سایر


2 دقیقه پیش

جمهوری آذربایجان با گرجستان و ترکیه مانور مشترک نظامی برگزار می کند

ایرنا/ جمهوری آذربایجان روز یکشنبه قبل از آغاز مذاکرات وین با حضور نمایندگان منطقه قره باغ کوهستانی، اعلان کرد که قصد دارد تمرین های نظامی با مشارکت گرجستان و ترکیه برگزار ...
2 دقیقه پیش

ژنرال فراری سوری از رژیم صهیونیستی درخواست کمک کرد

العالم/ ژنرال سابق و فراری ارتش سوریه که به صف مخالفان بشار اسد پیوسته، از رژیم صهیونیستی خواست که در مقابله با رییس جمهوری سوریه، مخالفان مسلح (تروریست ها)را یاری کند!.به ...



چراغ سبز وزیر نفت برای واگذاری تنها پروژه LNG‌ به خارجی‌ها/ صادرات اولین محموله LNG ایران پس از دو سال


به گزارش خبرنگار اقتصادی خبرگزاری فارس، این روزها با وارد مدار شدن فازهای پارس جنوبی اعم از فازهای قدیمی‌تر و فازهای موسوم به 35 ماهه، در کنار تعلیق تحریم‌ها علیه کشورمان بازار بحث درباره صادرات گاز و گاز طبیعی مایع شده LNG از ایران بسیار داغ شده است. چنانکه بسیاری از کشورهای اروپایی و آسیایی برای واردات LNG یا گاز از ایران ابراز علاقه می‌کنند و در عین حال درباره اقتصادی بودن یا نبودن صادرات گاز ایران به اروپا مباحث مفصلی مطرح می‌شود.

مصاحبه فارس با مدیرعامل سابق ایران LNG که به دلیل حوزه فعالیت خود اطلاعات به روز و مفصلی درباره بازارهای گاز طبیعی و LNG در جهان دارد در 3 بخش تقدیم خواهد شد. بخش نخست گفت‌وگوی مفصل فارس با خیراندیش درباره امکان‌سنجی صادرات گاز و LNG ایران به اروپا، شرق آسیا،‌ آمریکای جنوبی و همسایگان ایران، قیمت صادرات گاز ایران به عمان، مقایسه قیمت گاز در هر یک از بازارهای صادراتی و افسانه‌های مربوط به وابسته کردن اروپا به گاز ایران مطرح شد.

در بخش دوم این گفت‌وگو به سراغ تنها پروژه در دست اجرای واقعی تولید گاز طبیعی مایع‌شده در ایران یعنی پروژه ایران LNG رفتیم. در این بخش، با خیراندیش درباره آخرین وضعیت این پروژه، هزینه‌ مورد نیاز برای تکمیل مجتمع و کشتی‌های حمل‌کننده LNG، واگذاری ایران LNG به مشتری‌های خارجی، هزینه سرمایه‌گذاری خارجی‌ها برای تولید LNG در ایران و قیمت‌گذاری گاز تحویلی به چنین پروژه‌هایی گفت‌وگو کردیم.

 

فارس: سراغ پروژه ایران LNG برویم درباره بحث واگذاری ایران LNG که اخیراً مطرح شده، اگر این پروژه و امثال آن به طرف‌ خارجی چه چینی باشند چه عرب و چه اروپایی واگذار شود، ایران کنترلی بر تجارت آن LNG خواهد داشت ؟ و اگر این اتفاق بیفتد ما با چه قیمتی گاز را به این واحدها تحویل بدهیم که برای ما اقتصادی باشد؟

خیراندیش: من درباره ایران LNG بارها این مساله را گفته‌ام و هنوز هم به این اعتقاد دارم که اولاً طبق قانون اگر خارجی‌ها سهم ایران LNG را بخرند، باید در هیأت مدیره شرکت درباره روابط بازرگانی خارجی شرکت تصمیم‌گیری شود.

طبیعتاً ما در کشور برداشتی داریم که اگر شرکت ملی صادرات گاز فقط 10 درصد سهام ایران LNG را داشت، باز هم او است که تصمیم می‌گیرد LNG چطور و به چه کسی فروخته می‌شود، اما این برداشت درست نیست. براساس قانون اگر 51 درصد سهام را کس دیگری خرید در هیأت مدیره شرکت درباره فروش LNG تصمیم‌گیری می‌شود. مگر اینکه ما در مجمع در ابتدای کار این اختیار را از هیئت مدیره اخذ  کنیم و بگوییم LNG بعد از تولید و پرداخت هزینه‌ها تقسیم می‌شود. برای درصدی از آن شرکت صادرات گاز بازاریابی می‌کند و برای درصدی هم شرکای دیگر بازاریابی می‌کند.

فارس: مانند میعانات گازی تولید شده یا استفاده از قراردادهای بیع متقابل...

خیراندیش: که چندان روش منطقی و قابل قبولی هم برای LNG نیست. چون این‌ها در دست و پای هم می‌روند. برداشت من این است که ما باید اصول بین‌المللی را راحت بپذیریم یعنی هر کس سهام مدیریتی را خرید مدیریت خواهد کرد. می‌توانیم در هیأت مدیره شرکت کنیم و قیمت پیشنهاد بدهیم. یعنی یک کمیته فروش در شرکت ایران LNG تشکیل بدهیم. این پیشنهادی بود که بنده قدیم به همه شرکای اروپایی ارائه می‌دادم و همه هم این سازوکار را قبول داشتند آن زمان ما با شرکت‌های اروپایی متعدد از اسپانیا، پرتغال، ایتالیا، آلمان و اتریش مذاکره می‌کردیم.

