سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



سرمقاله شهروند/ شیرین دهن...!


شهروند/ « شیرین دهن...! » عنوان یادداشت روز روزنامه شهروند به قلم محمدمهدی پورمحمدی است که می‌توانید آن را در ادامه بخوانید:

آورده‌اند که بازرگانی مال‌التجاره‌ای فراوان به‌طور نسیه فروخته بود و خریدار بدحسابی می‌کرد و ثمن معامله را نمی‌پرداخت. پس از چند‌سال امروز و فردا کردن، آخرالامر بدهکار بدحساب روی خوش نشان داد و به بازرگان گفت که این‌بار فکری اساسی کرده و تصمیم قطعی گرفته که ادای دین کند. طلبکار بخت‌برگشته خوشحال شد و مرد بدحساب گفت من باغ بسیار بزرگی دارم که در مسیر عبور گله‌های گوسفندان است. سرتاسر دیوار باغ را خار کاشته‌ام. بهار که بیاید، خارها سر از دیوار گلی برخواهند آورد و چند ‌سال دیگر به رشد کافی می‌رسند. مقداری از پشم گوسفندانی که از کنار دیوار گذر کنند به خارها گیر کرده و کنده خواهد شد. هر روز آن پشم‌ها را جمع خواهم کرد، زنم آن پشم‌ها را خواهد ریسید و از پولی که از فروش آنها به دست می‌آورم طلبت را خواهم داد. بازرگان در عین ناامیدی و خشم نتوانست جلوی خنده تلخ خود را بگیرد. بدهکار نابکار مکار طلبکارانه گفت: آدم طماعی هستی. چشمت که به پول می‌افتد، خوشحال می‌شوی و خندهات میگیرد.
بدهکار بزرگ نفتی که دیروز هفتمین جلسه دادگاه وی برگزار شد، تاکنون چندین‌بار قول واریز بدهی‌های نجومی و کلان خود به ملت ایران را داده، اما به قول خود عمل نکرده است. گفت که چاه نفت دارد و یک نامه با دستخط خودش به بانک FIIB نوشت تا برای پرداخت همکاری کنند، اما معاون محترم دادستان در دادگاه اظهار داشت: «از همان ابتدای رسیدگی جهت رد مال، هیچ‌گاه نام و نشانی از چاه‌های نفت وجود نداشت. مسئولان سفارت کشورمان در مالزی گفتند که بانک FIIB در منطقه‌ای ناامن و پرمخاطره قرار دارد که بیشتر محل فعالیت باندهای تبهکار است. علاوه بر آن نماینده این بدهکار نفتی در مالزی اظهار داشت که نه‌تنها چنین پولی نیست بلکه ما برای پرداخت پول آب و برق و گاز نیز مشکل داریم,١»
این بدهکار کلان نفتی که تاکنون به قول معروف آب از دستش نچکیده و نم پس نداده، می‌گوید که ٢٢ ‌میلیارد یورو یعنی معادل کل درآمد سالانه چند کشور آمریکای لاتینی، آفریقایی یا معادل کل فروش نفت کشورمان در ٥سال اول جنگ تحمیلی پول نقد دارد. او با این ترفندها تلاش دارد در شرایط ویژه و حساس اقتصادی کشور و در دوران نیاز به ارز، خود را به نقشه گنج گرانبهایی تبدیل کند که باید وی را هفت‌لا قایم کرده و از هر گزندی محفوظ دارند. تا آن هنگام که این کلید اسرار در قفل گنجینه رازهای هزارتوی دولت‌های نهم و دهم نچرخیده و پرده از بخش کوچک و ناچیزی از اسرار مگوی فعل و انفعالات به‌شدت مشکوک و فسادآلود آن دوران نحس نیفتاده، آقای ب-ز میلیون‌ها دعاگو دارد که از بلیات ارضی و سماوی محفوظ و مصون بماند و نقش تاریخی خود را ایفا کند، زیرا طلبکار همیشه برای طول عمر بدهکار دعا می‌کند. هرچه زمان رمزگشایی این نقشه رازآلود طولانی‌تر شود، حاشیه امن او ستبرتر و فربه‌تر خواهد شد. عطار نیشابوری در این مورد فرموده است: مگر می‌رفت استاد مهینه / خری می‌برد بارش آبگینه/ یکی گفتش که بس آهسته‌کاری/ بدین آهستگی بر خر چه داری/ چه دارم گفت دل پرپیچ دارم/ که گر خر می‌بیفتد هیچ دارم٢
