبت ناهنجاریهای ما در مقایسه با بسیاری از كشورها كاملا پایینتر است و من با اطلاع كامل این را میگویم. حالا برسیم به اینكه چه عواملی ممكن است در این حوادث دخیل باشند. اولا در چنین مواردی پس از حادثه مطالعه كامل و مورد پژوهی میكنیم تا عوامل منجر به حادثه را متوجه شویم و بر اساس آن دست به پیشگیری و درمان بزنیم، هم در همان محیط و هم محیطهای مشابه. در مواردی كه پیش از این در خصوص خودكشی داشتیم این بررسیها انجام شده و باز باید بگویم كه ریشه آنها یك عامل نیست. عوامل مختلفی هست یكی برمیگردد به خانواده، خانوادههایی كه درگیر مساله طلاق هستند، خانوادههایی كه گرفتار فقر شدید هستند، خانوادههایی كه بر اثر مهاجرت به یك فرهنگ جدید منتقل شدهاند، خانوادههایی كه دچار تشنج و استرس میان پدر و مادر هستند كه روی فرزندان هم اثر میگذارد و... اینها از جمله موارد مربوط به خانواده هستند كه بر روی ناهنجاریهایی كه از فرزندان سر میزند تاثیر دارند. عامل دیگر توسعه فضای مجازی، شبكههای اجتماعی و شبكههای ماهوارهای است كه اغلب اوقات تاثیر تربیتیشان از حوزه واقعی بیشتر است. بچههای ما با این فضاها آشنا هستند و بسیاری خانوادهها خیلی باز اجازه استفاده از این فضا را به آنها میدهند كه در سایر كشورها اصلا اینگونه نیست و برای سنین مختلف از فیلترهای متنوع استفاده میكنند و این در حالی است كه ما مخالف فیلتر هستیم.
شاید به این خاطر كه فیلترها را در جاهای اشتباهی اعمال میكنیم.
بله، آفرین. این شده كه در كشورهای پیشرفته خانوادهها حتی پول میپردازند برای اینكه فرزندانشان در معرض همهجور سایت و اطلاعاتی نباشند و ما اعتراض میكنیم شاید به همین دلیلی كه شما میگویید. الان شبكههای تركیهای سریالهای ٣٠٠ قسمتی پخش میكنند كه غیرت و روابط مختلف را عادی نشان دهند و بعد از یك زمانی میبینید دارند این مدل زندگی را عادی جلوه میدهند، شبكههای اجتماعی خیلی راحت تصاویر و مطالب مختلف را منتقل میكنند و وقتی فرهنگ استفاده از رسانهها پایین باشد تاثیر خود را بالاخره خواهد گذاشت. بعد از این محیطها، عامل دیگر را میتوان در نهادهای دینی جستوجو كرد، از روحانیت گرفته تا مساجد كه باید دید، تاثیرگذاری آنها در اخلاق جامعه، میزان باز كردن مسائل اجتماعی از سوی آنها برای مردم چقدر است، این نهادها چقدر نوجوان و جوانان را میتوانند به خود جذب كنند، چقدر میتوانند نوجوانی كه از دین زده است را به سمت خود بكشد و مسیرش را روشن كند. عامل چهارم رسانههای جمعی اعم از صدا و سیما و مطبوعات هستند، چقدر با دیدن یك فیلم یا مطلب اعتماد به نفسش تقویت میشود، بر دعوای خانواده غلبه كند؟ كدام یك از این تولیدات در این مسیر این بچهها را، نوجوانان ناامید را تقویت میكنند و حالشان را خوب میكنند؟ پنجمین مورد میشود مدرسه. ما آمار داریم كه نمیتوانیم اعلام كنیم اما نمیدانید اگر مربیان و معلمان پرورشی و مشاوران در مدارس نبودند تعداد ناهنجاریها و حوادث چه اندازه افزایش پیدا میكرد. البته اقرار میكنم كه در میزان مشاوران و مربیان كمبود داریم، متوسطه اول تقریبا تمامی مدارس مشاور دارند، در متوسطه دوم كمتر است و در دوره ابتدایی خیلی كمتر است و یك راه به صفر رساندن حوادث در مدارس یك راهش همین تربیت مشاوران مدارس در دانشگاهها و جذب آنها توسط آموزش و پرورش است. همین مشاورانی كه برخیها فكر میكنند اگر در دفتر مدرسه نشستهاند یعنی اینكه بیكارند، یعنی اینكه در یك مدرسه آرام بدون مساله كاری ندارند در حالی كه این آرامش نشانه خوبی از حضور آنهاست. از ١٠٠ موردی كه ممكن است منجر به خودكشی شود ممكن است یكی حاد باشد. اگر نسبت به دانشآموزان حساب كنیم، تعداد خودكشیها میشود یك در میلیون، حالا ما معتقدیم یك در صدها میلیون هم زیاد است و نباید باشد اما به نسبت آمار سایر كشورها این رقم واقعا پایین است. مطمئن باشید صدها مورد بوده كه قبل از اینكه منجر به حادثه شود حل شده.
