سایر
2 دقیقه پیش | جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کندایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ... |
2 دقیقه پیش | ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کردالعالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ... |
رونمايي از کتاب «آشيانه اشراف» با حضور مهدي پاکدل
ايسنا/ در رونمايي از «آشيانه اشراف» ايوان تورگنيف با ترجمه آبتين گلکار، از اين نويسنده به عنوان غربيترين نويسنده روسيه ياد شد.
بر اساس گزارش رسيده در اين مراسم که در کتابفروشي هنوز برگزار شد، آبتين گلکار و رضا رضايي درباره اين رمان و نويسنده و انديشههاي او صحبت کردند. همچنين مهدي پاکدل، بازيگر تئاتر و سينما، بخشهايي از رمان را براي حاضران خواند.
گلکار: «آشيانه اشراف» را بهخاطر جذابيتش ترجمه کردم
آبتين گلکار، که سالها در اوکراين ادبيات روسي خوانده و حالا در دانشگاه تربيت مدرس اين رشته را درس ميدهد، پيشتر آثاري از بولگاکوف، هرتسن، چخوف و... را از زبان روسي ترجمه کرده است. او در آغاز صحبتش اشاره کرد که « آشيانه اشراف» را بهدليل جذابيت بيشترش بهنسبت ديگر آثار تورگنيف براي ترجمه انتخاب کرده است: «در بطن اين رمان، که سيري ماجرايي و سرگرمکننده دارد، داستاني عاشقانه به چشم ميخورد. همچنين در آن از گفتوگوهاي طولاني رمان معروف تورگنيف، « پدران و پسران»، خبري نيست.»
گلکار در ادامه ضمن اشاره به اين نکته که تورگنيف اين رمان را درباره مشکلاتي نوشته که نسل خودش با آنها مواجه بوده است، از شخصيت محوري اين رمان صحبت کرد: «شخصيت محوري «آشيانه اشراف» مانند «رودين»، اثر ديگر تورگنيف، تيپ شخصيتياي است که با نام "آدم زيادي" شناخته ميشود. "آدم زيادي" در قرن نوزدهم روسيه به کساني گفته ميشد که معمولاً از طبقه اشراف و تحصيلکرده بودند و ذهنشان پر از ايده و طرح بود اما در مرحله عمل بازميماندند و کاري از دستشان برنميآمد. نمونه اين افراد در قرن نوزدهم روسيه بسيار زياد بود و بههمينخاطر ميگويم که تورگنيف در اين رمان به مشکلات نسل خودش پرداخته است.» او تکرار شخصيت آدم زيادي را ناشي از سرخوردگي قيام دکابريستها در سال ۱۸۲۵ ميداند: «شخصيت محوري "آدم زيادي"، علاوه بر دو رمان تورگنيف، در اثري از هرتسن، با نام «مقصر کيست؟»، حضور دارد. از اين منظر ميتوان گفت که رمان کمي بدبينانه است و خواننده فکر ميکند که خوشبختي انسان در اين دنيا در دست خودش نيست و تابع شرايط خارجي است. اما نويسنده با زبان شاعرانهاي که به کار گرفته اين بدبيني را تلطيف کرده است.»
نکته ديگري که گلکار در صحبتهايش به آن اشاره ميکند نقش موسيقي در داستان است: «از ابتداي داستان ما با ساختارهاي موسيقي مواجه هستيم و قهرمانان داستان مدام به ساختن، خواندن و نواختن موسيقي مشغولند. حضور موسيقي به نوعي احساسات شخصيتها را تشديد ميکند.»
رونمايي «آشيانه اشراف»
تورگنيف در توصيف طبيعت استادي چيرهدست بود و مترجم «آشيانه اشراف» اين نکته را از دشواريهاي ترجمه اثر او ميداند: «گاهي توصيفات تورگنيف، بهخاطر تفاوتهاي طبيعت روسيه و ما، به نظرمان دور از ذهن است. ويژگي ديگر آثار او ارجاعاتش به آثار ادبي ديگر و باورهاي مذهبي است که من تا جاي ممکن درباره آنها در پانويس توضيح دادهام.»