فارس: با همه اینها به عنوان سرمایه‌گذار مذاکره می‌کردید؟

خیراندیش: بله. همه آنها می‌خواستند در ایران LNG شراکت کنند. منهای بحث‌هایی که ما داشتیم و مشکلاتی ایجاد کرد که نمی‌خواهم آن را باز کنم چون ممکن است به ایران LNG صدمه بزند.

من آن زمان به آنها می‌گفتم ما یک کمیته فروش در ایران LNG می‌گذاریم و این کمیته فروش تصمیم می‌‌گیرد. ممکن است یک سهامدار 10 درصدی، LNG را به قیمتی بهتر از سهامدار 51 درصدی بخرد. خوب LNG مال او؛ چه ایرادی برای ما دارد؟

ممکن است کسی بگوید من 12 دلار می‌خرم و سهامدار بزرگ‌تر بخواهد 11.8 دلار بخرد. خوب مال او که بیشتر می‌خرد، چرانه؟ او بفروشد سود ما را افزایش می‌دهد، اگر بخواهیم شرکت‌های ما از این جنس بقا داشته باشد باید به حداکثر کردن سود فکر کنیم، در غیر این صورت شرکت‌ها همیشه شرکت‌هایی صوری و غیر واقعی خواهند بود.

فارس: منظورتان این است که چرخه اقتصادی واقعی ندارند؟

خیراندیش: بله. شرکتی که چرخه اقتصادی مستقل ندارد برای مدیران هم جذاب نخواهد بود. بالادست تصمیم می‌گیرد و شرکت هیچ‌کاره است. اما اگر این فرصت را دادیم، شرکت رشد می‌کند و بزرگ می‌شود و می‌تواند OMV، گس نتورال یا آرامکو و گاز پروم شود.

اگر سیاست‌های خودمان را به عنوان وزارت نفت‌ بر سهامداران عمده حاکم کردیم، آن شرکت دیگر شرکت نیست بلکه ابزار دست سیاست‌گذاران است و در آن صورت سود کاهش می‌یابد.

حالا در این مورد اگر سهامدار اروپایی یا هر جای دیگر سهام مدیریتی را هم نداشت اما گفت من برای بازار خودم LNG را 14 دلار از شما می‌خرم و ما هم نتوانستیم بازاری با قیمتی بالاتر از 13.5 دلار پیدا کنیم، قطعاً باید LNG را به او بدهیم تا بفروشد. چون هم به نفع شرکت و هم به نفع اقتصاد کشور است.

دو نکته مهم وجود دارد که ما همیشه آن را فراموش می‌کنیم. اگر فرض کنیم ایران LNG معادل 8 میلیارد دلار در سال فروش داشته باشد، 20 تا 30 درصد از این رقم سود است ولی 70 تا 80 درصد آن اصل پول است. همه این اصل پول وارد ایران می‌شود یعنی یا به عنوان قیمت گاز به دولت داده می‌شود، یا به سازنده داخلی  داده می‌شود یا به پیمانکار داخلی داده می‌شود و الی آخر. یعنی همه آن داخل کشور خرج می‌شود و فقط آن 20 درصد تقسیم می‌شود.

فرض کنید یک سهامدار خارجی 50 درصد سهام شرکت را بخرد از 100 درصد فروش 10 درصد به او تعلق می‌‌گیرد و 90 درصد در ایران می‌ماند. پس اقتصاد این قضیه، من را به این سمت هدایت می‌کند. این شیوه در همه جای دنیا اجرا می‌شود. چین چرا از سرمایه‌گذاری خارجی استقبال می‌کند چون می‌داند که 90 درصد پول می‌ماند و این خوب است.

ما هم باید استقبال کنیم و خوشحال باشیم. گیرم سهم او 51 درصد باشد او 10.2 درصد می‌برد ما 89.8 درصد. اشکالی ندارد. به نظرم برد ما اینجا است. خوشبختانه منع قانون اساسی هم اینجا نداریم. برخلاف میادین نفت و گاز و امثال آنها که واگذاری آن خلاف قانون اساسی خواهد بود، در مورد شرکت این منع را نداریم و یک شریک آمریکایی و اروپایی می‌تواند مثلاً 70 درصد سهام آن را بخرد. این به نفع ما است. اگر 100 درصد سهام را او بخرد، 20 درصد سود مال او است و 80 درصد در ایران هزینه می‌شود. به علاوه اینکه او سرمایه‌گذاری کرده و مجتمع را راه انداخته است یعنی 100 تومان پول می‌آورد، از آن 80 تومان کار برای مردم ایران ایجاد می‌شود و 20 تومان سود می‌برد. مثل اینکه بانک وامی با این شرایط به ایران داده باشد.

