آمریکا سرِ ما کلاه گذاشت!


«علی‌نقی مشایخی» در ارزیابی اظهارات سیف نسبت به بی‌نتیجه بودن برجام:

علی نقی مشایخی/1اقتصاددان مدافع برجام و دولت یازدهم در گفتگو با «نماینده» تصریح کرد:بحث گشایش ۱۰۰۰ ال.سی در روز اول اجرای برجام یک موضوع سمبلیک بود که رئیس‌جمهور نیز به عنوان مثال و نماد به آن اشاره کردند

هفته نامه «نماینده»؛میثم مهرپور/ تا چند روز دیگر برجام ۱۰۰ روزه می‌شود. برجامی که قرار بود فردای اجرا به فرجام برسد و مردم ایران از همان آغازین روزهای اجرا، گرمای لذت‌بخش آفتابش را حس کنند تا شاید این گرمای لذت بخش مرهمی باشد برای آنچه در ازای آن از کف داده‌اند.

دولت یازدهم که با لبانی خندان به این امید و استدلال که با مذاکره و منطق می‌توان شیطان را نیز متقاعد کرد، با اقداماتی پیش‌دستانه به پیشواز اجرای برجام رفته بود. حالا پس از ۳ ماه از اجرای برجام و عمل به تمام تعهدات هسته‌ای خود، در انتظار آغاز برداشتن گام‌های هر چند لرزان غرب، برای تحقق وعده‌های مقرر است. اما وفای به عهد غرب در این ماه‌ها آنقدر فشل بود و ناقص که سرانجام «ولی‌الله سیف» سکاندار هدایت بانک‌های ایران، در خاک آمریکا دهان به اعتراض گشوده و اولین معترض اقتصادی برجام لقب گرفت. شاید فریاد سیف اعتراضی بود به: «سوئیفتی که باز شد اما بانکی از خوف کد خدا، کارگزاری آن را نپذیرفت.» نفتی که فروشش آزاد شد اما کاهش تولید، «بدون در نظر گرفتن سهم ایران» با طراحی کدخدا و بازی سعودی‌ها مطرح شد تا هیئت‌های تجاری و هیئت های اقتصادی که به ایران آمدند اما از ترس کدخدا قراردادی منعقد نشد «بگوید تا همه بدانند اینها سهم ما بود از فرجام برجام تا به امروز.»

ازاین‌رو هفته‌نامه «نماینده» سراغ «علی‌نقی مشایخی» از اقتصاددانان مدافع برجام و دولت یازدهم رفته تا تحلیل وی را درباره اظهارات سیف، آینده برجام و نگاه اقتصادی دولت یازدهم جویا شود. مشایخی که به نوعی پایه‌گذار و مؤسس دانشکده «اقتصاد و مدیریت» دانشگاه شریف به حساب می‌آید، در این گفت‌وگو به شیطنت و حقه بازی آمریکایی‌ها در اجرای برجام اذعان دارد.

آقای دکتر! در ابتدا می‌خواستم تحلیل‌تان را درباره اظهارات آقای سیف در آمریکا و بازتاب سخنان ایشان در داخل و خارج کشور بدانم؟ به نظرتان چه دلایلی باعث شد رئیس کل بانک مرکزی عواید برجام برای ایران را «تقریباً هیچ» بداند؟ 

در ابتدا باید بدانیم برجام برای ما عوایدی داشته است و آقای سیف هم در بیان این جمله که «عواید برجام برای ما تقریباً هیچ بوده است» مبالغه کرده‌اند. به نظرم بهتر است ما به اقدامات و اظهارات مسئولانمان از زاویه‌ای خوشبینانه و منطقی نگاه کنیم. برای مثال بهتر است فرض کنیم ایشان به آمریکا رفته‌اند تا صراحتاً به دنیا اعلام کنند که طرف آمریکایی مانع از اجرای برجام شده است. به هرحال امروز سوئیفت باز شده اما بانک‌های کارگزار از ترس آمریکا نقل و انتقال پول را قبول نمی‌کنند. به نظر می‌رسد آقای سیف در چنین شرایطی صلاح دیدند تا با سفر به آمریکا و بزرگنمایی این موضوع، آمریکا را مانع اصلی عملی شدن وعده‌های برجام دانسته و به نوعی ژست طلبکارانه به خود بگیرند.

