سرگرمی
2 دقیقه پیش | دانلود بازی اندرویداندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفنهای همراه و تبلتها عرضه مینماید و ... |
2 دقیقه پیش | بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legendsآخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ... |
مدرنیته چه تأثیراتی بر خانواده ایرانی داشته است؟
مهرخانه/ باتوجه به دگرگونیهای تدریجی خُرد و کلان اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ناشی از رویارویی نظام اجتماعی ایران با جریان مدرنیته، این مواجهات به شکلگیری تأملات اجتماعی در جامعه ایران منجر شد؛ بهگونهای که مقارن با مشغولساختن ذهن برخی از متفکران اجتماعی پیرامون چیستی و چگونگی تحولات و پیامدهای آن، بهتدریج تأثیراتی را در لایههای نظام اجتماعی نمایان و هویدا ساخت که نهاد خانواده از مهمترین بخشهای اثرپذیرفته از این تحولات بود.
با گذشت زمان و ورود ایران به مرحلهای خاص از پیشرفت و با عنایت به پیامدهای ناخواسته جهانیشدن، ضرورت توجه به وضعیت خانواده ایرانی بیشتر مشخص میشود؛ زیرا اولاً، شاهد باقیماندن برخی از هنجارهای الگوی سنتیِ خانواده که بعضاً ناهماهنگ و نامتجانس با تغییرات جدید بوده، هستیم. خانواده ایرانی پس از تحولات ناشی از مدرنشدن در بستر جامعه، تغییراتی را تجربه کرد که از نظر ابعاد، سرعت تغییرات، سنخیت، تجانس، پیچیدگی و مقاومت عناصر سنتی برجایمانده از خانواده پدرسالار با تحولات جامعه متفاوت بود. پس از وقوع و تأثیر این تغییرات، آسیبها و مسایلی در خانواده و بهتبع آن در جامعه ایجاد شده که لازم است برای پیشگیری از تشدید آنها و یا مقابله با آنها، ماهیت تغییرات خانواده، ابعاد و پیامدهای آن بازشناسی شود.
ثانیاً، شاهد غفلت در اتخاذ الگویی مناسب برای تحلیل و سیاستگذاریهای مقتضی با نهاد خانواده ایرانی هستیم. الگویی که در مواجهه با واقعیتها و مسایل موجود در خانواده ایرانی از کفایت ذهنی و عینی مناسبی برخوردار باشد و با تحولات اخیر جامعه ایران نیز همسویی بیشتری داشته باشد.
بهنظر میرسد که معرفی الگوی مناسب، زمانی میسر خواهد بود که نخست بتوان سیمای جامعهشناختی کنونی خانواده ایرانی را بازنمایی کرد؛ ازاینرو، مقاله حاضر بر آن است تا به پرسشهای زیر پاسخی جامعهشناختی دهد:
1. مهمترین ویژگیهای خانواده ایرانی بعد از مدرنشدن کداماند؟ (ابعاد تغییرات و پیامدها)؛ 2. عوامل تغییر خانواده کداماند؟؛ 3. وضع فعلی خانواده ایرانی چگونه است و از منظر جامعهشناسی چه توصیههای مقدماتی میتوان برای ویژگیهای الگوی خانواده ایرانی اسلامی ارایه داد؟
بهلحاظ روششناسی این مقاله در سه زمینه دادهها (منابع)، نظریات و تکنیکها (اسنادی، بازخوانی و تحلیل متون، مقایسه و تطبیقهای ترکیبی، تحلیل آمارهای موجود) استفاده کرده است تا اعتبار و قابلیت اعتماد موردنظر در روشهای کیفی را افزایش دهد.
1. ابعاد تحولات خانواده ایرانی در رویارویی با فرآیند مدرنشدن
1.1. روابط میانفردی
1.1.1. امکان انتخاب و زندگی خصوصی
برای تبیین تأثیرات مدرنیسم در خانواده، باید، به مفاهیمیاز جمله امکان انتخاب، قلمروی زندگی و زندگی خصوصی توجه داشته باشیم. استقلال فردی و عدم وابستگی به دیگران بهخصوص نزدیکان نیز از متغیرهای مرتبط با نوسازی است.
