سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



تحلیلگر مشهور فلسطینی مطرح کرد: طرح عربستان برای آشتی با ملی گرایی یهودی


تحلیلگر مشهور فلسطینی مطرح کرد: طرح عربستان برای آشتی با ملی گرایی یهودیشفقنا/ متن پیش رو در شفقنا منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

«هیچ یک از فعالیت های حال حاضر عربستان و جنگ های کنونی و پیش روی این کشور، اسرائیل را هدف قرار نمی دهند بلکه بدون شک این ایران و شیعیان هستند که هدف قرار می گیرند، در واقع رهبری کنونی سعودی به جای ناسیونالسم عربی و اینترناسیونالیسم اسلامی که این کشور در طول ۸۰ سال در پیش گرفت، ایدئولوژی سیاسی و استراتژیک جدیدی تحت عنوان ناسیونالیسم سنی مطرح کرده که به کنار گذاشتن و سلب هویت عربی و اسلامی تمامی شیعیان و انتقال آنها به اردوگاه دشمنان به رهبری ایران منجر می شود.»

عبدالباری عطوان، روزنامه نگار و تحلیلگر برجسته جهان عرب و سردبیر روزنامه رای الیوم در مقاله ای که تحت عنوان «تحرک سیاسی کنونی سعودی به رهبری ملک سلمان و پسرش در مصر، ترکیه، اردن و امارات چه هدفی را دنبال می کند؟ چرا عربستان زمانی که جزایر تیران و صنافیر در اشغال اسرائیل بودند، خواستار حاکمیت بر آنها نشد؟ آیا ملی گرایی سنی جایگزین ملی گرایی عربی شده تا به رویارویی با ملی گرایی شیعی فارسی بپردازد؟» روی پایگاه اینترنتی این روزنامه قرار گرفته، آورده است:

«طی یک سالی که از به قدرت رسیدن ملک سلمان بن عبدالعزیز، پادشاه عربستان سعودی می گذرد، وی عالی ترین نشان های ملی ترکیه و مصر و همچنین یک دکتورای افتخاری از دانشگاه قاهره دریافت کرد، با رجب طیب اردوغان و عبدالفتاح السیسی، روسای جمهوری دو کشور به ترتیب چهار و سه نشست برگزار کرد، دو ائتلاف عربی و اسلامی تشکیل داد، بزرگ ترین رزمایش تاریخ منطقه یعنی رعد شمال را رهبری کرد، حاکمیت کشورش بر دو جزیره صنافیر و تیران در دهانه خلیج عقبه را پس گرفت، جنگنده های عملیات طوفان قاطعیت را برای یک جنگ بدون پایان مشخص در یمن اعزام کرد و چهار جنگنده دیگر را نیز به پایگاه هوایی انجرلیک ترکیه فرستاد تا در جنگ ضد داعش شرکت کنند، اگر هم شرایط بر وفق مراد عربستان پیش برود شاید برای سرنگونی نظام حاکم در سوریه نیز دست به کار شود.
طی چند روز اخیر نیز شاهد یورش دیپلماتیک عربستان در منطقه بودیم به گونه ای که ملک سلمان به قاهره و از آنجا به آنکارا رفت در حالی که پسرش محمد نیز به عنوان وزیر دفاع و جانشین ولیعهد سعودی که جانشین آینده پادشاه نیز به شمار می آید، راهی امان اردن و سپس ابوظبی امارات شد، جایی که در هر دو پایتخت همانند پادشاهان مورد استقبال قرار گرفت و حتی پادشاه اردن که در شهر بندری عقبه به استقبال بن سلمان رفت، با صدور بیانیه رسمی مشترک در پایان سفر وی، عرف دیپلماتیک را نقض کرد.
چه اتفاقی می افتد و این یورش چه دلیلی دارد؟ آیا نشانه ای از حالت ترس است یا علامت قدرت؟ از تمامی این فعالیت ها آن هم در شرایط کنونی، از طرف کشوری شناخته شده به تحرک کند و تامل عمیق و در یکی از بی ثبات ترین مناطق جهان چه نتیجه ای می توان استنباط کرد؟