در چند روز گذشته از سوی صاحب‌نظران داخلی دو تحلیل، مطرح شد. نگاه اول که جناب‌عالی هم به نوعی به  آن اشاره داشتید، وجود یک هماهنگی و تعمد در بیان این اظهارات است. اما نگاه دوم معتقد است از آنجا که آقای سیف احتمال برکناری خود را می‌داده، با این افشاگری سعی در تبرئه خود و بالا بردن هزینه‌های برکناری خود شده است؟  

به نظرم درست نیست این قدر زود موضوعات را تفسیر کرده و برای آنها نسخه بپیچیم. آن هم چنین تفاسیری که موجب بی‌انصافی در حق مسئولان و مدیران جمهوری اسلامی است. مطمئن باشید مسئولان جمهوری اسلامی، شریف‌تر از این هستند که بخواهند وارد چنین بازی‌هایی شوند. بهتر است نیمه پر لیوان را ببینیم و جایگاه و شخصیت رئیس کل بانک مرکزی را این قدر پایین نیاوریم که دلیل اظهارات وی را بالابردن هزینه‌های برکناری احتمالی خودش بدانیم. به نظرم این نگاه‌ها کم لطفی به مدیران ارشد کشور است.

به هرحال اظهارات آقای سیف کاملاً در تناقض با گفته‌های رئیس‌جمهور مبنی بر آفتاب تابان برجام، بازگشایی ۱۰۰۰ ال‌.سی در روز اول، آغاز دوران درخشان پسابرجام و... است؟ نظرتان درباره این تناقضات بین سیف و رئیس‌جمهور چیست؟

البته بحث گشایش ۱۰۰۰ ال.سی در روز اول اجرای برجام یک موضوع سمبلیک بود که رئیس‌جمهور نیز به عنوان مثال و نماد به آن اشاره کردند. در دوران دانشجویی استادی داشتم که می‌گفت: «ما ایرانی‌ها گاهاً در اعلام اعداد مبالغه می‌کنیم یا به عبارتی اهل یک کلاغ چهل کلاغ کردن هستیم.» اما بحث من این است، این نگاه که بعد از هر موضوعی به سراغ تفسیرهای سیاسی برویم قطعاً سازنده نبوده و موجب کاهش منزلت و جایگاه جمهوری اسلامی می‌شود. حالا ممکن است آقای سیف با رئیس‌جمهور اختلاف‌نظرهایی هم داشته باشند. عرض بنده این است که ما نباید این قدر زود افراد خدوم و شناخته شده نظام را تفسیر سیاسی کنیم. بنده به شخصه بعید می‌دانم که قصد ایشان از ابراز چنین نظراتی حذف جایگاه خود در بانک مرکزی یا بالا بردن هزینه‌های عزل خود از ریاست بانک مرکزی و دلایلی از این قبیل باشد.

با توجه به بازتاب این اظهارات در رسانه‌های داخلی و خارجی، به نظرتان این ماجرا چه پیامدهای مثبت و منفی به همراه خواهد داشت؟

حداقل پیامد مثبتش این است که ایران مدعی می‌شود طرف غربی سرِ ما کلاه گذاشته و در برخورد با ایران از صداقت کافی برخوردار نبوده است. نتیجه این کار نیز، این خواهد بود که طرف آمریکایی باید اقداماتی در جهت اصلاح انجام دهد.