در خانواده هستهای، زوج جوان پس از ازدواج، وارد هیچیک از خانوادههای جهتیاب نمیشوند، بلکه واحدی مستقل برای زندگی خود تشکیل میدهند و نو مکان میشوند. این، یکی از مؤلفههای همسرگزینی آزاد است. نظامهای خانواده گسترده معمولاً با ازدواجهای تنظیمشده، ربط داشتند. در این نوع از خانوادهها، تعهدات نسبت به گروه خانوادگی در برقراری پیوند ازدواج اهمیت زیادی دارد.
1.1.2. مشکلات در تأمین عاطفه
نهاد خانواده قدرتی دارد که در آن با احساس تعلق نزدیک به دیگران و اعضای خانواده، مانع از سرگشتگیها و سرخوردگیهای عمیق روحی و روانی در افراد میشود. اساساً اینکه گفته میشود روابط جنسی باید در چارچوب خانواده انجام شود، به این دلیل است که آن را با نوعی عاطفه همراه میسازد و افراد، هم از نظر جسمی و هم روحی به خانواده متصل میشوند.
همچنین در خانواده، نوعی حس بشردوستانه از همبستگی و وابستگی اقتصادی شکل میگیرد تا جاییکه خانواده، توانایی غلبهبر حس میرایی در زندگی را بهدست میآورد، اما یکی از خسارتهایی که غربگرایی و مدرنشدن برای خانواده بهبار آورده است، تضعیف تأمینات روانی، عاطفی و ایمنی افراد است و این، از اقتضائات جامعه مدرن است که خانواده را از شکل یک لنگرگاه و محل آرامش، به ایستگاهی شلوغ تبدیل میکند.
1.2. مناسبات نقشها
1.2.1. توجه به حقوق زنان
الف) برخی معتقدند«قوانین خانواده، ازدواج و طلاق و همچنین قوانین مدنی در بسیاری از کشورها با دادن حقوقی بیشتر به زنان و کودکان و ایجاد محدودیت برای حقوق مردان، از قدرت مردها کاسته است.» در چنین نظریاتی، اعتقاد بر این است که مردان، غالباً از حقوق بیشتری نسبت به زنان برخوردار بودهاند؛ پس باید با تحدید حقوق مردان، بخشی از آن را به زنان واگذار کرد تا از این طریق تساوی رعایت شود، اما در این رویکرد معادلهوار، به متغیرهای دیگر توجه نشده است.
نمیتوان بحث حقوق را بدون توجه به تکالیفی که بر عهده افراد گذاشته شده است، دنبال کرد. عدم توجه به پیوند گسستناپذیر تکالیف و حقوق بههمراه متغیرهای دخیل در آن، میتواند سادهانگارانه باشد و چه بسا نتیجه این نگاه معادلهوار به برابری حقوق زن و مرد، به نفع زنان تمام نشود و بر آنها نقشها و مسئولیتهای بیشماری را تحمیل کند؛ ازآنجاکه تنوع نقشها میتواند دربرگیرنده تعارض و تضاد باشد، این امر به نوبه خود موجب فشار مضاعف بر زنان نیز خواهد شد.
ب) کوچکشدن ابعاد خانواده، آزادی عمل را برای زنان افزایش داده و تقاضای آنان را برای اشتغال و تحصیل و بهطور کلی مشارکت اجتماعی بیشتر میکند و همین امر، زمینهسازِ برابریجویی بیشتر زنان و مردان میشود. دوران مدرن، به زنان آزادی اقتصادی بیشتری بخشیده، اما بار خانگی را از دوش آنان برنداشته است. اشتغال زنان باعث ایجاد تغییراتی نیز شده است: تأثیر بر هرم قدرت در خانواده؛ تأثیر بر کمیت و کیفیت فرزندان؛ تقویت سازمانهای اجتماعی جدیدی همچون مهدکودکها؛ تأثیر در الگوهای مصرف خانگی و نظایر آن.
