چشم شیطان به دنبال راه نفوذ

سیاست روز/ متن پیش رو در سیاست روز منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست.

توافق میان جمهوری اسلامی ایران و گروه ۱+۵ برای اجرای برنامه جامع مشترک (برجام) در شرایطی صورت گرفت که در زنجیره رفتار آمریکایی‌ها یک اصل را آشکار می‌سازد و آن تلاش آنها برای بهره‌گیری از مذاکرات و توافق هسته‌ای برای نفوذ در ایران است. حال این سوال در ذهن ایجاد می‌شود که آمریکا چگونه می‌خواهد در ایران نفوذ کند و هدف آن از این نفوذ چیست؟ آیا واژه‌ای به نام نفوذ یک واژه حقیقی است یا صرفا واژه‌ای برای ادامه مقابله با آمریکا است؟

نفوذ و چرایی آن؟
نفوذ به منزله رابطه یا تعامل نظیر آنچه میان افراد یک خانواده و جامعه و یا روابط میان کشورها و ملت‌ها در جریان است نمی‌باشد بلکه به معنای استفاده از ابزارهای گوناگون برای تغییر رفتار یک فرد، گروه، جامعه و کشور و حتی نهاد بین‌المللی برای حذف استقلال و وابسته‌سازی آن است. معادل واژه نفوذ را می‌توان در کلمه استعمار و استثمار جست‌وجو کرد.
بر این اساس اقدام نظامی و اشغال کشورها صرفا در حوزه نفوذ قرار نمی‌گیرد بلکه بخش کوچکی از این امر می‌باشد. در دنیای امروز که دنیای ارتباطات و به اصطلاح جهانی شدن است، استفاده از ابزار فرهنگی، اقتصادی، اجتماعی و حتی علمی و پژوهشی به عنوان مولفه‌های جنگ نرم از مولفه‌های مهم نفوذ می‌باشد. بر این اساس در بررسی و شناخت اصل نفوذ نمی‌توان به دنبال شاهد مثال‌های عینی و آشکار نظیر آنچه در گزینه نظامی روی می‌دهد، بود و باید با تبیین رفتارها در قالب جنگ نرم به تحرکات دشمن برای نفوذ و ضربه زدن به کشور و نظام پی برد.
حال این سوال پیش می‌آید که چرا آمریکا به دنبال نفوذ در ایران است؟ حقیقت انکار‌ناپذیر که آمریکایی‌ها نیز به آن اذعان دارند این است که ملت ایران و نظام اسلامی به الگویی برای جهان مبدل شده‌اند که درس استقلال، آزادی، اهمیت اندیشه‌های اسلامی برای تعالی جامعه، مبارزه با استبداد و استکبار و مقابله با نظام سلطه و... را به جهانیان داده است. ایستادگی ۳۷ ساله ملت ایران در برابر تهدیدات و تحریم‌ها و رویکرد اجباری و از روی نیاز غرب به پذیرش جایگاه جهانی نظام اسلامی و... ایران را به الگویی جهانی مبدل ساخته است چنانکه زمانی صرفا مردم ایران پرچم آمریکا را به آتش می‌کشید و روز قدس را در حمایت از فلسطین برگزار می‌کرد و مبارزه با رژیم صهیونیستی اولویت اول عنوان می‌داشت و اکنون این امر به فرهنگی جهانی مبدل شده است.
این حقیقت را نمی‌توان انکار کرد که امروز در سراسر جهان شعار مرگ بر آمریکا شنیده می‌شود و معطوف به کشور و ملتی خاص نمی‌باشد و یا مبارزه با رژیم صهیونیستی و حمایت از فلسطین به یک تفکر جهانی مبدل شده که نمونه آن برگزاری روز قدس در سراسر جهان حتی در اروپا و آمریکا و نیز ارسال کمک‌های جهانی برای شکست محاصره غزه و یا درخواست جهانی برای محاکمه سران رژیم صهیونیستی است. هر چند غرب می‌خواهد اینها را امری طبیعی معرفی نماید اما حقیقت آن است که اینها برگرفته از ایستادگی ملت ایران و اقتدار نظام اسلامی است که جهان را به سمت مبارزه با استکبار و در راس آن آمریکا و حمایت از مظلوم با اولویت فلسطین سوق داده است.
حال این سوال پیش می‌آید که هدف آمریکا از نفوذ چیست؟ پاسخ را در یک جمله می‌توان خلاصه کرد و آن معرفی ایران به عنوان الگویی شکست خورده و تسلیم شده در برابر غرب پس از ۳۷ سال مقاومت و ایستادگی و در یک کلام تحقیر ملت ایران و نظام اسلامی نزد جهانیان است تا زمینه‌ساز احیای سلطه‌گری نظام سلطه بر ایران و جهان گردد. تهی‌سازی داشته‌های درونی ایران و منزوی‌سازی جهانی آن و در نهایت استفاده از گزینه نظامی برای نابودسازی ایران و تبدیل آن به عراق و افغانستانی دیگر هدف نهایی آمریکا از این رفتارها است چراکه می‌خواهد نابودی الگوی آزادی‌خواهی و استقلال را به جهانیان نشان دهد.
حال این سوال پیش می‌آید راهبردهای آمریکا برای نفوذ در قبل مذاکرات و توافق هسته‌ای چه بوده و چگونه می‌خواهد از این مسئله برای تحقق طرح نفوذ بهره گیرد؟

