سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



سرمقاله اطلاعات/ انتخاب سخت اما ضروری


سرمقاله اطلاعات/ انتخاب سخت اما ضروریاطلاعات/ « انتخاب سخت اما ضروری » عنوان یادداشت روزنامه اطلاعات به قلم فتح الله آملی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

انتخاب و تصمیم سختی است. نفت بفروشیم، گاز بفروشیم، سنگ معدن بفروشیم، برق صادر کنیم، جنگل بفروشیم، تراکم بفروشیم و… یا تولید کنیم.
کار کنیم، فکرمان را به کار اندازیم، شغل ایجاد کنیم. ارزش افزوده به وجود آوریم. خلاقیّت به خرج بدهیم و…؟
راه حل اول بسی آسان است. کاری که سالهاست می‌کنیم. زودبازده است. پولش سریع به دستمان می‌رسد کار خیلی شاقّی هم لازم نیست. به عمر دولت‌ها هم قد می‌دهد. می‌شود مستقیم پولش را قسمت کرد. حقوق داد، پاداش داد، دم و دستگاه راه‌ انداخت به کسی هم فشار نیاورد. به زبان ساده می‌شود از جیب خورد.
این روش عافیت طلبانه و راحت نه تنها در نحوه اداره کشور رایج و یک عادت شد بلکه در اداره شهرهایمان نیز به سنت بدل گشت.
برای اینکه شهر را اداره کنیم به سراغ سرمایه‌های شهر رفتیم. راحت‌ترین کار ممکن این بود که به جای تراکم ۱۲۰ درصد به یکباره تراکم ۱۸۰، ۲۴۰، ۳۶۰ و…، بهترین راه حل شد. چون می‌توانست درآمد راحت و بی‌دردسری برای شهر به همراه بیاورد. به جای چند صد هزار تومان، چند یا چند ده یا چند صد میلیون درآمد آسان نصیب مدیریت شهری می‌کرد. راه حل‌های زیرکانه دیگری هم به کار گرفته شدند. تغییر کاربری، درآمدهای ماده صد و…، که در هرکدام از این موارد پول آسان و راحتی نصیب مدیریت شهری می‌شد و می‌توانست با آن هر کاری که می‌خواست انجام دهد. در اینجا هم مدیریت به خلاقیت زیادی نیاز نداشت.
این رویّه آسان‌گیری و راحت‌طلبی در اداره کشور و نیز در اداره شهر کم‌کم به صورت عادت درآمد و یک فرهنگ شد. فرهنگ آسوده‌طلبی و راحت خواهی، رسیدن به پول با کمترین زحمت. فرهنگی که به زبان حال معتقد بود کار مال تراکتور است و آدم زرنگ کار نمی‌کند.
شوربختانه همین فرهنگ به جامعه نیز تسرّی یافت. اینکه برای کسب ثروت و درآمد به کار و تلاش نیازی نیست. مثال هم عملکرد دولتمردان که برای اداره کشور کار و زحمت را ملاک قرار نداده‌اند. با فروش سرمایه‌های ملّی و با خام‌فروشی، خود و کشور را اداره کرده‌اند. مدیران شهرها نیز به این رویّه شهر را فروختند. در این میانه اما نقش سرمایه‌های انسانی هر روز کم‌ و کمتر شد. سرمایه‌هایی که می‌توانستند ثروت خلق کنند. و به اصطلاح از آب هم با دانش و خلاقیت و علم و تکاپوی ذهنی خویش کره بگیرند.
همین فرهنگ آماده‌خوری و عافیت‌طلبی البته بسترساز رانت خواهی و فساد هم شد و پازل فرهنگ کارگریزی را کامل کرد. حال اما پس از گذر از همه اشتباهات گذشته ما در مرحله انتخاب قرار داریم. یا به همان سیاق عمر بگذرانیم ـ که بعید می‌دانم شدنی باشد ـ یا به انتخاب سخت رو کنیم. بد نیست ببینیم که می‌شود آیا به همان روش گذشته ادامه داد؟
