درباره مجموعه جدید «اش مقابل مُرده شیطانی» و حرف‌های بروس کمپبل پیرامون آن


درباره مجموعه جدید «اش مقابل مُرده شیطانی» و حرف‌های بروس کمپبل پیرامون آن

بانی فیلم/ آنهایی که جوان‌تر هستند و سم رایمی را فقط به خاطر تریلوژی اسپایدرمنی و سایر فعالیت‌های 15 سال اخیر وی در عرصه‌های سینمایی می‌شناسند و از سایر کارهای او و آنچه او در بیست و اندی سال منتهی به فیلم‌های «مرد عنکبوتی» انجام داد، بی اطلاع‌اند، وقتی گوشه‌هایی از حاصل کار او در آن ایام را به طور تصادفی و یا در رجوع به «CD»های گذشته و سر زدن به کانال‌های متعدد ماهواره‌ای در غرب می‌بینند، از ریشه دار بودن وی در ژانر هارور (وحشت) و سابقه او در ساخت فیلم‌های ترسناک و شیطانی به شگفت در می‌آیند و از خود می‌پرسند آیا او همان هنرمندی است که با ساخت اسپایدرمن‌ها به جمع علمی- تخیلی‌ها پیوست و به یکی از بهترین سازندگان کارهای کمیک استریپی تبدیل شد و در سالهای اخیر توانسته است بهترین ترکیب‌ها و شیرین‌ترین ایده‌ها را از موضوعات فانتزی و به ویژه قهرمانان کمیک بوکی بگیرد و بر پایه آنها یک عالم سرشار از خیال و جذابیت پیرامون خود و تماشاگران فیلم‌هایش ایجاد کند و با ترسیم پایانی شیرین و مثبت نیروهای شر را سرکوب و نمایندگان نیکی را بر جهان خیالی فیلم‌های علمی- تخیلی حاکم سازد.

سیل ضد قهرمانان
این چنین و بر اساس آن پیشینه نه چندان روشن نزد نسل جوان بود که رایمی در دو دهه اول کارش فیلم‌هایی با مضامین تیره همچون «Dark Man» ساخت و از اندیشه و تخیل و نفرت مردان تحت فشار دنیایی از اتفاقات و برخوردها را بیرون کشید و از سر و روی داستانهایش سیل ضد قهرمانان و کاراکترهای غیر سنتی را جاری ساخت. با این طرز فکرها و پیشینه‌ها بود که تریلوژی «Evil Dead» توسط رایمی ساخته و روانه بازار شد و در دراز مدت به یکی از ماندگارترین سری فیلم‌های ژانر وحشت تبدیل شد و سالها بعد هم که قسمت چهارم آن بدون مشارکت وسیع وی ساخته شد، باز رنگ و بوی رایمی در آن محسوس بود. مجموعه 10 قسمتی و جدید «اش مقابل مرده شیطانی» که به گونه‌ای بازسازی و یا بهتر بگوییم دنباله سازی سری فیلم‌های سینمایی ترسناک و معروف و چهارگانه سم رایمی با همین نام است، با پخش شدن در چند شبکه تلویزیونی در آمریکای شمالی و چندین کشور اروپایی طی هفته‌های اخیر یک بازیگر این سری فیلم‌ها را مورد توجه عموم قرار داده است. رایمی 34 سال بعد از شروع ارائه آن فیلم‌ها که به ترتیب در سالهای 1981، 1987، 1992 و 2013 که به نمایش در آمدند و تبدیل به یک فرانچیز پولساز و ماندگار شدند، قسمت اول این سریال را هم کارگردانی کرده و در قسمت‌های بعدی آن نیز در هیئت یک مشاور ارشد و طراح انجام وظیفه و خطوط فکری لازم را به سازندگان فیلم ارائه کرده است. به این ترتیب قریب به 35 سال بعد از اینکه «اش» شکارچی هیولاها و اشباح با آن مشت‌های آهنین برای اولین بار در فیلم‌های سم رایمی مشاهده شد. او مجدداً و یکبار دیگر با بازی بروس کمپبل و البته با چهره‌ای پیرتر به صحنه باز می‌گردد و با خطراتی بزرگتر مواجه می‌شود و مرده‌ها را از نو می‌کشد! او که نام کامل کاراکترش اشلی جی ویلیامز است و با نام مخفف (اش) صدایش می‌زنند، البته قصد یک زندگی آرام را دارد اما سلسله وقایعی وی را وادار به تقابل مجدد با تردیدهای درون و شیاطین بیرونی می‌کند. او در مصاحبه پیش رو اعتراف می‌کند که اصلاً تصور نمی‌کرد عمر این فیلم‌ها و دوام کاراکتر وی این قدر طولانی شود.


