جناح‌های سیاسی و راهبرد «برد- برد»


در ستون یادداشت همین مطلب به قلم حمیدرضا ترقی فعال سیاسی اصولگرا آمده است : خواست رئیس جمهوری از جریان‌های سیاسی مبنی بر پایان رقابت‌ها بعد از انتخابات و همدلی و همسویی قوای کشور، انتظار درستی است که بارها مورد تأکید رهبر معظم انقلاب نیز قرار گرفته است زیرا پس از هر انتخابات،‌ زمان تلاش برای رفع مشکلات کشور و مردم و تحقق شعارهای انتخاباتی فرا می‌رسد که لازمه این امر، همیاری و همکاری بخش‌های مختلف کشور است.
اکنون بیکاری، رکود و نبود رونق کسب و کار، مهم‌ترین مشکلاتی است که مردم بارها به آن اشاره کرده‌اند، مشکلاتی که هرچند راه حل‌های آنها در اختیار سیاسیون است، اما این راه حل‌ها، نه از دل سیاست، بلکه از توجه به سیاست‌های کلان کشور، همچون اصل 44 قانون اساسی و اجرای سیاست‌های اقتصاد مقاومتی حاصل می‌شود.
آنچه امید به شکل‌گیری چنین روندی در کشور را تقویت می‌کند، شکل‌گیری مجلسی متوازن و متعادل است که به نوبه خود می‌تواند مانع از دوقطبی شدن جامعه شده و این زمینه را فراهم کند تا همه دست‌اندرکاران، در ذیل نظام و رهبری، به تلاش‌های خود در جهت کسب بیشتر خیرات برای کشور ‌بیفزایند.
باید توجه داشت که مجلس به عنوان ریل‌گذار و کمک کننده دولت در تسریع اجرای سیاست‌های کلان نظام و نظارت بر حسن انجام آن، نقش مهمی برعهده دارد. در این میان، فقدان سابقه نمایندگی یا کارشناسی قوی برای اکثر منتخبان دوره دهم مجلس شورای اسلامی، این نگرانی را ایجاد می‌کند که آنان حداقل در یک سال نخست فعالیت مجلس نتوانند از عهده وظایف خود بخوبی برآیند.
در این صورت، چهره‌های شاخص هر دو جناح اصولگرا و اصلاح‌طلب که در بیرون از مجلس قرار دارند، می‌توانند در تقویت توان فکری و برنامه‌ریزی مجلس نقش شایانی داشته باشند.
ایجاد راهکارهای قانونی همچون کسب مشورت از این چهره‌ها در مرکز پژوهش‌های مجلس می‌تواند زمینه‌ساز عمق بخشیدن به صورت و محتوای مصوبات مجلس دهم شود.
حجت‌الاسلام والمسلمین حسن روحانی در سفر به کرمان با اشاره به انتخابات اخیر در کشور تأکید کرد که رقابت‌ها تمام شده و حالا همه باید به سوی وحدت گام برداشت تا با ایجاد همگرایی بهتر و بیشتر بتوان در حل مشکلات مردم تأثیرگذار بود. درباره این توصیه رئیس جمهوری گفت‌وگویی انجام دادیم با غلامعلی دهقان، سخنگوی حزب اعتدال و توسعه که در پی می آید.