ج) باید توجه داشت که در دیدگاه اسلام، اصالت در خانواده؛ هم با فرد است و هم با جمع. تفویض مالکیت به فرد در کنار حقوق و وظایف اقتصادیای است که در قبال دیگر افراد بر عهده او گذاشته، شده است. به عبارت دیگر، مالکیتی مقید به قیدها و تکالیفی است که فرد بر عهده دارد؛ مضافاً اینکه استقلال اقتصادی زن از مسلمات حقوق اسلامی است. ورود زنان به عرصه اشتغال، امری است که بنابه اقتضای شرایط اجتماعی و اقتصادی امکانپذیر است، البته اگر شرایط از طرف سایر نهادهای اجتماعی نیز مهیا شده باشد. اشتغال مادران در صورت تعارض با ایفای نقش مادری تأیید نمیشود. همچنین انگیزه اشتغال زنان باید در راستای رفع نیازهای خانواده، تضمین آینده خود و خانواده و کمک به نیازهای جامعه باشد. به لحاظ جامعهشناسی، نقش، انتظارات، حقوق و تکالیف مرد و زن تابع و متأثر از یکدیگر است و نمیتوان نگاهی تفریدی به حقوق و تکالیف مرد داشت.
1.2.2. توجه به حقوق کودکان
آنچه امروزه از حقوق کودکان بیشتر مورد توجه قرار گرفته است، شامل چنین مواردی است: حقوق کودکان در خصوص جلوگیری از آزارهای جنسی و سایر خشونتهای خانگی، مخالفت و جلوگیری از تنبیه بدنی فرزندان بهعنوان یک روش تربیتی، حق کودک از آموزشهای رسمی (رفتن به مدرسه) و نظایر آن.
کودکان حقوق مهم دیگری هم دارند که غالباً مورد غفلت طرفداران حقوق کودک و فمینیستها بوده و میتوان آنرا «حق کودک در برخورداری از تربیت ولی» نامید. اگر اصطلاح «کودکان مهدکودکی» را بپذیریم، نسلی در حال شکلگیری است که کمتر از هر زمان دیگر از تربیت ولی برخوردار بوده است. زندگی کودک با مربیانی که تلاش میکنند نگاهی مادرمآبانه به آنها داشته باشند، نمیتواند خسران ناشی از فقدان بزرگشدن در کنار اولیا را برای کودکان پر کند. آنچه که بیشتر مورد تأکید است، نقشهای «ولیگری» است که هم پدر و هم مادر را دربرمیگیرد.
1.2.3. ارتباطات بیننسلی
در گذشته، اکثر خانوادهها پس از یک روزِ کاری، شبها به چلهنشینی میپرداختند و با ارتباط چهرهبهچهره و کلامی، مشکلات و تجربیات خود را تقسیم میکردند. امروزه، رسانهایشدن و خانگیشدن بهطور فزآیندهای توصیفکننده گذران بخش عمدهای از فراغت جوانان شده است.
نقش رسانههای امروزی بر خانوادهها از دو جهت حایز اهمیت است: اولاً، به لحاظ جامعهپذیری، رویآوردن فرزندان به ایدئولوژیهای گوناگون تحتتأثیر رسانههای گروهی متصور است و میتواند در ایجاد نوعی شکاف اطلاعاتی سهم داشته باشد؛ ثانیاً، با ورود رسانههایی چون تلویزیون، اعضای خانواده بهجای نگاه و صحبت با یکدیگر، صرفاً به یک نقطه خیره شده و از ارتباط کلامی آنان کاسته شده است. امروزه، از میزان روابط خویشاوندی (صله ارحام) کاسته شده است. از پیامدهای ناخواسته این روند، کاستهشدن از ارتباط میان دو نسل است. در شرایط فعلی، شاهد تفاوت نسلی در ایران هستیم. البته بخشی از تفاوتها در بین نسلها طبیعی است و به نیروی تحرک و پویایی نسلی باز میگردد.
1.3. ساختاری
1.3.1. شکل خانواده
در حال حاضر در جامعه ایران خانواده هستهای چه در شهر و چه در روستا اکثریت دارد. همچنین میتوان شاهد خانوادههایی با انواع گوناگون باشیم؛ یعنی، اشکالی از خانواده که بین شکل گسترده و هستهای قرار دارند: خانواده زن و شوهری، خانواده زن و شوهری با ملحقات، خانواده پدری توسعهیافته، خانواده زن و شوهری مهاجر. این اشکال در خانوادههای روستایی نیز یافت میشود.