چه كسی تشخیص میدهد كه یك دانشآموز ممكن است یكی از آن مواردی باشد كه در آینده دست به خودكشی بزند یا دچار مسالهای شود كه از آن به عنوان ناهنجاری یاد میكنیم؟در مرحله اول معلمی كه در كلاس درس است چون با بچهها سروكار دارند و آموزش دیدهاند و روانشناسی شخصیت و روانشناسی نوجوان و... خوانده در هنگام درس حتی اگر فیزیك درس بدهد میتواند متوجه شود كه دانشآموزی نیاز دارد كه بررسی شود و البته این به معنای برچسب زدن نیست بلكه به مدرسه اطلاع میدهد كه فلان دانشآموز در كلاس درس رفتار و گفتاری غیرعادی دارد، در مرحله اول به كمك در جریان گذاشتن پدر و مادر، صحبت كردن با دانشآموز و شركت دادن او در فعالیتهای جمعی سعی میشود كه این مشكل حل شود، معمولا كسی این بخش را نمیبیند. اگر در مدرسه حل نشد به هسته مشاوره منطقه ارجاع داده میشود، یك روانشناس خانم و آقا حضور دارند كه مدیر دانشآموز را به آنجا میفرستد با حضور والدین و تست و غربالگری و تخلیه روانی و اطلاعاتی انجام میشود، به پدر و مادر و دانشآموزان هم توصیههای لازم را میكنند، در صورتی كه حل نشد نوبت به مركز مشاوره استان میرسد، آنجا دیگر فقط بحث پیشگیری نیست و حالت درمانی هم دارد، رفتاردرمانی، تست هیجان و از این دست در آنجا هستند و تعداد متخصصان بیشتر است و در همه استانها این مركز هست. این است كه از ١٠٠ مشكل بالاخره ٩٥ مورد یا در مدرسه یا در هسته مشاوره یا در مركز مشاوره مشكلات حل میشود. الان علاوه بر تلاش برای بیشتر كردن این مشاوران و معلمان تربیتی و توانمدسازی آنان یك برنامه هم برای توانمندسازی معلمان شامل دورههای تشخیص ناهنجاریهای رفتاری و نحوه رفتار با آنها، دفتر پیشگیری از آسیبهای اجتماعی ما به جد دارد برای این دورهها كار و برنامهریزی میكند. مركز آموزش خانواده هم هست كه طراحی دورههایی برای كشف و برخورد صحیح با ناهنجاریهای رفتاری را بر عهده دارد. با همه اینها گاهی حوادثی هم رخ میدهند كه كاش نباشند. ممكن است معلم تشخیص نداده باشد، ممكن است مدرسه مشاور نداشته، ممكن است محیط خانواده تقصیر داشته باشد، ممكن است تحت تاثیر فیلم یا برنامهای در فضای مجازی بوده یا خدای ناكرده شكست عاطفی را از سر گذرانده باشد و این مساله را با كسی در میان نگذاشته باشد. گاهی پای ازدواج اجباری در میان است، در طوایف و خانوادههایی كه در برخی مناطق كشور دختر نوجوان خود را مجبور به ازدواج میكنند این دختر گاهی راهی به جز فرار ندارد و... یعنی بدانید كه مدارس ما امنترین جا برای بچههاست یعنی بچههایی كه این نابهسمانیها را دارند یا حتی خاطی هستند هنوز هم به روایت آمار، مدرسه را جای امنی میدانند و میتوانند در زیر سایه حمایت مدیر، معلم و دوستان خود قرار بگیرند.
پیش از این فقط یك معلم پرورشی بود كه در واقع خیلی اعتمادی هم از سوی دانشآموزان به آنها وجود نداشت. مثلا یك دختر نوجوان اگر درگیر یك مساله عاطفی بود قبل از رفتن پیش مثلا معلم پرورشی برای گرفتن راهنمایی از این میترسید كه بیان كردن این مشكلات برایش هزینه تنبیهی و توبیخ از سوی مدرسه به دنبال داشته باشد. الان چقدر این مشاورانی كه در مدارس هستند مورد اعتماد دانشآموزان هستند؟آن موقع مربی پرورشی فقط مسوول فعالیتهای گروهی بود، گاهی بچهها اعتماد میكردند تا با آنها حرف بزنند و برخی نه اما این مشاوران رشته روانشناسی یا علوم تربیتی و رشتههای مرتبط خواندهاند، در گزینش و آموزش آنها بسیار سختگیری میكنیم. رازداری یكی از ویژگیهای آنهاست كه در روند گزینش آنها هم مد نظر قرار میگیرد و به عنوان نخستین شرط مشاور بودن مدام روی آن تاكید میشود. بعد هم باید بتوانند با دانشآموز ارتباط برقرار كنند چون اینها مقدمات این شغل است. اغلب مشاوران ما این ویژگیها را دارند. گزارشهای مستمری كه از سراسر كشور میرسد این است كه با وجود مشكلات بسیار زیاد انضباطی و اخلاقی كه سر راه دانشآموزان قرار میگیرد اغلب آنها در محیط مدرسه و با حضور همین مشاوران و البته معلمان برطرف میشود و این به دلیل همین اعتمادی است كه وجود دارد. این نظام مشاورهای واقعا موفق عمل كرده است.