باور کردنی نیست. شما در واپسین هفته‌های سال 2015 یکبار دیگر در رل (اش) ظاهر شده‌اید و این بار در مدیوم تلویزیون. آیا خودتان باور داشتید؟
- بدیهی است که خیر، فیلم اول به رغم حضور سم رایمی در مقام همه کاره فیلم، چهار سال طول کشید تا پس از بارها توقف و از سر گیری مجدد کارها، سرانجام اکران شود و چطور با این اوصاف می‌شد حدس زد که عمر ساخت این داستان‌ها از 30 سال هم فراتر برود؟ فقط وقتی دیدم که مردم سالها پس از اکران قسمت اول همچنان سراغ (اش) را از من می‌گیرند، فهمیدم که قضیه جدی است و این کاراکتر رفتنی نیست.
جالب است که این کاراکتر (اش) همپا با شما رشد کرده و پیر شده است.
- همین طور است. ما حتی مجبور شدیم (اش) را که در یکی از قسمت‌های این فیلم‌ها بر طبق قصه کشته شد، با انواع کلک‌ها در قسمت بعدی از نو زنده کنیم! این یک روند رشد تدریجی برای بازیگران فیلم و کل دست اندرکاران این سری فیلم‌هاست.
می‌گفتند چند فیلم سینمایی تازه در این ارتباط ساخته خواهد شد. چطور شد که قضیه به این مجموعه تلویزیونی کشیده شد؟
- این نظر سم رایمی بود. او بر این باور است که در آستانه سال 2016 مدیوم تلویزیون بیش از هر زمانی فراگیر شده و عمومیت بیشتری دارد. حسن دیگر تلویزیون این است که اگر موضوع‌تان مورد توجه قرار گیرد، می‌توانید آن را سالها در اپیزودهای تازه یک سریال رو کنید ولی هر فیلم سینمایی با اتمام ساخت‌اش به گونه‌ای دفن می‌شود و به اندازه سریال‌ها، جاری و ساری نیست. در سینما فرصتی برای جبران نیست و اگر در یکی- دو هفته اول اکران فیلم‌تان، آن فیلم نگیرد، نمی‌توانید در هفته‌ها و ماه بعدی به یک توفیق بزرگ برسید اما یک سریال قدم به قدم بیشتر جا می‌افتد و شما را به هدف‌تان می‌رساند.
از بازی مجدد در این نقش (اش) چه احساسی داشتید؟
- واقعاً دیوانه وار بود. وقتی همه آن حالات و خصلت‌های عجیب (اش) را که صیاد اشباح و قاتل هیولاها است از نو در ذهن‌مان مرور و اجرا کردیم، همه گذشته‌ها به یادمان آمد و از خودمان پرسیدیم چطور می‌توان این فضا را همچنان حفظ کرد. انگار زمان به سمت جلو نمی‌رود و زندگی متوقف مانده است.
کدام وجوه از کاراکتر (اش) را حین بازی‌های جدیدتان در این رل تعدیل و حذف کردید؟
- چیز خاصی حذف نشده و برعکس ما وجوه تازه‌ای از کاراکتر (اش) را به نمایش گذاشتیم و او را به واقع بسط داده‌ایم. کار مهمی که توسط گروه تولید این سریال انجام شده، این است که به رغم مشارکت نداشتن در ساخت فیلم‌های قبلی و آثاری که سم رایمی ساخت، با موضوع بسیار آشنا هستند و بسیار سریع در داستان‌ها حل شدند و انگار سالهاست که در این فضا زیسته‌اند.
شما با پیشینه بازی در فیلم‌های سینمایی 90 دقیقه‌ای یا بیشتر از آن الان با اپیزودهای 30 دقیقه‌ای این سریال طرف هستید. آیا این برای شما دشوار نبوده است؟
- سخت که بوده ولی به تدریج یاد گرفتیم که چطور انباشت اتفاقات را در یک محیط کوچک و اندک داشته باشیم. کار دیگری که در این سریال امکان پذیر شده ادغام چند ژانر در یک فیلم است. پایه کار و اصل قصه ما همچنان یک داستان ترسناک است اما ما توانسته‌ایم جنبه‌های ملایم تفریحی را نیز به متن داستان بیفزاییم و جاهایی را برای نفس کشیدن تماشاگران باقی بگذاریم.
آیا این امر برای بینندگان جا افتاده است؟
- فکر می‌کنم که بیفتد. اینکه ما ترس صرف و شدید بیافرینیم بعد از مدتی ملال آور می‌شود و تاثیرگذاری‌اش اندک می‌شود و بهتر این است که بیننده‌ها را با مسایلی روبرو کنید که مشابه آن را در زندگی عادی و هر روز در اخبار رسانه‌ها نمی‌بینند. «اش مقابل مرده شیطانی» چنین چیزی است.