در واقع دو تحول اصلی در پس پرده این یورش سعودی قرار دارند که عبارتند از:
نخست: تلاش برای تشکیل «ائتلاف سنی» متمرکز روی مثلث عربستان، ترکیه و مصر جهت رویارویی با «خطر ایران»
دوم: خروج سیاسی و نظامی تدریجی آمریکا از منطقه خاور میانه و دست کشیدن از هم پیمان سعودی که در طول هشت دهه نقطه اتکای استراتژی آمریکا و جنگ های آن در منطقه بود.
از سوی دیگر، پول همان بتنی است که انتظار می رود به هماهنگی ساختار ضلع های «ائتلاف سنی» بینجامد و این در حالی است که تصمیم گیرنده سعودی مقدار زیادی پول دارد تا آن را روی هم پیمانی های خارجی خود هزینه کند و آماده است تمامی املاک اساسی و دارایی های دولت از جمله شرکت آرامکو (شرکت ملی نفت عربستان) را به فروش برساند و ذخایر نفتی کشور را نیز به گرو بگذارد و یا این که بخشی از آن را بفروشد تا هزینه های رویکرد استراتژیک جدید خود و جنگ های پیش رو را تامین کند.
در حالی که دو ضلع مثلت مذکور یعنی ترکیه و عربستان آماده هستند، تلاش برای آماده سازی ضلع سوم یعنی مصر نیز با میانجی گری ریاض جهت همگرایی میان قاهره و آنکارا در جریان است و احتمال دارد که این اتفاق نیز دیر یا زود رخ دهد، چرا که عقب نشینی های اخیر اردوغان در قبال اسرائیل و عراق نشان می دهند که مانع پیش روی بهبود روابط دو طرف یعنی اخوان المسلمین آن قدر بزرگ نیست که از جاه طلبی منطقه ای بزرگ تر جلوگیری کند و در نتیجه بعید نیست در آینده نزدیک شاهد راه حل هایی برای این مسئله باشیم به ویژه آن که مصر همانند صنافیر و تیران به یک جزیره سعودی تبدیل شده و تصمیم گیری این کشور بیشتر از آن که در قاهره باشد در ریاض است مگر این که یک شگفتی و یا معجزه ای روی دهد که تمامی مسیر کنونی را ویران سازد.
در همین حال، هیچ یک از فعالیت های در جریان عربستان و جنگ های کنونی و پیش روی این کشور، اسرائیل را هدف قرار نمی دهند بلکه بدون شک این ایران و شیعیان وابسته به آن از دیدگاه سعودی ها هستند که هدف قرار می گیرند، به همین دلیل نیز اظهارات عادل الجبیر، وزیر امور خارجه عربستان مبنی بر این که کشورش به پیمان کمپ دیوید میان مصر و اسرائیل و تمامی تعهدات ناشی از آن پایبند است و همچنین تاکید مطبوعات عبری زبان بر این مسئله که بنیامین نتانیاهو، نخست وزیر اسرائیل از توافق ریاض و قاهره بر سر جزایر تیران و صنافیر مطلع بوده و پس از بررسی این توافق در کابینه کوچک امنیتی و با موافقت این کابینه نیز از آن پشتیبانی کرده، اصلا جای تعجب ندارد.
در واقع رهبری کنونی عربستان سعودی هم پیمانان را پشت سر خود بسیج نموده و یک ایدئولوژی سیاسی و استراتژیک جدید را مطرح کرده که همان «ملی گرایی سنی» است به عنوان جایگزین «ناسیونالسم عربی» و «اینترناسیونالیسم اسلامی» که این کشور در طول ۸۰ سال آن را در پیش گرفت، این ایدئولوژی جدید نیز به کنار گذاشتن تمامی شیعیان، سلب هویت عربی و اسلامی از آنها و انتقالشان به اردوگاه دشمنان به رهبری ایران آن هم بدون توجه به دیدگاه آنها درباره این کار منجر می شود.

