مذهبی


2 دقیقه پیش

پیشگویی امام صادق (ع) از فتنه های آخرالزمان و راه های مقابله باآن!

به گزارش «شیعه نیوز»، باور و پذیرش این واقعیت ها برای سخت است که قبول کنیم امروز ما در دنیایی زندگی می کنیم که آلودگی های روحی، دامان همه بشریت را فرا گرفته است، حفظ ایمان ...
2 دقیقه پیش

تصویر کعبه در 140 سال پیش

چقدر زیبا ، ساده و بی آلایش با این تصویر چقدر آدمی احساس آرامش میکنه چه برسه به اینکه اونجا حضور داشتی ، ولی امروزه روز . . . . . لعنت خدا بر آل سعود



حکایتی زیبا از غلام سیاه امام حسین(علیه السلام)


به گزارش شیعه آنلاین ، ده روز بعد از واقعه عاشورا جمعى از بنى اسد بدن شريف  را پيدا کردند در حالى که صورتش نورانى و بدنش معطر بود و سپس او را دفن کردند.[1]

اميرالمؤمنين(علیه السلام) او را به 150 دينار خريد و به ابوذر بخشيد.

هنگامى که ابوذر را به ربذه تبعيد کردند اين غلام براى کمک به او به ربذه رفت و بعد از رحلت جناب ابوذر به مدينه مراجعت کرد و در خدمت اميرالمؤمنين(عليه السلام) بود تا بعد از شهادت آن حضرت به خدمت امام مجتبى(علیه السلام) و سپس به خدمت امام حسين(علیه السلام) رسيد و همراه آن حضرت از مدينه به مکه و از مکه به کربلا آمد.

هنگامى که جنگ در روز عاشورا شدت گرفت او خدمت امام حسين(علیه السلام) آمد و براى ميدان رفتن و دفاع از حريم ولايت و امامت اجازه خواست.

حضرت فرمودند: در اين سفر به اميد عافيت و سلامتى همراه ما بودى! اکنون خويشتن را به خاطر ما مبتلا مساز.

جون خود را بر قدمهاى مبارک امام حسين(علیه السلام) انداخت و بوسيد و گفت: اى پسر رسول خدا، هنگامى که شما در راحتى و آسايش بوديد من کاسه ليس شما بودم، و حال که به بلا گرفتار هستيد شما را رها کنم؟

جون با خود فکر کرد: من کجا و اين خاندان کجا؟! لذا عرضه داشت: آقاى من، بوى من بد است و شرافت خانوادگى هم ندارم و نيز رنگ من سياه است. يا اباعبدالله، لطف فرموده مرا بهشتى نماييد تا بويم خوش گردد و شرافت خانوادگى به دست آورم و رو سفيد شوم. نه آقاى من، از شما جدا نمى شوم تا خون سياه من با خون شما خانواده مخلوط گردد. جون مى گفت و گريه مى کرد به حدى که امام حسين(عليه السلام)گريستند و اجازه دادند.

با آنکه جون پيرمردى 90 ساله بود، ولى بچه ها در حرم با او انس فراوانى داشتند. او به کنار خيمه ها براى خداحافظى و طلب حلاليت آمد، که صداى گريه اطفال بلند شد و اطراف او را گرفتند. هر يک را به زبانى ساکت کرد و به خيمه ها فرستاد و مانند شيرى غضبناک روى به آن قوم ناپاک کرد. او جنگ نمايانى کرد، تا آنکه اطراف او را گرفتند و زخمهاى فراوانى به او وارد کردند. هنگامى که روى زمين افتاد، امام حسين(علیه السلام) سر او را به دامن گرفت و بلند بلند گريست، و دست مبارک بر سر و صورت جون کشيد و فرمود: «اللهم بيِّض وجهه و طيِّب ريحه و احشره مع محمد و آل محمد(عليهم السلام): بارالها رويش را سفيد و بويش را خوش فرما و با خاندان عصمت(عليهم السلام)محشورش نما.

از برکت دعاى حضرت روى غلام مانند ماه تمام درخشيدن گرفت و بوى عطر از وى به مشام رسيد. چنانکه وقتى بدن او را بعد از ده روز پيدا کردند صورتش منور و بويش معطر بود.[2]

منابع: [1]. منتخب التواريخ: ص 311. [2] . وسيلة الدارين فى انصار الحسين(عليه السلام): ص 115


ویدیو مرتبط :
جون، غلام سیاه امام حسین علیه السلام - استاد معاونیان