سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



از استعفاي دولت موقت پس از تسخير لانه جاسوسي تا رفتار ضد و نقيض منافقين


از استعفاي دولت موقت پس از تسخير لانه جاسوسي تا رفتار ضد و نقيض منافقين

سراج 24/ متن پيش رو در سراج 24 منتشر شده و انتشار آن به معني تاييد تمام يا بخشي از آن نيست.

دانشجويان جنبه تهديدها و آسيب‌ها را بيشتر مي‌ديدند و جمع‌بندي آن‌ها اين بود که ممکن است کشور به هرج و مرج سياسي بيفتد. حتي يکي از آقايان پيغام مي‌دهد که آنجايي را که گرفته‌اند غصبي است، نماز نخوانيد.

رهبر انقلاب روز گذشته در ديدار با دانش آموزان و دانشجويان گفتند: آمريکا، همان آمريکاست. اين جمله ايشان نشان از اين دارد که رفتارهاي ابتداي انقلاب هنوز هم از سوي اين دولت استکباري تکرار مي شود اما اين بار نه از طريق حمله نظامي و جنگ و به راه انداختن فتنه هاي پياپي، بلکه اين بار نقوذ از راه مذاکره مد نظر اين دولت استکباري است.

تسخير لانه جاسوسي آمريکا، از وقايع مهمي بود که تا سالها زمينه هاي نفوذ و تسلط آمريکا بر اطلاعات امنيتي و سياسي و اقتصادي ايران را از بين برد. اين تسخير تا جايي تاثيرگذار بود که امام خميني(ره) از آن به انقلاب دوم تعبير کردند. اما اين حرکت مخالفيني هم داشت. افراد و گروههايي که منافع خود را در خطر مي ديدند.

دولت موقت که طرفدار برقراري رابطه با آمريکا بود، يکي از مخالفين جدي تسخير سفارت بود.

انتظار آن بود که بازرگان به عنوان يکي از ياران نزديک دکتر مصدق و کسي که از نزديک شاهد کودتاي 28 مرداد بود، بيش از همه نسبت به اين ماجرا از خود واکنش نشان داده و دست‌کم در اين مقطع با اعتراض به اين عملکرد آمريکا، نسبت به قطع روابط ديپلماتيک و خروج ديپلمات‌هايش از کشور اقدامي هر چند سمبليک انجام دهد؛ اما نه تنها چنين نکرد بلکه هنگامي که به منظور شرکت در جشن‌هاي بيست و پنجمين سالگرد انقلاب الجزاير راهي اين کشور شد در کمال تعجب با برژينسکي، مشاور امنيت ملي کارتر که نقش جدي در سرکوب تظاهرات انقلابي مردم ايران و به شهادت رساندن جمع کثيري از آن‌ها و همچنين طرح‌ريزي توطئه‌هاي بعدي داشت، ملاقات کرد. جالب اين‌که کاردار سفارت آمريکا در ايران هماهنگي لازم را صورت داده بود.

محمد هاشم پوريزدان پرست درباره رويکرد دولت موقت و مواجهه بازرگان با مسئله تسخير مي گويد: دولتمردهاي دولت موقّت بازرگان، بخصوص دکتر ابراهيم يزدي که همان روز از سفر الجزاير بازگشته بود و در الجزاير آن افتضاح را بار آورده بود، مرتّب تماس مي‌گرفتند که آقا بياييد بيرون. مي‌گفتند: اين جا مگر الکي است. مگر بچّه بازي است. آمريکاست. سفارت يک ابرقدرت است. با ما چه کار خواهد کرد و فلان خواهد کرد. بچّه‌ها مي‌گفتند: « نه ما اين جا هستيم و بيرون هم نمي‌آييم». کار به تهديد کشيد. گفتند ما الان با پليس مي‌آييم و شما را بيرون مي‌ريزيم. دانشجويان جريان را براي آقاي خوئيني‌ها توضيح دادند. ايشان با حجّت الاسلام حاج سيّد احمد خميني در قم تماس گرفتند و گفتند :«اين دانشجويان آشنا هستند». دولت موقّتي­ها هم با دفتر امام تماس گرفته بودند تا از آن طريق و با گرفتن دستور از امام، دانشجويان را بيرون کنند. مرحوم سيّد احمد هم تعدادي از بچّه‌ها را مي‌شناخت. تا فهميده بود ما خودي هستيم رفته بود به امام قضيه را گفته بود. هم صحبت ما را و هم حرف هاي آن­ها را به ايشان منتقل کرده بود. امام شديداً ناراحت شده بودند. در صحيفه هست که گفته اند:« ريشه هاي فاسد با من تماس گرفتند تا دانشجويان را بيرون کنم.»