شخصيت زن اصلي اين رمان موضوع بخش ديگري از صحبتهاي گلکار بود: «قهرمان زن اين اثر دختري جوان و مذهبي است. منتقدان تاکنون نتوانستهاند به قضاوت واحدي از اين شخصيت برسند و بر سر مثبت يا منفي بودن او همنظر نيستند. اين رمان در سبک رئاليسم روسي جايگاه مهمي دارد. در آن جزئيات بسياري توصيف شده است و نويسنده ريزترين تصاوير را هم توصيف کرده است. ويژگي ديگري که اين رمان را در رئاليسم روسي برجسته ميکند شرح زندگي قهرمان داستان با جزئيات بسيار است. در سبک رئاليسم روسي زندگينامه قهرمانها و خاستگاههاي اجتماعي و خانوادگيشان بسيار مورد توجه است.»
پاکدل: صحنههاي کتاب مثل سينما هستند
در ادامه مهدي پاکدل بخشي از کتاب را انتخاب کرد و خواند. پاکدل که اين روزها در نمايشي برگرفته از رمان «جنايت و مکافات» داستايفسکي بازي ميکند، به نزديکي اثر تورگنيف به سينما اشاره کرد و گفت: «انگار تورگنيف چند دهه پيش از اختراع سينما رمانش را سکانسبندي کرده است و برخلاف رمانهاي روسي توصيفات طولاني و خستهکننده ندارد و نويسنده منظورش را خيلي صريح و موجز بيان کرده است.»
رضايي: تورگنيف غربيترين نويسنده روسيه است
رضا رضايي، علاوه بر آثار رماننويساني چون داستايفسکي، نابوکوف، جين آستين و خواهران برونته، کتابهايي در زمينه نقد ادبي و فرهنگ روسيه ترجمه کرده است. او در آغاز بحث خود درباره کيفيت ترجمه « آشيانه اشراف» گفت: «يکي از مشخصات ترجمه خوب اين است که بتوان آن را بدون مشکل و دستانداز با صداي بلند خواند. اين نکته در اين متن هنگام خواندن آقاي پاکدل مشخص بود. نقد ادبي وقتي ممکن ميشود که متن مورد نظر روان و قابل خواندن باشد.»
رونمايي ترجمه آبتين گلکار
رضايي با نظر پاکدل، درباره سينمايي بودن رمان، کموبيش موافق بود اما آثار تورگنيف را بيشتر تحت تأثير تئاتر دانست: «اصولاً الگوي نويسندههاي قرن نوزده اروپا صحنه تئاتر بوده است. تورگنيف هم داستاننويس بود و هم شاعر و نمايشنامهنويس. خود تورگنيف سوداي نمايشنامهنويسي در سر داشت و اگر سانسور روسيه تزاري جلو انتشار و اجراي نمايشنامههايش را نميگرفت امروز تورگنيفِ نمايشنامهنويس را ميشناختيم.»
رضايي تورگنيف را مانند ديگر روشنفکران آن سالهاي روسيه تحت تأثير فلسفه هگلي دانست و به تحصيل تورگنيف در دانشگاه برلين اشاره کرد و گفت: «او وقتي به روسيه بازگشت روشنفکري متجدد و خواستار نوسازي بود. قيام دکابريستها تأثير عميقي بر تاريخ روسيه گذاشت که تأثيرش به تورگنيف و تولستوي و داستايفسکي هم رسيد. يکي از تبعات آن سانسور روسيه تزاري بود که شمشيري دو دم بود؛ از طرفي جلو انتشار آثار را ميگرفت، از طرف ديگر موجب خلاقيت ميشد و روشنفکران را به يافتن راههاي جديد براي ابراز و بيان افکارشان هدايت ميکرد. بغرنجي و سمبوليسم آن دوره به همين خاطر بهوجود آمد که به ادبيات روسيه هم خيلي کمک کرد.»