در میزگردی كه چند وقت پیش در روزنامه داشتیم رییس انجمن مددكاری اشاره كردند كه در زمان وزارت آقای حاجی بابایی بحث آسیبهای اجتماعی خیلی بسته نگه داشته شد و روند رسیدگی به این مسائل در آموزش و پرورش عقب افتاد، حالا گویا فضا بازتر شده است برای حرف زدن در این حوزه. الان چقدر به صورت شفاف حاضر هستید به این مباحث بپردازید؟كاملا این سوال را درك میكنم اما باید بگویم در دوره هیچ وزیری چه قبل، چه الان و چه بعد، اگر با این موضوعات بخواهد برخورد ژورنالیستی شود معمولا با آن مقابله میشود.
منظورتان از برخورد ژورنالیستی چیست؟یعنی با تیترها و اخبار بخواهیم ایجادناامنی اجتماعی كنیم. این اخبار برای خانوادههایی كه آسیبشناسی نمیدانند جز ایجاد دلهره و ترس دستاوردی ندارد. این مباحث را كاملا موافقم كه در جلسات آسیبشناسی و تخصصی مثل همین میزگردی كه گفتید به آنها بپردازیم تا موارد مطرح شود و راهحل ارایه دهند. اما اینكه عدد بدهیم، رشد چقدر بوده و اینها بخواهد هی تیتر بشود معتقدم كه به جای علتیابی، وحشت ایجاد میكنند. در كرمانشاه یك مورد خودكشی بوده، بررسی نكردیم كه علتش چه بوده، چرا انجام شده، برای تكرار نشدنش چه باید كرد فقط میآییم خبرش را در صفحه حوادث میبینیم.البته در نظر داشته باشید آنقدر فرهنگ لاپوشانی در سازمانهای مختلف پررنگ است كه رسانه در نقش نورافكن برخی از این موضوعات را نشان میدهد، شاید اگر مثلا در مورد تنبیه دانشآموزان این همه خبر كار نمیشد این همه هم پاسخگویی در قبال مواردی كه اتفاق میافتد نبود.شاید این كاربرد را داشته باشد اما كاربرد منفی بسیاری هم دارد. قبول دارم كه رسالت رسانه این هشدار دادن را میطلبد اما فقط در حدی كه باید كمك كنند به پیدا كردن راه علاج و تحلیل، من معتقدم رسانه در این قسمت ضعف دارد.
نباید منتظر شویم خودكشی نوجوانان تبدیل به بحران شود
علی زرافشان/ معاون آموزش متوسطه وزارت آموزش وپرورش
نوجوانی كه روز شنبه در مدرسه خود در كرمانشاه دست به خودكشی زد از سوی مدیر مدرسه به عنوان دانشآموزی درسخوان، خوب و منضبط توصیف شده است. كارنامهای توسط خبرگزاریها منتشر شد و از روی نمرهها میتوان این حرف را تایید كرد. برای همین به نظر نمیرسد اقدام این نوجوان ارتباطی با مسائل آموزشی داشته باشد اما من از معاون مشاوره خواستهام تا تمامی پروندههای خودكشی دانشآموزان از جمله این نوجوان ١٣ ساله با دقت بررسی شوند تا بتوانیم دلایل اصلی این حوادث را بررسی كنیم. این تصمیم به تمامی استانها ابلاغ شده است و نتایج اولیه در همین هفته باید به دست ما برسد. چنین پروندههایی نیاز به كارشناسی دقیق دارند، باید با خانوادهها و همكلاسیهای این دانشآموزان مصاحبه عمیق انجام شود تا به علت برسیم. نمیتوانیم اجازه دهیم كه مساله خودكشی تبدیل به بحران شود و بعد دست به اقدام بزنیم. در قرآن آمده است كه اگر یك نفر را بكشیم انگار انسانیت را كشتهایم این نشاندهنده اهمیت حیات انسان است برای همین هر نوجوانی كه در این كشور دست به خودكشی بزند برای ما فاجعه است. اینكه میگوییم نوجوان برای این است كه نباید با تكرار مدام هویت دانشآموزی، تمام مسوولیت را بر گردن آموزش و پرورش بیندازیم، در چنین موضوعی دانشكدههای روانشناسی، خانوادهها و دستگاههای مختلف مسوولیت سنگینی بر گردن دارند. تعداد خودكشی نوجوانان در سال ٩٤ به تعداد قابل توجهی رسیده است، در مواردی خانوادهها میگویند باور چنین اقدامی از سمت فرزندشان كه به نظر میرسید هیچ مشكلی ندارد برایشان امكانپذیر نیست. این یعنی زنگ خطری برای همه، زنگ خطری برای مردم و مسوولان تا نگذارند به تعداد این موارد اضافه شود.
ویدیو مرتبط :
وقتی آمریکاییها سعی میکنند ایرانی باشند!