پس از تسخير لانة جاسوسي و تلاش فراوان آنان براي بيرون کردن دانشجويان خط امام از لانه و عدم توفيق در اين امر به بهانة دخالت افراد غير مسئول در امور و تعدّد و تداخل مديريت و از اين حرف­ها، مجدّداً استعفا دادند. البتّه هدفشان از استعفا هم فشار بر امام براي بيرون کردن دانشجويان بود. استعفا را هم شب داه بودند امّا آن را اعلام نکرده بودند. قرار بود ۷ صبح اعلام کنند، که چون ديدند امام به آن­ها محل نگذاشته باز هم آن را اعلام ننمودند. ساعت ۲ بعد از ظهر به دستور مرحوم سيد احمد استعفا نامة آن­ها خوانده شده بود و آنان در برابر عمل انجام شده قرار گرفته بودند و کنار رفته بودند. آنان همان طور که بيان شد دو هفته قبل هم رفته بودند خدمت امام که يا مجلس خبرگان را منحل کنيد و يا ما دسته جمعي استعفا خواهيم داد و با وجودي که امام به آنان گفته بودند مجلس خبرگان منحل نخواهد شد، برويد استعفا بدهيد، استعفا نداده بودند و رفته بودند دنبال کار خود.

متن استعفا نامه را اين بار مثل دفعات قبل، خود مهندس بازرگان به قم نبرده بود، بلکه نوة خود را ظاهراً فرستاده بود تا استعفا نامه را به امام بدهد. آن­ها به بن بست رسيده بودند و فکر مي‌کردند انقلاب و امام و مردم ايثارگر ايران، به بن بست رسيده­اند. آنان چند بار اعلام کردند که انقلاب به بن بست رسيده است و کارش تمام است. امام در رابطه با همين سخنان بود که فرمودند همين مردم عادي، همين جوان­ها و همين پيره زن­ها و پيرمردها که به خيابان­ها مي­ريزند و از انقلاب حمايت مي کنند، انقلاب را از بن بست بيرون خواهند آورد.

معصومه ابتکار در «تسخير» خاطره جالبي از چگونگي مطلع شدن دانشجيان از موضوع تسخير دارد. وي مي نويسد:

در يکي از کشوها در خوابگاه موقت يک راديوي ترانزيستوري پيدا کرد که باتري هايش سالم بود. ولي قبل از اينکه بتواند آن را روشن کند، جواد به داخل اتاق پريد و با خنده راديو را از دستش قاپيد.«هرکس دير بخوابه،دير بيدار مي شه و به اخبار هم نمي رسه.» محمد که هنوز خوابش مي آمد پرسيد:«کدوم اخبار؟»

«حدس بزن تا چه حد مي توني پيشگويي سياسي کني.»

محمد گفت: «آمريکايي ها بيانيه داده اند؟»

جواد جواب داد:«نه، آنها هميشه زياد حرف مي زنند، ولي امروز نه.»

«پس يک موضوع داخليه؟»

جواد که او را دنبال خود مي کشيد با لحني کشدار گفت: «ممکنه، ممگنه.»

محمد گفت:«دولت موقت چيزي گفته؟»

جواد با خنده گفت:« بيش از چيزي که گفته کاري که کرده مهمه.»

«خداي من! مي خواي بگي بازرگان استعفا کرده؟»

«خيلي طول کشيد تا فهميدي . بله. او رسما استعفاش رو تقديم امام کرده و امام هم با اين استعفا موافقت کردند.»

