سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



الف نوشت: برجام و فرهنگ سیاسی


الف نوشت: برجام و فرهنگ سیاسیالف/ متن پیش رو در الف منتشر شده و انتشار آن به معنی تایید تمام یا بخشی از آن نیست

روز گذشته « برجام » اجرایی شد. من هم همراه با خانواده ی فرهنگ و هنر کشور به بزرگمردان دیپلماسی و فنی کشور و بویژه آقایان دکتر ظریف و دکتر صالحی خسته نباشید عرض می کنم و این دستاورد و پیروزی نسبی را به هموطنان عزیزم شادباش می گویم.

واقعیت این است که در موضوع دانش هسته ای کشورمان برای غرب و ایران چاره ای جز تفاهم باقی نمانده بود. کشمکش های دوازده سال گذشته که بر پایه ی دروغ بزرگ غرب علیه ایران بنا شده بود و برخی از رفتارهای داخلی هم زمینه های مناسبی برای این دروغ ها فراهم کرده بود، چندین بار به مرزهای رویارویی نظامی نزدیک شد. هیات حاکمه ی آمریکا چندین بار ایران را به حمله ی نظامی تهدید کرد. چنین می نمود که آنها در تهدیدات خود جدی هستند. با این حال یک عامل بازدارنده را هم در برابر خود می دیدند: ایرانی ها در دفاع از خود تردید نمی کنند. هشت سال جنگ تحمیلی و دفاع استوار ملت ایران از هویت و موجودیت خود آخرین نمونه است. با چنین ملتی نباید با زبان زور سخن گفت.

از سوی دیگر، حمله ی نظامی به افغانستان و عراق، هزینه های هنگفتی به اقتصاد آمریکا تحمیل کرده و در ازای آن دستاورد قابل توجهی به همراه نیاورده بود. این واقعیت را سیاستمداران و ژنرال های آمریکایی بیش از هر کس باور داشتند. آنها علیرغم آنکه بر طبل جنگ علیه ایران می کوبیدند و شاید هم راست می گفتند، می دانستند که با میدان کور و بی اُفقی روبرو هستند.

در این میان، رژیم اسرائیل و برخی از کشورهای واپسگرای منطقه، به شدت آرزومند درگیری نظامی آمریکا با ایران بودند و برای تحقق این هدف از هیچ کاری فرو نگذاشتند. اما خوشبختانه ایران و آمریکا بر بنیاد خرد و تجربه از این رویارویی پرهیز کردند. اما ادامه ی بحران قابل دوام نبود. جهان و بویژه اکثر کشورهای اروپایی ( منهای فرانسه و انگلستان ) از تداوم آن خسته بودند و نمی خواستند بیش از این زیان ناشی از چنین وضعیتی را تحمل کنند. اروپایی ها دوست نداشتند هزینه ی دشمنی آمریکا با ایران را پرداخت کنند. بحران های اقتصادی اروپا به مرزی جدی و نگران کننده رسیده بود و بازار هشتاد میلیونی و مستعد ایران به شدت وسوسه انگیز به شمار می آمد. فشار پنهان و آشکار اروپا بر شریک آن سوی اطلس، روز به روز افزایش می یافت و آمریکایی ها دریافته بودند که تحریم ها به مرز شکننده ای رسیده است و ایران هم حاضر نیست از منافع ملی خود چشم بپوشد.

ایران هم وضع خوبی نداشت. تحریم ها به همراه سوتدبیرهای پولی و اقتصادی و هزینه ای، وضع نامناسبی برای ایران بوجود آورده بود. با این حال، کمتر کسی پیدا می شد که به سرخم کردن در برابر قلدری و زورگویی آمریکا رضایت بدهد. ایرانی ها عزت خود را در کنار رفع مشکلات تعریف کرده بودند. رهبر ایران خردمندانه ترین شیوه ها را اتخاذ نموده بود. ایشان با ایمان به ظرفیت ها، فرصت ها و توانایی هایی که ایران از آنها برخوردار است، در برابر کسانی که تسلیم در برابر آمریکا را پیشنهاد می کردند، راهبرد مقاومت فعال و تعمیق آگاهی عمومی و دعوت به عقلانیت بیشتر در رویارویی با بحران پیش آمده را توصیه می کردند و باور داشتند که اتکال به خداوند و مقاومت فعال و خردمندانه نتیجه بخش خواهد بود.

در چنین شرایطی که هر دو سوی مخاصمه دریافته بودند تاکید بر همه یا هیچ، حاصلی ندارد، فضای حاکم بر بحران به سوی اتخاذ یک تصمیم جدی، پیشبرنده و سرنوشت ساز سوق داده می شد. آمریکایی ها که آغاز کننده ی بحرانی جهانی بر پایه ی دروغ بودند باید برای اخذ این تصمیم پیشگام می شدند. آنها باید نشان می دانند که خواستار مذاکره و تفاهم با ایران بر سر موضوع هسته ای هستند. اوباما هم باید در عمل نشان می داد که شعار تغییرش می تواند تحقق عملی پیدا کند. او که میراث دار دیوانگی های مهارناپذیر جرج دبلیو بود، نمی توانست کاخ سفید را بدون یک دستاورد راهبردی ترک کند. ایران چنان بزرگ بود و موضوع هسته ای آن در افکار عمومی آمریکا آنقدر پر اهمیت شده بود که تفاهم بر سر آن، موفقیتی درخشان برای اوباما فراهم می کرد و حزب دمکرات نمی توانست براحتی از این موقعیت و فرصت چشم بپوشد. اگر حزب جمهوریخواه در دوره ی نیکسون توانست بحران جدی میان چین و آمریکا را در دهه ی هفتاد میلادی با دیپلماسی به سرانجام برساند، چرا حزب دمکرات نتواند با ایران بر سر موضوع هسته ای به تفاهم دیپلماتیک و راهبردی برسد؟

برجام، با همه ی داشته ها و کمبودهایش، برآیند چنین روندی است. ایران و آمریکا در این فرآیند، هم به پیروزی های بزرگ دست یافتند و هم متحمل شکست و ناکامی شدند. به همین خاطر نباید گمان ببریم که برجام یک چراغ جادو است و همه ی امور کشور را می توان با تکیه بر آن برنامه ریزی کرد و به غلط تصور نمود که غول دروغین این چراغ موهوم، می تواند امور کشور را ساماندهی کند.

برجام باید همه ی صاحب منصبان و فرنشینان را بیش از پیش به عناصر درونی قدرت ملی و قابلیت و سرمایه های داخلی متوجه سازد. برجام، « فرجام» نیست. فرجام حیات ملی را خودمان رقم می زنیم، با تکیه بر دانایی و خرد و با توجه روزافزون به توان سرنوشت ساز مردم ایران برای ساختن ایرانی آباد و آسایش و آرامش و امنیت فرهنگی و اقتصادی این مردم نجیب و شکیبا و خستگی ناپذیر.

*اکبر نبوی

با کانال تلگرامی آخرین خبر همراه شوید

منبع: الف


ویدیو مرتبط :
فرهنگ سازی ماشین نوشت:شهرداری ارومیه!