در حالی که ملک عبدالله دوم، پادشاه اردن دو ماه پیش در میان اعضای کنگره آمریکا گفته بود که جنگ جهانی سوم منطقه در راه است، ما نیز بعید نمی دانیم که آماده سازی های کنونی عربستان و پادشاه آن در همین راستا باشد؛ باید این مسئله را نیز در نظر بگیریم که پادشاه اردن نخستین فردی بود که تقریبا ۱۰ سال پیش در مورد خطر «هلال شیعی» سخن گفته و حال می بینیم که این هلال در چارچوب شکاف فرقه ای که با وضوح کامل در جنگ های سوریه و یمن، جنگ پیش رو در عراق و جنگ غیر مستقیم در لبنان بازتاب یافته، در برابر چشمان ما متجسم می شود، بنابراین این مسئله نیز اتفاقی نبوده که در بیانیه پایانی سفر شاهزاده محمد بن سلمان، پادشاه آینده عربستان به اردن و دیدار وی با عبدالله دوم، به ایران نسبت به دخالت در امور داخلی کشورهای منطقه و شعله ور ساختن فتنه های فرقه ای در آن هشدار داده شود.

از لحاظ تئوری و روی کاغذ به نظر می رسد آشی که عربستان سعودی برای اهل تسنن پخته در آستانه آماده شدن است، مواد تشکیل دهنده آن اغوا کننده بوده و ادویه رسانه ای و مالی آن نیز آب دهان خیلی ها در منطقه و شاید هم برخی کشورهای جهان اسلام را راه انداخته، هر گونه انتقاد از این آش، ابراز شک و تردید، هشدار نسبت به سوختن و یا منفی دانستن پیامدهای آن ممنوع بوده و با هر کسی که از دستورات خارج شود نیز با قاطعیت برخوردار خواهد شد.
در همین زمینه نیز شاید بهتر باشد با عجله زیاد به اتفاقی که برای دو نویسنده عربستانی جزو نخبگان این کشور و از شاخص ترین مغزهای اقتصادی آن روی داده اشاره کنیم، جایی که «عصام الزامل»، کارشناس برجسته امور اقتصادی وادار شد سه پیام خود در شبکه اجتماعی توییتر در اعتراض به فروش سهام شرکت آرامکو در بازارهای داخلی و جهانی و راه اندازی صندوق سرمایه گذاری دولتی با سرمایه دو تریلیون دلاری ظرف چند ساعت را پاک کند و «برجس البرجس»، دیگر کارشناس برجسته اقتصادی نیز مجبور شد مقاله خود در انتقاد از سیاست های اقتصادی عربستان و خصوص سازی دارایی های دولت که در روزنامه سعودی «الوطن» منتشر شد را از نسخه اینترنتی این روزنامه بردارد.
پیشتر در مقاله دیگری در اشاره به بازپس گیری دو جزیره تیران و صنافیر از طریق توافق اخیر با مصر با بهره گرفتن از اوضاع اقتصادی رو به وخامت این کشور، گفتیم که رهبری سعودی به خوبی می داند کی در زمان مناسب ضربه خود را وارد کند، در این جا نیز بعد دیگری به این مسئله می افزاییم و آن نیز این که ریاض برای جلوگیری از هر گونه برخوردی با رژیم اشغالگر، ظرف بیش از ۱۲ سالی که جزایر مذکور در اشغال اسرائیل بودند هیچ گاه خواستار بازگرداندن آنها نشد و حتی به حاکمیت خود بر این دو جزیره نیز هیچ گونه اشار&a


ویدیو مرتبط :
نگاهی متفاوت به داستان مشهور خلخال دختر یهودی