فیلمهای دفاع مقدس آبروی جشنواره 34 / "بادیگارد"،"نفس" و "ایستاده در غبار" خوش درخشیدند


حضور سه فیلم با موضوع و محوریت دفاع مقدس که در دو روز گذشته در برج میلاد به نمایش درآمد، تحسین اهالی رسانه و منتقدان را به همراه داشت و  البته با استقبال مخاطبان و خبرنگاران روبرو شدند. فیلم هایی که تلاش بسیاری برای حضور در سالن اکران آنها شد و در خارج از کاخ جشنواره نیز به سانس های فوق العاده رسید.فیلم‌هایی چون «نفس» ساخته نرگس آبیار ـ با موضوع کودکان شهید ـ ، «بادیگارد» حاتمی‌کیا و «ایستاده در غبار» به کارگردانی محمدحسین مهدوی که به زندگی جاویدالاثر حاج احمد متوسلیان می‌پرداخت و جدای از شرافت موضوعی خاصش، یکی از کم‌حاشیه‌ترین فیلم‌ها هم بود و نشست رسانه‌ای آن نیز منظم و محترمانه برگزار شد.«بادیگارد» را با ذهنیت خودی و ناخودی نبینید«بادی‌گارد»، شور و حال را دوباره به جشنواره برگرداند، و در شرایطی که سینمای ایران همچنان مشغول به شخصی‌سازی‌های کسل‌کننده است، سر برآوردن قهرمان بزرگی به نام حیدر به یک رؤیای شیرین شبیه است.ابراهیم حاتمی کیا در تازه ترین اثر خود به سراغ محافظ شخصی می رود که از یکی از مقامات که قصد دارد کاندیدای ریاست جمهوری شود محافظت کند. فیلم داستان «حاج حیدر» (پرویز پرستویی) است که با دیدن رفتارهای غیر متعارف مشاور ارشد دکتر صولتی متوجه نیت آن ها شده و تشخیص می دهد که دیگر منافع نظام ومملکت در نظر نیست بلکه منافع شخصی جای آن را گرفته است. از همین روست که تصمیم میزگیرد محافظت از دکتر را رها کرده و دیگر از سیاسیون محافظت نکند. این در شرایطی است که دکتر در بیمارستان به سر می برد و حال مساعدی ندارد. زمانی که حیدر قصد می کند که دیگر محافظت از سیاسیون را کنار بگذارد و با این تصمیم او موافقت می شود حفاظت از یک محقق و دانشمند هسته ای به او سپرده می شود.حاتمی کیا در این فیلم به سراغ موضوعی پرتب وتاب وجنجالی رفته است و خیلی صریح و سرراست بدون هیچ استعاره ای(برخلاف گزارش یک جشن) آنچه که نسبت به آن دغدغه دارد را بیان کرده است. بیراه نیست اگر بگوییم «بادیگارد» شبیه ترین فیلم حاتمی کیا به «آژانس شیشه ای»است. از این جهت که فیلمساز در تازه ترین اثر خود به صراحت مواضعش را اعلام می کند و «حیدر» میان آرمان و واقعیت دچار چالش می شود. لحظه های ناب در تازه ترین ساخته حاتمی کیا کم نیست یکی از آن لحظه ها که با عشق به تصویر کشیده شده و در این صحنه عشق و دلدادگی او به بچه های دفاع مقدس را می توان به وضوح در این صحنه ها لمس کرد، لحظه حضور حاج حیدر بر مزار همرزمان شهیدش «سید» و دیگر همرزمانش که با هم قسم شده بودند، است. حاج حیدر از شرم حضور وارد مقبره شهدا نمی شود و تنها جلوی در آرام اشک می ریزد. صحنه تاثیرگذار دیگری که بسیار زیبا به تصویر کشیده شد پایان بندی اثراست که راضیه چادرش را برروی حاج حیدر که احساس سرما می کند، می کشد و با همسرش که به شدت زخم برداشته و نفس هایش به شماره افتاده است خلوت می کند.آخرین ساخته حاتمی کیا به عقیده بسیاری از منتقدان و خبرنگاران همه مولفه های سینمایی او را با خود داشت و بار دیگر او به روند فیلمسازی برگشته بود که «آژانس شیشه ای» نقطه عطف آن به شمار می آید. صحنه هایی از فیلم با واکنش های معمول بینندگان همراه بود، بعضی جاها صدای خنده های نشان دهنده غیرعادی بودن صحنه شنیده می شد اما در پایان صدای تشویق نشان داد حاتمی کیا بار دیگر توانسته حرف دلش را طوری بزند که بر دل مخاطب سینمای او می نشیند.حاتمی کیا در نشست خبری "بادیگارد" با بیان اینکه حال این جشنواره برای من حال سال ۶۵ است گفت: اولین فیلمم «هویت» که مصادف شد با عملیات «کربلای ۵» و من خیلی خجالت می کشیدم که در سینما بودم و بچه های روایت فتح همه در جنگ و جبهه بودند.