*شل و توتال گاز ایران را زیر 8 سنت می‌خواستند

*هزینه سرمایه‌گذاری خارجی‌ها برای احداث واحدهای LNG بسیار کلان بود

فارس:‌ ما پروژه‌هایی مانند پارس LNG و پرشین LNG داشتیم که پیشنهاد سرمایه‌گذاری خارجی در آنها مطرح بود. دلیل واقعی توقف این طرح‌ها چه بود؟ و تعریف پروژه‌هایی مشابه آنها اقتصادی خواهد بود یا باید چنین پروژه‌هایی به شیوه دیگری طراحی شود؟

خیراندیش: اجازه بدهید به بخشی از سؤال شما که بدون پاسخ ماند برگردم. ما گاز را به چه قیمتی به پروژه‌های LNG بدهیم؟ وقتی ما بخواهیم گاز را از دولت بخریم به چند عامل باز می‌گردد. قیمت فروش LNG، هزینه‌های عملیات، هزینه‌های حمل و امثال آن و یک فاکتور مهم به نام هزینه ساخت اولیه مجتمع که مجموع آنها اقتصادی بودن طرح را نشان می‌دهد.

اگر بخواهیم طرح اقتصادی باشد با فرض ثابت ماندن قیمت فروش و هزینه‌های دیگر به جایی می‌رسیم که قیمت اجرای طرح یا Capex بسیار مؤثر می‌شود در قیمتی که مجتمع می‌تواند گاز را از دولت بخرد. یعنی هرچه پروژه را گران‌تر در بیاوریم مجبوریم گاز را ارزان‌تر بخریم تا طرح اقتصادی شود. مشکلی که بین پارس LNG و پرشین LNG با ایران پیش آمد، این بود که شل و توتال هزینه‌هایی برای اجرای مجتمع‌ها اعلام کردند که از نظر اقتصادی به حدی این مجتمع‌ها را زیر سؤال برد چنان که مجبور بودند قیمت گاز را به شدت پایین بیاورند و ارزان بخرند.

فارس: چقدر پیشنهاد کرده بودند؟

خیراندیش: برای پارس LNG، حدود 11.6 میلیارد دلار و برای پرشین LNG حدود 16.5 میلیارد دلار.

فارس: هر کدام چقدر ظرفیت دارند؟

خیراندیش: پرشین LNG حدود 15 میلیون تن و پارس LNG حدود 10 میلیون تن. این یعنی هر کدام از این مجتمع‌ها مجبورند گاز را به قیمت‌هایی که ما انتظار داریم نخرند. برای همین پیشنهاد می‌دادند که 20، 30 یا 40 درصد قیمت LNG پول گاز می‌دهیم، وقتی می‌گویند 30 درصد قیمت LNG با فرض اینکه قیمت LNG حدود 7 دلار باشد، پول گاز می‌شود 2.1 دلار در هر میلیون BTU.

اگر اشتباه نکنم سال‌های اول می‌خواستند 28 تا 30 درصد بدهند و سال‌های بعد به 40 درصد برسند این یعنی قیمت خیلی پایین است. 2.1 دلار در هر میلیون BTU یعنی زیر 8 سنت در هر متر مکعب.

این 7 و خرده‌ای سنت هیچ اقتصادی برای ایران ندارد. اما راه حل چیست؟ راه حل این است که برآورد کنیم این قیمت‌های اجرا واقعی هستند یا نه. نمی‌خواهم بگویم توتال و شل چه قصدی داشتند. درباره نیت‌ها  نمی‌شود اظهارنظر کرد.

اما من در جریان ریز روش قیمت‌گذاری شل و توتال قرار دارم. این شرکت‌ها قیمت‌هایی را برای ساخت مجتمع‌های LNG داده بودند که ضرایب متعددی در آنها اعمال شده بود. این ضرایب متعدد شامل انواع ریسک‌ها و مسائل جانبی و امثال آن بود. قصد ندارم ریز توضیح بدهم چون شاید صلاح نباشد.

وقتی قیمت ساخت مجتمع بالا رفت، طبعاً گاز باید با قیمت ارزان‌تری تحویل آنها داده می‌شد. نمی‌خواهم بگویم 7 سنت خوب یا بد است اما چون در کشور آمادگی تحویل گاز به این قیمت به شرکت خارجی وجود ندارد، هیچ‌گاه این پروژه‌ها اجرایی نمی‌شدند.

اگر باز هم توتال وارد شود و باز هم بخواهد چنین قیمت‌هایی بدهد، دوباره مخالفت جدی خواهد شد. ما ادعا کرده بودیم ایران LNG را با 5 میلیارد دلار اجرا می‌کنیم با این شرط که مسئولیت تداخلات توسط کارفرما پذیرفته شود، در صورتی که یک MC قوی ایرانی برای این کار بگیریم با 5.5 میلیارد دلار، اگر یک پیمانکار EPC قوی بگیریم با 6.1 میلیارد دلار. اگر یک MC قوی خارجی بگیریم با 6.3 میلیارد دلار و اگر یک پیمانکار قوی خارجی بگیریم با 7 میلیارد دلار  این پروژه جمع می‌شود.

چرا؟ برای اینکه پیمانکار خارجی هزینه‌های سربار یا Over head خود را می‌خواهد و بدون آن کار جمع نخواهد شد. باید این هزینه را پرداخت کنید. باید تصمیم بگیریم ، از نظر من با حدود 7 میلیارد دلار یا کمی بیشتر خیلی راحت‌ چنین پروژه‌‌ای اجرا می‌شود حتی با آوردن یک پیمانکار خوب خارجی که البته از نظر من واقعاً نیازی نیست. چون  در تیمی که در ایران LNG حضور داشته با شرکت‌های خوب اروپایی به نتیجه رسیدیم که Interface management را با 150 تا 200 میلیون دلار برای ما انجام دهد. درست است که در ظاهر مسئولیت با من است اما او همان کاری را برای ما انجام می‌دهد که اگر مسئولیت با خودش بود همان کار را انجام می‌داد. یعنی به راحتی با 5.5 میلیارد دلار می‌توان پروژه را جمع کرد.