راهبردهای نفوذ
چنانکه ذکر شد نفوذ بیش از هر چیز در قالب جنگ نرم صورت می‌گیرد لذا محور آن را باید در عرصه اندیشه‌ها و باورهای یک جامعه جست‌وجو کرد. در باب راهکارهای آمریکا برای نفوذ مسلما مواد بسیار زیادی را می‌توان برشمرد که در ذیل صرفا به چند مورد آن اشاره می‌شود:
دو شاخه کردن جامعه برای برهم زدن انسجام ملی و اتحاد میان مردم و نظام به عنوان اصلی‌ترین رکن انقلاب اسلامی. دو‌قطبی‌سازی جامعه میان موافق و مخالف تعامل با آمریکا و گرفتار‌سازی کشور در درگیری‌های سیاسی و امنیتی و غافل‌سازی کشور از حرکت در مسیر توسعه و پیشرفت که زمینه‌ساز خود تحریمی و تضعیف از درون جامعه می‌شود که مهمترین مولفه برای نفوذ و سلطه بیگانگان می‌باشد.
حذف ارزش‌ها و تبدیل کردن آن به ضد ارزش برای نمایش الگویی شکست‌خورده از ایران برای جهانیان. حذف شعارهایی نظیر مرگ بر آمریکا و مرگ بر اسرائیل و دور ساختن جامعه از استکبار‌ستیزی برای نشان دادن الگویی شکست‌خورده از ایران برای جهانیان از ارکان این برنامه است. بزک کردن چهره آمریکا از دشمن به کشوری که به دنبال تعامل است اساس این طرح است. آمریکایی‌ها چنان ادعا می‌کنند که دشمنی آنان با ایران صرفا در قالب هسته‌ای بوده و حال که مذاکره هسته‌ای به نتیجه رسیده ایرانیان باید پذیرنده آمریکا باشند. آمریکایی‌ها با ادعای ایرانیان باید گذشته را فراموش کنند به دنبال پنهان‌سازی کارنامه سیاه خود علیه ملت ایران هستند.
جالب توجه آنکه آمریکایی‌ها در حالی ادعای لزوم فراموشی گذشته را به ایران مطرح می‌سازند که خود حاضر به فراموش کردن گذشته نمی‌باشند که ادعای لزوم پرداخت غرامت از سوی ایران به بازداشت‌شدگان سفارت آمریکا ( لانه جاسوسی) و نیز اموری نظیر لزوم راستی‌آزمایی ایران از گذشته هسته‌ای‌اش که مربوط به یک دهه پیش است نشانگر عدم اعتقاد آمریکایی‌ها به فراموش کردن گذشته است.
ماندن آمریکایی‌ها در گذشته نشان می‌دهد که ادعای آنان در باب لزوم فراموش کردن گذشته صرفا برای منصرف‌سازی ملت ایران از حقوق خود غرامت‌هایی است که آمریکا باید به جرم جنایاتش علیه این ملت و سرزمین حداقل از کودتای ۲۸ مرداد تا به امروز بپردازد.
ایجاد حقارت اقتصادی با برجسته‌سازی ویران بودن ایران به دلیل عدم روابط با غرب و اهمیت‌زدایی از دستاوردهای عظیمی که ملت ایران با تحمل و مبارزه با تحریم‌ها به دست آورده‌اند. وابسته‌سازی ایران به غرب با حذف روحیه خودباوری و ما می‌توانیم.
مشکلات اقتصادی جاری در جامعه مسلما امری مهم و مقابله با آن نیازمند اراده‌ای ملی است که در قالب ما می‌توانیم قابل انجام است اما باید توجه داشت که به رغم فضای تحریم‌ پیشرفت‌های گسترده‌ای در حوزه‌های مختلف در کشور صورت گرفته و ایران به اولین قدرت منطقه‌ای مبدل شده و جهانیان نیز رسما به این دستاوردها اذعان دارند لذا اقدامات تبلیغاتی آمریکا برای معرفی ایران به عنوان کشوری ورشکسته و شکست خورده صرفا برای ایجاد فضای تحقیر در ایران و اهمیت زدایی از دستاوردهای استقلال و اصل ما می‌توانیم ملت ایران است.