چه ویژگی‌هایی در کاراکتر (اش) هست که او را متفاوت با شخصیت‌های مشابه می‌کند؟
- اینکه او برخلاف بسیاری از کاراکترهای مشابه یک قهرمان شکست ناپذیر نیست و برعکس لغزش‌های زیادی دارد و حتی می‌توان وی را یک بازنده‌ هم نامید، از بهترین و جالب‌ترین خصلت‌های (اش) و وجه تفکیک او با سایرین است. او نه مامور FBI است و نه آدم سیا تا به نحوی دروغین بسیار قدرتمند توصیف شود. برعکس او را در این سری فیلم‌ها منجمله در سریال جدید آدمی می‌یابیم که کمبودها و لغزش‌های متعددی دارد و حتی تیرهایش را از اسلحه‌اش به اشتباه شلیک می‌کند و اره برقی‌ای هم که سلاح مقابله او با شیاطین است، گاهی فقط باعث ترک خوردن در و دیوار می‌شود. در مجموعه جدید این خصلت‌ها و ضعف‌های (اش) نمود بیشتری دارد و روی این مسئله مانور فزون‌تری داده می‌شود. مثلاً فیلم می‌گوید که او کمردرد دارد و به نظر می‌رسد دچار آرتروز شده و به زور از جایش بلند می‌شود و دیگر حوصله ستیزهای گذشته را ندارد و بدیهی است که در رویارویی مجدد با زامبی‌ها به خودش لعنت بفرستد که چرا مجدداً با این پلید‌های چابک و بد طینت‌های بلند پرواز مواجه شده است.
قاعدتاً برای حل این مشکل بوده که در این سریال جدید تعدادی نفرات کمکی و دستیار برای کاراکتر شما جور کرده‌اند زیرا می‌ترسیدند کمرتان بشکند و به جهنم بروید!
- البته من از دیدن جوان‌ترها در دور و بر خودم همیشه خوشحال می‌شوم زیرا توانایی جسمانی لازم را ندارم و این دستیاران می‌توانند بار مرا در برخورد با اشرار سبک و لگدهای لازم را حواله شیاطین کنند! در این ارتباط باید از دانا دی لورنزو، ری سانتیاگو و جیل ماری جونز نام ببرم. آنها هم مظهر جوانی و توان هستند و هم در اوایل کارشان در سینما، دور از خصلت‌های لازم نشان نمی‌دهند.
آیا اتفاق افتاد که در این سری فیلم‌ها و اپیزودهای تیره، روزهایی توام با خنده و خاطرات مثبت را هم تجربه کنید؟
- کم و بیش داشتیم اما آنقدر موضوعات فیلم سیاه و سرشار از قتل و خونریزی و عجین با برخوردهای متفاوت و متعدد است که نمی‌توان در وسط کار و در ساعات استراحت بین سکانس‌ها گفت و خندید. یعنی دل و دماغی برای این کار باقی نمی‌ماند و فقط باید به خون و خونریزی فکر کرد!
آیا این بدین معناست که حجم عملیات خصمانه و میزان خونریزی در این سریال جدید پیشتر از فیلم‌های قبلی است؟
- شاید باشد و اگر هم نباشد، کمتر از گذشته هم نیست. یکی از سرمایه گذاران سریال توصیه جالبی به ما کرد. او گفت اگر دارید یک کار از ژانر وحشت و شیاطین و خون آشامان می‌سازید، بیخودی ماجراها را مهار نکنید و به سمت پوشیده گویی و سانسور برخی خشونت‌ها نروید. از در و دیوار اینجور فیلم‌ها باید خون ببارد وگرنه فروش نمی‌کنند و اگر سریال باشند، ریتینگ و نمره‌های بالا نمی‌آورند. این یک الزام است. دیگری گفت دیوار اتاق‌ها را از نو و به شکلی شفاف رنگ بزنید و سپس خون‌ها را به آن بپاشید و سر آخری قدری خون هم بر سر و روی خود بریزید! چندان خرج برنمی‌دارد اما فروش را بالا می‌برد. یکی از معدود ژانرهای سینمایی که در آن پوشیده گویی‌ها و استعاره‌ها و نشانه‌ها کفایت نمی‌کند و باید صراحت لهجه و قدرت انتقال سریع پیام را داشته باشد، ژانر هارور است. اینجا باید بی واسطه حرف‌تان را بزنید و ترس بیافرینید و شرایط سخت موجود را به طور شفاف توضیح بدهید و فقط از این طریق است که به مقصود می‌رسید.


ویدیو مرتبط :
پیرامون سیستم قشم، مجموعه مهندسی پیرامون