حکایت/ پست تر از مردار سگ


  X  

تاریخ خبر : شنبه 1394.08.30 - 22:23

حکایت/ پست تر از مردار سگ

در خانه ما/ روزی حاکمی از وزیرش پرسید: «چه چیز است که از همه چیزها بدتر و از مُردار سگ پلیدتر است؟!» وزیر در جواب فروماند و از حاکم اجازه خواست تا برای یافتن پاسخ از شهر بیرون رود. در بیابان به چوپانی رسید که گوسفندان را می چراند. پس از احوال پرسی، چوپان را مرد خوش فکری یافت. سؤال حاکم را برای او بازگو کرد و گفت: «دنبال مردی عالم و حکیم می گردم که پرسش شاه را پاسخ گوید و جایزه بزرگی را دریافت کند.» چوپان گفت: «ای وزیر! حاکم و پرسش او را رها کن، من به تو بشارتی می دهم که بسیار مهم است. بدان که پشت این تپه، گنج بزرگی پیدا کرده ام. بیا با هم آن را تصرّف کنیم و در این جا قصری بسازیم و لشکری جمع کنیم و حاکم را از سلطنت خلع کرده و خود جای او بنشینیم! تو حاکم باش و من هم وزیر تو.» وزیر که دیگ طمعش به جوش آمده بود، عقل و هوش از سرش پرید و دست و پایش را گم کرد و گفت: «گنج کجاست؟ برویم آن را به من نشان بده.» چوپان گفت: «به این شرط می پذیرم که سه مرتبه زبانت را به مردار سگ من بزنی!» وزیر طمعکار پذیرفت و با خود گفت: «این جا که کسی نیست تا مرا ببیند، این کار را انجام می دهم و وقتی گنج را تصاحب کردم، انتقامم را از چوپان می گیرم و او را می کُشم.» سپس وزیر سه مرتبه زبان خود را به مردار سگ زد و بعد پرسید: «حالا بگو گنج کجاست؟» چوپان خندید و گفت: «اکنون برگرد و به شاه بگو آنچه از مردار سگ پلیدتر است، طمع و طمع کاری است.»

نظر شما


ویدیو مرتبط :
تغذیه آخرالزمانی - مردار خواری...