چند پرسش در مورد بخیه های خبرساز


 نعمت احمدی در روزنامه آرمان نوشت: طی روزهای گذشته موضوع كشیدن بخیه کودک اصفهانی به صدر اخبار رسانه‌ها رسید. از همان روز اول چندین تماس داشتم كه نظر كارشناسی‌ام را راجع به این حادثه بس تاسف‌انگیز بیان كنم، تقریبا همه را به وقتی دیگر موكول كردم، سماجت یكی از دوستان خبرنگار كه می‌گفت: «در جامعه خبرنگاری شما به مصاحبه‌گر همیشه در صحنه معروفید! چرا راجع به این واقعه تلخ كه به علت نداری بخیه‌ها را از صورت نوجوان اصفهانی کشیدند صحبت نمی‌كنید؟» اتفاقا همان روز عكسی از صدرا کودک اصفهانی در سایت‌های مختلف چاپ شده بود كه یكی از مسئولان ظاهرا وزارت بهداشت یك گوشی واقعی و گران‌قیمت پزشكی به او هدیه كرده بود، عكس گوشی اهدایی با خنده ملیحی كه صدرا در مقابل دوربین بر روی لبان داشت، جلویم بود، گفتم: «راستش من محل بخیه‌ها را نمی‌بینیم كه صحبت كنم، لابد روی صورت او نبوده است. باید این قضیه واكاوی شود.» اما عمده خطابم در این نوشته به وزیر محترم بهداشت است؛ وزیری كه مورد احترام همه است و به درستی اگر به او زینت‌الوزراء دولت تدبیر و امید بگوییم فی‌الواقع درست گفته‌ایم.

 سوال اول: بیمارستان اشرفی اصفهانی خمینی‌شهر اصفهان، دولتی است یا خصوصی؟ قطعا پاسخ وزیر محترم این خواهد بود كه این بیمارستان دولتی است. سوال دوم: هزینه مراجعه به بیمارستان‌های دولتی از سرپایی تا بستری شدن چقدر است؟ هزینه ویزیت و درمان سرپایی یعنی بخیه صورت مجروح یك نفر چقدر است؟ سوال سوم: قصه پرغصه بیمه سلامت به كجا كشیده است، مگر قرار نبود همه از یك بیمه حداقلی برخوردارباشند. سوال چهارم را از روسای جمهور از آیت‌ا... هاشمی‌رفسنجانی تا دكتر روحانی دارم، چرا در كشوری كه در ذخیره گاز و نفت جزو نخستین‌های جهان است، هستند هنوز خانواده هایی كه بیمه درمانی ندارند، دوست روزنامه‌نگاربا سابقه‌ام، غفور گرشاسبی كه در مجلس اول، نماینده مردم بود تعریف می‌كرد كه در قالب هیات پارلمانی سفری به كوبا داشتیم و با فیدل كاسترو ملاقات کردیم.

 آقای كاستروضمن نصایح طول و تفصیل‌دار خود كه بیشتر آن تشویق به مبارزه با امپریالیسم آمریكا بود یك نصیحت متفاوت هم داشت و توصیه كرده بود كه به بهداشت و درمان خود برسید. نگذارید طفلی روی دستان خانواده‌اش از بی‌دارویی و درمان زجر بكشد و گفته بود درمان و بهداشت جزو نخستین برنامه‌های دولت كوباست. حالا بهتر می‌شود به واقعه تلخ كشیدن بخیه‌ها توجه كرد. جالب است همه دوستان قلم به دست گرفته و علیه دكترو پرستار قلمفرسایی می‌كنند.

 كاش فقط به نقد این دو نفر می‌نشستیم. عده‌ای خواستار ابطال جواز طبابت و حتی اعدام این دو نفر شده‌اند اما هیچ‌كس نگفت بیمارستان دولتی است. بیمارستان دولتی هم تعرفه دارد، مگر پول بخیه‌ها به جیب دكتر و پرستار می‌رود؟ كسی ننوشت سرانه بهداشت و درمان چقدر است. حالا كه رئیس‌جمهور به این خاطر می‌خواهد لایحه بودجه سال 95 را به همراه برنامه ششم توسعه به مجلس ارائه كند، قرار نیست روز 15 آذر ماه كه وقت قانونی تقدیم لایحه بودجه به مجلس است را به دی ماه و پایان یافتن بررسی برنامه ششم توسعه موكول کند، این واقعه می‌تواند به نفع بودجه بهداشت و درمان باشد، باید بیمه همگانی اجباری را سرلوحه اقدامات بهداشتی قرار داد، نمی‌دانم پدر صدرا چه شغلی دارد، هر شغلی كه داشته باشد باید زیرپوشش بیمه درمانی باشد، این توقع زیادی نیست كه دولت راهكاری تعبیه كند كه همه بیمه اجباری داشته باشند.

 دوستانی كه بی‌محابا بر دكتر و پرستار خاطی تاختند و حق داشتند، مصرع دوم شاه بیت این غزل را چرا نمی‌سرایند؟ بیمارستان دولتی یعنی چه؟ تفاوت تعرفه بیمارستان دولتی با بیمارستان خصوصی چیست؟ پزشكی كه در بیمارستان دولتی شاغل است غیر از حقوق خود چه مبلغی از وجوه خدمات پزشكی را دریافت می‌كند. مطالبات ساده مردم ذره‌ذره انباشته می‌شود، و اگر برآورده نشود به مطالبات ملی بدل می‌شود. موضوع بهداشت و درمان و هزینه درمان و بیمارستان‌ها به نظرمن از مطالبات عادی و ساده مردم به مطالبات ملی بدل شده است.