در ایران LNG ما گفته بودیم حاضریم نت‌بک ترکیه را با ضریب 85 درصد  بخریم. آن زمان من به عنوان مدیر ایران LNG می‌گفتم اقتصادی است و هنوز هم می‌گویم اقتصادی است اما به شروطی. در مصوبه دولت آمده است نت‌بک ترکیه تا ضریب 85 درصد در اختیار وزیر است چون سقف پتروشیمی‌ها 65 درصد فرض شده بود و برای LNG معادل 85 درصد. البته پتروشیمی‌ها الان 40 درصد می‌دهند اما با 85 درصد ترکیه پروژه ایران LNG جواب می‌دهد. نمی‌گویم سودآوری خیلی عالی خواهد داشت، اما جواب می‌دهد و روی سودآوری می‌ماند. حتی با قیمت نفت 30 دلاری. با نفت 25 دلاری پروژه لب به لب می‌شود و با قیمت زیر 25 دلار بحران خواهد داشت.

اگر 85 درصد بشود 65 درصد، تا قیمت نفت 12 دلاری هم ایران LNG سود‌آور خواهد بود.

فارس: این 85 درصد با قیمت‌های فعلی نفت حدود چند سنت در متر مکعب می‌شود؟

خیراندیش: با فرض نفت 50 دلاری اگر اشتباه نکنم قیمت گاز ترش 2.64 دلار در میلیون BTU یا 10 سنت در متر مکعب می‌شود. قیمت گاز ترکیه هم با چنین فرضی به صورت حدودی 5.5 دلار یعنی 20 سنت است. البته به یاد داشته باشید که براساس مصوبه دولت، هزینه خط لوله از بازرگان تا عسلویه نت‌بک شده یعنی از قیمت تمام شده کم شده است. هزینه مجتمع شیرین‌سازی در عسلویه هم کم شده است و می‌گوید قیمت گاز ترش این میزان است یعنی هزینه خالص را بیان کرده است.

این منطقی است چون وقتی می‌گوییم قیمت گاز ترش اینقدر است یعنی گاز شیرین در تهران حدود 5 دلار می‌شود یعنی حدود 18 سنت که قیمت خوبی است.

 

*بزرگترین واحد GTL جهان در قطر هنوز به ظرفیت کامل تولید نرسیده است

فارس: اجازه بدهید یک سؤال حاشیه‌ای بپرسم اگر ما قرار باشد برای مصرف گاز بین واحدهای LNG و GTL انتخاب کنیم، کدام یک اقتصادی‌تر خواهد بود؟

خیراندیش: 3 یا 4 سال پیش یک کنفرانس LNG در تهران برگزار کردیم. در آن کنفرانس من مقاله‌ای ارائه کردم که تمام روش‌های مختلف مصرف گاز را از نظر نفع اقتصادی با هم مقایسه کردم. در همانجا گفتم که در تکنولوژی GTL بیش از 30 درصد گاز از بین می‌رود. اما فرآورده‌‌ای که تولید می‌کند 1.6 برابر LNG ارزشی دارد فرض هم کردم که 100 درصد محصول گازوئیل بشود و محصولات ارزان‌تر دیگری تولید نشود که می‌دانیم تولید می‌شود چون ما درتکنولوژی  GTL  بیش از 70 تا 75 درصد بنزین و گازوئیل به دست نمی آوریم و بقیه محصولات کمی ارزان‌تر هستند.

این 1.6 برابر باید در حدود 67 درصد ضرب شود چون ما 33 درصد گاز را از بین برده‌‌ایم ضرب این دو عدد 1.07 را به دست می‌دهد. یعنی در GTL نرخ بازگشت سرمایه می‌تواند 7 درصد از LNG بالاتر باشد البته به شرط اینکه بقیه مؤلفه‌ها کاملاً مساوی باشد.

در مورد GTL نکات دیگری هم هست. تکنولوژی GTL بالای 20 هزار بشکه تنها یک واحد در دنیا در حال کار است که آن پرل قطر است و نمی‌خواهم توضیح دهم با چه وضعیت نامطلوبی به نتیجه رسید و کار می‌کند. بالاخره پرل وجود دارد ، اما هنوز نتوانسته است به ظرفیت 100 درصدی برسد.

فارس: به طور متوسط با چه ظرفیتی کار می‌کند؟

خیراندیش: تا مدتی پیش  حدود 75 تا 80 درصد عمل میکرد اگر این کارکرد را در آن عدد ضرب کنیم کار تمام است و عدد زیر 1 می‌رود.

LNG تکنولوژی تأیید شده دارد. در سایزهای کوچک‌تر از 10 تا 20 هزار بشکه که تکنولوژیGTL  اثبات شده دارند و در دنیا جا افتاده‌اند، GTL بسیار تکنولوژی خوبی است. آن زمانی که می‌خواستیم ایران LNG را به عنوان قطب صنعتی تکنولوژی‌های گاز کشور فعال کنیم، روی پروژه‌های GTL و ال ان جی های بزرگ، کوچک، متوسط و هلیوم کار و بررسی می‌کردیم.