البته باید اذعان کرد که امروزه خانواده هستهای در ایران دارای پیوند و بستگی تامی با شبکه خویشاوندی است. هستهایشدن خانواده در ایران، تبعاتی نیز به همراه داشته است. در این زمینه، رنه کونینگ، بر این باور است که کوچکشدن و بیقدرتشدن خانواده هستهای، دو مانع در ارایه کارکرد تأمین و محافظت اعضای سالخورده است.
1.3.2. تغییرات کارکردی (جامعهپذیری و کاریابی)
به لحاظ تاریخی، خانواده بنیادیترین واحد اجتماعی بوده که در وظایف مهمی چون آموزش، جامعهپذیری، اشتغال، تنظیم روابط جنسی، تولید مثل و ارضای نیازهای عاطفی و روانی مشارکت تام داشته است. در گذشته، باتوجه به اینکه خانواده، واحدی اقتصادی بود و هم تولیدکننده و هم مصرفکننده به حساب میآمد، کاریابی از سوی پدر برای فرزندانِ پسر اهمیت داشت، اما با پیدایش جریان مدرنشدن در جامعه، افراد در درون یک جامعه، خود را با ملت شناختند و تأثیر و هویتگرفتن از خانواده، جایگاه قبلی خود را از دست داد. در نظام صنعتی، فرد به واسطه صلاحیت و شایستگی خویش استخدام میشود. در چنین شرایطی، از میزان اشتغال فرزندان در حرفه پدران کاسته شده است. نتیجه چنین روندی، تضعیف وابستگیهای شغلی و طبقاتی در سطح جامعه است.
مدارس، آموزشگاههای کارآموزی، گروههای همسال و وسایل ارتباط جمعی به صورت رقیب برای جامعهپذیری جوانان در محیط خانواده در آمدهاند. به میزانی که سازمانهای اجتماعی بیشتری در جامعه بهوجود میآید، بار دوش خانواده کم میشود.
1.3.3. تضعیف پدرسالاری سنتی
خانواده امروزی را دیگر نه میتوان پدرتبار دانست و نه مادرتبار؛ زیرا اولاً، ساختار قدرت تغییر کرده است و ثانیاً، خویشاوندان پدر و مادر بهطور یکسان برای فرزندان اهمیت مییابند و ارتباط با آنها به یک نحو صورت میپذیرد.
1.3.4. کاهش بعد خانواده
یکی از تأثیرات مدرنشدن در ایران، رشد تدریجی شهرنشینی بود. اساساً با ورود مردم به شهر، تمایل به باروری نیز در آنها کاهش یافت از نظر، پارسونز، آنچه که امروزه بهعنوان تکعلت در کمشدن بعد خانواده اثر دارد، صنعتیشدن است. همچنین، بعد خانواده روستایی از سال 1370 به بعد به دلایل مختلف رو به کاهش گذاشته است. عدهای، تمایل به محدودساختن تعداد فرزندان را ناشی از بینش اقتصادی و خوشگذرانی و زندگی مرفه غربی میدانند؛ زیرا باتوجه به رویکرد اقتصادی ناشی از لیبرالیسم و امتزاج آن با منفعتطلبی فردی، فرزندآوری چیزی جز هزینهآوری نخواهد بود. البته اقتضائات اجتماعی و اقتصادی امروزی و سیاستهای رسمیدر کنترل باروری را باید بهعنوان سایر عوامل مؤثر در نظر داشت.
