جای خالی خنده در تلویزیون ملی


بانی فیلم/ اگر چه ذات مخاطب ایرانی، علاقه به فیلم هندی است، اما شک نکنید آثار طنز تلویزیونی در امور مختلف تاثیر اجتماعی خود را بر روح و روان جامعه می‌گذارند.
اینکه این روزها متوجه جای خالی خنده در تلویزیون پس از چند ملودرام خاکستری می‌شویم، نشان از این دارد که عطش خندیدن حتی به گوش مسوولان سیما هم رسیده است. تلویزیون نیازمند این است که جز در مراسم‌های مذهبی و مناسبت‌ها، آنتن خود را از تولیدات مفرح و طنز پر نگاه دارد، چرا که جامعه نیازمند این است از تنها رسانه دردسترس عام جامعه انرژی مثبت بگیرد و گاهی خستگی‌های روزانه‌اش را پشت سر بگذارد. اینکه چرا ما برای پخش آثار طنز تلویزیونی دو دل عمل می‌کنیم و مسوولان نمی‌دانند آیا باید طنازی تلویزیون را در راس برنامه خود قرار دهند یا خیر، جالب به نظر می‌رسد.
تقویم مشخص مناسبت‌ها نشان از این دارد که ما می‌توانیم در تولید آثار طنز تلویزیونی هم برنامه‌ریزی‌هایی از پیش تعیین شده داشته باشیم، اما در این راستا با چند سوال روبرو هستیم که بد نیست در اینجا مطرح شود.
الف: برای خندیدن اسپانسر نداریم؟!
به نظر می‌رسد سازندگان طنز به جز چند چهره معروف و مشهور که برای هر کاری می‌توانند اسپانسر و پشتیبان مالی خوب داشته باشند، از اسپانسر لازم در خصوص تولید آثار طنز برخوردار نیستند. این نشان از آن دارد که ما نتوانسته‌ایم در این سال‌ها از پتانسیل طنز در راه جذب اسپانسر کمک بگیریم. اینکه شرکت‌ها، ارگان‌ها و تولیدکنندگان حاضر نیستند در آثار طنز سرمایه گذاری کنند، بر می‌گردد به جنس پرداختن به آنها که قطعاً مورد توجه‌شان قرار نگرفته است. اینکه سریال «پایتخت» یا برنامه «خندوانه» کماکان توانایی جذب اسپانسر را دارند، اما خیلی از طنزسازان اخیراً از عدم جذب اسپانسر می‌نالند، شاید برگردد به عدم توانایی یا محدودیت انعکاس موارد مورد نیاز اسپانسر، اما موضوع بحث اینجاست که آیا در شرایط فعلی ما باید برای اسپانسرها آنقدر محدودیت ایجاد کنیم که از حضور در برنامه‌های طنز پرهیز کنند؟!!
خندیدن چند؟!
قطعاً بخش عمده‌ای از هزینه‌های تولیدات تلویزیون توسط خود رسانه ملی پرداخت می‌شود. به نظر می‌رسد منطقی باشد که خندیدن و ایجاد موج شادی در جامعه خیلی به امید اسپانسر نماند.
مگر می‌شود این حس شادی که می‌تواند درمان جامعه بیمار و عصبی باشد، از جدول آثار تلویزیونی تنها به دلیل بی پولی خارج شود. خب قطعاً مسوولان تلویزیون با پخش مجدد آثاری چون «خندوانه» یا «چک برگشتی»- که البته بی مناسبت با انتخابات مجلس خبرگان هم روی آنتن نرفته است- نشان ‌داده‌اند نیاز آنتن به خندیدن مخاطب را خوب می‌دانند و درک کرده‌اند که باید برای این اتفاق چاره‌ای اندیشیده شود. پس تنها بحث بودجه است که اجازه نمی‌دهد ما کنداکتور پر و پیمانی از طنز در تلویزیون‌مان داشته باشیم.
محدودیت‌ها موثر هستند؟!
اما گُل کلام آنجاست که می‌شنویم به دلیل محدودیت‌ها، ممیزی‌ها و اعتراض‌ها که بخشی از آن به عدم جنبه اجتماعی بر می‌گردد مسوولان سیما را به هراس انداخته که هر کار طنزی را تایید و تصویب نکنند.
ترس از اعتراض‌های اجتماعی در شوخی با مشاغل، لحن‌ها و لهجه‌ها باعث شده است مسوولان سیما تا جایی که می‌توانند از خندیدن مردم صرف نظر کنند، این یعنی اینکه هیچ اثر طنزی نمی‌تواند تولید شود، مگر اینکه با یک ماجرا یا هنجار اجتماعی شوخی کند.
مگر می‌شود طنز ساخت و به هیچ کسی نگفت بالای چشم تو ابروست؟!