الان هم خجالت می‌کشم که در سوریه نیستم. فیلمبردار فیلم «بادیگارد» هم معتقد است اگر منتقدان این فیلم را بدون پیش‌فرض‌های قبلی از سینمای حاتمی‌کیا و بدون ذهنیت خودی و ناخودی ببینید از تماشای آن لذت بیشتری می‌برند.شاید مهم ترین حاشیه روز جمعه برگزار نشدن فرش قرمز برای فیلم بادیگارد بود. حاتمی‌کیا در این رابطه به خبرنگاران گفت: «اعتقادی به فرش قرمز ندارد و نه او در مقام کارگردان و نه هیچ‌کدام از عوامل تولید فیلم در این مراسم شرکت نخواهند کرد.«ایستاده در غبار»؛ آرمانگرایی واقعی با پاهایی روی زمین ایستاده در غبار با شیوه ای بدیع از روایتگری به زندگی حاج احمد متوسلیان می پردازد. مرد بزرگی که نام او در تاریخ انقلاب مانا و ماندگار است، برای همه ما شناخته شده و قابل احترام است و حالا قرار است زندگی او در قالب یک فیلم سینمایی روی پرده نقره ای نقش ببندد. اما آیا این روایت صادقانه است؟ آیا این فیلم قصه درستی دارد؟ آیا تطبیقات تاریخی و اشاره های تاریخی به زمان حال به جا استفاده شده است؟«ایستاده در غبار احمد متوسلیان را نشان می دهد.»؛ این جمله شاید یکی از ارکان موفقیت فیلم است. متوسلیانِ این فیلم دائما در حال نماز شب نیست، نگاهش کلیشه‌وار رو به آسمان نیست و کنج نشین محراب نیست و در خانواده ای مذهبی و فقیر دیده به جهان نگشوده است! احمدِ ایستاده در غبار در مدرسه دانش آموز متوسطی بوده، پدرش راننده شخصی داشته، روابط صمیمی با پدرش نداشته و تا پیش از انقلاب هم مثل کمونیست ها سبیل بلندی می گذاشته، بدون ریش. احمدِ ایستاده در غبار در جبهه هم فقط به فکر وضو گرفتن و هق هق های نیمه شبی نبوده، اتفاقا به خاطر پیشبرد اهداف نظامی‌اش در جلسات تندی می کرده، در دعوای بالا کشیدن‌های هنگفت پول سپاه به نفع ضد انقلاب هم مردم را وارد ماجرا کرده، در جبهه حتی دعوا هم کرده، توی گوش سرباز خودش هم زده و در عروسی یکی دیگر از سربازهایش هم شرکت کرده. احمد حتی وقتی در بیمارستان روی سرش گُل می‌ریزند و برایش «پاسدار، پرستار پیوندتان مبارک» می خوانند هم استغفار نمی کند، اتفاقا لبخند می زند و با خجالتِ نجیبانه از کادر خارج می شود. تیپ های همراه متوسلیان هم با شیوه ای منحصر به فرد از روایت به درستی معرفی می شوند و ابتکار جذاب استفاده از صدای واقعی این شخصیت ها روی بازی بازیگران، می تواند به خوبی این موضوع را نشان دهد. نگاه کنید به لبخند شوق آلود تماشاگران موقع ورود کاراکتر سرلشکر محسن رضایی با صدای خودش، یا اولین نمایش چهره شهید همت، ‌یا صدای شهید همدانی بعنوان راوی بخشی از قصه و حتی نمایش از پشت سر آیت الله خامنه ای و... که چقدر باور پذیر و دلنشین از آب درآمده و چقدر به جان کار نشسته است. و ارزش این موضوع وقتی بیشتر حس می شود که یاد جنجال های گاه و بیگاه بر سر چنین شخصیت پردازی هایی و اعتراضات دامنه دار خانواده های معظم شهدا به عوامل ساخت آن فیلم ها می افتیم.مهدویان در نخستین تجربه سینمایی خود به وضوح نشان داده که بلد است تخصص و تجربه خود در مستند سازی را به خدمت کار سینمایی ش در آورد. افکت های به جا و دقیق در مراحل مختلف و حتی صداگذاری های دقیق و باورپذیر این فیلم کاملا هویدا می کند که کارگردان این کار، یقیناً دستی هم بر آتش مستند دارد. هنر این است که در ایستاده در غبار، مستند به خدمت فیلم در امده است.و به اینها اضافه کنید گریم های بی عیب، اسم به جا و پر استعاره و زیبا و دیالوگ ها و اشاره های درست و درمان فیلم به امروزِ جامعه را.