٭٭٭
در ادامه روزنامه ایران با پرداختن به موضوع گفت و گوی انجام شده با غلامعلی دهقان می افزاید :‌پس از پایان رقابت‌های انتخاباتی اغلب مقام‌های کشور، فعالان سیاسی را به کنار گذاشتن رقابت‌های حزبی و جناحی و در عین حال حرکت به سوی همگرایی و وحدت بیشتر در جهت کمک به حل مسائل جامعه دعوت می‌کنند. آیا این خواست و دعوت به نظر شما یک دعوت شعاری است یا امکان عملی شدن دارد؟
به مصداق آنکه می‌گویند «هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد»، فعالیت‌های حزبی و سیاسی را هم باید در ظرف زمانی خود مورد بررسی قرار داد. چنان‌که موسم انتخابات، قطعاً هنگامه رقابت است. بویژه در نظام جمهوری اسلامی که مولود یک انقلاب بزرگ در 1357 بود و توانست با مشارکت توده‌ها فراتر از یک قشر، یک طبقه یا یک صنف خاص به پیروزی برسد. قطعاً از آنجا که علت مبقیه همان علت محدثه است... همچنان در راستای حفظ و تضمین انقلاب نیاز به حضور توده‌ها وجود دارد و یکی از مهم‌ترین مواردی که می‌تواند تجلی حضور آحاد ملت باشد، موضوع انتخابات است. بنابراین لازمه و فلسفه وجودی انتخابات رقابت است. زیرا مشارکت هر چه بیشتر هم منافع ملی را تأمین می‌کند و هم نشان از وفاداری بخش قابل توجهی از مردم به نظام فعلی دارد.
اما از آنجا که انتخابات را باید در زمان خود تحلیل کرد، می‌توان به این نتیجه رسید که جناح یا فرد پیروز شده، از سوی جریان‌های دیگر باید به رسمیت شناخته شود تا بتواند آرمان‌ها و اهداف خود را عملیاتی کند. زیرا اگر جریانی به پیروزی برسد اما به دلایل مختلف از جمله کارشکنی جریان رقیب یا ندانم کاری خود نتواند پاسخگوی بخش پیروز جامعه باشد، آن گاه این مسأله سبب دلسردی جامعه می‌شود و آرام آرام مقبولیت نظام را دچار خدشه می‌کند.
اتفاقی که در دراز مدت به هیچ وجه به نفع مصالح کلان کشور نیست. بنابراین جناحی که انتخابات را به رقیب واگذار کرده باید در کنار جناح رقیب قرار گیرد تا با یکدیگر بتوانند بازی برد- برد را پیش ببرند.
روندی که سبب موفقیت هر دو جریان خواهد شد. زیرا هدف غایی و نهایی نظام رشد، پیشرفت و توسعه ایران است و این مهم امکانپذیر نیست مگر با حضور آحاد ملت و اجماع نخبگان. بپذیریم که رقابت‌های انتخاباتی نوعی بازی سیاسی است که همه باید به نتایج و تبعات آن پایبند باشند.
همانند بازی فوتبال که پس از سوت داور ایده‌آل آن است که تیم بازنده نقاط ضعف خود را شناسایی کند و تیم برنده مغرور به نتیجه بازی نباشد. بلکه تلاش کند برای بازی‌های آینده همچنان دست بالا و دست پر را داشته باشد. این امر میسر نیست مگر آنکه تیم برنده بتواند اسباب پیروزی خود را همچنان فراهم نگاه دارد. کاملاً می‌توان با سخنان اخیر رئیس جمهوری موافق بود که فصل رقابت‌ها به پایان رسیده و موسم همگرایی هر چه بیشتر برای رشد و سازندگی و بالندگی کشور فرا رسیده است.
با وجود درستی این گزاره که لازم است همه گروه‌ها و جریان‌ها پس از رقابت‌های انتخاباتی در خدمت هدفی کلان‌تر قرار گیرند، اما واقعیت این است که جریان‌های سیاسی بویژه آنها که دستاورد مطلوب‌شان را در انتخابات به دست نیاورده‌اند، درست از فردای انتخابات خود را در مرحله آمادگی برای انتخابات بعدی می‌بینند، این است که به نظر می‌رسد دعوت آنها به کنار گذاشتن رقابت‌های سیاسی چندان پاسخ مثبتی در پی نداشته باشد. بین این دو موقعیت متناقض چگونه می‌شود اجماع ایجاد کرد؟
همان طور که در پاسخ سؤال قبل هم گفتم، بازی سیاست شباهت زیادی به بازی فوتبال دارد. سوت پایان بازی به معنای پذیرش شکست از سوی یک تیم و اعلام پیروزی تیم دیگر است.