یکی از مواردی که خیلی دنبال کردیم این بود که لااقل یک تا دو مجتمع 10 یا 20 هزار بشکه‌ای GTL در مناطقی از ایران که پالایشگاه وجود ندارد و راحت بنزین و گازوئیل به آن نمی‌رسد احداث کنیم. مثل شمال شرق یا کرمان یا سیستان و بلوچستان. مخصوصاً با وجود خط لوله هفتم سراسری گاز این کار امکان‌پذیر بود.

فارس: به صادرات فرآورده هم فکر می‌کردید؟

خیراندیش: صادرات شاید چندان مقرون به صرفه نبود. همین که وارد نکنیم خوب است. بنزین GTL کیفیت بسیار بالایی دارد و جای کار روی احداث چنین واحدهایی وجود دارد. تکنولوژی‌های GTL هم خوشبختانه انحصاری نیست و قابلیت توسعه آن وجود دارد. هم تیمی که در ساسول وجود داشت و هم شل و هم دیگر شرکت‌ها 4 یا 5 تکنولوژی خوب قابل اتکا را در GTL توسعه داده‌اند. البته در سایزهای 10 و 20 هزار بشکه‌ای نه در سایزهای 140 هزار بشکه‌ای.

 

*وضعیت پروژه ایران LNG به صورت خوشبینانه همان وضعیت شهریور 92 است

*ظرف دو سال اولین محموله LNG ایران آماده صادرات می‌شود

فارس: به سراغ پروژه ایران LNG برویم اطلاع دارید که آخرین وضعیت این پروژه در چه شرایطی قرار دارد؟ به خصوص با توجه به اینکه اغلب هیئت های خارجی که به ایران مراجعه کرده‌اند درباره خرید LNG از ایران صحبت کرده‌اند و اینکه بهره‌برداری از این واحد چه فرصت‌هایی برای کشور ایجاد می‌کند؟

خیراندیش: اجازه بدهید از سؤال اول عبور کنم. وضعیت ایران LNG با توجه به خوابیدن پروژه به صورت خوش‌بینانه همان وضعیت شهریور 92 است. چون روی زمین اتفاقی نیفتاده است. اما درباره اینکه باید برای ایران LNG چه کرد، باید بگویم این پروژه یک نیروگاه دارد که 5 توربین گازی آن نصب شده و دو توربین بخار آن هم در کارخانجات مپنا ساخته و آماده شده بود، 2 دستگاه HRSG حمل شده بود و 3 دستگاه دیگر در حال ساخت بودند.

برآورد من این است که نیروگاه ایران LNG به یک زمان یک سال و نیم یا حداکثر دو سال برای رسیدن به ظرفیت کامل نیاز دارد. البته شما با بخش گازی نیروگاه می‌تواند خط تولید اول LNG را بدون هیچ مشکلی راه‌اندازی کنید و چون خط دوم شما طبیعتاً 2.5 سال دیگر وارد مدار می‌شود به هیچ‌وجه برای مدیریت کردن آن دچار مشکل نمی‌شود پس نیروگاه خط بحران پروژه نخواهد بود.

تانک‌ها که یکی از اصلی‌ترین و زمان‌برترین بخش‌های این پروژه‌ بوده است و به قولی قرمز‌ترین بخش دستور کار اجرایی پروژه است، بالاتر از 90 درصد تکمیل شده‌اند و با اصلاحات مختصری می‌توان آن را به سرعت عملیاتی و اجرایی کرد. این بخش را ظرف 6 یا 7 ماه می‌توان به نتیجه رساند.

سیستم بارگیری LNG و اسکله ها حداکثر ظرف یک سال و نیم قابلیت آماده شدن و راه‌اندازی را خواهد داشت. تنها چیزی که باقی می‌ماند بخش شیرین‌سازی و مایع‌سازی و یوتیلیتی یا خدمات جانبی است. خدمات جانبی هم به سرعت به نتیجه می‌رسد. چون عمده‌ترین آن آب است و شما بخار و برق را می‌توانید از طریق نیروگاه تأمین کنید. مسأله آب هم چندان پیچیده نیست. درصد عمده‌ای از تجهیزات آن آمده و برای بخش بزرگ دیگری از تجهیزات نیز سفارش ساخت گذاشته شده است و تنها برای درصد کمی از پروژه سفارش ساخت گذاشته نشده است. این بخش نیز حداکثر ظرف 8 تا 10 ماه می‌تواند وارد شده و 8 تا 10 ماه بعد از آن هم راه‌اندازی آن ممکن خواهد بود.

فقط یک خدمات جانبی یعنی هوای فشرده و نیتروژن را داریم که ممکن است اندکی زمان‌بر باشد و پروژه را عقب بیندازد که آن هم بحرانی نیست. چون دسترسی به امکانات زیادی برای تکمیل آن وجود دارد.

فارس: در بخش‌های شیرین‌سازی و مایع‌سازی وضعیت چگونه است و چه میزان زمان برای راه‌اندازی آنها نیاز است؟

خیراندیش: در بخش شیرین سازی برای بیش از 90 درصد از تجهیزات سفارش ساخت گذاشته‌ایم به لحاظ وزنی حدود 80 درصد از این میزان وارد کارگاه شده‌اند و به لحاظ تعدادی حدود نصف تجهیزات را شامل می‌شود. برای بقیه آنها هم آمادگی حمل حداکثر در زمان کوتاه وجود دارد.

