سرگرمی


2 دقیقه پیش

دانلود بازی اندروید

اندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفن‌های همراه و تبلت‌ها عرضه می‌نماید و ...
2 دقیقه پیش

بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legends

آخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ...



دیگه عاشق شدن فـــایـده نداره؟!


خراسان/چهل سال و پنجاه سال، در تاریخ بشر مثل چشم برهم زدنی است، اما اگر سخت گیری را کنار بگذاریم و با یک دید نوستالژیک شبیه آنچه پدر و مادر و بزرگ ترهایمان به دنیای اطرافشان نگاه می کردند، نگاه کنیم، شاید بشود فهمید چرا به لطف یک شله زرد نذری یا کمک برای خانه تکانی عید، یک وصلت صورت می گرفت! و سالیان سال زن و شوهر با مصالحه کنار هم زندگی می کردند. این که عشق مفهومی چند بُعدی دارد و برای رسیدن به کمال انسانیت، مهم ترین پله ترقی است خود حدیث مفصلی است که امروز به آن نمی پردازیم! آنچه در پرونده امروز ما مهم است، چند و چون شکل گیری الفت و علاقه بین دختر و پسر و تشکیل زندگی در گذشته و بررسی تفاوت ها و یا احیانا همگونی هایش با عاشقی های حال حاضر است. شرایط خیلی تغییر کرده است مثل بالا و پایین شدن نسبت جنسیتی در جمعیت جامعه، پیشرفت فناوری و... اما برخی چیزها هنوز هم حال و هوای قدیم را دارد، مثل سنت های ازدواج و حرمت این پیوند مقدس در جامعه ما. در گذشته چادر گلدار محبوب و احیاناً سلام و علیک کوتاهش، به تنهایی موجب سروده شدن دو صد صفحه شعر عاشقانه می شده است و امروز عشق در لابه لای پیام های فضای مجازی با هزار رنگ و لعاب عجیب و غریب دست به دست می چرخد و می شود کانال " عاشق های درجه یک بیان تو!" در پرونده امروز تفاوت عشق های پرسوز و گداز قدیم را با امروز بررسی می کنیم.

عاشق شویم؟ چرا و چگونه؟
محمد صــــادق طلوع، کارشــــناسی ارشــــد پژوهشگری اجتماعی - عشق واقعاً یک مفهوم سهل و ممتنع است؛ به این معنا که همه آن را می فهمند و در عین حال بحث کردن و نتیجه گرفتن درباره آن کار دشواری است. با این حال نمی توان این واقعیت را انکار کرد که عشق، هر چه هست، در ظرف هر جامعه ای رنگ و بوی فرهنگ و باورهای آن جامعه را به خود می گیرد و تعریف و مشخصات و پیامدهای خاص خود را پیدا می کند. سیال بودن مفهوم عشق به حدی است که در یک شهر و پس از فقط ده - پانزده سال مصادیق کاملاً متفاوتی به خود می گیرد. البته نباید فراموش کرد که تغییرات در جامعه ما روی دور تند است، اما این تغییرات لزوماً به معنای بهبود نیست (اگرچه لزوماً به معنای تباه شدن نیز نیست).

امروزه دور، دور ِسرعت است: غذای سریع، ارتباطات سریع، تصمیم های سریع و عاشق شدن های سریع. بیشتر جوانان در این جامعه توان صبر کردن ندارند و همان طور که می خواهند خیلی سریع به ثروت و موفقیت و شهرت برسند، می خواهند خیلی سریع عاشق شوند. روابط آزاد و در دسترس بودن موارد ظاهراً مناسب (!) نیز تب این سرعت را تندتر می کند. این امر، البته به خودی خود بد نیست، اما می تواند پیامدهای ناخوشایندی داشته باشد که متأسفانه در اغلب موارد نیز چنین می شود. درست مانند جوانانی که می خواهند خیلی سریع بدنی روی فرم و متناسب داشته باشند و برای زودتر رسیدن به مقصود حاضرند از سلامتی، جوانی و حتی زندگی خود چشم پوشی کنند! همان قدر که استفاده از داروهای نیروزا مخاطره آمیز است، عاشق شدن های زود نیز خطر دارد.

باید عاشق چه کسی شد؟ این دقیقاً همان چیزی است که خیلی از ما آن را نمی دانیم. پسری را تصور کنید که شور جوانی او را به عاشق شدن وا می دارد و از آنجا که مجال کم است و خیلی سریع باید! عاشق شد، بدون مشورت به دنبال مورد مناسبی می گردد تا عشق آتشین خود را با او به اشتراک بگذارد. لزومی ندارد که نیت بدی در کار باشد، اما به قول یکی از مشاوران معتبر شهرمان، چنین عشقی به حریقی می ماند که باید آن را اطفا کرد و اطفا یعنی خفه کردن و خاموش کردن آن. پس قبل از این که عاشق شوید واقعاً باید به این فکر کنید که باید عاشق چه جور آدمی شوید و خود باید چه جور آدمی باشید که ازدواج احتمالی حاصل از آن به شادی و آرامش واقعی شما منجر شود، نه این که مانند تب تندی بعد از مدتی به کلی فروکش کند.