 در جامعه ما اطباء از جایگاه ویژه‌ای برخوردارند و باورعمومی براین است كه «دوا نزد دكتر است و شفا نزد خدا.» شاید با تكیه بر همین باور است كه ریاست محترم قوه‌قضائیه طی بخشنامه‌ای از محاكم خواستند كه در مقابل تخلفات پزشكی از حربه زندان استفاده نكنند، درحالی كه تخلفات پزشكی در دیگر كشورها جزو دعاوی همیشه مطرح بین بیمار و پزشك است و بیمه خدمات پزشكی پزشكان گران‌ترین بیمه این كشورهاست، تا جایی كه خدمات پزشكی به علت گران بودن بیمه آن همیشه دغدغه پزشكان این كشورهاست. یكی از منسوبین نگارنده كه درآمریكا از پزشكان شناخته شده است به علت اینكه بیمه پزشكی‌اش تمام شده بود و در زمانی كه فاقد بیمه بود مواجه با شكایت یكی از بیمارانش شد چند سالی گرفتار دادگاه شد و سرانجام مجبورشد برای اخذ رضایت بیمار شاكی منزلش را بفروشد و خسارت او را بپردازد.

 به فرض صحت اصل موضوع و اینكه چند بخیه برصورت زیبای کودک اصفهانی در بیمارستان دولتی 150هزارتومان هزینه داشته، چرا این خانواده بیمه نبودند، نمی‌پرسم چرا پدرو مادراین كودك ناتوان از پرداخت 150هزارتومان هزینه درمان شده‌اند می‌پرسم چرا وزارت بهداشت و وزیر خوشنام آن برنامه‌ای برای بیمه اجباری همگانی ندارند، اگرموضوع كشیدن بخیه‌ها از صورت کودک اصفهانی صحت داشته باشد باید پرسید پاسخگوی ضربه روحی وارده به این نوجوان كیست؟

پزشك و پرستاری كه به جد مطالبه 150هزارتومان هزینه درمان می‌كردند و عجز و ناتوانی والدین و سرانجام دستورالعمل پزشك مبنی بر كشیدن بخیه‌ها و قیافه مظلوم خانواده و چهره متحكم پزشك و دستان پرستاری كه چاقو و قیچی به دست نخ بخیه‌ها را از صورت شكافته کودک باز می‌كرد و قطرات خون ریخته شده برلباس كودك و گریه مادر و لابد دستور پزشك و پرستار و نگهبان بیمارستان كه این محل را ترك كنید، اگر اتفاقی كه به صدراخبار كشیده شد واقعیت داشته باشد و صحنه‌ای مانند آنچه كه در بالا نوشتم را جلوی چشمان کودک معصوم رقم زده شده باشد چه آینده‌ای برایش رقم خواهد زد.

 چه تصویر و تصوری از بیمارستان و دكتر و پرستار خواهد داشت. نمی‌پذیرم كه جامعه پزشكی مرز انحطاط اخلاقی را رد كرده باشد اما می‌پذیرم كه در مساله بهداشت و درمان به توصیه فیدل كاسترو عمل نكردیم، پزشكی و تهیه ملزومات آن خصوصا دارو به حرفه سودآوری تبدیل شده است، تا جایی كه فلان وزیرانقلابی هم با اینكه در رشته پزشكی و دارویی تخصصی ندارد وارد دنیای واردات دارو آن هم داروهای تك‌نسخه‌ای شده است. كافی است قدم‌زنان از میدان امام‌خمینی وارد خیابان ناصرخسرو بشوید قدم به قدم با صدای نامأنوس «دارو داریم، داروهای خاص، تك نسخه‌ای...» روبرو می‌شوید. آقای وزیر كه در مردمی بودن شما شكی نیست، یك روز قدم‌زنان از این مسیر گذر کنید، یا به داروخانه‌های تك‌نسخه‌ای سری بزنید باوركنید مطالبات مردم را به عینه خواهید دید، مساله بخیه‌های کودک اصفهانی نشتری بود كه بر وضعیت قرمز دارو درمان و بهداشت كشور خورد.

 در قضیه كشیدن بخیه‌ها فعلا همگی آدرس غلط را نشان می‌دهیم، دكتر و پرستار، در حالی كه این وزارت بهداشت و درمان است كه باید در جایگاه واقعی متهم بنشیند و پاسخگو باشد. همه كاسه و كوزه‌ها را سرپزشك و پرستارنشكنید كه آنان تنها مجری برنامه بوده‌اند. اتفاقا باید از این دو نفرتشكر كرد كه صحنه واقعی حاكم بر شیوه درمان مردم را بی‌روتوش جلوی چشمان همه بازكردند. سخن آخر اینكه؛ وارد دهكده جهانی اطلاع‌رسانی شده‌ایم بازهم قدرت دنیای مجازی به كمك آمد. دیگر نمی‌شود در پناه توان و قدرت، به ناتوانان زور گفت. همه در خانه شیشه‌ای نشسته‌ایم.


ویدیو مرتبط :
آموزش ایجاد پرسش در سامانه پرسش و پاسخ