نفت مهم‌ترین نقطه اتکای اقتصاد و بودجه کشور بوده و هنوز هم تا حدی هست اما از هم اینک می‌توان فهمید که دیگر سرمایه قابل اعتنایی نیست. گمان نکنیم که در آینده‌ای نزدیک دوباره به قیمت‌های بالای صد دلار بر می‌گردد و همه چیز روبراه می‌شود. گمان نکنیم که دنیای صنعتی رو به گسترش امروز بازهم با ولع بیشتری تقاضای نفت خواهد داشت.
انرژی‌های جایگزین در آینده‌ای نه چندان دور چنان عرصه را بر نفت تنگ می‌کنند که در گذشته بر روغن نهنگ به‌عنوان منبع تأمین انرژی روشنایی و بر صنعت زغال‌سنگ تنگ کرده‌ بودند. اتومبیلهای برقی در راهند و سازمانهای مدافع محیط‌زیست هر روز فشارشان را برای کاهش استفاده از انرژی‌های فسیلی بیشتر می‌کنند.
بعید نیست تا دو سه دهه دیگر قیمت تمام شده اتومبیلهای برقی به‌خاطر ارتقای تکنولوژی و افزایش تیراژ تولید حتی از اتومبیلهای بنزینی کمتر شود.
استفاده از انرژی خورشیدی برای گرمایش و تولید انرژی نیز هر روز عمومیت بیشتری می‌یابد. پس دیگر نمی‌توان نشست و نفت صادر کرد و زندگی شاهانه داشت. اداره شهر هم دیگر با فروش تراکم ممکن نیست. به‌همین تهران نگاه کنید. دیگر زمین خالی و یا باغ و باغچه خالی در آن مانده تا بتوان باز هم زمین و باغ فروخت و درآمدی آفرید و چند برابر این درآمد را برای بورس‌بازان و زمین‌داران این کلان‌شهر خفقان گرفته به بار آورد؟ و بر فاصله‌های طبقاتی افزود؟‌
باور کنیم که به مرحله انتخاب سخت رسیده‌‌ایم. باید اینرا همه ما دریابیم. هم دولت و هم ملت. باید دریابیم که به جای پرداخت یارانه‌ای ناچیز باید شغل ایجاد کرد. باید دریابیم که اگر صدهزار تومان پول مفت هم به ما بدهند اما چند بیکار در خانه بمانند خدمتی به ما نشده است.
باید سرمایه‌های انسانی را دریابیم. همانها که می‌توانند با استعداد، هوش، خلاقیت، اعتقاد و باور خویش ثروت بیافرینند. ثروتی که مانا و ماندگار است و نه تنها از سرمایه‌های ملی و میراث سرزمینی ما چیزی کم نمی‌کند بلکه به مراتب بر آن می‌افزاید.
در انتخاب این راه سخت اما پر از امید و پیشرفت تردید نباید کرد. زمان برنامه‌ریزی‌های کوتاه مدت و موقتی، زمان دست زدن به اقدامات عوام فریبانه اما خطرناک و بدعاقبت، زمان ایجاد بهتر برای رشد موریانه‌های رشوه، فساد و ویژه خواری، زمان آسوده طلبی و زمان اسراف و حیف، زمان مماشات در راه اقدامات بنیادین به خاطر ترس از کاهش محبوبیت و یا شکست در فلان انتخابات و یا اعتراض فلان و بهمان منتقد و معترض، سپری شده است.
ایمان بیاوریم که تولید ثروت از مسیر کار و تلاش و ابتکار و خلاقیت و دانایی و قدر دانستن نخبگان و عالمان و به کارگیری شایستگان، مانا و مستدام است و ثروت واقعی همین است.


با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: اطلاعات


ویدیو مرتبط :
سرمقاله شماره 316 مجله موفقیت