اصولاً طنز بر اساس شوخی یا به نقد کشیدن به دست می‌آید، ولی ما نه جنبه نقد را داریم و نه جنبه شوخی. نویسنده و کارگردان برای ساخت یک اثر طنز جذاب به بن‌بست می‌رسند که چگونه می‌توان سریالی نوشت و تولید کرد که در آن هیچ فرد، قشر، گروه، شغل، سیاستمدار و... دیده نشود.
قابل درک است که مسوولان تلویزیون در این خصوص تا حدود زیادی دست به عصا شوند.
در سالهای اخیر با هر شغل و حرفه و زبان و لهجه‌ای شوخی یا حتی شوخی هم نه پرداخته شده جریان ساز بوده و هیچ بنی بشری حاضر به شنیدن نقد نیست. در این شرایط مگر می‌شود همه چیز را به ناکجا آباد نسبت داد و قصه سوررئال (به سبک «شبهای برره») تعریف کرد.
طنز ساز محدود
و از سوی دیگر ما شاهد این هستیم که در عرصه طنز بی‌تعارف هنوز نتوانستیم به افراد شاخص این ژانر، نامی شاخص اضافه کنیم.
افراد جدید نتوانستند ماندگار باشند و قدیمی‌ترها یا نیستند و یا اگر هم هستند، با ترس و هراس کار می‌کنند.
رضا عطاران پس از سریال «بزنگاه» رفت، مهران مدیری با «در حاشیه» برگشت اما مجبور به تغییر فضا در کارش شد که باید منتظر ماند و دید سریال جدیدش چه خواهد شد. جواد رضویان «سه شو» را اخیراً روی آنتن برده و قرار است با همان تیم معروف همیشگی طنز تلویزیون، سریال تولید کند. این نشان از آن دارد که ما در ژانر طنز به نیروی انسانی غنی و قوی و کاربلد جدیدی در این سالها نرسیدیم. مهران مدیری و جواد رضویان در حالی این روزها با هم همکاری دارند و این همکاری در برخی از لحظات حتی به تداخل کاری میان دو مجموعه «در حاشیه» و «سه شو» رسید که سابقه همکاری‌شان بر می‌گردد به یکی ـ دو دهه گذشته. مهران غفوریان، سیامک انصاری، بیژن بنفشه خواه، نصرا... رادش، عارف لرستانی و... اسامی نام آشنایی هستند که از سالها پیش در کنار یکدیگر کار کرده‌اند و ما عملاً با نام جدید و درخشانی در این عرصه مواجه نبوده‌ایم.
چرا مهران مدیری و جواد رضویان‌های جدیدی در تلویزیون پدید نیامده‌اند؟ آیا چون فرصت و عرصه بر دیگران آنقدر که باید باز نیست؟!
آیا تلویزیون حاضر به ریسک نیست؟!
آیا افراد دیگر هم اگر آمدند پرونده قابل قبولی ارائه ندادند؟!
آیا جنس کار مهران مدیری هنوز مورد توجه مسوولان سازمان است؟
آیا تلویزیون به جوان‌ترها در این عرصه اعتماد لازم را ندارد؟
آیا ما در این عرصه استعداد و توانایی لازم را نداریم؟!
آیا مسوولان سازمان خود از طرفداران افراد شاخص طناز تلویزیون هستند؟!
حرف آخر
تجربه ثابت کرده هر بار تلویزیون به نیروهای جوان و فکرهای جدید اعتماد کرده نتایج قابل توجهی رخ داده است. قدرت ریسک پذیری مسوولان سازمان صدا و سیما به خاطر خطرات ژانر طنز پایین آمده و سپردن کار به افراد جوان تا حدودی این اطمینان را در آنها ایجاد نمی‌کند. اما نکته‌ای که قابل طرح است بر می‌گردد به جنس ریسک در تلویزیون یک روز به موفق‌ترین ملودرام ساز تلویزیون سیروس مقدم فرصت ساخت سریال طنز «پایتخت» داده شد یا سریال «چک برگشتی» نمونه موفق دیگری از کار اوست. گاهی می‌توان با تغییر نگاه به اتفاقات بزرگ و متفاوتی رسید.
سریال «پایتخت» حاصل اعتماد مدیران وقت بود که کارش به چند فصل کشید. گاهی می‌توان با تغییر تاکتیک به نتایجی متفاوت رسید. نیاز است مدیران سازمان در این عرصه فکورانه عمل کنند.
شک نکنید بازخورد خوب مخاطب از تکرار سریال «چک برگشتی» یا «خندوانه» نیاز او به خنده است. چه خوب که از طنز تلویزیونی حمایت لازم صورت بگیرد.

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar


ویدیو مرتبط :
گزارش اکران مستند جای خالی در تلویزیون