فکرش را بکنید، یک متهم ساحت مقدس دادگاه را به هیچ می‌گیرد و گستاخانه می‌گوید: «اگر اذیت کنید، منم اذیت می‌کنم!٣» در جلسه رسمی دادگاه، علنا به وزیر مملکت توهین می‌کند و می‌گوید: «حاضر نیستم ساعت، انگشتر، ٤ ماشین و ٢ موتورسیکلتم را به نفت بدهید، زیرا دوست ندارم ماشینم را زنگنه سوار شود!»٤ آیا آقای ب–ز آن‌قدر ناشی است که خزانه مملکت را با جیب وزیر یکی بداند یا هنوز باور ندارد که دوران دولت‌های نهم و دهم به سرآمده است؟ این اَبَربدهکار نفتی نه ناشی است و نه ناآگاه، اما دلیل گستاخی‌اش آن است که به ارزش وجودی خود خوب آگاهی دارد، بازیگری را خوب بلد است و ماهرانه ایفای نقش می‌کند. مطرب‌های روحوضی برای صرفه‌جویی در لباس و اکسسوار صحنه کت‌هایی دارند که دو رویه دارد. یک رویه آن ملیله‌دوزی شده، زرق و برق‌دار و شاهانه و روی دیگر آن پاره پوره و مندرس است. برای تبدیل یک شاه به گدا در نمایش روحوضی کافی است که بازیگر کتش را وارونه بپوشد. آقای ب-ز می‌داند که تا آن هنگام که لب وانکرده شاه است و اگر لب‌ تر کند باید کتش را وارونه بپوشد. پس چرا دهان باز کند؟ راه ‌حل آن است که در دستان وی بازی نکنید. نمایش دلخواه او که در آن نقش «جوان اول» و «قهرمان داستان» را بازی می‌کند، ادامه ندهید. سناریوی جدیدی بنویسید و نقش وی را عوض کنید.
حقیقت آن است که در طول تاریخ چند‌هزار ساله کشور عزیزمان ایران، از زمان هوخشتره تاکنون هیچ دولتی به اندازه دولت‌های نهم و دهم درآمد نداشته است. حقیقت دیگر آن است که از آن درآمدهای استثنایی، فرصت‌های طلایی و گنج‌هایی که می‌توانست بسیاری از حفره‌های باقیمانده از زمان جنگ تحمیلی را پر، عقب‌ماندگی‌های اقتصادی را جبران و کشور را وارد مرحله جدیدی از پیشرفت و ترقی کند، جز اختلاس‌ها و دزدی‌های زنجیره‌ای، رشد منفی تولید، رشد منفی اقتصادی و هزاران بدبختی و حرمان ناشی از آن ندانم‌کاری‌ها مانند رشد اعتیاد، طلاق، فقر، فحشا، فرار مغزها و... به جا نمانده است.
عوامل اختلاس ‌های زنجیره ‌ای، حرام‌خواری‌های نجومی، سوءاستفاده‌های کلان و... همیشه بوده و خواهند بود. سوال مهم آن است که کدام دولت‌ها با تعطیل سازوکارهای برنامه‌ریزی، کنترلی و نظارتی زمینه کارهای ناشایست کشور بر باد ده را فراهم کردند؟ چه کسانی نفت را به آدم‌هایی مانند ب-ز دادند، شمش‌های طلا و پالت‌های دلار را با وانت و کامیون از این کشور به آن کشور حمل کردند، ثروت مملکت را به دست صراف‌های خاص و خودی خودشان سپردند و بلاهایی به سر ثروت‌های کشور و امانت‌های نسل‌های آتی این مرز و بوم آوردند که مسلمان نشنود، کافر نبیند؟ آقای ب-ز یک ذنب کوچک از اذناب آنها و نقشه این گنج و کلید اسرار آن تاریکخانه دست آنهاست.
اگر آقای ب-ز در دادگاه بلبل‌زبانی و شیرین‌دهانی می‌کند، برای آن است که در این نمایش نقش مست را به او داده‌اند که در تاریکی آخر شب کوچه‌باغی بخواند و دیوارهای شهر را بیالاید. اگر مست‌های واقعی به دادگاه کشیده شوند، ب-ز فقط می‌تواند نقش دیوار را بازی کند.
پی‌نوشت‌ها:
١- روزنامه شرق، ٢٠/٨/٩٤
٢- الحکایه و التمثیل، اسرارنامه عطار نیشابوری، بخش شانزدهم
٣- خبرگزاری ایسنا، ٢٠/٨/٩٤
٤- روزنامه شرق، ٢٠/٨/٩٤


ویدیو مرتبط :
شهروند مریوان از عدم رسیدگی به بزرگترین دریاچه آب شیرین