مثلث نوشت: گونه شناسی احمدی نژادی‌ها به روایت یک «بهاری»

مثلث نوشت: گونه شناسی احمدی نژادی‌ها به روایت یک «بهاری»

مثلث/ متن پیش رو در مثلث منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

باوجود آنکه بیش از دو سال از پایان دولت احمدی‌نژاد گذشته است، اما همچنان اختلاف در میان هواداران این رئیس‌جمهور سابق ادامه دارد. پس از آغاز دولت دوم احمدی‌نژاد برخی ریزش‌ها دراین دولت اتفاق افتاد و بعد از ماجرای خانه نشینی و همچنینی در بزنگاه‌هایی چون اختلاس سه هزار میلیاردی، دستگیری عباس غفاری و خصوصا ماجرای کاندیداتوری رحیم مشایی برای انتخابات، این دسته‌بندی‌ها افزایش پیدا کرد. آنها که بعد از ماجرای کاندیداتوری مشایی بر احمدی‌نژادی بودن اصرار دارند خود را «بهاری» می‌دانند و دسته دیگر که این روزها گروه یکتا را راه‌اندازی کردند، گروه جداشدگان از مشایی را تشکیل دادند.
این اختلافات خصوصا در مواقعی همچون انتخابات بروز و ظهور بیشتری پیدا می‌کند. از همین رو یکی از هواداران نزدیک به احمدی‌‌نژاد در مقابله‌ای که در کانال‌های مرتبط با این افراد بازتاب داده شده است، به «گونه شناسی» هواداران رئیس‌دولت قبل پرداخت است. عبدالرضا سلطانی در این یادداشت معتقد است که «بسیاری همچنان برای رسیدن به قدرت در کنار احمدی‌نژاد» هستند. او می‌نویسد: هنوز بوی شیرینی می دهد، برای همین است که دور و برش هنوز شلوغ است. خیلی ها هنوز نمی خواهند باور کنند که زندگی، فقط زیستن در سیستم اجرایی یا راس اهرام قدرت اجتماعی نیست، لذا همچنان می خواهند به خود بقبولانند که باید به دنبال بازگشت به قدرت بود.

نگارنده این سطور، همانند بسیاری دیگر از دوستداران محمود احمدی نژاد، خود را احمدی نژادی دانسته و سعی می کنم آرمان بهار را در هر شرایطی مقدم بر اصول زندگی خود بدانم، و خوشبختانه خود را جزء هیچکدام از گروه ها و دسته جات اطراف محمودیه تعریف نکرده و نمی کنم، اما علی رغم فاصله گذاری با این مغناطیس های قدرت، خود را منتقدی امین و رصد کننده ای دقیق از تحولات محمودیه می دانم. بر این اساس معتقدم چهار دسته همچنان بر مدار احمدی نژاد در حال دَوَران هستند.

نویسنده همچنین در ادامه گونه‌های احمدی‌نژادی را به چهار دسته، آلودگان احمدی‌نژاد، دورنگرها، نفوذی‌ها و اعتقادی‌ها تقسیم بندی کرده و می‌نویسد: «گروه اول را می توان آلودگان احمدی نژاد دانست. بی چارگانی که در طول دهه احمدی نژادی، از شهرداری گرفته تا آخر ریاست جمهوری، به هر نحو در کنار او زیست کرده اند. آنها خواسته یا ناخواسته حالا احمدی نژادی محسوب می شوند و لاجرم مغضوب ضداحمدی نژادی ها. بی تردید تعدیل و اخراج و بیکاری، کمترین آسیبی است که نصیب این بندگان خدا شده، پس نمی شود به آنها ایراد گرفت که چرا دور و بر احمدی نژاد هستند و سعی می کنند حداقل از این طریق، وجهه و توجیهی برای این وضعیت نابهنجارشان بتراشند. آنها نه دلباخته اند و نه تواب از بودن در کنار محمود، باید به آنها احترام گذاشت و درکشان کرد. همین که هنوز می آیند و می روند و هستند، یعنی هنوز می توان روی اصلی به نام مردانگی و مروت حساب باز کرد.