شاید جوانان قدیم هم به اندازه امروزی ها برای عاشق شدن عجله می کردند، اما زمانۀ آن ها چیزی داشت که ما آن را نداریم: آن زمان مردم خیلی بیشتر از امروزه شبیه هم بودند. در جامعه سنتی ما تجانس فرهنگی در حداکثر ممکن بود. همه مردم شبیه هم زندگی می کردند، توقعاتی شبیه هم داشتند و مسائل را به شیوه ای شبیه هم حل می کردند. در محلات قدیم شهر ما، به دلیل این شباهت ها در سبک زندگی حتی تشخیص فقیر از غنی کار ساده ای نبود. این تجانس باعث می شد که حتی عجله در انتخاب خطر کمتری داشته باشد. اما امروزه نه! تقریباً همه با هم متفاوتند. علاوه بر این در گذشته چون سرعت تغییرات کم بود، شناخت های پیشین به سرعت اعتبار خود را از دست نمی داد. مثلاً اگر پدربزرگ شما، پدر بزرگ طرف مقابل شما را می شناخت و در مورد او قضاوت مثبتی داشت، می توانست این شناخت و داوری را به نوه او نیز تعمیم دهد و او را برای نوه خود مناسب بداند! شما هم می توانستید با خیال راحت به تشخیص او اعتماد کنید و دل به آن نوه بدهید. این مدل عاشق شدن، شاید رمانتیک به نظر نرسد، اما واقعاً اثر داشت و آرامش و خوشبختی را به همراه می آورد. اما امروزه...

تصور ما از عشق امروزه خیلی رمانتیک است. خیلی از ما می خواهیم در یک فرآیند هیجان انگیز و عاشقانه، شریک زندگی مان را پیدا کنیم و معمولاً هم این گونه مواقع ماجراهای داستان ها و رمان های عاشقانه را به یاد می آوریم که یا خیلی اغراق شده است یا واقعاً متناسب برای اجرا در فرهنگ و آداب ما نیست. به زبان دقیق تر بیشتر ما مایل هستیم، شیوه مستقیم را برای انتخاب همسر پیش بگیریم و چون نمی دانیم ملاک های درست چیست، به بیراهه می رویم. نمی خواهم ادعا کنم که شیوه های غیرمستقیمی که در گذشته رایج بوده است امروزه نیز همانگونه مؤثر است؛ اما نباید فراموش کرد که عشق و عاشقی مسیری است که باید از طریق آن به آرامش روح و شادی دل، و به فرموده خداوند در کتاب آسمانی، به تسکین برسیم، باید این سخن امام معصوم(ع) را موقع عاشق شدن نیز به یاد داشته باشیم که: سه چیز را هرکه دارا باشد هرگز پشیمان نشود: عجله نکردن، مشورت کردن و توکل بر خدا هنگام یک تصمیم.