برآورد من این است که اگر عزم و اراده جدی وجود داشته باشد می‌شود ظرف 10 ماه تجهیزات شیرین‌سازی را به طور کامل وارد کارگاه کرد. ممکن بود در شهریور 92 این زمان به 6 ماه هم برسد اما الان کارخانه سازنده، تجهیزات شما را از خط تولید خارج کرده است و بازگرداندن آن به خط تولید 2 یا 3 ماه زمان می‌برد و حداکثر 7 یا 8 ماه پس از آن نیز امکان راه‌اندازی این تجهیزات وجود دارد. یعنی در مجموع ظرف 17 یا 18 ماه می‌توان واحد شیرین‌سازی را با کیفیت مناسبی راه‌اندازی کرد.

بخش مایع‌سازی برعکس تصور غالبی که وجود دارد به لحاظ فرایندی چندان پیچیده نیست. بعضی تجهیزات بسیار ویژه دارد که خوشبختانه ساخت آنها در مراحل پایانی قرار دارد. اگر اشتباه نکنم 7 یا 8 دستگاه از کمپرسورها تست شده‌اند و یکی دو ماه کار دارند و 5 یا 6 دستگاه باقی مانده هم ظرف 4 یا 5 ماه به شرایط بارگیری و ارسال می‌رسند.

مبدل‌های ویژه ساخت کارخانه «لینده» مقداری عقب‌تر هستند. اما تجهیزات واحد اول را شاید بتوان ظرف 3 تا 4 ماه بارگیری کرد و برای واحد دوم ظرف 3 یا 4 ماه بعد از آن امکان بارگیری وجود خواهد داشت.

بعد از آن به تجهیزات خیلی عادی یعنی برج‌ها، درام‌ها و امثال آن می‌رسیم که پیچیده‌ترین آنها یک برج فولادی ویژه با فولاد زنگ نزن با ضخامت ورق نسبتا بالا است که سازنده از زمان سفارش‌گذاری قول داده بود که 13 ماهه آن را تحویل دهد. ما تاپای سفارش‌گذاری این برج در پاییز 91 هم رفتیم اما چون پول نبود این کار را نکردیم بنابراین ظرف 13 ماه طولانی مدت‌ترین تجهیز بخش مایع‌سازی را می‌توان ساخت.

باز هم تأکید می‌کنم همه اینها در صورتی است که پول کافی وجود داشته باشد و بتوان همه این موارد را با هم فعال کرد. در این صورت ظرف دو سال اولین واحد ایران LNG وارد مدار شده و اولین محموله LNG ایران می‌تواند بارگیری شود.

طبیعتاً برپایی اولین خط تولید 6 ماه زمان می‌برد و پس از 6 ماه از بهره‌برداری از خط تولید اول می‌توان واحد دوم را به بهره‌برداری رساند. مثلاً فرض کنید دی‌ماه تحریم‌ها برداشته شود و در فروردین‌ماه سال آینده کار در مجتمع ایران LNG آغاز شود، در فروردین 97 می‌توان تولید را شروع و مثلاً از مهر 97 اولین محموله از خط تولید اول را می‌توان صادر کرد.

 

*به 10 کشتی برای حمل LNG نیاز خواهیم داشت

*ایران LNG با 2 میلیارد دلار به اولین محموله می‌رسد

فارس:‌برای حملLNG مشکلی وجود ندارد؟ کشتی اجاره‌ای در بازار به اندازه کافی وجود دارد؟

خیراندیش: خوشبختانه امروز در بازار کشتی‌های اجاره‌ای وجود دارد و در عین حال کشتی‌هایی که نسبتاً نو باشند و امکان خریداری کردن آنها نیز وجود داشته باشد در بازار هست. به نظرم کسی که 2 میلیارد دلار برای راه‌اندازی مجتمع LNG هزینه می‌کند می‌تواند 500 یا 600 میلیون دلار هم برای تأمین کشتی‌های مورد نیاز هزینه کند.

فارس:‌ پس از بهره‌برداری کامل، به چند کشتی حامل LNG نیاز خواهد بود؟

خیراندیش: با این فرض که متوسط مسافت حمل را چین جنوبی در نظر بگیریم. (طولانی‌ ترین مسیر حمل کره و ژاپن است و آمریکای جنوبی هم استثنا است و بازار آن هم برای ما بزرگ نیست) برای حمل به کره و ژاپن 28 تا 30 روز و برای حمل به هند 10 تا 12 روز زمان مورد نیاز است. زمان برای چین جنوبی حدود 20 روز است و اگر همین زمان متوسط را فرض کنیم بعضی کشتی‌های ما در سال هر 25 روز یک بار قابلیت حمل یک محموله داشته باشند، می‌توانند در سال 13 بار حمل کنند و با توجه به اینکه هر کشتی 70 تا 75 هزار تن LNG حمل می‌کند، کشتی می‌تواند یک میلیون تن LNG را در سال حمل کند. برای 10 میلیون تن شما 10 کشتی نیاز خواهید داشت. طبیعتاً خریداران 3 یا 4 کشتی را خودشان می‌آورند و 6 یا 7 کشتی را هم باید در این طرف تأمین شود.