تورگنيف مدتي بازداشت بود و تبعيد شد و تحتالحفظ در خانه بود. رضايي با اشاره به اين نکته درباره گرايش روشنفکران روسيه صحبت کرد: «روشنفکران روس دو جبهه اصلي داشتند: يک گروه طرفداران اصالت نژاد اسلاو بودند با روحيه ناسيوناليستي و بازگشت به خويش و به نوعي مدافع کليساي ارتدوکس. گروه ديگر طرفداران تجدد بودند و الگوهاي ليبراليسم غربي را وام گرفته بودند. البته اين ليبراليسم با آنچه در مطبوعات امروز ايران مطرح ميشود متفاوت است و منظور از آن مخالفت با دستگاه سلطنت در کل اروپاي قرن نوزدهم است. بارزترين چهره جبهه راست داستايفسکي است که ميتوان گفت در نيمه دوم زندگي خود از لحاظ سياسي شخصيتي مرتجع بود و از نظام سلطنت و کليساي ارتدوکس دفاع ميکرد. اما در جبهه متجددان دو جناح شکل گرفت: يکي کساني که خواستار تحولات و تغييرات گامبهگام و تدريجي بودند و ديگري آنها که به دنبال تحولات راديکالي و ناگهاني بودند. تورگنيف جزو دسته اول بود. کساني مثل باکونين، که دوست تورگنيف هم بود، خواستار اقدامات راديکال بودند. تورگنيف البته در مقالاتش با آنها همدلي نشان ميداد، اما آنها اغلب به او حمله ميکردند و او را محافظهکار ميخواندند. در روسيه آن سالها يک نوع رابطه عشق و نفرت نسبت به پديدههاي غربي به چشم ميخورد. اين گرايشهاي متضاد در نويسندگان موج ميزند و شايد يکي از جذابيتهاي ادبيات روس همين باشد.»
اگرچه روسيه پيش از قرن نوزدهم سنت رمان و موسيقي نداشت، اما در اين قرن اين دو پديده در روسيه به شکوفايي قابل توجهي رسيدند. رضايي درباره سنت رمان روسيه در قرن نوزدهم گفت: «در رمان اين دوره از سه غول بزرگ نام ميبرند. دو تن از آنها تولستوي و داستايفسکي هستند که هنوز هم درباره اين که کدام اول و کدام دوم است کتابها نوشته ميشود و دعواست. اما در هر صورت آنها اول و دوم هستند. اما شکي وجود ندارد که نفر سوم تورگنيف است. تورگنيف غربيترين نويسنده روس است. او در اروپا با نويسندگاني چون هنري جيمز و فلوبر محشور شد. جيمز خاطرات زيادي درباره تورگنيف نوشته است؛ از طرز حرف زدن او و نگاهش به آثار ادبي. تورگنيف تفاوت ديگري هم با تولستوي و داستايفسکي دارد. اصطلاح novel of ideas در زبان انگليسي رايج است که يعني رمان در خدمت بيان عقيدهاي خاص. اين سنت در روسيه بسيار قوي و در انگلستان بسيار ضعيف است. به همين دليل ميگويم تورگنيف غربيترين نويسنده روسيه است. او رمان بيقصد مينوشت و ميتوان درباره آثارش قضاوتهاي متضاد داشت. اما داستايفسکي و تا حدودي تولستوي چنين نيستند.»
رضايي در پايان صحبتهايش به دو نکته درباره کتاب و مترجم آن اشاره کرد: «اين ترجمه حاصل ۲۰ سال تجربه آقاي گلکار است. يک نکته مهم در ترجمه آثار ادبي اين است که بايد آنها را از زبان اصلي ترجمه کرد و نقطه قوت ديگر آقاي گلکار اين است که آثار ادبي روسي را مستقيماً از همين زبان ترجمه ميکند. اما تنها عيبي که در کتاب ميبينم نبودن مقدمه است. چون خوانندگان جواني که کتاب را باز ميکنند نه با تورگنيف آشنايي دارند و نه با آثارش.»
پس از پايان صحبتهاي رضا رضايي مهدي پاکدل بخش ديگري از کتاب را براي حاضران خواند. سپس حاضران با مترجم گفتوگو کردند و کتابهايشان را براي امضا به او سپردند. «آشيانه اشراف» در ۱۹۲ صفحه و با قيمت ۱۴ هزار تومان در نشر ماهي منتشر شده است.
ویدیو مرتبط :
ویتامین3 با حضور مهدی پاکدل و بهنوش طباطبایی