اما گروه دوم، دورنگرها (استراتژیست ها) هستند. زِبل خان هایی که با هزار محاسبه و منطق، به خود اثبات کرده اند که آلترناتیوی جز احمدی نژاد وجود ندارد، و اگرچه با سوخت و سوز، دیر یا زود او به قدرت باز خواهد گشت. حساب و کتاب این جماعت، فعلا آنها را در مدار نگاه داشته است. خیلی از آنها ظرف دو سال آخر دولت بریدند. برخی برای خود حزب و گروه دست و پا کردند و برخی با یک فحش نامه، تواب شدند و الان سر در دستگاه و دکان یکی از احمدی نژاد ستیزان دارند. اما هستند کسانی که همچنان معادلات را در جهت بازگشت آن مرد، می دانند. پس اینها تا زمانی که موئلفه های فرمول شان تغییر خاصی نکند، یا آنکه منافع دور دست را خوش مزه تر از مضرات زودگذر فعلی بدانند، دور و بر احمدی نژاد خواهند بود.

نفوذی ها، گروه سومند. آنها هستند، چون ماموریت دارند که باشند. فهمیدن اینکه این گروه از میان خیل عظیم جمعیت بریدگان و توابین و بی چاره ها و دورنگرهایِ کاسب گزینش و جذب شده اند، خیلی سخت نیست. حذف آنها از جمع نزدیکان، بدترین گزینه است. این عکس العمل باعث می شود نفوذی سازها، با اهرم های مختلف، به سراغ دیگران بروند و آنها را تا مرحله بریدن و همکاری پیش ببرند. نشانه های شناخت اینها کم نیست اما چون باید فرایند تصفیه جریان بهار به صورت طبیعی شکل بگیرد، زمان بهترین دوا برای رو شدن چهره پلید این جماعت مکار است. باید گذاشت تا گذشت ایام، روی دیگر آنها را به جریان بهار نشان دهد.

اما گروه چهارم، اعتقادی ها هستند. عشاق احمدی نژاد. کسانی که حالا دیگر با کمترین مبنای عقلی، نمی توان علاقه آنها به احمدی نژاد را توجیه کرد. آنها در ایام قدرت احمدی نژاد در دورترین فاصله قرار داشتند و البته حالا هم که دیگر خبری از جاذبه ها و دافعه های قدرت نیست، باز هم در دورترین نقطه از عشق شان، چشم به قله آرمان ها دوخته اند. برای شان مهم نیست که دیده می شوند یا نه، هزینه می دهند یا نه، کسی حساب شان می کند یا نه، اصولا آنها حساب و کتاب نمی کنند. آنها از نظر حسی و قلبی در نزدیک ترین مدار به احمدی نژاد قرار دارند و از نظر وضعی و شکلی در دورترین مدارهای قدرت حول او تعریف نمی شوند. لااقل این وضعیت کنونی آنهاست.

سلطانی در ادامه نتیجه گیری می‌کند که «بی‌خودی‌ها» از این جریان جراحی و کنده خواهند شد: پیش بینی آینده این چهار دسته خیلی آسان نیست اما علی الحساب می توان اینگونه گفت که با فرا رسیدن زمستان، که به نظر می رسد در آستانه ورود به آن هستیم، دو دسته آلوده ها و استراتژیست ها باید فکری به حال خود بکنند. هاله وحشتی که احتمالا در آینده نزدیک حول محور احمدی نژاد شکل خواهند داد، برای همینجوری ها و کسانی که برای آینده سیاسی خود کلاه بازگشت به قدرت بافته اند، جایی نخواهد داشت. قطعا تنها عنصری که قدرت جراحی و کندن بی خودی ها را دارد، ترس است، که بابت قبول زحمت ایجاد آن، باید از رقبا و دشمنان جریان بهار تشکر هم کرد! اما دوئل صبر و استقامت میان نفوذی ها و اعتقادی ها بعید است که به این زودی ها پایان بپذیرد. باید صبور بود. زمستان می آید و می رود و رو سیاهی به ذغال خواهد ماند.

*داود حشمتی

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید telegram.me/akharinkhabar

ویدیو مرتبط :
احمدی نژاد : او انسانی بهاری بهاری بهاری است