موسوي خوئيني ها درمورد دلايل استعفاي دولت موقت، معتقد است: از يک طرف دولت موقت به‌ويژه رييس دولت موقت و از جهتي ديگر نيروهاي انقلابي و در راس آنان امام خميني در رابطه با وقايع مختلفي که حادث مي‌شد موضع‌گيري‌هاي متفاوت و بعضا متقابل هم داشتند. به عنوان مثال نگاه اين دو گروه به آمريکا و موضع‌گيري‌هايشان در برابر اين مقوله کاملا متفاوت بود. براي اثبات اين مدعا مي‌توان به ادبيات هرکدام از اين نيروها در مورد آمريکا توجه کرد، آن‌گاه به راحتي اين اختلاف ديدگاه را که عرض کردم مشاهده مي‌کنيد. خواه ناخواه اين اختلاف نگاه در مسائلي که بين امام و همه‌ کساني که امام را معيار و ميزان در حرکت‌هاي انقلابي مي‌دانستند و دولت موقت وجود داشت که مخاطرات بيشتري را به وجود مي‌آورد. در ضمن وقتي شما در مسائل سياسي و تحليل‌هاي آن وارد مي‌شويد، خود به خود بحث حدس و گمان‌ها نيز پيش مي‌آيد. آن زمان اين گمان وجود داشت که نکند در پس تمام اين قضايا دست آمريکا در کار باشد. در همين ايام نيز شنيده شد يکي از افراد سازمان جاسوسي آمريکا به ايران آمده و وارد سفارت شده است. خبر ورود چنين فردي آن حدس و گمان را تقويت مي‌کرد. در آن فضا و شرايط، تحليل‌هاي حضرت امام نيز اکثرا بر اين محور بود که چون آمريکا بيشتر از همه از استقلال ايران متضرر شده است، طبيعتا خيلي از مشکلات و معضلات پيش روي ما از آمريکا نشأت مي‌گيرد. اين تحليل‌هاي حضرت امام سبب مي‌شد اين ذهنيت در نيروهاي جوان انقلابي تشديد شود که هنوز هم فشارها به آمريکا بازمي‌گردد.

سيد محمد هاشمي از دانشجويان تسخير کننده سفارت در روايت خود از حضور بازرگان در سفارت مي گويد: خاطرم هست آقايان بازرگان، صباغيان وخاتمي از مجلس اول براي بازديد از درون سفارت آمدند موقعي که گروگان ها هنوز در سفارت بودند آقاي صباغيان جلوي ۸۰-۷۰ نفر جمعيت نمايندگان مجلس گفت: شما مي‌گوييد اينها جاسوسي مي‌کنند، در تمام سفارت خانه هاي دنيا جاسوسي مي‌کنند ما هم مي‌کنيم! اين فعل و انفعال طبيعي است. چرا مي‌گوييد اينها جاسوس هستند ؟ چرا اسم اينجا را لانه جاسوسي گذاشته ايد؟

گويي آنها جنبه تهديدها و آسيب‌ها را کمتر مي‌ديدند اما دانشجويان جنبه تهديدها و آسيب‌ها را بيشتر مي‌ديدند و جمع‌بندي آن‌ها اين بود که ممکن است کشور به هرج و مرج سياسي بيفتد. حتي يکي از آقايان پيغام مي‌دهد که آنجايي را که گرفته‌اند غصبي است، نماز نخوانيد. بنابراين معتقد بودند که قضيه کمکي به انقلاب نخواهد کرد و فضا را تند خواهد کرد و به انقلاب آسيب خواهد زد.

سيد محمد هاشمي در مورد شخص بازرگان نيز اظهار مي کند: آقاي بازرگان حس عجيبي نسبت به دانشجويان داشت و معتقد بود که وقتي دانشجويان از ولايت تبعيت مي‌کنند کور و کر هستند و مي گفت:« اينها در دفاع از امام و ولايت کور و کر هستند وقوه استدلال ندارند، مي‌گويند هر چه امام بگويد. من به جاي صحبت با اينها روي سخنم با امام است به امام هم گفتم که اين انقلاب، انقلاب ضد استبدادي است و وقتي شاه را ساقط مي‌کنيم نبايد کاري به دنيا داشته باشيم»

چپ ها که خود نقشه‌ي ديگري براي تسخير کشيده بودند از اين حرکت استقبال مي کردند. مجاهدين هم رفتار ضد و نقيضي داشتند. دانشجويان خط امام با اينکه انحصار خاصي نداشتند اما نمي خواستند، توده اي ها و چپ ها و مجاهدين را در اين کار مشارکت دهند، چرا که آنها پيرو خ امام نبودند. معصومه ابتکار از نظرات گروههاي ديگر اينطور روايت دارد:

گروه‌هاي مخالف هم حرف‌هاي‌شان را مطرح مي‌کردند. گروه‌هاي غير مسلمان هم همين‌طور. بله، هزينه هم داشته و ما نمي‌خواهيم بگوئيم که اين راهي بود که صددرصد مثبت بوده و جواب مي‌داده است. اين مسيري است که مجموعه جريان دانشجويي را درگير مي‌کرد؛ انحصار به يک طيف اقليت نداشت؛

حتي مشخص بود براي بچه‌ها که امثال سازمان مجاهدين خلق دخالت داده نشوند و اين تصميم کاملاً آگاهانه بود. امثال حزب توده و چريک‌هاي فدايي خلق که اصلاً جزء دانشجويان مسلمان نبودند؛ فقط دانشجويان مسلماني که خط امام را قبول داشتند. و خودشان را پيرو خط امام مي‌دانستند.