فارس: چند بار به رقم 2 میلیارد دلار اشاره کردید دقیقاً چه رقمی برای تکمیل پروژه ایران LNG مورد نیاز است؟

خیراندیش: دقت کنید. برای رسیدن به اولین محموله شما به 2 میلیارد دلار نیاز دارید. تا الان 1.85 میلیارد دلار در ایران LNG پول گذاشته شده است. اگر 2 میلیارد دلار دیگر بگذاریم می‌شود 3.85 میلیارد دلار. من خودم قبلاً گفته‌ام بین 5 تا 6 میلیارد دلار. اگر رقم کلی را 5.3 میلیارد دلار در نظر بگیریم 1.5 میلیارد دلار باقی می‌ماند. این رقم در واقع هزینه‌هایی است که برای دوره شروع بهره‌برداری از خط تولید اول  و تکمیل‌ ترین(واحد) دو مورد نیاز است و بدهی‌هایی است که بعداً به تدریج به پیمانکاران پرداخت می‌کنید، مانند هزینه حسن انجام کار و صورت وضعیت‌های نهایی و امثال آن. جمع اینها و درآمدهای میان دوره‌ای شامل شیرین‌سازی گاز و نیروگاه می‌تواند شما را قادر کند که با 2 میلیارد دلار به اولین محموله برسید. ولی با این رقم قطعاً مجتمع کامل نخواهد شد.

 

*نرخ بازگشت سرمایه ایران LNG بالای 30 درصد است

*امکان تامین فاینانس ایران LNG از چین وجود دارد

*چراغ سبز وزیر نفت برای واگذاری ایران LNG به سرمایه‌گذار خارجی

فارس: یعنی باید باقیمانده این رقم تا 5.3 میلیارد دلار تأمین شود. خوب برای تأمین این رقم که کم هم نیست کدام گزینه از میان گزینه‌های موجود معقول‌تر است؟ یعنی پول از منابع داخلی تأمین شود یا سرمایه‌گذاری خارجی؟ به هر صورت ما حتی اگر تحریم‌ هم نباشیم با بحران کاهش قیمت نفت و کاهش درآمد دولت مواجه هستیم. البته منابع صندوق توسعه ملی می‌تواند در این شرایط به کار بیاید. پیشنهاد شما برای تأمین مالی ایران LNG چیست؟

خیراندیش:‌ اجازه بدهید از صندوق توسعه ملی شروع کنیم. وقتی درآمدهای نفتی کاهش پیدا می‌کند منابعی هم در صندوق توسعه ملی باقی نمی‌ماند. پس این گزینه فعلاً کنار می‌رود.

دولت هم پول ندارد. می‌دانیم که بلافاصله بعد از برداشته شدن تحریم‌ هم اتفاق عجیبی در کشور نمی‌افتد. به نظر من هم شعار قبلی را که می‌گفتند اگر تحریم برداشته شود کشور گلستان می‌شود و هم گفته‌های فعلی مبنی بر بی‌تأثیر بودن لغو تحریم بر اقتصاد را نباید جدی بگیریم. واقعیت این نیست. اینکه رابطه ما با آمریکا خوب باشد یا نباشد ، اتفاق ویژه‌ای در کشور نمی‌افتد.

اما لغو تحریم‌ها یک نکته مثبت دارد. ما می‌توانیم سرمایه‌گذاران خارجی را دعوت کنیم تا برای تکمیل این پروژه سرمایه‌گذاری کنند. سرمایه‌گذاران خارجی با نرخ بازگشت سرمایه بهتر از بانک‌ها و شرکت‌های سرمایه‌گذاری ایران راغب به سرمایه‌گذاری هستند. یعنی اگر شما بانک ایرانی را با نرخ بازگشت سرمایه دلاری 20 درصدی هم راضی کنید باز هم دست و پای او می‌لرزد، در حالی که شرکت خارجی یا نرخ 20 یا 22 درصد بازگشت سرمایه کلاه خود را هم بالا می‌اندازد. فرق زیادی بین این دو وجود دارد.

باید پذیرفت که اگر اقتصاد پروژه را مبنا قرار دهیم ورود شرکت‌های خارجی به صرفه‌تر است. ما برآوردهای خودمان را داده‌ایم. IRR پروژه ایران LNG بالای 30 درصد است به شرط اینکه با همین قیمت‌هایی که عرض کردم پروژه را جمع کنیم.

طبعاً اگر قیمت 11.6 میلیارد دلار شود همه چیز عوض می‌شود. ما باید بپذیریم که شرکت‌های خارجی وارد ایران شوند و باید دولت ایران بپذیرد که اعتماد کرده و این پروژه را واگذار کند. یعنی دولت بپذیرد که سهام صندوق‌های بازنشستگی را با یک نرخ معقول و نه یک نرخ بی‌ربط واگذار کند. چون صندوق‌ها قابلیت و توان سرمایه‌گذاری در این سطح را ندارند.

فارس:‌ عموما صندوق‌ها تمایلی هم به چنین سرمایه‌گذاری‌هایی ندارند.

خیراندیش: بله. تمایلی هم ندارند. پس باید عدد معقولی را پیشنهاد بدهند و بپذیرند که درصدی از سهام این پروژه مثلاً‌ حداقل40 درصد آن را واگذار کنند.