موضوع اصلی تناقضی است که از ابتدا در داخل کشور وجود داشت. متأسفانه مسئولین دولت یازدهم از همان ابتدای کار، حل تمام مشکلات را در گروی اجرای برجام دانسته و در تعریف دوران پساتحریم افراط داشتند. از سوی دیگر منتقدان دولت، عدم الزام طرف‌های غربی به برجام را متذکر شده و خواهان رعایت تمام نکات و بررسی بندهای برجام بوده‌اند.

باید این عوامل الزام‌آور از سوی منتقدین بیان می‌شد. به هرحال ما هرگز به دنبال ساخت بمب اتمی نبوده و نیستیم. وقتی رهبری، بر اساس شارع مقدس، داشتن چنین تسلیحاتی را حرام می‌دانند پس موضوع تمام شده است. ما به دنبال تحقیقات هسته‌ای و استفاده صلح‌آمیز از آن در چرخیدن سانتریفیوژهای چند نسل خود بودیم که امروز هم چنین امکانی وجود دارد. خب ما با برجام توانستیم در کنار حفظ این منافع، تحریم‌های ظالمانه‌ای که ضد کشورمان وضع شده بود را برداریم. در کنار این موضوع، حدود ۳۰۰۰ مدیر، بازرگان و مسئول غربی در همین چند ماه اخیر به ایران سفر کرده‌اند که خود این مسئله اهمیت بسیاری دارد.

البته به اذعان بخش خصوصی و مدیران دولتی، هیچ کدام از این سفرها منجر به انعقاد قرارداد نشده است؟

بله، همین طور است. شما فرض کنید خودتان قصد دارید در یک کشور خارجی سرمایه‌گذاری کنید، بالاخره باید شرایط آن کشور را سنجیده و از پتانسیل‌های موجود مطلع شوید. خود این پروسه حدود یک‌سال طول می‌کشد، این طور نیست که تا سرمایه‌گذار و شرکت خارجی وارد کشور شد، قرارداد امضا کند. به هرحال این شرکت‌ها با بخش خصوصی و برخی از سازمان‌های دولتی ما مذاکراتی داشته و تفاهم‌نامه‌هایی امضا کرده‌اند، اما این انتظار که این افراد و شرکت‌ها به محض ورود به ایران با طرف ایرانی قرارداد ببندند، انتظار بی‌جایی است. باید مشخص شود قرار است این قراردادها درباره چه موضوعی منعقد شود؟ تعهد طرفین در قبال این قراردادها، ضمانت‌های اجرایی و پوشش بیمه‌ای این قراردادها چیست؟ این موارد تنها چند مورد از ده‌ها موضوعی است که باید میان طرفین مورد توافق قرار بگیرد تا یک قرارداد منعقد و اجرایی شود.

آقای دكتر! درست می‌فرمایید عرض بنده نحوه حضور این شرکت‌ها و منافع حاصل از برجام برای کشور است که واقعیت‌های موجود با اظهارات رئیس‌جمهور و نگاه ایشان به برجام همخوانی ندارد.

بنده با رئیس‌جمهور کاری ندارم. ایشان هم یک شخصیت سیاسی هستند. حرف بنده این است که ایران با امضا و اجرای برجام چیزی از دست نداده بلکه منافعی هم کسب کرده است.

به نظر شما اقتدار نظام و قدرت بازدارندگی ما کاهش نیافته است؟

نه، این بازدیدها و زیر ذره بین بودن اقدامات ما از گذشته نیز وجود داشته و چیز جدیدی نیست.

البته این مسائل بیشتر مربوط به حوزه سیاست است تا اقتصاد، به هرحال عرض من این است که این تحریم‌ها ممکن است مجدداً با بهانه‌های دیگری مانند توان موشکی، حقوق بشر و... بازگردد؟ ضمن اینکه نه تنها هیچ الزام و تضمینی برای وفای به عهد طرف غربی وجود ندارد، بلکه مرور تاریخ و رفتار کشورهای غربی این نگرانی‌ها را دوچندان می‌کند.

اولاً به نظر بنده، امکان &


ویدیو مرتبط :
سر عروسش کلاه گذاشت