1.3.5. ازدواج
امروزه، نقش عشق و روابط احساسی و عاطفی را در شکلگیری ازدواج نمیتوان نادیده گرفت. انتخاب همسر با مشورت و تحت نظارت خانوادهها انجام میشود و خانوادهها همسانی سرمایههای اجتماعی، فرهنگی و اقتصادی خانواده دختر و پسر جوان را درنظر میگیرند و سپس باتوجه به میل و علاقه باطنی دختر و پسر، ازدواج صورت میگیرد. البته این امر که دختر و پسر شخصاً، یکدیگر را انتخاب کرده و سپس رضایت خانوادههای خود را جلب کنند نیز افزایش یافته است. این روند به معنی مشارکت والدین و جوانان در دو فرآیند همسریابی و همسرگزینی است. امروزه احتمال ازدواجهای از قبل تنظیمشده به دلیل غلبه نظام خانوادگی هستهای کمتر است.
1.3.6. افزایش مسایل و آسیبهای ساختاری (بررسی موردی طلاق)
اگرچه سازگاری زن و شوهر در خانواده شهری کمتر و در خانواده روستایی بیشتر است، اما در سالهای اخیر، طلاق در شهرها افزایش یافته و در روستاها نسبت به گذشته بیشتر شده است. عوامل مؤثر در رشد پدیده طلاق عبارتاند از: تغییر نگرش نسبت به ازدواج و طلاق، رواج ازدواجهای دوستانه مبتنی بر عواطف و التذاذهای زودگذر، تغییر ساختار خانواده، تغییر نقشهای جنسیتی، افزایش انتظارات، استقلال اقتصادی زنان (هم علت و هم معلول)، رفاه اقتصادی، افزایش روابط جنسی خارج از چارچوب خانواده، تغییر قوانین طلاق، کاهش اعتقادات، کاهش فرزندآوری، عدم پرداخت نفقه، اعتیاد یا مجهولالمکانبودن یا سوءمعاشرت مرد، خشونتهای خانگی، بیماری و اختلالات روانی، عدم انجام وظایف زناشویی و غیره.
نرخ طلاق در ایران طی سالهای قبل از 1375 همواره فراز و نشیبهایی داشته؛ و مسیر ثابتی را طی نکرده، اما از سال 1375 نرخ طلاق به طور یکنواخت در حال افزایش بوده است. البته از نظر جمعیتشناسان، اگرچه آمار طلاق در ایران رو به افزایش بوده است، اما هنوز نسبت به سایر کشورها آمار پایینتری دارد. همچنین باید در نظر داشت که به موازات افزایش آمار طلاق، آمار ازدواج نیز افزایش داشته است.
2. تفسیر عوامل مؤثر در تغییرات خانواده ایرانی
2.1. عوامل خُرد
رشد فردگرایی، خودمحوری، خودخواهی و طرز تفکر سودگرانه ناشی از عقلانیت ابزاری در خانواده، موجب میشود که سرمایه انسانی کاهش یابد و خانواده از عهده تقبل و انجام بسیاری از رسالتهای طبیعی باز بماند. با غلبه فردگرایی، ارزشهای جمعی و خانوادگی دنبال نمیشود، بلکه دنبالکردن ارزشهای خصوصی جایگزین میشود. البته در ایران فردگرایی غالب نشده و در زندگی افراد، همچنان روابط خانوادگی از اهمیت و جایگاه اجتماعی مهمی برخوردار است.
2.2. عوامل کلان
عوامل کلان عبارتاند از: صنعتیشدن، تحولات تکنولوژیکی، گرایش به شهرنشینی، توجه به ارزشهای نظام سرمایهداری در زمان رضاخان، سکولاریسم بارز در دوران پهلوی، جنبشهای مدنی که ریشه در آرایمنور الفکرهای دوران قاجار به بعد دارد، تغییرات حقوقی و قانونی قبل و بعد از انقلاب اسلامی، تغییر نقشهای جنسیتی، کنترل باروری در دهه 1320 از سوی سازمانهای دولتی، اشتغال زنان و نظایر آن.
3. آسیبشناسی اجتماعی خانواده ایرانی
3.1. سه برداشت از تغییرات و بازتاب سهگانه وضعیت خانواده در تحقیقات
در مواجهه خانواده با جریان مدرنشدن، میتوان به سه تفسیر اشاره کرد: 1) برداشت اول معتقد است که تغییرات، نامطلوب بوده و باعث فروپاشی خانوادهها و از دستدادن حمایت و پشتیبانی اعضای خانواده نسبت به یکدیگر و احساس ناامنی در افراد شده است.