ایستاده در غبار با اینکه اولین تجربه کارگردانش است،‌ با اینکه بازیگر نامی ندارد و با اینکه درباره مساله حساسی ساخته شده اما می تواند تماشاگران نخبه و سخت پسند کاخ جشنواره را تا دوازدهِ شب روی صندلی های سالن میخکوب کند و آخر سر هم تشیق ممتد آنها را از آن خود کند.اما اظهارنظر کارگردان برجسته سینمای ایران درباره این فیلم نشان از اعتبار و قوت بالای آن دارد.مجید مجیدی معتقد است، فیلم «ایستاده در غبار» اتفاق بزرگی در سینما است و از نظر تکنیکی و از جهت پرداخت، ساخت چنین فیلمی جسارت بسیار بزرگی را می‌خواهد. او گفته که «ایستاده در غبار» می‌تواند حلقه مفقوده در سینمای دفاع مقدس باشد که توسط محمدحسین مهدویان به تصویر کشیده شده است. فیلمساز مبتکر، جسور و خلاقی که می‌تواند یک پدیده در این سینما باشد.مجیدی ادامه داد: در طول این سال‌ها از این نسل بسیار کم داشتیم که چنین نگاه متعهدانه‌ای نسبت به نسلی داشته باشد که به آن متعلق نبوده و این فیلم ادای دین بسیار بزرگی محسوب می‌شود، آن هم در شرایطی که بیشتر به دنبال سیاه‌نمایی‌ها هستند.وی ادامه داد: این فیلم ۱۰۰ دقیقه‌ای که همه لحظات‌اش بازسازی شده است، به زیبایی به تصویر کشیده شده و ساخت آن جسارت بزرگی را طلب می‌کند.پایانِ «نفس»؛ یک سر و گردن بالاتر از جشنواره نرگس آبیار با فیلم «شیار ۱۴۳» جایگاه خود را در سینمای ایران تثبیت کرد و انتظارها را از خود بالا برد، تا جایی که فیلم «نفس»، به‌رغم اینکه فیلم خوش‌ساخت و نسبتاً باکیفیتی است نتوانست انتظارها را از او برآورده کند. شاید اگر این فیلم را کارگردانی تازه‌کار ساخته بود یا کسی که کیفیت کار قبلی‌اش مانند «شیار ۱۴۳» نبود، برایش موفقیت بزرگی به حساب می‌آمد، اما متأسفانه دربارۀ آبیار این‌طور نیست. هم مدت زمان بسیار طولانی فیلم ــ حدود ۱۳۰ دقیقه، کمی بیشتر از دو ساعت ــ و هم ریتم کندِ فیلم باعث شده تا مخاطبان به‌سختی بتوانند فیلم را تا انتها تاب بیاورند، و هم کیفیت فیلمنامه و کارگردانی به قدرتی که از «شیار ۱۴۳» به یاد داریم، نمی‌رسند.«نفس» روایت خانواده‌ای یزدی است که به‌خاطر تنگیِ نفس مردِ خانواده، غفور، با بازی مهران احمدی به منطقه‌ای دیگر می‌روند تا بیماریِ غفور کمی بهتر شود. غفور همراه چهار فرزندش به‌نامهای بهار، نادر، کمال و مریم و همین طور مادر ناتنی‌اش زندگی می‌کند. فیلم روایت زندگیِ آنان در سالهای انقلاب و اوایل جنگ است و بیش از هر چیز بر رؤیاها و آرزوها و دنیای ذهنیِ یکی از فرزندان غفور که راوی فیلم است تمرکز می‌کند و در نهایت هم با کشته شدنِ او در بمباران هوایی به پایان می‌رسد.بزرگترین حسن فیلم، نمایش قدرتمندِ دنیای درونیِ کودک است. از همان ابتدای فیلم به‌خوبی روند شکل‌گیری شخصیتِ این کودک، علائق و آرزوهای او و البته روند تدریجی علاقمند شدنش به کتاب و قصه را می‌بینیم. «نفس» بسیار به‌درخشانی توانسته است این دنیا را به تصویر بکشد و بیننده را با خود همراه سازد، این مسئله به‌خاطر بازی‌های فوق العادۀ بازیگران هم هست، علاوه بر مهران احمدی که البته بازیگر بسیار توانمندی است، بازیِ کودکان هم بسیار تماشایی است و این نشان از توان و قدرت آبیار در بازی گرفتن و هدایت عوامل دارد.اما ایرادات فیلم چه؟ مهم‌ترین ایرادی که می‌توان به فیلم وارد دانست ریتم کند و کشدار و خسته کنندۀ فیلم است که کنار مدت زمانی بسیار طولانیِ آن می‌تواند مخاطب را به درماندگی بکشاند. در واقع، وقتی در فیلمی از جذابیت‌های متداول فیلم‌های سینمایی مانند هیجان و ... خبری نیست، فیلمساز باید تدابیری بیندیشد تا این نقص را به‌نوعی جبران کند، اما انگار آبیار در «نفس» عمد داشته سرگرم کنندگی را از فیلمش حذف کند و همین باعث شده که تحمل آن از دقیقۀ ۸۰ و ۹۰ به بعد در سالن سینما دشوارتر شود.


ویدیو مرتبط :
وقتی ZOTAC GTX 980 Ti AMP!Extreme نفس می کشد!!