فرهنگی


2 دقیقه پیش

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس

تشریفات بهبود | تشریفات و خدمات مجالس | برگزاری مراسم عروسی | باغ عروسی تشریفات ۵ ستاره بهبود با مدیریت بهبود اصلانی صاحب سبک در اجرای دیزاین های ژورنالی و فانتزی ، اجرا ...
2 دقیقه پیش

استاندار حلبچه عراق وارد ایلام شد

به گزارش ایرنا، عبدالله محمد به همراه ارکان حسن مشاور وی عصر امروز یکشنبه 26 اردیبهشت وارد استان شده و با مقامات استانداری ایلام دیدار کرد.قرار است استاندار میسان، واسط، ...



رمز گشايي از پست اينستاگرامي پرويز فتاح


مهر/ مردِ پست اينستاگرامي پرويز فتاح، نامش «حميد» است، کارش مانند نامش «ستوده» شده، مردي که بر فداکاري‌اش مهر سکوت زده ولي اين روزها همه مي‌دانند صورت سوخته‌اش هم زيباست.

پست اينستاگرامي «پرويز فتاح» رئيس کميته امداد امام خميني(ره) کشور، شايد کنجکاوي بسياري از کاربران را برانگيخت تا بدانند ماجرا از چه قرار است و اين عکس مي‌خواهد چه چيزي را روايت کند، روايتي که شايد تلخي و اندوهش بيشتر از احساس اوليه‌اي است که ديدن عکس وجودت را پر مي‌کند.

دست‌به‌دست شدن تصاوير اينستاگرام پرويز فتاح در شبکه‌هاي اجتماعي کنجکاوي‌ها را بيشتر مي‌کند، همه مي‌خواهند بدانند مردي که روي تخت خوابيده و به سقف خيره شده چه کسي است و ماجراي صورت پانسمان شده‌اش چيست.

عمق نگاهش در عکس پيدا نيست، حتي نمي‌شود که فهميد لبخندي روي لبش ماسيده است يا اندوهي عميق همين لبخند پژمرده را هم از عکس دريغ کرده است؛ پرويز فتاح در پست اينستاگرامي اش از فداکاري جواني مي‌گويد که زيبايي صورت را با سيرت معاوضه کرده و حالا هم سرش بالاست، بالاي بالا!

حرف‌هاي رئيس کميته امداد کشور کوتاه است، از دردي مي‌گويد که حالا شايد پي مرهم است و شايد هم همدردي، حرف‌هايش را اين‌گونه آغاز و تمام مي‌کند»:صورتت را پوشانده‌اند، انگار که ديدني نيست، اما من دوست دارم تو را ببينم نترس کسي دست به پوست سوخته‌ات نمي‌زند، پوستي که حالا تحمل حتي يک بوسه را هم ندارد، فقط مي‌خواهم تو را آن‌طور ببينم که خودت خواستي، مگر خودت نخواستي که صورتت را باجان دو نفر معاوضه کني؟ صورتي که دو برابر جان آدميزاد قيمت دارد ديدني است، نيست؟ آنچه را تو فروخته‌اي خدا خريده است، باور کن،

شهروند تويسرکاني که براي جان دو نفر از چنگال آتش، زيبايي سيرتش را به زيبايي صورتش ترجيح داد شايد به اين زودي‌ها سلامت کافي براي زندگي عادي به دست نياورد، او حالا يکي از هم خانوادگي‌هاي ما در کميته امداد امام خميني(ره) است، قهرماني که همه به او افتخار مي‌کنند «.

جوياي ماجراي روايت شده در پست پرويز فتاح شديم، تلفن را برداشته و با کميته امداد امام خميني(ره) تويسرکان تماس گرفتيم، موضوع تأييد شد و با مراجعه به کميته امداد تويسرکان، جريان را از زبان مددکار اين جوان فداکار شنيديم.

چگونه مي‌توان درک کرد در نزديکي شهر ما چنين فداکاري رخ دهد و کسي متوجه نشود، اينک پس از گذشت تقريباً يک سال، حتي برخي از همسايه‌ها نيز از موضوع مطلع نبودند! خانواده اين جوان تمايلي نداشتند و ندارند موضوع را اطرافيان بدانند و يا اينکه رسانه‌اي شود، اما مگر نه اين است که ما هم در قبال اين‌گونه فداکاري‌ها وظيفه‌اي داريم؟

نام اين جوان فداکار «حميد» است، جواني ۳۱ ساله، متأهل و داراي يک فرزند.