عواقب پر خطر عشق های قدیمی
در گذشته، عشق و عاشقی حال و هوایی عجیب داشت، گاه کار عاشق زار به جنون هم می کشید، عشق تب و شور و حالی داشت و عاشق برای نشان دادن علاقه شدیدش به محبوب دست به هرکاری می زد. الگوی جوان ها فرهاد کوهکن بود و مجنون بیابانگرد. هیچ می دانید پدربـــزرگ های ما که عاشــق می شدند برای خــود شیریـــنی و جلب نظر محبوبشان چه می کردند؟
ای که از کوچه معشوقه ما می گذری!
شاید باورش سخت باشد اما مهم ترین و پرکاربرد ترین شیوه برای جلب نظر محبوب در قدیم گذر از کوچه وی و تیپ به روز زدن بوده است. عاشق مورد نظر با نگاهی نافذ و سینه ای ستبر و فاکلی برجسته از روبه روی خانه محبوب آن قدر می گذرد و می گذرد و می گذرد تا بلکه محبوب از گوشه قاب پنجره یا در چارچوب در حاضر شود و شرم نگاهش دل از دلدار برباید! در این مواقع حوادث عجیبی مثل نزاع با بچه های محله محبوب! یا عجیب تر کمک به رفتگر محله و دست سالمندان را برای گذر از معبر گرفتن! رخ می داد بلکه حسن اخلاق و رفتار و غیرت عاشق به معشوق ثابت شود.
بروسلی عاشق می شود!
در گذشته تعداد فرزندان گاه دو رقمی هم می شد! این چنین بود که تعداد یک، دو و الخ برادر از برای محبوب برحسب شانس و اقبال جوان عاشق پیشه! اغلب اوقات اجتناب ناپذیر بود! وقتی عاشق سرگشته برای دیدار محبوب از راه دور با هزار مصیبت به اطراف در خانه یار می رسید، تازه اول هفت خان بود و چک و لگدهای برادران نوازش های مادرانه وی را بدرقه می کرد. این سنت تا جایی پیش رفته بود که داماد کتک نخورده از جانب برادر زن نوعی استثنا محسوب می شد و حکایت چوب نخورده از معلم را پیدا می کرد! غیرت دل نشین داداشی ها گاه تا چندین سال بعد از ازدواج هم ادامه داشت!
نامه ای که می رود به سویش!
حالا فرض کنید طرف بعد از کلی مکافات می رفت خواستگاری و به خاطر سربازی نرفتن یا نداشتن کار درست و حسابی جواب رد می شنید و از طرفی آن قدر جسارت داشت که یک بار برای محبوبش نامه بنویسد و خواهش کند تا مدتی برایش صبر کند و از این حرف ها... این کار خودش کلی فوت و فن و خطر و قلق داشت و برای همین هم بود که عشق ها ماندگار بود چون وصال راحت نبود. خلاصه قلم به دست گرفتن و انشا نوشتن سخت ترین تکلیف مدرسه بود، اما وقتی حکایت عشق و عاشقی پیش می آمد ، عاشق دلخسته تبدیل می شد به بزرگ ترین شاعر قرن و از غروب خورشید گرفته تا تگرگ و رعد و برق و سوختن غذا و چک چک شیرآب ظرفشویی، را توصیــــفی می دانســــــــــــت بر حـــــال زار خـــویــــش و داستان عاشقی خود را در جملات شکسته و پرسوز و گداز با نشان قلبی تیر خورده برای محبوبش می نوشت و ... .
پطروس فداکار!
یک فرصت استثنایی برای عاشق این بود که یک عضو از خانواده عروس آینده! سر و کارش به بیمارستان بیفتد و یا گرفتاری دیگری برایش ایجاد شود. عاشق فداکار از جان گذشته شب تا صبح بالای سر آن شخص مذکور کشیک می داد و آن قدر دارو و کمپوت و میوه به خوردش می داد بلکه مهر طرف جلب و تبدیل شود به اولین طرفدار وی در خانواده محبوب دست نیافتنی! تازه این پایان کار نبود. بعد از ازدواج هم آدم ها زود برای هم تکراری نمی شدند و راه به راه قربان صدقه هم می رفتند. البته هم در عشق های دیروز و هم در عشق های امروز استثنا و شگفتی پیدا می شود.

خوب و بد عشق های امروزی
وقتی که نامه ها به ایمیل تبدیل و نوای پیغام های عاشقانه، خلاصه شد در زنگ اس ام اس ها ، زمزمه تحول در فرآیند عشق و عاشقی را می شد پیش بینی کرد. این روزها عاشقی به واقعه ای فانتزی تبدیل شده است . از این عجیب تر شکست عشقی به گونه ای مد جوان پسند مبدل شده است! اصلا می شود گفت آدم عاشق می شود که بعدش شکست عشقی بخورد! نسل جدید ، عاشقانه ها را در فیس بوک و اینستاگرامش به اشتراک می گذارد و لایک و کامنت دوستان اجتماعی اش می شود مرهم دل خسته اش! دل خسته ای که دیر یا زود با خیره شدن به صفحه اجتماعی فرد دیگری رنگ می بازد! و دوباره روز از نو و عاشقی از نو. البته یکبار دیگر هم تاکید کردیم در هر مقطعی موارد خاص بوده اما گونه رایج عاشقی در دنیای امروز همین است.
ابراز علاقه دختران و پسران امروزی خیلی سخت نیست . گاهی مستقیم به چشمان طرف مقابل در دانشگاه زل می زنند و ابراز علاقه می کنند ، گاهی در یک قرار کافی شاپی بی پرده از علاقه شان می گویند و گاهی در لج و لج بازی ها و تکه پرانی های سر کلاس درس ابراز وجود می کنند برای محبوب. البته نباید از حق گذشت ، در بسیاری از موارد جوان امروزی اگر دل و جانش وصال محبوب را بخواهد به جد و جهد می رود سراغ مشاور و سایت های آموزشی ازدواج و غیره. برای شناخت محبوبش وقت می گذارد و با قدم های سنجیده تری پیش می رود .
عشق و عاشقی در هر زمانه ای حال و هوای خود را دارد و جالب توجه این است که همه این گونه عاشقی ها برای آدمی جذابیت ها و گاه درس ها و تجاربی را به دنبال دارد. شاید به همین دلیل است که ژانر رمانتیک در سینما و موسیقی دنیا همواره هواداران میلیونی دارد! اما عشق در مسیر سختش هم چنانچه به وصال ختم شود گاه اعتباری ندارد چه رسد در مسیر دم دستی اش. منتها نباید از کنار این ویژگی مثبت جوانان امروزی به راحتی گذشت که قدیم فرد عاشق می شد و چون عاشق بود همه عیب های طرف مقابل را نادیده می گرفت اما حالا جوان به اعتبار فهرست ذهنی و قلبی از ویژگی های مهم طرف مقابلش و با شناختی که از خود دارد اگر همه شرایط را در طرف مقابل دید، بعد عاشق می شود.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
دیگه عاشق شدن ناز کشیدن فایده نداره نداره