سرگرمی
2 دقیقه پیش | دانلود بازی اندرویداندروید (از یونانی: به معنای مَرد، انسان، شبه آدم یا رُبات (آدم آهنی))، (به انگلیسی: Android) یک سیستم عامل همراه است که گوگل برای تلفنهای همراه و تبلتها عرضه مینماید و ... |
2 دقیقه پیش | بازی اکشن-ماجرایی اسطوره های کوچک/ Pocket Legendsآخرین خبر/ Pocket Legends یکی از جذاب ترین بازی های آنلاین اکشن و سرگرم کننده برای سیستم عامل اندروید است. باید اشاره کرد که این بازی، اولین و بهترین بازی کمپانی MMO است که موفقیت ... |
روشهای تربیتی موجود میان دختران و پسران نابرابری را تداوم میدهد
مهرخانه/ استاد دانشگاه فرانسه، نظمهای جنسیتی مانند آنچه در جوامعی مانند الجزایر وجود دارد را نظم جنسیتی ترکیبی عنوان کرد و گفت: این نوع نظمهای جنسیتی، دارای تنشی هستند که بهواسطه جنبشهای اجتماعی و فرهنگی و اجماعی که بین فرهنگ بومی ایجاد شده است، شکل میگیرد. در حقیقت این نظم، بیشتر، از برابری و مخالفت با تبعیضها الهام میگیرد و دارای منطق پدرسالاریزدایی است.
نشست جامعهشناسی جنسیت با حضور پروفسور اریک مسه؛ استاد دانشگاه بوردو (فرانسه) و از شاگردان آلن تورن در حوزه جنسیت در محل دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه علامه طباطبایی برگزار شد. مسه در ابتدای نشست به تشریح مفهوم جنسیت و پدرسالاری پرداخت و گفت: من روابط جنسیت را آنچه میان جنسیت مردانه و زنانه شکل میگیرد، تعریف میکنم. مفهوم پدرسالاری برای توصیف روابطی که میان دو جنس وجود دارد، مفهومی پرکاربرد است. آنچه من در کتابم مطرح کردهام آنست که آیا مفهوم پدرسالاری برای همه روابطی که در جوامع وجود دارد، مفید و کاربردی است؟ پاسخ آن است که این مفهوم برای همه جوامع، مفهومی کاربردی نیست و نمیتواند نابرابری روابطی را که میان دو جنس وجود دارد توصیف کند. همچنین بررسی این مفهوم از نظر تاریخی مهم است؛ چراکه میتواند به توصیف رابطه میان دو جنس کمک کند.
مفهوم پدرسالاری نه تنها برای دو جنس که برای همه روابط نابرابر موجود، کاربردی است
این استاد دانشگاه فرانسه مفهوم پدرسالاری را به عنوان رابطه قدرت اجتماعی، نه تنها برای دوجنس که برای همه روابط نابرابر موجود، کاربردی دانست و اظهار داشت: جنسیت یک برساخت فرهنگی- اجتماعی است که با استیلای جنسیت مردانه تبدیل به رابطه سلسلهمراتبی شده است؛ بدون آنکه تفاوتهای موجود در آن، ناشی از تفاوتهای فیزیکی باشد که به نابرابری تبدیل شده است.
پدرسالاری؛ نابراری قدرت بین دو جنس
او ادامه داد: اگر همه روابط جنسیتی که در همه کشورها وجود دارد، بررسی شود، متوجه میشویم که در همه آنها تبیعض بین دو جنسیت وجود دارد و مفهوم پدرسالاری به معنای نابراری قدرت بین دو جنس، میتواند بهترین مفهوم کاربردی برای توصیف این نابرابری جنسیتی باشد. در این زمینه اگر همه روابط جنسیتی را به عنوان رابطه پدرسالاری و نابرابری قدرت بین دو جنس درنظر بگیریم، این مفهوم، مفهوم مناسبی برای تشریح نابرابری موجود میان دو جنس خواهد بود.
