درباره مستند ساعت شنی؛ مرگ به روایت زند‌گان


درباره مستند ساعت شنی؛ مرگ به روایت زند‌گانجام جم/ مرگ همیشه در مقابل زندگی نیست بلکه در درون آن و همراه آن است. خیلی دور، خیلی نزدیکی. چیزی شبیه به تجربه خدا یا حتی تجربه عشق و ایمان. همه ما حتی اگر به مرگ نیندیشم و در هر طیفی از گروه مرگ اندیشان، مرگ آگاهان، مرگ هراسان یا مرگ‌گریزان قرار بگیریم از مرگ و تجربه آن گریزی نداریم.
به قولی، این شتری است که در خانه همه می‌خوابد و به قول یک فیلسوف مرگ تنها پدیده عالم است که دروغ نمی‌گوید. همه ما ممکن است بارها و بارها یا گاهی و به‌دلیل مرگ عزیزی یا رفتن به گورستان یا تماشای فیلمی‌درباره مرگ به آن بیندیشیم که غالبا نیز با احساساتی از ترس و دلهره همراه است.
همه ما کنجکاوی‌هایی درباره تجربه مرگ و دنیای پس از مرگ داریم اما چون هیچ‌کدام از کسانی که مرگ را تجربه می‌کنند زنده نمی‌مانند تا از آن سخن بگویند برای ما ناشناخته مانده است و یکی از ریشه‌های اصلی ترس از مرگ نیز همین ناشناخته بودن آن است اما گاهی برخی از ما در موقعیت مرگ قرار می‌گیریم و تا یک قدمی‌آن پیش می‌رویم. حتی برخی از انسان‌ها برای لحظات کوتاهی مرگ را تجربه می‌کنند و گویی چند لحظه می‌میرند و برمی‌گردند. مثلا بعضی از افراد براثر سانحه و تصادف به کما می‌روند و برمی‌گردند یا در موقعیتی گرفتار می‌شوند که مرگ را جلوی چشمشان می‌بینند.
بیشتر کسانی که به نوعی مرگ را تجربه کرده‌اند یا با آن مواجهه مستقیم داشته‌اند کم و بیش از تجربه و احساسی مشترک سخن می‌گویند مثلا این‌که انگار از یک تونل سفید و پر از نور عبور کرده‌اند یا مثلا در فیلم 21 گرم برخی از این تجربه‌های مرگ را شاهد بودیم. این‌که این آدم‌ها در آن لحظه و موقعیت چه حسی داشتند یا این تجربه چه تاثیر و تغییری در رفتار و نگرش آنها در زندگی گذاشته است هم می‌تواند جذاب و شنیدنی باشد و هم آموزنده و تربیتی. مجموعه مستند «ساعت شنی» با همین رویکرد و هدف به سراغ افرادی غالبا مشهور از سینمایی تا سیاسی می‌رود تا تجربه مرگ آشنایی آنها را برای مخاطب روایت کند.
در واقع این مستند در 30 قسمت به سراغ کسانی می‌رود که تجربه مواجهه جدی با مرگ، زندگیشان را متحول کرده است؛ تحولی از جنس تحول‌های سینمایی ـ تلویزیونی که در فیلم و سریال‌ها می‌بینیم، تحولی واقعی با تجربه واقعی مرگ در زندگی. ساختار برنامه تاک‌شویی و گفت‌وگو محور است که گفت‌وگوها نیز در داخل یک خودرو صورت می‌گیرد. راوی مستند کریم خودسیانی سوار بر خودرویی ویژه در مسیر منزل یا محل کار سوژه مورد نظر، اطلاعات و بیوگرافی کوتاهی از او ارائه می‌دهد که این اطلاعات برای مخاطب کنجکاوی پیرامون فرد ایجاد می‌کند.
انتخاب چهره‌های شناخته شده مثلا سردار طلایی رئیس پلیس سابق یا کوروش تهامی‌ بازیگر و امثالهم، میزان توجه مخاطب به سوژه را بیشتر می‌کند و این‌که از زبان آدم‌های معروف درباره تجربه معروفی به نام مرگ خاطره بشنوند و تاثیر این تجربه بر تحول شخصیتی ـ اخلاقی آنها را رصد کنند. نام و نماد برنامه نیز ساعت شنی است که به نوعی استعاره‌ای از تجربه مرگ در زندگی است و این‌که عمر آدمی‌همچون ساعت شنی است که لحظه به لحظه از زندگی به سمت مرگ، در حرکت است و سنگین‌تر می‌شود.
البته مستند می‌توانست در بازنمایی تجربه مرگ مهمانان به بازسازی آن موقعیت هم پرداخته و به‌جای استفاده از تصاویر و فیلم‌های آرشیوی لابه‌لای برنامه از موقعیت‌های نمایشی بهره ببرد که دامنه و عمق تاثیرگذاری بیشتری روی مخاطب داشته باشد. همچنین تغییر لوکیشن مصاحبه نیز می‌توانست محدود به داخل خودرو نباشد تا تنوع لوکیشن به ریتم بهتر اثر نیز کمک کند. به‌ویژه در مستندهای گفت‌وگو محور که بیش از تصویر بر ارتباط کلامی‌استوار است. با این حال موضوع برنامه و جنس سوالاتی که راوی مستند از مهمانان می‌پرسد از جاذبه بالایی برخوردار است که مخاطب را با خود همراه می‌کند.
روایت مستند از تجربه‌های زیسته مشترک همواره مورد توجه مخاطب واقع شده و یک نوع همذات‌پنداری درونی در آن نهفته است که مخاطب را با خود همراه می‌کند. به‌ویژه این‌که قرار است مستند «روایتگر تجربه مرگ توسط زند‌گان باشد.»



با کانال تلگرامی «آخرین خبر» همراه شوید

منبع: جام جم


ویدیو مرتبط :
ساعت شنی - ساعت 25