در آن صورت می‌توان گروه سرمایه‌گذاران خارجی را برای سرمایه‌گذاری در این پروژه قانع کرد. برای اینکه ما نباید در ابتدای امر همه پولی را که در این پروژه گذاشته‌ایم از سرمایه‌گذار خارجی مطالبه کنیم. بلکه باید قبول کنیم که اگر صندوق‌ها حدود 300 میلیون دلار پول گذاشته‌اند بین 100 تا 130 میلیون دلار را دریافت کند و فعلاً کنار بکشند تا پروژه جلو برود.

من تصور می‌کنم فاینانس کردن پروژه هم امکان‌پذیر است. چون خارج از خط دولت امکان فاینانس کردن ایران LNG از چین وجود دارد، البته شرایطی دارد و کار سختی است اما چون مذاکره کرده‌ام می‌گویم شدنی است.

چین مسیرهایی برای فاینانس کردن پروژه‌ها دارد که ما در ایران به بعضی از این مسیرها هرگز نزدیک نشده‌ایم و اگر این کار اتفاق بیفتد کار عظیمی است و می‌توان پروژه ایران LNG را راه انداخت. دولت به هر صورت امروز پول کافی برای تزریق به این پروژه لااقل ظرف یک یا دو سال آینده نخواهد داشت و برآورد من این است که صندوق‌ها هم چنین پولی نخواهند داشت و باید قبول کنند که سهام پروژه را واگذار کند.

فارس: ترکیب سهامداران ایران LNG چگونه است؟

خیراندیش: 49 درصد از سهام مربوط به نفت و 51 درصد مربوط به صندوق بازنشستگی است. مصوبه‌ای وجود داشت که 49 درصد سهام دولت به صندوق تامین اجتماعی منتقل شود که به دلایلی انجام نشد.

الان امکان فروش 51 درصد سهام صندوق به سرمایه‌گذاری داخلی یا خارجی یا ترکیبی از این دو وجود دارد. دولت هم قسمتی را که پول نگذاشته واگذار کند، چون درباره بخشی که پول گذاشته امکان واگذاری وجود ندارد. مگر از طریق سیستم خصوصی سازی که مراحل انجام کار خود را دارد.

یعنی تا 70 درصد از سهام پروژه به سرمایه‌گذار داخلی و خارجی واگذار شده و پروژه اجرایی شود. با 2 یا 3 گروه هم بنده مذاکراتی داشتم و یکی از آنها به جایی رسید که وزیر نفت هم تأیید کردند و در اردیبهشت ماه امسال هم تأیید مجددی دادند که کار جلو برود که بنابه دلایلی اتفاق نیفتاد.

فارس: به چه دلیل جلو نرفت؟

خیراندیش: اجازه بدهید اینجا دلایل را باز نکنیم تا به پروژه لطمه نخورد. به نظر من به هر صورت راه همین است اینکه کدام گروه سرمایه‌گذاری این کار را انجام دهد اصلاً مهم نیست. فقط کار باید انجام شود.

فارس: با توجه به شرایط عمومی تحریم‌ها و اینکه بیشتر درباره تعلیق تحریم‌ها صحبت می‌شود و نه لغو آنها به نظر شما ورود سرمایه‌گذار خارجی به این پروژه‌ها امکان‌پذیر است؟ و آیا راهکار جایگزینی وجود دارد؟

خیراندیش: صد درصد این تجهیزات خاص که مطلقاً کاربرد دوگانه ندارند و ساخته شده‌اند، حتی در دوره تعلیق هم به شرط مذاکره مناسب قابلیت حمل به ایران را دارند. ما اول باید بتوانیم سرمایه‌گذار را قانع کنیم که تو به یک مجتمع واقعی LNG در ایران می‌رسی و این کار شدنی است. چون هم برای زیمنس و هم برای لینده و دیگر تولیدکنندگان اروپایی این یک گزینه مطلوب است که حتی در شرایط تعلیق تجهیزاتی را که ساخته‌اند و به درد دیگری هم نمی‌خورد به خریدار آن تحویل دهند.

در بعد دوم باید پرسید چه کسی می‌آید؟ اگر تحریم تعلیق شود و هر لحظه امکان بازگشتن آن وجود داشته باشند برداشت من این است که اروپایی‌ها راحت نخواهند آمد و شما مشکل عمده‌ای برای قانع کرده آنها خواهید داشت. مگر اینکه ضرایب ریسک وحشتناکی را برای پروژه اعمال کنید.

اما سرمایه‌گذارانی در دیگر نقاط جهان وجود دارند که در همین شرایط هم به سرمایه‌گذاری علاقه‌مند هستند و اهمیت زیادی برای تعلیق یا لغو تحریم‌ها قائل نیستند. به شرط اینکه مطمئن باشند امکان تکمیل پروژه‌ وجود دارد.

مخصوصاً برای خارجی‌ها جذاب‌تر است. چون می‌توانند پول را خارج از ایران به راحتی دریافت کنند اما اروپایی‌ها و غربی‌ها با توجه به تعلیق تحریم‌ها ممکن است علاقه‌مند به سرمایه‌‌گذاری در ساخت مجتمع‌های LNG، پالایشگاه ، پتروشیمی و امثال آن بدون گرفتن ضرایب ریسک فوق‌العاده بالا نباشند.

پایان بخش دوم

گفت‌وگو از علی فروزنده

ادامه دارد

انتهای پیام/

 

http://fna.ir/Z9M466


ویدیو مرتبط :
تانکر های بزرگ حمل LNG