محمد هاشم پوريزدان پرست در اين باره مي گويد: هيچ ارتباطي با آن‌ها نداشتيم. زيرا در آن زمان به دليل موضع­گيري­هاي آنان در چند ماه بعد از پيروزي انقلاب، بر ضد انقلاب و بر عليه امام ماهيّت منافقانه­اشان براي بچّه‌هاي انقلاب روشن شده بود و امام در يک سخنراني آنان را آمريکايي توصيف کرده بودند. امام طي بياناتي که به طور خصوصي براي دانشجويان مسلمان دانشگاه­ها کرده بودند نيز ماجراي سفر يکي از رهبران اين سازمان را در سال ۵۰-۴۹ که به نجف رفته و تقاضاي تأييد اين سازمان و صدور فتواي جهاد توسط امام و آغاز جنگ مسلّحانه کرده بودند که با مخالفت ايشان روبرو شده بود را تعريف نموده بودند و بيان داشته بودند که آن شخصي که پيش من آمده بود، منافق بوده است. اين سخنراني طبق نظر امام براي عموم پخش نشد، امّا نوار آن را ايشان فرموده بودند که در اختيار دانشجويان دانشگاه‌ها بگذارند. همين نوار باعث شد که ماهيّت آنان بيشتر روشن شود و بسياري از دانشجويان صادق در دام آن‌ها نيفتند.

سيد محمد هاشمي در مود موضع مجاهدين خلق نسبت به تسخير مي گويد: وقتي موضع امام مشخص شد سازمان مجاهدين خلق اولين اعلاميه را داد و گفت: اينها چپ روي از موضع راست است ، اينها ارتجاع طلب و از عوامل حزب جمهوري اند و …اما فرداي آن روز که استقبال مردم را ديدندگفتند: اين حرکت از بطن مردم است. ظرف ۲۴ساعت اطلاعيه شان از موضع راست به انقلابي تبديل شد.

صادق محصولي -از دانشجويان عضو انجمن اسلامي دانشگاه علم و صنعت- مي گويد: دقيقا يادم هست که بعد از اين قضيه منافقين، جنبش مسلمان مبارز، و حتي بعضي از کمونيست ها مي آمدند و براي بهره برداري سياسي از اين قضيه تلاش مي کردند. البته کمونيست ها داخل لانه جاسوسي نمي رفتند، اما در جلوي در لانه بعضا حضور پيدا مي کردند و بيانيه مي خواندند. چون ما توده اي هاي دانشگاه را مي شناختيم و مي ديديم که طرفداران پيکار، راه کارگر و... جلوي در لانه حضور پيدا مي کردند.

ابتکار اين صحبتهاي محصولي را تاييد مي کند و مي گويد: مثلاً حزب توده وقت مي‌خواست که بيايد داخل سفارت آمريکا که دانشجويان اجازه ندادند. سازمان مجاهدين خلق هم همين‌طور، ولي دانشجويان اجازه ندادند.

در بيرون از سفارت فعاليت داشتند و چادر هم زدند ولي متأسفانه اکنون باز شاهديم که عده‌اي مي‌خواهند اين جريان تسخير را به جريان مجاهدين خلق نسبت بدهند. در حالي که هيچ‌گونه ارتباطي وجود نداشت. ممکن است که نزديک به چهارصد دانشجو يکي يا دو نفر با گرايش‌هايي خاص بوده باشند که دانشجويان مسلمان 5 دانشگاه و از دانشگاه‌هاي ديگر هم آمدند، ولي هسته اصلي و تصميم اصلي خالص بوده و برآمده از دل مردم و توسط دانشجوياني اتفاق افتاده که فقط و فقط به فکر برچيدن بساط توطئه آمريکا بودند.

شيخ الاسلام نيز از مهم شدن لانه جاسوسي در آن برهه مي گويد: اين جا بسيار مهم شده بود زماني که دانشجويان مي خواستند بيايند اين جا نمي دانستند که چه مي شود و قضيه فقط صنفي بود اما بعد از تاييد امام لانه مرکز اداره سياست مردمي شد و به معناي واقعي کلمه ديپلماسي عمومي انجام مي گرفت و در خيابان طالقاني يک بازار سياسي خاصي وجود داشت و مردم همان جا به وسيله تحصن و تظاهرات پشتيباني و حمايت مي کردند و همه نوع آدمي نيز در بين آن‌ها وجود داشت به طور مثال يک بار منافقين قرق مي کردند و بسيار منظم تظاهرات مي کردند.

*محمدرضا ثابت


ویدیو مرتبط :
دلیل رفتار مشابه دولت آمریکا با دولت روحانی و خاتمی چیست؟