مسه در توضیح اینکه چرا معنای جدیدی برای پدرسالاری پیشنهاد داده است، گفت: رابطه نابرابری که بین دو جنس وجود دارد، واقعهای تاریخی است و همانطور که آلن تورن گفته است، پدرسالاری در هر جامعهای، بر اساس شرایطی که دارد میتواند شکل خاصی بگیرد و مختص آن جامعه شود.
در هر جامعه، جنسیت و روابط جنسیتی میتواند تعریف خاصی پیدا کند
او با بیان اینکه رابطه جنسیت بین دو جنس، رابطه نابرابر قدرت اجتماعی است که میتوانیم تغییر شکل و فرم آن را در طول تاریخ ببینیم، به مفهومی که گافمن در قالب چارچوب برای توصیف مفهوم رابطه نابرابر بین دو جنس ارائه داده اشاره کرد و گفت: هر رابطه در هر زمان و تاریخ و شرایطی، معنای خاصی از جنس و جنسیت را ارائه میدهد که در برابری با کار و اقتصاد و فرهنگ و کار خانگی در جوامع مختلف، میتواند معنای متفاوتی پیداکند. با این مفهوم میتوان توصیف کرد که در هر جامعه با توجه به ویژگی خاص آن جامعه، جنسیت و روابط جنسیتی میتواند تعریف خاصی پیدا کند.
دو مفهوم ضرورت و مشروعیت در نظم جنسیتی پدرسالارانه
شاگرد آلن تورن ادامه داد: در توصیف نظم جنسیتی پدرسالارانه میتوان دو مفهوم ضرورت و مشروعیت را در آن مطرح کرد؛ بدین معنا که نظم جنسیتی در هر جامعه با توجه به اینکه ضرورت داشته باشد یا مشروعیت، شکل میگیرد.
سه شکل از مشروعیت که به نظم جنسیتی منجر میشود
مسه با اشاره به سه شکل از مشروعیت که به نظم جنسیتی منجر میشود، خاطرنشان کرد: اولین فرم، مشروعیت کیهانشناسانه است که جنس و جنسیت و گرایشهای جنسیتی و سلسلهمراتبی که بین آنها وجود دارد را بهواسطه آنچه خدا و دین بیان کردهاند و از گذشتگان سفارش شده، در حال شکلگیری میداند. دومین فرم، مشروعیت طبیعتگرایانه است که در این فرم، طبیعت، جایگزین خدا، سنت و گذشتگان شده و به برخی نظمهای جنسیتی شکل میدهد. سومین فرم نیز مشروعیت برساختگرایانه است که واقعیتی اجتماعی است که زمینهای، احتمالی و تصادفی بوده و جایگزین خدا، قدرت و طبیعت میشود.
او در ادامه به بیان 2 ضرورت در کنار این سه فرم از مشروعیت پرداخت و گفت: نخستین شکل ضرورت که به شکل کلاسیک مطرح و در جوامع سنتی دیده میشود، همبستگی سنتی و اجتماعی است که حاصل تعلق فرد با گروه، خانواده، کاست و... است که دورکیم از آن به عنوان همبستگی مکانیکی نام میبرد. در شکل مدرن، ضرورت اجتماعی، همبستگی اجتماعی حاصل کنش و همکاری بین افراد است و بر مرکزیت جامعه فردیشده شکل پیدا میکند.
نخستین تیپ ایدهآل برای توصیف نقشهای جنسیتی، تیپ پدرسالارانه سنتی است
این جامعهشناس فرانسوی با تأکید بر اینکه روش مورد استفاده او برای توضیح این نظم جنسیتی و مقایسه تیپها، تیپ وبر است، گفت: نخستین تیپ ایدهآل برای توصیف نقشهای جنسیتی تیپ پدرسالارانه سنتی است که خواستگاه عمده نقشهای جنسیتی در دنیاست و همه تیپها از آن برخاسته و شکل تاریخ دارد. اگر به این نظم جنسیتی پدرسالارانه سنتی، نگاه کنیم از دید انسانشناسانه، تیپ رابطه بین دو جنس است که هم ضرورت دارد و هم مشروعیت؛ ضرورت، بهواسطه نظم نمادین دنیا که دورکیم عنوان میکند و مشروعیت، بهواسطه مشروعیت کیهانشناسانه دارد. این نظم جنسیتی و تیپ جنسیتی پدرسالارانه سنتی، در دین و جامعه به عنوان رابطه نابرابر دو جنس مطرح میشود. اگر بخواهم مثال بزنم در دین مسیحیت و انجیل و گناه اولیه که بهوسیله حوا با خوردن سیب ممنوعه و اخراج آنها از بهشت است، مثال خوبی است که توصیف تحقیرآمیز از زن است.