وي در يکي از روزهاي آذرماه سال گذشته نزديک ظهر خسته از سرکار به خانه‌برمي گردد، آن روز کوچه با سروصداي پيرمرد و پيرزني شلوغ شده بود، صداي پيرزن چندان بالا نمي‌رفت فقط به‌اندازه‌اي بود که «حميد» بشنود تا براي کمک به آنان وارد خانه همسايه شود، پسر همسايه معتاد بود و با توهمي که از مصرف شيشه پيداکرده بود، چاقو به دست قصد جان پدر مسنش را که بر روي ويلچر است مي‌کند.

«حميد» هر طور که مي‌شود، چاقو را از دست اين معتاد مي‌گيرد، پسر معتاد از کار «حميد» عصباني مي‌شود و گالن پر از بنزين را برداشته و بر روي بخاري مي‌ريزد، به‌يک‌باره همه اتاق در آتش احاطه مي‌شود، «حميد» پيرزن را به بيرون هدايت کرده و زماني که مي‌خواهد پيرمرد را هم در آغوش بگيرد و بيرون ببرد در آتش زبانه کشيده گرفتار مي‌شود.

و اما به گفته خانم علائي، «حميد» که در خانه استيجاري زندگي مي‌کرد براي خرج و مخارج بالاي درمان پرايدش را مي‌فروشد و با توجه به نوع سوختگي و شدت آن همسرش نيز به‌تنهايي نمي‌تواند از او نگهداري کند، بنابراين برادر «حميد» هر طور شده منزلي برايش تهيه مي‌کند و پدر و مادرشان نيز از زندگي خود دست مي‌کشند و با همسر و فرزند «حميد» به نگهداري از او مي‌پردازند.

خرج و مخارج‌ها بالا و بالاتر مي‌رود تا اينکه در اسفندماه سال گذشته به کميته امداد تويسرکان مراجعه مي‌کنند و درنهايت فروردين‌ماه عضوي از مددجويان امداد مي‌شوند.

کارت درماني امداد و دريافت سه ميليون تومان بلاعوض هم نتوانست آنان را در تأمين هزينه‌هاي درمان ياري دهد و آنان از تمامي سرمايه‌هاي انباشته خود استفاده کردند و حال زمان مي‌گذرد و «حميد» همچنان به‌سختي زندگي خود را مي‌گذراند.

پنجم مردادماه امسال پرويز فتاح رئيس کميته امداد کشور که براي مراسم روز تويسرکان به اين شهر سفرکرده بود، با خانواده «حميد» ديداري دارد، در اين ديدار فتاح قول مساعد براي تأمين ۲۲ ميليون تومان را به او مي‌دهد، اما تاکنون اين مبلغ به دست «حميد» و خانواده‌اش نرسيده است.

هزينه‌هاي درمان بسيار بالا است، دومرتبه حمام کردن «حميد» در روز، هزينه داروهايي که براي جلوگيري از عفونت و يا موارد ديگر نياز است و در دفترچه درماني «حميد» نمي‌توانند بنويسند، رفت‌وآمدهاي «حميد» به تهران براي درمان و ... همه بخشي از هزينه‌هاي جاري درمان است که ديگر اين خانواده توان پرداخت آن را ندارند.

خبرنگار مهر با خانواده اين جوان فداکار تماس گرفت تا شايد روزنه‌اي پيدا شود و به ديدار «حميد» برود، اما آنان از رفت‌وآمدهايي که برايشان سودي ندارد خسته‌اند، رفت‌وآمدها که حالا بيشتر آزارشان مي‌دهد و تمايلي به ديدن هيچ‌کسي را ندارند، مي‌آيند و مي‌روند، دل مي‌سوزانند و ديگر هيچ ...

حتي اگر هزينه‌هاي درمان اوليه پرداخت شود و آن‌ها مشکلي در خصوص تأمين اين هزينه‌ها نداشته باشند، تازه نوبت مي‌رسد به هزينه‌هايي که بايد حداقل براي جراحي پلاستيک صورت و دست‌هاي حميد تامين شود که از بيرون نمايان است؛ حال براي اين درد چه بايد کرد؟

مي‌گويند خودمان از پس همه‌چيز برمي‌آييم، اما مددکار «حميد» خوب مي‌داند که چگونه با مشکلات دست و پنجه نرم مي‌کند و باسيلي صورت خود را سرخ نگاه مي‌دارد، صورتي که آتش فداکاري آن را سوزانده و خانواده «حميد» تمام سرمايه‌هاي خود را در اين‌يک سال براي درمان هزينه کرده‌اند و حال پدر و مادرش به گردو شکستن روي آورده‌اند...اين روزها مردم ايران علاوه بر گردوي تويسرکان بايد «حميد» اين ديار را هم به فداکاري بشناسند...


ویدیو مرتبط :
آموزش وبلاگ نویسی - رمز گذاری پست ها - رسانه آموزش 5040