2) برداشت دوم معتقد است که این تغییرات الزامی و مطلوب است و افراد در شرایط جدید از آزادی لازم برخوردارند تا آنگونه که مایلاند زندگی کنند و سبک زندگی خود را بدون هیچ تحمیلی از بیرون، مطابق امیال و علایق خود تنظیم کنند.
3) برداشت سوم معتقد است که ما شاهد ثبات در کنار تغییر هستیم. نگرانی از اینکه خانواده دچار فروپاشی میشود و همه روابط در حال دگرگونی است و جامعه در آینده با مشکلات زیادی روبهرو میشود، نگرانی درست و جدیدی نیست؛ این نگرانی از گذشته تا حال و در تمامی دورهها وجود داشته و نسلهای گذشته نیز تغییرات را با دیدی منفی نگریستهاند.
با بررسی منابع و تحقیقات انجامگرفته پس از انقلاب اسلامی ایران، میتوان در مجموع به سه دیدگاه شبیه به برداشتهای مذکور دست یافت:
3.1.1. بحران در تمامیت نهاد خانواده
برخی وضعیت خانواده ایرانی را وضعیتی بحرانی دانستهاند؛ بهگونهای که خانواده از مرحله بههنجار و طبیعی خارج شده، دچار تنش و ضعف گشته و نهایتاً به بحران رسیده است. بهزعم آنان، این بحران در خانواده ایرانی آنقدر جدی و حیاتی است که تعجیل و اقدام جمعی برای حل آن ضروری است و همه باید دست در دست هم داده و با مشکل برخورد کنند. این دسته از افراد نهاد خانواده را در کل مورد آسیبشناسی قرار دادهاند و در نهایت بر این باورند که؛ کلیت خانواده در شرایط نامساعدی بهسر میبرد.
3.1.2. مسایل جدی در جنبههایی از نهاد خانواده
این دسته از افراد معتقدند که نمیتوان درباره برخی از روندهای کنونی خانواده در ایران خوشبین بود. مثلاً مسئله ازدواج و طلاق که تبیینهای گوناگونی برای آن ذکرشده است، نیازمند اقدام عاجل است. البته کلیت خانواده ایرانی را در معرض نابهسامانیهای اجتماعی نمیدانند، بلکه معتقدند بعضی از ابعاد خانواده است که دچار مسئله شده است و برای رفع مشکلات خانواده باید با دیدی آسیبشناسانه، تصمیماتی را در کوتاهمدت، میانمدت و بلندمدت اتخاذ کرد که البته با موانعی همراه خواهد بود.
3.1.3. وضعیت طبیعی در نهاد خانواده
دسته سوم بر این باورند که بهنظر نمیرسد فرآیند صنعتیشدنِ جامعهای همانند ایران، دستکم در آینده نزدیک بتواند تداوم خانواده را با مشکل روبهرو سازد؛ زیرا نفوذ و رسوخ ارزشهای دینی در اذهان اکثریت افراد جامعه، زمینه گسترش ارزشهای متضاد با تداوم حیات خانواده را از بین میبرد، ولی در دراز مدت، عامل نفوذ فرهنگی و چگونگی مقابله با آن میتواند نقش تعیینکنندهای در این رابطه ایفا کند.
در مجموع، این رویکرد معتقد است که اگرچه خانواده دستخوش تحولاتی بهلحاظ تغییر نقشهای جنسیتی، نرخ طلاق و ازدواج و غیره شده است، اما این نشانهها دال بر بحران نیست، بلکه معرف تغییراتی در خانواده است که از تغییرات حادث شده در جامعه جدا نیستند.
لازم به ذکر است پژوهش فوق با عنوان کامل «تحلیل جامعهشناختی تأثیرات مدرنشدن بر خانواده ایرانی و ضرورت تدوین الگوی ایرانی- اسلامی» توسط دکتر سهیلا صادقیفسایی و ایمان عرفانمنش انجام و سال 1392 در فصلنامه علمی- پژوهشی زن در فرهنگ و هنر منتشر شده است.
ویدیو مرتبط :
مدرنیته به سبک ایرانی