منزوی ساختن منطقه‌ای و جهانی ایران با القا هزینه بر بودن حمایت از مقاومت و آزادی‌خواهی منطقه. آمریکایی‌ها چنان عنوان می‌کنند که ایران با کنار نهادن رفتارهایش در منطقه و رویکرد به خواسته‌ها و رفتارهای آمریکا می‌تواند از انزوای منطقه‌ای خارج شود. این القاها در حالی صورت می‌گیرد که کارنامه آمریکا در منطقه برابر با کشتار و جنایت است و مهمتر از آن کشورهایی که از آمریکا حمایت کرده‌اند نظیر عربستان اکنون منفورترین و منزوی ترین کشور منطقه هستند.
پس اقدامات تبلیغاتی آمریکا برای دلسرد سازی ملت ایران از روابط با جبهه مقاومت و دشمنی با رفتارهای آمریکا در منطقه و مبارزه با رژیم صهیونیستی نه برای دادن نقش منطقه‌ای به ایران بلکه برای منزوی ساختن آن به دلیل همراهی با آمریکاست. حقیقت آن است که رویکرد به آمریکا در دنیای امروز دیگر امتیاز نیست بلکه زمینه‌ساز دوری کشورها و ملت است چراکه جهان دیگر حاضر به پذیرش سلطه‌گری آمریکا نمی‌باشد.
سوق دادن مردم و مسئولان به کنار نهادن پیشرفت‌ها و دستاوردهای دفاعی و نظامی با القا تصور پایان دشمنی آمریکا و عدم نیاز به توان نظامی.
آمریکایی‌ها با برجسته‌سازی مشکلات اقتصادی از یک‌سو و نیز ادعای نیاز نداشتن ایران به تسلیحات دفاعی از سوی دیگر سعی در اهمیت‌زدایی از دستاوردهای بومی ایران و نیز ترویج تفکر بی‌نیازی به پیشرفت نظامی به دلیل دور شدن تهدیدات نظامی با توافق هسته‌ای است.
این القا در حالی صورت می‌گیرد که آمریکا همزمان به تسلیح رژیم صهیونیستی به عنوان دشمن قسم خورده ملت ایران و نیز تقویت توان نظامی خود می‌کند چنانکه یک تریلیون دلار برای توسعه بمب‌های هسته‌ای خود اختصاص داده است و این نشان می‌دهد که آمریکا هرگز گزینه نظامی را کنار نمی‌گذارد چراکه خوی آنان نظامی‌گری است و دوست و دشمن نیز نمی‌شناسد چنانکه آمریکا علیه عراقی اقدام نظامی صورت داد که دوست و مطیع آن بود و این نشان می‌دهد برای آمریکا صرفا منافع مهم است و دوست و دشمن تفاوتی در این معادله ندارد پس راهکار مقابله با تهدید نظامی آمریکا صرفا بالا بردن توان دفاعی کشور است و تعامل و مذاکره با آمریکا هیچ تضمینی برای امنیت کشور نمی‌آورد چنانکه اوباما رسما اذعان می‌کند که با توان نظامی که ایران دارد جنگ با آن دیوانگی و برابر با نابودی تمام منافع آمریکا در منطقه و چالش‌های گسترده برای تل‌آویو خواهد بود.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید

منبع: سیاست روز