او با بیان مثالی که در گزارشهای انسانشناسانه در مفهوم رابطه جنسیتی پدرسالارانه سنتی است، به مبادله زنان بین گروههای مختلف و کنترل مردان اشاره کرد و گفت: در این تبادل صورتگرفته، زن متعلق به پدر یا همسر است؛ بین گروهها مبادله میشود و یک همبستگی سنتی بر اساس این مبادله صورت میگرفته است.
تیپ پدرسالارانه سنتی؛ خاستگاه عمده نظمهای جنسیتی
مسه نظم جنسیتی تیپ پدرسالارانه سنتی را به عنوان خاستگاه عمده نظمهای جنسیتی، در دو خط سیر تعریف کرد و اظهار داشت: اولین خط سیر، اتحادیه اروپا و آمریکای شمالی و دومین آن، بقیه دنیا به غیر از اتحادیه اروپا است. در مسیری که اتحادیه اروپا داشت، نظم جنسی پدرسالارانه سنتی که مشروعیت کیهانشناختی و ضرورت خانوادگی داشت، تبدیل به نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن و پساپدرسالارانه شده است.
او ادامه داد: اولین تغییرات نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن پس از قرن 16 میلادی و بهواسطه برخورد مدرنیته غربی با آن رخ داد، اما اینکه چرا این تغییر شکل اتفاق افتاد؛ باید گفت مدرنیته به عنوان واقعیتی تاریخی، وحدت و نظم پدرسالارانه جنسیتی سنتی را برهم میزند و آن را با منطقهای سیاسی و فرهنگی و اجتماعی جایگزین میکند.
تبدیل مشروعیت کیهانشناسانه نظم جنسیتی پدرسالارانه سنتی، به مشروعیت طبیعتگرایانه پس از قرن 16/ تبدیل نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن به نظم جنسیتی پساپدرسالاری پس از قرن 18
شاگرد آلن تورن گفت: این برخورد باعث میشود مشروعیت کیهانشناسانه نظم جنسیتی پدرسالارانه سنتی، تبدیل به مشروعیت طبیعتگرایانه شود و مشروعیت طبیعتگرایانه، جایگزین خدا، دین، سنت و گذشتگان گردد. در این مشروعیت، نابرابری بین دو جنس، مشروعیتش را از دین خدا نمیگیرد، بلکه از تفاوتها و تمایزات فیزیکی و فیزیولوژی بین دو جنس میگیرد. در مشروعیت طبیعتگرایانه، جنس و سکس دو مفهوم برابر درنظر گرفته میشوند که تفاوتهای فیزیولوژیکی بین دو جنس این نابرابریها را توجیه میکند. از منظر ضرورتی که برای نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن وجود دارد، ضرورت نظم جنسیتی پدرسالارانه برپایه برتری نژادی و ناسیونالیستی است که توجیهکننده رابطه بین دو جنس است. در نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن، سلسلهمراتب نابرابری که بین دو جنس وجود دارد، اینگونه توجیه میشود که اینها خدماتی را به دولت در قالب بازتولید و تولیدمثل در قبال خانواده انجام میدهند. میتوانیم اینگونه بگوییم که این نظم پدرسالارانه مدرن از قرن 18 تا 1970 در جوامع غربی وجود داشت. نظم جنسیتی پدرسالارانه مدرن بهواس
ویدیو مرتبط :
روش جذب پسران برای خواستگاری? ( مخصوص دختران)