اما این به معنای نفی رقابت در آینده نیست. بلکه بعد از مدتی تیم‌ها خود را بازسازی کرده و با توانمندی هر چه بیشتر رقابت‌ها را از سر می‌گیرند. این بازسازی هم خود جزو ضرورت‌های حضور نخبگان در اداره کشور است. آنچه مهم است این است که جریان غیر پیروز نباید به حرکات تخریبی دست بزند و نباید برای برنده نشدن خود دلایل واهی بتراشد.
همان طور که اخیراً شاهد بودیم، یکی از چهره‌های شاخص ائتلاف اصولگرایان ادعایی مطرح کرد که بنا به گفته سخنگوی قوه قضائیه، هنوز مدرک مستدلی برای آن ارائه نشده است. بدترین حالت این است که پیروز نشدن خود را به آسمان و زمین ارتباط دهیم و دلیل مشخصی برای شکست‌مان پیدا نکنیم و آنالیز درستی از آنچه در انتخابات رخ داده نداشته باشیم.
بخشی از آنچه در رقابت‌های سیاسی انتخابات مجلس شورای اسلامی جریان داشت این روزها خود را در تلاش جریان‌ها برای به دست گرفتن ریاست مجلس شورای اسلامی نشان داده است. آیا با وزن‌کشی جریان‌های سیاسی در مجلس موافقید یا معتقدید که باید این انتخاب فرای رقابت‌های جناحی براساس منافع و مقتضیات کلان‌تری انجام شود؟
به نظر می‌رسد آنچه می‌تواند ائتلاف اعتدال، اصلاحات و اصولگرایی معتدلانه را دچار خدشه کند، محمل‌هایی است که یکی از آنها همین انتخاب هیأت رئیسه مجلس دهم خواهد بود. بویژه آنکه کسانی که خود را در ردیف بازندگان این انتخابات می‌دانند از طریق جوسازی‌های رسانه‌ای سعی دارند این ائتلاف سه‌گانه جوان و چند ماهه را دچار شکست کنند.
بنابراین، این سه جریان که طی سه سال گذشته با درک درست از واقعیت‌های جامعه ایران توانستند قطار سیاست را به ریل اعتدال و عقلانیت بازگردانند، وظیفه خطیر و مهمی برعهده دارند و باید تا آنجا که می‌توانند این مسأله را با تعامل و درایت و ازخودگذشتگی حل کنند. زیرا بزودی و در اوایل سال آینده انتخابات مهم ریاست جمهوری دوره دوازدهم را در پیش خواهیم داشت.
انتخاباتی که هر سه این جریان‌ها در آن از حامیان دولت تدبیر و امید خواهد بود. بنابراین در انتخابات هیأت رئیسه مجلس باید با نگاهی به آینده اولویت‌ها در نظر گرفته شود. همچنین از انتخابات سال 1384 نیز باید عبرت آموخت. در آن انتخابات هم اصلاح‌طلبان، هم اعتدالیون و هم اصولگرایان میانه‌رو گزینه‌های خود را داشتند.
اما آنکه برنده بازی شد، پوپولیسم ایرانی بود که کشور را با بحران‌های قابل توجهی روبه‌رو کرد. در آن انتخابات اگر این جریان‌ها آینده‌نگری بیشتری کرده بودند شرایط را به نحو بهتری مدیریت می‌کردند.
امروز هم صدای پای همان پوپولیسم می‌آید و می‌توان پیش‌بینی کرد که طی ماه‌های آتی این صدا به صدای بلند طبلی تو خالی تبدیل شود.
این است که این جریان‌ها بای


ویدیو مرتبط :
پروفسور بیژن خرم - فرهنگ مدیریتی برد برد برد